۰ نفر
۲۶ مرداد ۱۳۸۸ - ۲۰:۳۳

علی‌اکبر جوانفکر در دوره نهم ریاست جمهوری نشان داد که یکی از وفادارترین و موافق‌ترین‌‌ها در کنار رئیس‌جمهور است.

در بسیاری از مواردی که انتقادات زیادی از سوی رسانه‌ها متوجه عملکرد رئیس‌جمهور بود وی با دفاعی قاطع از احمدی‌نژاد بارها حمایت بی‌قید و شرط خود را از او به نمایش گذاشت وبا وجودی که در یک سال و نیم آخر دولت نهم حضور کمرنگی در کنار رئیس‌جمهوری و در میان رسانه‌ها داشت. در چند روز آخر عمر دولت قبل نیز با استعفایی که تقدیم احمدی‌نژاد کرد خود را در کنار سایر خروجی‌های دولتی و درمظان بسیاری از گمانه‌زنی‌ها قرار داد. وی بر این اعتقاد است که رئیس‌جمهور از پذیرنده‌ترین مسئولین انتقاد شونده است و مشاوران وی و حتی وزرا نیزانتقادات خود را به رئیس‌جمهور مطرح می‌کنند و ایشان هم می‌شنوند و در پذیرش انتقادات رفتار قابل تأملی دارند.

پنج‌شنبه گذشته رئیس‌جمهوری بازهم جوانفکر را در سمت قبلی‌اش ابقا کرد تا مهر تأییدی باشد بر این که دکتر احمدی‌نژاد نیز در مورد مشاورمطبوعاتی‌اش معتقد به هم سویی اوست. این در حالی بود که نام علی‌اکبر جوانفکر در این مدت برای پست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیرعاملی خبرگزاری ایرنا که در زمره نیروهای قدیمی آن نیز به حساب می‌آید و همچنین سخنگویی دولت بارها مورد بررسی و گمانه‌زنی رسانه‌ها قرار گرفت.

مشاور مطبوعاتی احمدی‌نژاد در خصوص انتقادات رسانه‌ها معتقد است که رسانه‌های زیادی در دولت نهم بودند که انتقاد می‌کردند و جای تأمل و تأسف آن است که بخش عمده این انتقادات متمرکز بر اظهارنظرها بود که مثلاً کسی حرفی می‌زد و سپس بر محوریت این مسئله نقد می‌کردند و کمتر انتقادات متمرکز بر حوزه عملکردی افراد بود.

جوانفکر از جهت‌گیری رئیس‌جمهوری در مورد افرادی مانند مشایی به شدت دفاع می‌کند و معتقد است که این مسئله هزینه کرد رئیس‌جمهوری از جایگاه حقوقی خود به نفع فرد خاصی نیست و نباید مشایی به خاطر یک اشتباه تا بدین حد مورد مجازات و حاشیه‌سازی قرار بگیرد و نامه رهبری در مورد ایشان نیز یک مسئله خصوصی میان رئیس‌جمهور و رهبری بود که نباید رسانه‌ای می‌شد و این اشتباهی بود که توسط دیگران رخ داد.

گفت و گوی یک ساعت و 40 دقیقه‌ای «خبر» با جوانفکر بر خلاف برخی چهره‌های مسئول درتیم رسانه‌ای دولت که می‌گویند باید روی مواضع روزنامه بیشتر فکر کنیم انجام شد. البته او هم پیش از این تمایلی برای گفت وگو نداشت.

آقای جوانفکر، سؤال مهمی که در ذهن من دائما در مورد شما در حال چرخش است این است که واقعاً هدف شما از این استعفا چه بود؟ به عملکرد خودتان اطمینان نداشتید یا به دیدگاه رئیس‌جمهور؟
من به عنوان مشاور رئیس دولت نهم، برداشتم این بود که با پایان دوران دولت نهم، اعتبار این حکم هم تمام می‌شود و باید تکلیف خودم را روشن می‌کردم و از آنجا که اخلاقا مایل نبودم خودم را در دولت دهم به رئیس‌جمهور تحمیل کنم، استعفایم را تقدیم ایشان کردم تا دستشان برای تصمیم‌گیری در مورد این پست باز باشد.

