به گزارش خبرآنلاین، مجموعه غزلهای فرهاد صفریان؛ از شاعران خوشذوق کشور منتشر شد. این مجموعه که از سوی موسسه انتشاراتی «هنر و رسانه اردیبهشت» با عنوان «پنهان گریهها» روانه بازار نشر شده دربرگیرنده 32 غزل برگزیده و یک غزل مثنوی با مضمون اجتماعی و عاشقانه است. صفریان علت انتخاب این 32 غزل نو را عدد سن خود و هر یک را معرف هر سال زندگی خود و یک غزل مثنوی را مرور 32سال عمر خود، میداند.
سید ضیاءالدین شفیعی، شاعر و مدیر موسسه انتشاراتی هنر و رسانه اردیبهشت مقدمهای بر مجموعه شعر «پنهان گریهها» نوشته و در این مقدمه آورده است: «فارغ از اینکه در کجای جهان باشید و با چه زبان و آیینی، کافی است صبح که از خواب بر میخیزید و از پنجره اتاق هرچند اجارهایتان به بیرون نگاه میکنید، اندکی تامل کنید آن وقت حتی اگر مردم روستای کوچکی پیش شما باشند، هر یک نسبت به دیگری اختلافهای قابل تمایز دارند. غزل همان «پنجره» است؛ هر گاه شاعری از پس آن جهان مورد علاقهاش را نگاه کند چشم اندازش با دیگر همسایگانش در سرزمین شعر متفاوت خواهد بود.
غزلهای این دفتر تابلوهای رنگارنگ از جهان جوانی است آگاه به ظرفیتهای زبانی و مضمونی این قالب و البته عاصی از بایدها و نبایدهای پیشین. فرزندی که نگران میراث غزل است اما خود را برای نگهبانی از این میراث موظف پوشیدن عبا و قبا و نعلین یا بستن زنار و دستار نمی داند. جسارت های زبانی مشهود در دفتر «پنهان گریهها» از نام مجموعه آغاز میشود و تا واپسین ابیات ادامه دارد...»
بنا بر این گزارش، «پنهان گریهها» نخستین مجموعه شعر صفریان است که وارد بازار کمرمق شعر میشود و او خود راجع به این نخستین کار مکتوب میگوید: حدود 10 سالی است که به صورت جدی شعر و سرودن شعر را دنبال میکنم اما همیشه این سختگیری را در انتشار سرودههایم داشتم، در نظر داشتم زمانی شعرهایم را منتشر کنم که مطمئن باشم این شعرها ارزش کتاب شدن دارد و مخاطب خود را پیدا میکنند.
فرهاد صفریان که از شاعران خلاق و بدیعهپرداز جوان محسوب میشود و دستی بر نقد ادبی و هنری نیز دارد؛ متولد 1356 در کرمانشاه و کارشناس فلسفه غرب و حقوق بینالملل است و پایاننامه خود با عنوان «حمایت از مالکیت ادبی و هنری» را که در قالب یک کتاب آماده انتشار دارد. «پنهان گریهها» در چاپ اول در 80 صفحه و با شمارگان 3هزار نسخه منتشر و روانه بازار نشر شده است.
یکی از غزلهای این کتاب را با هم میخوانیم:
میخواستم عزیز تو باشم، خدا نخواست
همراه و همگریز تو باشم، خدا نخواست
میخواستم که ماهیِ غمگینِ برکهای
در دستهای لیزِ تو باشم، خدا نخواست
گفتم در این زمانهی کج فهمِ کند ذهن
مجنون چشم تیز تو باشم، خدا نخواست
میخواستم که مجلس ختمی برای این
پاییز برگریز تو باشم، خدا نخواست
آه ای پری هرچه غزل گریه! خواستم
بیت ترانهای ز تو باشم، خدا نخواست
مظلوم و ساکتم! به خدا دوست داشتم
یار ستم ستیز تو باشم، خدا نخواست
نفرین به من که پوچیِ دستم بزرگ بود
میخواستم عزیز تو باشم، خدا نخواست
32 غزل جسورانه و البته عاشقانه با بیانی بدیع و جذاب، در قالب کتابی با عنوان «پنهان گریهها» از سرودههای فرهاد صفریان منتشر شد.
کد خبر 37948
نظر شما