راه اندازی رایزنی فرهنگی ایران در کشور روسیه و حضور شش ساله در این کشور قطعا دید بهتری از این کشوربه مهدی سنایی رئیس گروه دوستی ایران وروسیه داده است.

محمود عزیزی: او که در کارنامه کاری خود معاونت سازمان فرهنگ وارتباطات اسلامی و ریاست سازمان فرهنگی اکو  را نیزدارد در دهه 70 نیز نمایندۀ فرهنگی ایران در قزاقستان(1374-1377) را عهده دار بوده است.
سنایی که هم اکنون مدیر گروه مطالعات روسیه و شرق اروپا در دانشگاه تهران است در گفت وگو با «خبر» ضمن تحلیل سیاست خارجی روسیه در 10 سال اخیر معتقد است نباید نگاه «استراتژیک» به روابط خود با این کشور داشته باشیم. او در عین حال معتقد است نزدیکی کنونی روسیه و امریکا بر مبنای «منافع» آنها است و ما نباید در تعریف روابط خود با این کشور دچارخطا شویم.

*** 

اخبار منتشر شده خبر از راه اندازی قریب الوقوع نیروگاه بوشهر  بعد از مدتها تاخیرمی دهد. تاثیر این راه اندازی درآینده روابط ایران و روسیه چیست؟
روسیه بر اساس قراردادهای منعقده میان دو کشور که مبتنی بر موازین بین المللی نیز هست باید نیروگاه بوشهر را راه اندازی می کرده است. در این زمینه تاخیر زیادی هم صورت گرفته که علل و عوامل مختلفی می توان برای آن برشمرد. نیروگاه بوشهر نماد روابط نوین میان دو کشور در دو دهه اخیر است؛ فراز و فرودهای اخیر نباید آن را تحت الشعاع قرار دهد. با توجه به نیازهای دو جانبه و متقابل دو کشور به روایط فیمابین این موضوع از اهمیت بسزایی برخوردار است. علاوه بر این افتتاح این نیروگاه برای وجهه بین المللی روسیه و همچنین اعتماد سازی منطقه ای از جانب این کشور مهم شمرده می شود. هم اکنون مذاکرات و عقد قراردادهایی با برخی کشورهای دیگر از جانب روسیه برای احداث نیروگاه صورت گرفته و عملیاتی شدن نیروگاه بوشهر می تواند تاثیر روانی مثبتی برای آینده همکاریهای منطقه ای روسیه داشته باشد. جمهوری اسلامی ایران نیز در عین حالیکه از دانش بومی هسته ای مناسبی برخوردار است برای نیروگاه بوشهر و راه اندازی آن با همکاری روسیه اهمیت جدی قائل است. به نظر می رسد در روابط میان کشورها همه چیز را نباید به هم گره زد و ایران و روسیه علیرغم تاثیر پذیری روابط دو کشور از فضای بین المللی و فضاسازی های ایجاد شده در عرصه های بین المللی دارای منافع متقابل و زمینه های متعددی برای گسترش همکاری ها هستند. ضمن اینکه عرصه بین الملل محدود به خواست چند کشور بزرگ نیست و این عرصه به میزان زیادی در شرایط کنونی سیال است.

با توجه به آنچه شما به آن اشاره کردید پیش بینی خاصی از رویدادهای پیش رو در موضوع هسته ای ایران دارید؟
بله. چند ماهه آینده از حساسیت بالایی برخوردار است. دوره ای که نیروگاه بوشهر سوخت گذاری و آماده برای بهره برداری می شود آمریکایی ها تلاش خواهند کرد موضوع نیروگاه را به پرونده هسته ای ایران و مذاکرات مربوط به تبادل سوخت پیوند بزنند. برای این منظور روسیه را هم تحت فشار قرار خواهند داد. هفته های پیش رو زمان حساسی در روابط روسیه با آمریکا نیز هست که همه مسائل مرتبط با این دو کشور را تحت تاثیر قرار خواهد داد. پیمان سلاحهای تهاجمی استراتژیک که میان روسیه و آمریکا امضا شده باید به تصویب مجلس سنای ایالات متحده برسد. تصویب یا عدم تصویب آن در موضعگیری های آینده روسیه بسیار تاثیرگذار خواهد بود.