مگر می‌شود فردی خودش را به احمدی‌نژاد تحمیل کند؟
 به هر حال من می‌خواستم وظیفه اخلاقی خودم را انجام بدهم و هدف من از استعفا چیز دیگری جز این نبود. البته خود دکتر احمدی‌نژاد لطف کردند و با صدور حکم جدیدی در دولت دهم برای بنده، حسن اعتماد خودشان را یک بار دیگر نشان دادند و این، بار مسئولیت من را سنگین‌تر می‌کند و امیدوارم در این دوره، کارنامه عملکردی من به عنوان مشاور مطبوعاتی به شکلی باشد که در پایان این دوره پاسخ درخوری به حسن‌ اعتماد ایشان داده باشم.

برخی تعبیر به عدم تمایل به همکاری شما با دولت دهم داشتند و برخی هم بر این باور بودند که شما در حال آماده‌سازی خودتان برای در اختیار گرفتن مسئولیت جدیدی هستید که این گمانه‌زنی آخر بسیار نیز محتمل به نظر می‌رسید. . .
من خودم را برای پذیرش هیچ مسئولیتی دیگری آماده نکرده بودم و البته صحبتی هم با بنده نشده بود. دکتر احمدی‌نژاد هم تجربه 4 سال گذشته من را می‌داند و هم عملکرد ایشان در دوره‌های قبل مشخص می‌کند که با کسی تعارف ندارد. من وظیفه‌ خودم را در تقدیم استعفا و تحمیل نشدن به ایشان در دولت دهم می‌دانستم. البته شخصاً تمایل داشتم که رئیس‌جمهور محترم شخص فرهیخته‌ای را برای این پست در نظر می‌گرفتند و بنده هم به نحو دیگری در دولت خدمت می‌کردم. به هر حال بنده بر اساس منطق خودم عمل کردم و فکر می‌کنم که این منطق قابل دفاعی است.

یعنی گرفتن سمت جدید برای شما نزدیک به ذهن نبود؟ چرا با شما صحبتی نشده بود؟
چنین احتمالی از قبل هم مطرح نبود. بعضی از استعفا تعبیر نادرستی داشتند و حتی آن را به نحوی به عدم تمایل بنده به همکاری با دولت دهم تعبیر کردند اما این برداشت نادرستی بود در حالی که در مصاحبه‌ای که با رسانه‌ها داشتم به روشنی بر ادامه همکاری‌ام با دولت تاکید داشتم اما این که من بخواهم یک مسئولیت عالی داشته باشم، هیچ ضرورتی نداشت. در شرایط فعلی هم همین اعتقاد را دارم که اگر افراد با صلاحیت‌‌تری پیدا بشوند، باید پست‌ها به آنها واگذار شود. دلیل آن هم روشن است. این پست‌ها ملک شخصی هیچکس نیست بلکه امانت مردم است و باید بهترین و کارامدترین افراد در مصادر امور قرار بگیرند. در حوزه رسانه افراد اهل فرهنگ و رسانه و آگاه به مسائل مطبوعاتی فراوان وجود دارند و من ترجیح می‌دادم که از میان آنها، شخص دیگری این مسئولیت را برعهده می‌گرفت اما به هر حال تصمیم با رئیس‌جمهور است و بنده نیز به تصمیم ایشان احترام می‌گذارم.

آقای جوانفکر در سال آخر دولت نهم حضور کمرنگی در کنار رئیس‌جمهور داشت.
البته من هیچ وقت خودم را یک فرد پررنگ احساس نکرده‌ام و همیشه سعی‌ام براین بوده است که پایم را از گلیم خودم درازتر نکنم. در سال آخر در بحث حضور در سفرهای رسانه‌‌ای و پیگیری مصوبات حضور کمرنگی داشتم زیرا چندان ضرورت نداشت که دو مشاور رئیس‌جمهور، هیأت رسانه‌ای را برای مشاهده مستندات سفرهای استانی رئیس‌جمهوری مشایعت کنند. این بود که تصمیم بر این شد فقط یکی از آنها خبرنگاران را همراهی کند و به همین دلیل بنده کمتر در سفرهای پیگیری مصوبات حضور داشتم.

