به گزاش خبرآنلاین مهمترین بخش های این گفت وگو به این شرح است:
-
محمود احمدینژاد هم عاشق آمریکاست، هم از آن متنفر است.آقای احمدینژاد و نیروهای اطرافش شاید حتی کمی بیشتر عاشق باشند و کمتر متنفر. ولی در داخل کشور حتماً روحانیت سنتی حتماً مخالف هستند و نفرتشان بیشتر است تا عشقاشان.
-
بنابراین او مجبور میشود در هر سفر به آمریکا یا هربار که در مجامع بینالمللی چشمها را متوجه خود دید، «عشق» خود را پنهان کند و جوری حرف بزند که آن قسمت نفرت بیشتر است، نشان داده شود.
-
ما ایرانیها یک جهانبینی خیلی عام داریم. اصولاً در تمام تاریخ ایران همین بوده. دعوایمان با یونانیها، با رومیها، با عربها، با عثمانیها، با انگلیسیها، با آمریکاییها، با روسها و... در واقع همیشه با قدرت، مخصوصاً با قدرتهای بزرگ، ما مسألهی همزیستی داشتیم و همیشه خودمان را نمایندهی شرق تاریخ قلمداد کردیم.
-
این تفکر متأسفانه در ذات فرهنگ سیاسی ایران است. یک تفکر نه فقط خود بزرگبینی، بلکه در عینحال مظلومیت و عدالتطلبی، مبارزهجویی و در واقع مشکل با همزیستی هست. این یک واقعیت است.
-
با این که در تمام این مدت هم ما همیشه باختیم، ولی بازهم به قول خودمان حیا نکردیم. تاریخ ایران را اگر نگاه کنیم، میبینیم که ما از ۸۰ـ ۷۰ درصد دعواهایی را که با دنیا کردیم، اما باختیم.
نظر شما