روابط ما در یک سال اخیر با روسیه دچار نوسانات زیادی بود تا جایی که موجب شد بسیاری به این نتیجه برسند که روسیه موضعش در مقابل ایران تغییر کرده است. شما چنین برداشتی را قبول دارید؟
روسیه با شوروی دوران جنگ سرد فرق کرده است. در سالهای گذشته روسیه نقش تعدیل کننده را در مسئله هسته‌ای ایران بازی کرده است یعنی مثل زمان جنگ سرد نیست که شوروری می‌توانست در حل و فصل نهایی یک موضوع تاثیر گذار باشد. سیاست خارجی روسیه در گذشته یک سیاست خارجی ایدئولوژیک بود یعنی بر اساس هزینه فایده نبود بلکه بر اساس باورها، در سیاست خارجی هزینه می کرد و یک قطب نظام جهانی محسوب می شد اما در دوره حکمرانی روسیه جدید بویژه در 10 سال اخیر سیاست عملگرانه ای بر این کشور حاکم است و معنای آن این است که روسیه حمایت از ایران را از دریچه نگاه خودش می بیند، در این شرایط تا جایی که حمایت از ما با سیاست خودش همخوانی داشته باشد ایران را همراهی می کند. بنابراین ما باید دقت کنیم که الان در روسیه یک دولت پراگماتیست حاکم است. این مساله بسیار مهم است و متاسفانه من در بسیاری از تحلیل ها می بینم که هنوز نسبت به روابط ما و روسیه همان تحلیل های دوران جنگ سرد صورت می گیرد. در حالیکه آن دوره طی شده و روسیه نه شوروی دوره جنگ سرد است و نه رئیس جمهور آن دارای همان رویکردهای گذشته است.

این تغییر روش در سیاست خارجی از چه زمانی رخ داده است؟
این موضوع ده سال است آشکارا در مواضع مقامات روس بیان می شود و این عمل گرایی و حساب سود و زیان کردن در اسناد سیاست خارجی روسیه هم به کرات آمده است. 

یعنی هم تغییر شرایط جهانی و هم تغییر روندها و دولتها در روسیه ما را وادار می کند که واقع بینانه به مسائل روسیه نگاه کنیم. زیرا در روسیه فعلی یک دولت پراگماتیست حاکم است که یک برآیندی است از دولتهای پیشین و گرایشهای مختلفی که در حوزه سیاست داخلی و خارجی روسیه و در همین زمان حاضر هم وجود دارد. 

پس باید به  این مساله که روسیه هم به طور طبیعی در چارچوب منافع ملی خودش به مسائل پرونده هسته ای ایران نگاه می کند و باید به توان محدود روسیه و رفتار آن که دیگر در چارچوب کنش ها و واکنش های دوران جنگ سرد نیست، توجه کرد. روسیه در برابر فشارهای امریکا و غرب توان محدودی دارد.

آنچه مشخص است اینکه روسیه مانند هر کشور دیگری همواره به منافع ملی خودش نگاه کرده است و بر اساس برداشتی که از این منافع دارد تصمیم می گیرد. روسیه فعلی یک کشور ایدئولوگ نیست لذا فقط و فقط منافع خود را در نظر می گیرد. عمل گرایی ویژگی اصلی سیاست خارجی روسیه در همه ده سال گذشته یعنی از زمان روی کار آمدن پوتین بوده است. این موضوع به صراحت هم در اسناد سیاست خارجی روسیه در همه این سالها به صراحت آمده است. تغییرات اخیر در مواضع روسیه نیز قابل پیش بینی بود. هم در روسیه و هم در آمریکا به ویژه در کشور اخیر رویکردهای داخلی بسیار دستخوش تغییر شده و در این میان شاید برجسته ترین تاثیر آن و مشهودترین قسمت آن در روابط امریکا و روسیه بروز کرده است. 

این تغیر روابط با آمریکا در سیاست خارجی روسیه استراتژیک است یا تاکتیکی؟
روابط آمریکا و روسیه به صورت مشهودی دستخوش تغییر و بازنگری شده است. روسیه و امریکا با فهرستی که از منافع ملی خویش در دست داشتند یکسال را به مذاکره در زمینه حد و مرز این منافع و پذیرش طرف مقابل برای مراعات طرف دیگر در این زمینه ها سپری کردند و در سال دوم اعمال این توافقات آغاز شد.البته تصوری که آمریکاییها از جایگاه روسیه در نظام بین الممل و حقوق این کشور بر آن اساس داشتند و دارند با برداشت خود روسیه تفاوت زیادی دارد.