اما ایده این سفر‌ها و تلاش‌ها برای جلب نظر رسانه‌ها بیشتر از جانب شما بود. خب چطور برای مشایعت تیم رسانه‌ای و پیاده‌سازی این ایده خودتان پیش قدم نشدید؟ این یکی از مسائلی بود که در مورد شما در این اواخر مسئله ساز شده بود. . .
بله ایده سفرها مربوط به من بود اما این امر روال طبیعی خود را طی می‌کرد و گروههای خبری به اتفاق آقای کلهر این برنامه را اجرا می‌کردند و من هم بیشتر در تهران پیگیر مسئولیت‌های خودم بودم. از این جهت حضورم کمرنگ بود و نظر شما درست است.

این دستور رئیس‌جمهور بود یا درخواست خودتان؟
تصمیمی بود که گرفته شد و مصلحت هم همین بود.

مشاور مطبوعاتی دقیقاً‌ قرار است چه کاری انجام دهد؟ در وظایف تعریفی و عملکردی مشاوره مطبوعاتی هنوز ابهام وجود دارد. . .
رئیس‌جمهور در موضوعات مختلف می‌تواند مشاور یا مشاوران داشته باشد. مشاور مطبوعاتی در ارتباط با فضای رسانه‌ای کشور به رئیس‌جمهور مشاوره‌هایی را ارائه می‌کند و پل ارتباطی میان رئیس‌جمهور با مطبوعات است. چنین جایگاهی را برای مشاور مطبوعاتی می‌توان متصور شد. البته رئیس‌جمهور در حکمی که به بنده داده‌اند بر ابعاد وظایف مشاور مطبوعاتی در حوزه رسانه‌های داخلی و خارجی تاکید کرده‌اند و نیاز به این است که ما در این حوزه با صاحبنظران و نخبگان در داخل و خارج نوعی همفکری و تعامل داشته باشیم تا بتوانیم اهدافمان را محقق کنیم.

برای این منظور راهکار و برنامه مشخص و متفاوتی طراحی کرده اید؟
نیاز به یکسری اصلاحات در جامعه رسانه‌ای کشور داریم که باید سریعتر صورت بگیرد تا در این بخش شاهد یک جهش باشیم و عقب افتادگی و درجا زدن‌های ادوار گذشته را بشود جبران کرد. اصلاحات مدنظر ما مبتنی بر فعال شدن رسانه‌های ارتباط جمعی در جهت تأمین حقوق عمومی و منافع ملی است. این هدفگذاری دارای یک چارچوب قانونی است. فکر می‌کنیم مردم ایران در قانون اساسی، آزادی مطبوعات را برای تحقق همین هدف تضمین کرده‌اند. این حوزه تا حدود زیادی آشفته است و در آن نظرات حزبی و سیاسی دخالت داده می‌شود که این امر امکان اطلاع‌‌رسانی شفاف، صحیح و دقیق را کمرنگ می‌کند. باید به یک تفاهم در داخل جامعه رسانه‌ای برسیم. در برنامه هایمان در نظر داریم با مسئولان رسانه‌ها در کنار هم به یک راهکار مشترک دست پیدا کنیم. نشست‌های هم اندیشی با هدف آسیب‌شناسی رسانه‌ای و یافتن راهکارهایی برای برون رفت از وضع موجود باید برگزار شود. مشارکت رسانه‌ها و همکاری صاحبنظران و نخبگان علوم ارتباطات در این زمینه ضروری است زیرا به صورت دستوری و اتخاذ یک تصمیم رسمی این هدف محقق نمی‌شود. همدلی و همکاری رسانه‌ها لازم است و من سعی می‌کنم در این دوره در این جهت با رسانه‌ها ارتباط گسترده‌تری داشته باشیم و به آن هدف‌ها که قطعاً متضمن حقوق مردم و منافع ملی است، خودمان را نزدیک‌تر کنیم.

