مهدی افروزمنش

سخن از لزوم اعمال تغییرات در مسیر حرکت جدیدترین طرح نیروی انتظامی موسوم به «طرح انضباط اجتماعی» در شرایط کنونی که دستاوردهای آن دست کم به گفته ریاست پلیس راهنمایی کشور رضایت 70 درصدی شهروندان را به دنبال آورده است، می تواند به سخنی گزافه و یا تحلیل از سر دشمنی قلمداد شود، اما با این حال به چند دلیل ساده می‌توان نسبت به اصلاح روند در پیش گرفته شده در «طرح انضباط اجتماعی» اقدامی صورت داد.

اول مغایرت این اقدام با اصلی ترین هدف فرمانده نیروی انتظامی یعنی تحقق «مدیریت هوشمند انتظامی» و دوم تجربه تلخ شکست های متوالی طرح های ضربتی. بدون شک «طرح انضباط اجتماعی» با شمایلی که در منطقه 3 به اجرا درآمده است از هیچ مزیتی نسبت به «اقدامات ضربتی» صورت گرفته در دوره های گذشته برخوردار نیست. در هر دو مورد انباشت مطالبات شهروندی، نیروی انتظامی را ناچار به یک بسیج انسانی، مالی و تجهیزاتی برای کم کردن نارضایتی عمومی کرد.

اصولاً چنین طرح هایی با هر نامی که شهره شوند به دنبال نگه داشتن وضعیت موجود و نه ارتقای آن هستند. از همین روست که نگاهی گذرا به تمامی طرح های ضربتی صورت گرفته نشان می دهد ناجا در تمامی طرح ها مواردی مشابه را مدنظر داشته است. (البته انتقادات مطروح شده قابلیت تعمیم یافتن به تمامی طرح های ضربتی، به خصوص طرح های ضربتی همه دوران های شهرداری ها را هم دارد.)

بالطبع، رسیدگی به چنین مواردی در شهری چون تهران آن قدر مهم و قابل اعتنا هست که انجام آن در کوتاه ترین زمان بیشترین محبوبیت را برای مدیران انتظامی به دنبال می آورد و این قطعاً دستاورد بزرگی است چرا که معتقدیم پلیس محبوب بهترین گزینه برای کلان شهری چون تهران است، اما از سوی دیگر نمی توان این دستاورد را توجیهی برای اقدامات مشابه قلمداد کرد؛ به خصوص با در نظر داشتن رویکردهای اخیر ناجا که مبتنی است بر دوری جستن از مدیریتی عوام فریبانه و حرکت به سوی مدیریتی ساختارمند.

مرور سوابق چنین طرح‌هایی، دقیقا همان نکته‌ای است که اعلام ضرورت تغییر در روند اجرای «طرح انضباط اجتماعی » را نه تنها جایز بلکه واجب می کند. تاکید بر این تغییر نه به معنای زیر سئوال بردن تاثیرات این طرح بلکه به سبب بهره مندی بلندمدت تر از این اثرات صورت می گیرد. این مخالفت از آن رو است که روند کنونی «طرح انضباط اجتماعی» با تمامی امیدواری های به وجود آمده پس از باور به یک تحول ساختاری در ناجا که از طریق اظهارات فرماندهی پلیس کشور و همچنین شعار زیبای تحقق «مدیریت هوشمند» به وجود آمد در تضاد است.

به عنوان نمونه چندی قبل سردار احمدی مقدم اعلام کرد طرحی برای مقابله با بوروکراسی اداری و به عبارت ساده تر مقابله با هزارتوهای مانع در رفع نیازهای شهروندی و امکان کارایی بیشتر در کمترین زمان ممکن را در دست دارد. وی البته فرصت پاسخگویی به این پرسش مهم را نیافت که در این شرایط «نظام بیمار مولد بوروکراسی» چه سرنوشتی خواهد یافت؟ به واقع چه تضمینی وجود دارد که با کنار رفتن سایه سرداران کنونی پلیس و افکار تحول خواه حاکم، نظام بیمار بوروکراسی مجدد بازتولید نشود و نیاز شهروندان را در چنبره خود پنهان نسازد؟ آیا این روند به مسیری جز انباشت مجدد خواسته ها و ضرورت اجرای طرحی دیگر منجر خواهد شد؟