 به هر حال تغییرات جدی در روابط دو کشور طی دو سال اخیر رخ داده است و روابط این دو از وضعیت تقابل به سمت تعامل در حرکت بوده است. هرچند نشانه هایی برای تعهد دراز مدت روسیه به تقابل استراتژیک نیز وجود دارد.

عمل گرایی و تمایل به تعامل بیشتر بر اثر دو رویداد نیز بیشتر از قبل در روسیه پیگری می شود یکی آمدن مدودف و دیگری رییس جمهور شدن باراک اوباما در آمریکا. من اگرچه معتقدم هنوز که هنوز پوتین حرف اول را می زند اما به هر حال مدودف در جایگاه رییس جمهور کنونی تفاوتهایی با پوتین دارد که آن باعث شده تا تاثیر خودش را در مناسبات روسیه با دیگر کشورها بگذارد. در دوره پوتین سیاست خارجی روسیه عمل گرا بوده اما در دوره مدودف سیاست خارجی این کشور ضمن حفظ همان وضعیت تحت تاثیر تحولات بین المللی جاری قابل فهم است. بنابراین ما نباید خیلی هم در برداشت از سخنان اخیر مدوودف رئیس جمهور روسیه مبالغه کنیم هر چند در اینکه ادبیات به کار گرفته شده در موضعگیری ها مطابق منافع روسیه است تردید هست. آنچه مسلم است مدوودف و پوتین دو روی یک سکه هستند که رویکردهای مختلفی را دنبال می کنند. مدودف یک تکنوکرات است لذا یک تحول اساسی را ما در سیاست خارجی روسیه شاهد نیستیم بلکه تغییراتی را در روند تحولات شاهدیم. نباید در تفاوت مواضع پوتین و مدودف دچار اشتباه شویم. این انگاره که نوعی تقسیم وظایف صورت گرفته باشد دور از ذهن نیست. هرچند تمایلات نسبت به غرب و صنعتی کردن روسیه و تن دادن به الزامات آن در رویکرد مدودف پررنگتر است.

و اوباما هم یکی دیگر از متغیرهاست...
بله. عامل دوم در تغییر شرایط روی کار آمدن اوباما است. اگر خاطرتان باشد وقتی خانم کلینون به روسیه رفت، همراه با وزیر خارجه این کشور بطور نمادین دکمه تجدید روابط  و از نو شروع شدن روابط جدید روسیه و آمریکا را فشردند. این یک عمل سمبلیک نبود که برعکس معنای زیادی داشت. این دو کشور توافق کرده اند فصل جدیدی از روابط خارجی را تجریه کنند. همانجا روسیه یک لیست از اولویتهای مهم و منافع ملی در سیاست خارجی اش را تهیه کرد که شامل مواردی از قبیل عدم گسترش ناتو به شرق اروپا، توقف سپر موشکی دفاعی در چک و لهستان و هم چنین بازگذاشتن دست روسیه درفضای پساشوروی یعنی قفقاز و آسیای مرکزی و بالتیک بود. روسیه به شرط تحقق این خواسته ها با آمریکا به توافق رسید تا در جهت منافع ملی این کشور همکاری داشته باشد. در حال حاضر هم هر سه این موارد توسط اوباما رعایت شده است و همه آنها محقق شد. یعنی شما دیگر خبری از سپر دفاعی نمی شنوید. حوادث قرقیزستان را هم دیدید که این بار بر خلاف دفعات قبلی، آمریکا و اروپا هیچ دخالتی نکرده و واکنشی نسبت به حوادث به وجود آمده و آشوبی که قرقیزستان را فراگرفت، نداشتند. اینها یعنی اینکه یک معامله بزرگ بین مسکو و واشنگتن انجام شده است. این تغییر حتی در خصوص همکار روسیه با آمریکا در افغانستان دیده می شود چرا که اولین اولویت آمریکا در منطقه افغانستان و مشکلاتش است برای همین روسیه نیز شروع به همکاری جدیتری در این زمینه کرده است.

در این چارچوب تغییرات در رفتار روسیه قابل فهم است اما آنچه در ادبیات و موضعگیری های اخیر روسیه دیدیم در هیچ قالبی قابل تحلیل و حتی برای بخش عمده ای از مردم و سیاستمداران خود روسیه هم قابل تحلیل نسیت.به اعتقاد بسیاری از تحلیل گران روس این نوع موضعکیری هیچ چیزی عاید روسیه نمی کند بلکه از روسیه یک کشور دنباله رو ارائه می نماید.  