قبول دارید که از روز اول دولت نهم انتقادات جدی به برخورد رسانه‌ای دولت و تیم مذکور وجود داشت که عملکرد قوی نداشته و دستاوردهای دولت را حتی نمی‌توانست خوب انعکاس دهد چه برسد به تعامل قابل قبول مورد نظر شما.
بخش‌های مختلفی به طور مستقیم یا غیرمستقیم در حوزه رسانه‌ای دولت فعالیت می‌کنند. مجموعه‌ای که معاونت ارتباطات دفتر رئیس‌جمهور، مشاوران مطبوعاتی و رسانه‌ای، سخنگوی دولت و همچنین در کل دولت، بخش‌های دیگری مانند معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد را در بر می‌گیرد.

من فکر می‌کنم نکته‌ای که گفتید، وارد است و ما در اطلاع‌رسانی ضعف داشتیم که آشکارا هم از رهبر معظم انقلاب تذکر دریافت کردیم. در این جهت برنامه‌ریزی‌هایی مثل سفرهای پیگیری مصوبات دولت صورت گرفت که نتیجه تذکر رهبری بود اما با این وجود ما ضعیف بودیم و اشکالات مدنظر شما وارد است زیرا به بسیاری از شبهات نتوانستیم پاسخ درخوری بدهیم. ضعف شبکه اطلاع‌رسانی مانع از پاسخ به شبهات می‌‌شد.

در دولت دهم قرار است کار خاصی برای رفع این شبهات صورت بگیرد؟
 امیدواریم در دولت دهم مسئله ضعف اطلاع‌رسانی برطرف شود چون با وضعیت جدیدی که در کشور بوجود آمده، در برابر شبهه‌آفرینی‌های زیادی قرار خواهیم گرفت که لازم است پاسخ مناسبی به آنها داده شده و ابهامات و سؤالات باید حتماً برطرف شود.

در این 4 سال، اصلی‌ترین انتقادی که در رسانه‌ها در مورد عملکرد دولت مطرح می‌شد، چه بود؟
شاید نتوان درمورد حجم سنگین انتقادات سازمان یافته‌ها و مخالفت‌هایی که به اسم انتقاد وجود داشت، یک حکم کلی صادر کرد و نظری داد که دربرگیرنده اجماعی از این مسائل باشد. فکر می‌کنیم توضیحی که برای این سؤال لازم است مبسوط‌‌تر از چند جمله باشد. اما در هیچ مقطعی در سال‌های پس از انقلاب تا این حد که در دولت نهم که با موج انتقادات مواجه بودیم سابقه نقد وجود نداشته است و من فکر می‌کنم این امر دلایل خاص خودش را دارد که باید آسیب‌شناسی شود.

اما در مقابل شاید بتوان با قاطعیت گفت هیچ دولتی به اندازه دولت نهم در برابر این موج سنگین انتقادات از خودش متانت و بردباری نداشته است. یکی از رفتارهای بی‌سابقه که در دولت نهم شاهد آن بودیم نشست‌هایی بود که رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت برای استماع نظرات منتقدان اقتصادی برگزار کردند. این اتفاقی نادر بود که به منتقدان خودشان فرصت اظهارنظر دادند و همین‌طور در سایر موارد. انتقاد زیبا است اما نیت آن نیز مهم است که آیا برای اصلاح امور و برآمده از یک نیک‌اندیشی است یا اغراض دیگری پشت آن وجود دارد؟ این‌ها هر کدام باید در فایل خودش مورد بررسی قرار بگیرد. من فکر می‌کنم رسانه‌های زیادی در دولت نهم بودند که انتقاد می‌کردند و به طور سیستماتیک با دولتمردان و تصمیمات دولت مخالفت می‌کردند. سیستماتیک بودن مخالفت‌ها و انتقادها را می‌توان از رفتار یکی از روزنامه‌ها در باره مصاحبه انجام نشده رئیس‌جمهور متوجه شد. مصاحبه شبانگاهی رئیس‌جمهور در باره مسائل اقتصادی با صدا و سیما لغو شد و این درحالی بود که یکی از روزنامه‌ها انتقادات فرضی خود را به این مصاحبه به دست چاپ سپرده بود. یک نکته قابل تأمل و تأسف نیز به این مسئله مربوط می‌شود که بخش عمده انتقادات و مخالفت‌ها بر اظهار نظرها متمرکز بوده است و در برآیند کلی از فضای انتقادی در جامعه رسانه‌ای کشور می‌توان این اشکال را وارد دانست. عمده انتقادات متمرکز بر اظهارنظر این و آن بود که مثلاً کسی حرفی زد و سپس نقد می‌کردند. این نقدها هرچند لازم است اما برآورنده منافع و حقوق مردم نیست و شاید بتوان گفت که بخش عمده‌ای از تنش‌های سیاسی و اجتماعی ریشه در تمرکز نقدها و مخالفت‌ها بر سخنان و اظهارات افراد دارد. انتظار این بود که انتقادها به حوزه عملکردی مسئولان کشور تسری پیدا می‌کرد زیرا آنجا جایی است که به حقوق مردم و منافع آنان، ارتباط مستقیمی پیدا می‌کند. مثلاً چرا فلان خط لوله گاز از این مسیر عبور کرده و از آن مسیر دیگر که کم هزینه‌تر به نظر می‌رسد عبور نکرده یا چرا انجام فلان پروژه به طول انجامیده و چرا فلان جاده روستایی یا شهری دارای نقایص فنی است و از این قبیل انتقادها. انتظار بود که رسانه‌ها در این بخش‌ها وارد شوند و البته مردم هم آزادی رسانه‌های ارتباط جمعی را برای تحقق منافع خود تضمین کرده‌اند.

