داماد جوانی در سوریه، به خاطر بروز اختلاف با پدر عروسش در شب عروسی، با یک دختر دیگر ازدواج کرد.

به گزارش خبرآنلاین، این حادثه در استان حلب سوریه رخ داد و روز حادثه داماد به خانه عروس رفت تا او را به سالن عروسی انتقال دهد. اما پدر عروس مانع سوار شدن دخترش به اتومبیل داماد شد، چون معتقد بود او به اندازه کافی پول برای خریدن جواهرات هزینه نکرده است.

این مرد قصد داشت با بر هم زدن عروسی درسی به داماد جوان بدهد که آن را تا آخر عمرش فراموش نکند. در این میان پادرمیانی افراد حاضر در محل نیز برای قانع کردن او موثر واقع نشد.

در این لحظه پدر و برادر عروس مقابل درب خانه شان ایستادند و از نزدیک شدن افراد به آنجا خودداری می کردند. همچنین برادر عروس تعدادی سنگ برداشته بود تا آنها را به سوی افرادی که به آنجا نزدیک می شدند  پرتاب کند.

داماد جوان در این لحظه از یکی از دوستانش خواست به سالن عروسی برود و با گفتن اینکه جشن عروسی لغو شده، از میهمانان عذر خواهی کند.

دقایقی بعد عمه داماد با او تماس گرفت و به وی پیشنهاد داد با دختر 20 ساله اش ازدواج کند.

داماد جوان بلافاصله با پیشنهاد عمه خود موافقت کرد. او لحظاتی بعد به سالن عروسی رفت و عروس جدیدش را به میهمانان معرفی کرد.
شام پرس/25 آوریل

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 57489

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 13
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مجید MY ۰۷:۲۷ - ۱۳۸۹/۰۲/۰۶
    0 0
    فرصت طلبی یعنی این....
  • اسی IR ۰۷:۳۷ - ۱۳۸۹/۰۲/۰۶
    0 0
    احسنت بر این جوانک عرب.
  • مجيد جيم KW ۰۹:۰۵ - ۱۳۸۹/۰۲/۰۶
    0 0
    فقط بايد كلام گفت آآف فرين
  • احمد IR ۰۹:۲۷ - ۱۳۸۹/۰۲/۰۶
    0 0
    عمه نگو بلا بگو، دختر عمه نگو ، خوش شانس بگو!!!!
  • محسن IR ۰۹:۴۰ - ۱۳۸۹/۰۲/۰۶
    0 0
    بابا طرف دیده نمیصرفه دوباره اینقدر هزینه کنه سرو ته قضیه رو هم آورده
  • بدون نام AE ۰۹:۴۶ - ۱۳۸۹/۰۲/۰۶
    0 0
    احسنت
  • يك ابراني IR ۱۲:۲۸ - ۱۳۸۹/۰۲/۰۶
    0 0
    حالا اين بنده خدا شانس داشته دخترعمه داشته اونهايي كه نداشتند طفلك چكار كنند !!
  • محسن IR ۱۴:۰۵ - ۱۳۸۹/۰۲/۰۶
    0 0
    بنده خدا عروس اولی فقط پاسوز این کار شده ، چه گناهی داشته ؟ واقعا که ...
  • بدون نام IR ۱۶:۲۵ - ۱۳۸۹/۰۲/۰۶
    0 0
    چه باحال
  • صمد اقا IR ۰۳:۴۵ - ۱۳۸۹/۰۲/۰۷
    0 0
    بابا دمش گرم به خدا مرد اگه هست همينه پدر عروسم حالا بايد يه خمره بخره ترشيش بندازه عمه هم از اب گل الود ماهي گرفتا اونم دمش گرم يكي نيست بگه بابا خودت واسه دخترت اينقدر طلا خريدي كه از مردم انتظار داري
  • رضا IR ۰۴:۲۹ - ۱۳۸۹/۰۲/۰۷
    0 0
    بهترین کار همین بود
  • امید IR ۱۱:۰۹ - ۱۳۸۹/۰۲/۰۷
    0 0
    داماد خیلی بی معرفت بود
  • رامين IR ۱۴:۱۷ - ۱۳۸۹/۰۲/۰۷
    0 0
    آفرين ؛بد نيست جوانهاي ما هم ياد بگيرند