پس می توان از سخنان شما این برداشت را داشت که ایران برای سیاست خارجی روسیه بیشتر یک «ابزار» بوده است و تعامل تهران و مسکو، تحت تاثیر دور یا نزدیک شدن مسکو و واشنگتن قرار گرفته  است!
پاسخ به سوال شما هم مثبت است و هم منفی. مثبت از این جهت که همه کشورها در سیاست خارجی کشورهای دیگر ، یک ابزارند و نگاهی غیر از این وجود ندارد و هیچ کشوری مستثنا نیست و همه بخاطر منافع ملی خودشان، نگاه ابزاری به تحولات سایر کشورها دارند. اما منفی از این بابت که ما خودمان در این زمینه تصمیم گیر هستیم. مگر خود ما نبودیم که به برای نیروگاه بوشهر به سراغ روسیه رفتیم؟ البته گزینه دیگری هم وجود نداشت چرا که تمام کشورهای طرف قرارداد، این کار را رها کردند و داوطلب دیگری جز روسیه باقی نماند و با برخی کشورهای دیگر هم نخواستیم کار کنیم و در نهایت ما نیز به تنها گزینه مانده تمایل پیدا کردیم.

چه عوامل دیگری در این چرخش موضعهای دوره ای روسیه تاثیرگذار است؟
تغییرات روسیه تغییرات جهشی است. یعنی تغییر خیلی صریح و سریع است. علت اصلی اش هم به این برمی گردد که ساختارها و نهادهای سیاسی در روسیه به قوت نهادهای سیاسی اروپا و آمریکا نیستند. برای همین است که شما سایه سنگین احزاب را بر عملکرد دولت این کشور مشاهده نمی کنید چرا که همه چیز تقریبا فردمحور است. از سوی دیگر روسیه یک کشور صنعتی و تکنولوژیک نیست. طوری که چند سال قبل پوتین اذعان کرد که روسیه اگرچه از یک پرستیژ جهانی برخوردار است اما حتی از عقب مانده ترین کشور اروپایی یعنی پرتغال هم، به لحاظ صنعتی عقب تر است. به همین علت روسیه به دنبال مدرن تر کردن خود است لذا مدودف در سفر اخیری که به آمریکا داشت، بیشتر به ایالات و مراکز صنعتی این کشور سر زد و دیدار کرد. زیرا آمریکا به بزرگترین خواسته داخلی روسیه یعنی تکتولوژی برتر جواب مثبت داده. این موضوع آنقدر مهم است که هر 10 جاسوسی که در آمریکا دستگیر و به روسیه بازگردانده می شوند، وظیفه شان جاسوسی صنعتی بود.

البته موضوع مهم دیگری هم که وجود دارد این است که متاسفانه در چند سال اخیر ما با برخی اقداماتمان به این تغییر موضع مسکو در قبال ایران کمک کرده ایم. یعنی در شرایطی که می توانستیم از اختلف آمریکا با اروپا و اختلاف روسیه با اتحادیه اروپا بر سر موارد متعددی که با یگدیگر داشته اند بهره برداری کنیم، نه تنها از این فرصتها استفاده نکردیم بلکه بالعکس با برخی اقدامات  و موضعگیریها باعث شدیم تا آنها در برابر ایران با یکدیگر متحد تر از قبل شوند.  بخاطر همین مسایل است که روابط ایران و روسیه در یک سال اخیر دچار تنشهای جدیدی هم شده چرا که طرفین از یکدیگر انتظاراتی داشته اند.

فکرمی کنید احتمال تغییر مجدد موضع روسیه و این بار دور شدنش از غرب وجود دارد؟
بله دور از ذهن نیست. طی ده سال گذشته چند بار روسیه و آمریکا از تعامل به تقابل یا بالعکس چرخش کرده اند. اکنون هم این امکان وجود دارد چون اولا تاکید کردم که سیاست خارجی روسیه، چرخشی است و تحت تاثیر تحولات داخلی روسیه نیز هست. دوم اینکه هنوز بزرگترین خواسته روسیه تامین نشده است. مسکو خواستار مشارکت جدی در امنیت دسته جمعی اروپاست و خواستار تغییر ساختار امنیتی دنیا و به خصوص اروپا و مشارکت خودش در تامین آن است. باید دید آیا این خواسته ها هم از سوی آمریکا تامین می شود یا نه؟ بنابراین نباید گمان کنیم که یک همکاری دائمی بین این دو کشور برقرار شده است. همکاری موجود بین روسیه و آمریکا برهه ای است و نیاید تصور شود همکاری همیشگی بین آنها وجود دارد. آنچه در حال حاضر هست، بر اساس نیازهای متقابل شکل گرفته است.