منظور من از انتقادات به عملکرد خود رئیس‌جمهور بود. توضیحات شما به نظر مربوط به انتقاداتی است که به عملکرد رسانه‌ها مربوط است. . .
موارد فراوانی در 4 سال وجود داشت که رئیس‌جمهور از مجاری مختلف در جریان آن قرار می‌گرفتند. خود رئیس‌جمهور روزنامه‌ها را از نظر می‌گذرانند و روی برخی از مطالب آنها نیز تأمل می‌کنند. معاونت ارتباطات دفتر رئیس‌جمهور به طور مستمر گزارش‌هایی را برای رئیس‌جمهور تهیه می‌کند و مشاوران رئیس‌جمهور نیز مواردی را به ایشان منتقل می‌کنند. اما توجه داشته باشید که در فضای رسانه‌ای کشور گاهی اوقات موجی ایجاد می‌شود که خیلی‌ها را با خود می‌برد. مشاور مطبوعاتی باید کلیت این فضا را رصد و منشاء پیدایش موجهای تبلیغاتی و سیاسی را با بصیرت لازم شناسایی کند. ماجرای اخیر مربوط به آقای مشایی از جمله همین موج سازی‌ها بود که خیلی‌ها را تحت تأثیر قرار داد. . .

با ایشان هم در این مصاحبه زیاد کار داریم.
لبخندی زد و بحث بالا را ادامه داد} این موجی بود که خیلی‌ها را با خودش جابه‌جا کرد. عده‌ خاصی در پشت یک ماجرا قرار می‌گیرند و اقدام به طراحی می‌کنند و با موج سازی‌های تبلیغاتی، می‌کوشند به اهداف سیاسی خود جامه عمل بپوشانند.ممکن است هزاران صدا در جهت این فضا ایجاد شود ولی حقیقت ماجرا بیش از 3 یا 4 صدای اصلی نیست که باید آنها را شناسایی کرد. کسانی که در این حوزه‌ها مشغول هستند باید با بصیرت خاصی به مسائل توجه داشته باشند تا به حقایق پی ببرند. شاید کار هوشمندانه‌ای نباشد که بخواهیم تک تک موارد را به رئیس‌جمهور منعکس کنیم بلکه با نگاه دقیق و هوشمندانه تلاش بر این است که موج غالب، دلایلش پیدا شود و رصد شود.
اگر بخواهم به طور دقیق‌تری به سوال شما پاسخ دهم، حتی به خود رئیس‌جمهور هم انتقادات فراوانی مطرح می‌شد که عموما بر محور صحبت‌های ایشان متمرکز بود و تحریف‌های زیادی نیز صورت ‌گرفت. اخیراً نیز دو نمونه‌ آن را شاهد بودیم. رئیس‌جمهور در سخنانشان در میدان ولیعصر، در روز دوم پس از انتخابات بحث «خس و خاشاک» را در مورد آشوبگران و اغتشاشگران مطرح کردند بلافاصله این مسئله به معترضان و کل کسانی که رأیشان غیر از آقای احمدی‌نژاد بود تعمیم داده شد. این یک تحریف ‌آشکار بود که از سوی همین رسانه‌های به اصطلاح منتقد و در واقع مخالف دولت و وابسته به جریانهای حزبی و سیاسی انجام شد. نمی‌توان این مسئله را به رئیس‌جمهور منتقل کرد که شما بهتر است کلمه خس و خاشاک به کار نبرید، زیرا ایشان این کلمه را برای موضوع خاصی مطرح کردند که کاملاً هم درست بود.مورد بعدی نیز به سخنان رئیس‌جمهور محترم در مشهد بود که خطاب به دشمنان ملت ایران گفتند «یقه آنها را می‌گیریم و سرشان را به سقف می‌کوبیم». در این زمینه هم شاهد بودیم که همین طیف رسانه ای، اظهارات رئیس‌جمهور را تحریف کردند و چنین وانمود ساختند که گویا گروههای مخالف دولت هدف این اظهارات بوده‌اند.