آن گونه که به نظر می رسد، این نکات هم اکنون مهمترین آفات حاکم بر اجرای «طرح انضباط اجتماعی » است. چه طرح به نحوی که هم اکنون در حال اجرا است همانند تمام طرح های ضربتی محصول کار را به عنوان عیارسنج میزان موفقیت خود قرار داده است و نه فرآیند دستیابی به محصول. این همان دوراهی میان منتقدان و فرماندهان است. به این ترتیب، «طرح انضباط اجتماعی» در حال اجرا به دلیل بی توجهی به سیستم و هدف قرار دادن محصول، عملاً به طرحی «قائم به فرد» مبدل می شود.

به این بیندیشیم که در صورت تغییر فرماندهی در فاتب (فرماندهی تهران بزرگ) که به دلایل متعددی ظرف 5 سال گذشته چندین بار صورت گرفته است، چه بر سر طرح خواهد آمد، اگر فرماندهی جدید از الویت های دیگری برخوردار باشد؟ این نکته را می پذیریم که سیاست های فاتب تابعی از سیاست های کلان ناجاست و بالطبع سلایق تاثیر چندانی ندارند اما این مهم را نیز بپذیریم که در سیاست ها کلان تنها استراتژی‌ها تعیین شده و راههای تحقق این استراتژی ها به درستی در اختیار مدیران منطقه ای قرار می گیرد. از همین رو این احتمال نیز وجود دارد که فرمانده بعدی از راهکارهای دیگری برای استقرار نظم و امنیت استفاده کند. چنانچه در همین اندک زمان نیز فرماندهی جدید تهران نشان داده است از اولویت ها متفاوتی از آنچه سردار رادان در سر داشت برخوردار است.

به این معنا این نگرانی وجود دارد که «طرح انضباط اجتماعی » تا زمان ریاست فرماندهان فعلی موفق و پس از آن ناکارآمد جلوه کند. این امر البته نه مختص به امروز و دیروز که آفت جدی همه دوران ها بوده است. نگاهی به نتایج چنین طرح های در مدیریت شهری تهران به عنوان خاستگاه طرح ها ضربتی به وضوح نشان می دهد، اعتبار این طرح ها تا ان هنگام بوده است که بانیان آن در صحنه حضور داشتند و به محض کناره گیری آنها و یا حتی کمرنگ شدن حضورشان سیستم بیمار و بوروکراتیک شهری طرح ها و تمام دستاوردهایش را در خود هضم و حذف کرده است. در چنین شرایطی البته می توان از موقعیت فراهم آمده برای اصلاحات اساسی در سیستم بوروکراتیک ناجا استفاده کرد که اتفاقاً آغازگر این مسیر می تواند همین «طرح انضباط اجتماعی» باشد، البته مشروط بر مدنظر قرار دادن «فرآیندها».

برای این مهم فرماندهان پلیس بیش از هرچیز به یک «مهارت مدیریتی» احتیاج دارند (سابقه نیروی انتظامی نشان می دهد که چنین پتانسیلی به شدت وجود دارد) تا با استفاده بهینه از ابزار و پرهیز از اقدامات زودبازده هر چه بیشتر به تحقق مدیریتی هوشمند در شهر تهران نزدیک شوند. شاید بی فایده نباشد فرماندهان به به این راهکار نیز بیندیشند که همزمان با توسعه «طرح انضباط اجتماعی» نظام مکمل آن را نیز راه اندازی کنند تا شهروندان در هر روز شاهد اجرای یک طرح جهادی باشند. تنها در این شرایط است که می توان به خروج از دام اقدامات ضربتی امیدوار بود و فرصت پرداختن به نیازهای در اقلیت شهروندان را نیز در اختیار داشت.

بی شک «طرح انضباط اجتماعی» در قالب این نظام که همانا «مدیریت هوشمند» خواهد بود طرحی قابل پذیرش و ماندگار خواهد بود. چه مدیریت هوشمند قبل از تشخیص شهروندان به اصلاح امور مبادرت کرده و از انباشته شدن آنها جلوگیری می کند. فراموش نکنیم توسعه پایدار هر آن چیزی است که به نیازهای مردم شهر پاسخ گوید اما بقا و دوام آن را نیز تضمین کند.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1155

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 11 =