روسیه نسبت به 10 سال قبل از وضعیت بهتری برخوردار است و هم اکنون استحکام داخلی پیدا کرده و قدرتش افزایش یافته است. منافع روسیه و آمریکا بیش از آنکه بر روابط دو جانبه این کشورها ظهور داشته باشد در روابط طرف ثالث و یا روابط بین‌المللی بروز و ظهور پیدا می کند. بنابراین می توان گفت که روسیه و آمریکا از بر هم خوردن معادلات خود نگران نیستند بلکه این دو کشور اقداماتی را دنبال می کنند که اگر طرف مقابل در آن اخلال ایجاد کند کارشان با مشکل مواجه می‌شود. در آینده نزدیک به نظر مهمترین موضوع تعیین کننده در این زمینه این نکته است که آیا روسیه و آمریکا در مورد معاهده استارت و به شکل دیگر چارچوب های امنیتی و نظامی در اروپا و جهان به توافق کامل می رسند یا نه.

چارچوب تحلیل شما متفاوت از دیگران است و در عین اینکه شما می گویید ما نباید از روسیه توقع داشته باشیم  این را هم اضافه می کنید که روابط امروز روسیه و امریکا مبتنی بر منافع آنها است و ممکن است ادامه نیابد. روابط با روسیه چه ارزشی برای ما دارد؟
برخی ها سخت به روسیه می تازند و می گویند که روسیه ایران را ابزار کرده و هیچ فایده ای در این همکاری نیست. من دو ملاحظه بر این انتقاد دارم. یکی اینکه وضعیت فعلی، انتخاب ما بوده نه روسیه. یعنی این طور نبوده که نیروگاه بوشهر به مزایده گذاشته شود و روسیه برنده آن بوده باشد. مزایده ای برگزار شده اما کسی در آن شرکت نکرد و کشورهایی هم که تا قبل از آن بودند، گذاشتند و رفتند و در نهایت تنها روسیه بود که ما هم کار را به آنها سپردیم. البته عده ای هم معتقدند نمی توان به روسیه فشار آورد چون تنها روسیه بوده که به ایران تکنولوژی داده است یا پذیرفته نیروگاه بوشهر را تکمیل کند؛ این نگاه هم غلط است. ملاحظه دوم اینکه ما نباید گمان کنیم که همکاری با روسیه مانع همکاری  با غرب می شود. در جامعه این ذهنیت جا افتاده که ما به این خاطر با اروپا همکاری نمی کنیم چون با مسکو رابطه داریم. این نوع تحلیل یا تصمیم گیری در صورت وقوع درست نیست. زیرا جهان دو قطبی گذشته و تنوع زیادی در سیاست خارجی کشورها به وجود آمده است.  چین به رغم مستقل بودنش، میلیاردها دلار در سال با امریکا روابط اقتصادی دارد. یا ترکیه که هم عضو ناتو است، هم با اتحادیه اروپا همکاری دارد و هم به جهان اسلام نزدیک است. اگر به روابط تجاری ترکیه با روسیه نگاه کنیم می بینیم که چندین برابر ما است که مثلا شریک روسیه هستیم. حجم مبادلات تهران و مسکو دو میلیارد دلار در سال است اما ترکیه که رقیب منطقه ای روسیه بوده و اقدامات زیادی برای دور زدن مسکو برای حضور در ناتو انجام داده، بالای 10 میلیارد دلار داد و ستد دارد و حجم این مبادلات برای دو سال آینده، 30 میلیارد دلار تعریف شده است. بنابراین می بینید که بخش اعظم روابط ایران و روسیه، فقط سرو صدا است. برخلاف آنچه تصور می شود شریک تجاری قوی برای یکدیگر نیستیم.