در مورد اول درست اما درمورد دوم نوع بیان رئیس‌جمهوری در آن جمع دارای فایل صوتی است که هیچ توضیحی درمورد دشمنان خارجی در آن نبود. فکر نمی‌کنید که در این فضای ملتهب نوع ادبیات برخی کلمات شاید به نوعی حاشیه ساز باشد که گناه کمتری را بر عهده حاشیه سازان می‌اندازد؟ و یا به نظر شما برای کوبیدن سر مخالفان به طاق آیا به حکم تنفیذ نیازی است؟! نمی‌توان دراین فضای ملتهب که در داخل و خارج تنش هنوز از دولت زدوده نشده است چنین گفتاری را توجیه کرد. آقای جوانفکر لازم است یک‌بار دیگر سؤالم را بپرسم. منظور من از عصاره انتقادات مطرح در رسانه‌ها در کل این 4 سال بود که به نظر شما درکدام بخش وارد به نظر می‌رسید؟ مصداقی به من بگویید. هر رئیس‌جمهوری در کنار نقاط قوت و ضعف هم دارد این‌طور نیست؟ . . .
من نمی‌خواهم از پاسخگویی به سؤال شما فرار کنم یا در ذهن شما این مسئله ایجاد شود که جوانفکر نمی‌خواهد رئیس‌جمهور را مورد انتقاد قرار دهد و یا می‌خواهد از جواب گویی در این زمینه فرار کند. من تمایل دارم اینگونه سؤالات از خود رئیس‌جمهور پرسیده شود. بنده نگاه نقادانه‌ای به عرصه رسانه‌ای کشور دارم و حتی انتظار داشتم که آقای احمدی‌نژاد به شکل درست و واقع بینانه‌ای مورد نقد قرار می‌گرفتند. می‌شد رئیس‌جمهور را نقد کرد و این فضا در کشور ما وجود داشته و دارد. اما از آن جا که انتقادها برآمده از انگیزه‌های مخالفت آمیز در برابر دولت بود، به جای نقد هوشمندانه، رئیس‌جمهور شاهد رفتارهایی بود که هیچ سنخیتی با نقد نداشت وبیشتر جنبه تخریبی به خود می‌گرفت زیرا با توهین، اسائه ادب و تهمت همراه می‌شد.

بازهم پاسخ من را ندادید.
اجازه دهید به یک نکته‌ اشاره کنم. وقتی حجم کار در یک دولت زیاد و گسترده می‌شود، طبیعی است که موج انتقادات هم افزایش می‌یابد و بخشی از انتقادات متأثر از حجم وسیع کاری بود که در این دولت انجام شد.