بنابراین من فکر می کنم که روابط با روسیه ضروری است زیرا کشور بزرگی است که در منطقه موقعیت ویژه ای دارد و می تواند منفعت های ویژه ای برای ایران داشته باشد. منتها این نباید باعث شود تا ما فرصتهای دیگر و بهتر را از دست بدهیم. ضمنا اگر واقع بینانه نگاه کنیم دور کردن روسیه و راندنش به سوی غرب کار درستی نیست.

با این حساب توصیه شما برای بهبود وضعیت موجود چیست؟
طبیعتا ایران انتقادات خودش را به روسیه دارد. تغییر رفتار روسیه هم تا اندازه ای در ادبیات دولتمردانش رخ داده که البته قابل تامل است. یعنی باید دستگاه سیاست خارجی ما فکری برای آن بکند. اما این که فکر کنیم این تغییر ادبیات ماندگار و دائمی است و باید به خاطر آن روابطمان با این کشور را در کل متحول کنیم، اشتباه است. زیرا این تغییر ادبیات روسیه موقتی است. روسیه یک کشور است که همواره دوست داشته در وسط باشد برای همین هیچگاه اجازه نخواهد داد رابطه اش با ایران به قدری متشنج شود که از صحنه پرونده هسته ای ایران کنار گذاشته شود یا مثلا چین جایش را بگیرد. این امری دور از ذهن  است. بنابراین چنین نیست که ما تصور کنیم روسیه در این مسیر تازه ای که قرار گرفته باقی خواهد ماند. اما باید دقت کنیم که ما نباید منتظر این تغییرات آتی باشیم  زیرا  آنهم پایدار نیست. پس باید راهکار و ابزارهای جدیدی، سناریوهای تازه ای را طراحی و اجرا کنیم. روسیه هم مانند هر کشور دیگری باید در چارچوب منافع ملی کشور ما مورد توجه و تحلیل قرار گیرد.

شما روابط ما با روسیه را استراتژیک می دانید یا یک روابط معمولی دیپلماتیک؟
اینکه گفته می شود ایران شریک استراتژیک روسیه است غلط است ما باید واقع بین باشیم. از گذشته هم تصویری که در این زمینه در ایران شکل گرفته و بر اساس آن انتظاراتی از روسیه و روابط با روسیه شکل گرفته مطابق با واقعیتهای روسیه و ویژگیهای سیاستگزاری در این کشور نیست. روسیه کشوری است با مشکلات عظیم داخلی که حل آنها اولویت اولی سیاست خارجی این کشور است. البته به رغم ابهامات به وجود آمده در رفتار روسیه این کشور همچنان کشور مهمی است و تامین صلح و ثبات منطقه و بین الملل اثر گذار است. باید در نظر داشت در اسناد سیاست خارجی و امنیت ملی روسیه، ایران در طبقه اولویت پنجم سیاست خارجه روسیه قرار داده شده است. بنابراین باید به خاطر داشت که ایران تنها موضوع در سیاست خارجی روسیه نیست و اولویت های دیگری هم در سیاست خارجی این کشور وجود دارد که‌ روسیه در جمع بندی مسئله ایران به آنها می پردازد و اینجا بیشتر از آنکه به قضاوت در زمینه روسیه وارد شویم وظیفه ما را در ایجاد فرصت و تنوع بیشتر در عرصه سیاست خارجی سنگین می شود به صورتی که در همه حال امکان تعقیب منافع ملی کشور فراهم باشد. ما باید در سیاست خارجی مان ظرفیت سازی بیشتری بکنیم و "همه تخم مرغ‌ها را در یک سبد نگذاریم" و تلاش کنیم که ضمن گسترش روابطمان با روسیه حوزه های دیگر را هم ایجاد کنیم و خودمان را محدود نکنیم، متاسفانه در چند سال گذشته ما بیشتر در سیاست خارجی خودمان محدویت ایجاد کرده‌ایم.

به عقیده من، ایران و روسیه دو کشوری هستند که هم در منطقه منافع امنیتی و اقتصادی مشترکی دارند و هم در سطح جهانی می‌توانند نسبت به ارتقاء جایگاه به یکدیگر کمک کنند. بنابراین، امیدواریم که روسیه وزنه ایران و مجموعاً نگاه به شرق و جهان اسلام را در سیاست خارجی خود و نیز در معادلات جهانی در نظر گرفته و با جلب اعتماد ملت و دولت ایران صفحة جدیدی را در روابط دو کشور باز کند.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 84786

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 8 =