انتقاد برخی رسانه‌ها در مورد اینکه رئیس‌جمهور هر کسی را که کوچک‌ترین نظر مخالفی با ایشان داشته باشد، کنار می‌گذارد درست است؟!
خود من هم انتقاداتم را به رئیس‌جمهور مطرح می‌کنم و ایشان هم می‌شنوند. اتفاقاً ایشان در پذیرش انتقادات رفتار قابل تأملی دارند و کاملاً می‌شنوند و می‌سنجند و بارها این اتفاق افتاده است. خود وزرای ما هم می‌دانند و کمتر ممکن است از وزیری بپرسیدو آن‌ها تأیید نکنند که رئیس‌جمهوری فردی انتقادپذیر است اما این امر با یکپارچگی دولت دو مسئله جداگانه است. یکپارچگی این است که هیچ‌کس خلاف سیاست‌های دولت عمل نکند. همه اعضای دولت پی جوی سیاست‌های مد نظر رئیس‌جمهور باشند. واگرایی به مفهوم آنکه هر کس ساز خود را بزند، اصلاً نباید وجود داشته باشد. اگر یک عضو کابینه نخواهد یا نتواند هماهنگ با سیاست‌های دولت عمل کند، در آن صورت باید گفت، مارادونا را رها کنید و غضنفر را بگیرید.

حتی اگر فقط 8 روز به پایان دولت و مراسم تفیذ دولت جدید باقی مانده باشد؟!
در یک تیم فوتبال ممکن است در ثانیه‌های آخر بازی، فردی را عوض کنند. اشکالی ندارد چون به این شکل می‌خواهد به هدف برسد. وقتی وزیری از اصول تخطی کرد و از چارچوب‌ها پا را فراتر گذاشت و درخور سیاست‌های دولت نبود و در جهت منافع و حقوق ملت عمل نکرد طبیعی است که در آخرین ثانیه‌ها هم باید کنار برود یا کنار گذاشته شود. اشکالی ندارد اما چون پیش از این چنین رویه‌ای را تجربه نکرده‌ بودیم، برایمان عجیب به نظر برسد.

یعنی تمامی این موارد شامل حال شخصی مثل وزیر اطلاعات هم می‌شد که در فاصله 8 روز و پس از حاشیه‌های مشایی و شایعه‌های مربوط به اعتراضات وی و بسیاری دیگر از اعضای کابینه نسبت به معاون اولی وی صورت گرفت؟
وقتی وزیر اطلاعات در فاصله 8 روز مانده به اتمام دولت برکنار می‌شود حتماً منطقی دارد. این‌طور نیست که به خاطر حرفی و یا اقدامی این مسئله انجام شده باشد. رئیس‌جمهور تذکر داده و عمل نشده و هزینه‌های ناشی از برخی وضعیت‌های غیرعادی افزایش پیدا کرده و. . .

مصداقش را می‌گویید؟
همین مسائلی که در کشور به وجود آمد را می‌شد پیش‌بینی کرد و کار وزارت اطلاعات هشدار دادن و راهکار دادن و مانع شدن از بروز چنین مسائلی است ولی این کار انجام نشد. طبیعی است که حتی در ثانیه‌های آخر هم یک مربی تصمیم به تغییر بازیکن می‌گیرد.

آیا این انتقاد را به رئیس‌جمهور وارد می‌دانید که پشتوانه‌ای خود و جایگاه حقوقی خود را نباید برای شخص خاصی هزینه کند و اگر توضیحات شما را قانع‌کننده تصور کنیم نوع جهت‌گیری ایشان در مورد آقای مشایی ناقض این صحبت‌ها و دفاعیات شما از عملکردهای اخیر آقای رئیس‌جمهور است؟ مشایی حتی اگر مقدس‌ترین و بی‌حاشیه‌ترین و بهترین عضو کابینه هم بود اما به علت حساسیت‌زا بودن وی در جامعه و نظرات مقام رهبری نباید تا این حد برایش هزینه می‌شد چون رئیس‌جمهور عدم اعتقاد به این نوع هزینه کرد را در وزرا پیاده کرده بودند. . .
من رفتار رئیس‌جمهوری در موضوع آقای مشایی را قابل دفاع می‌دانم. رئیس‌جمهور، عالی‌ترین مقام کشور پس از مقام معظم رهبری است و مسئولیت‌های بزرگ و سنگینی بردوش او قرار دارد. او نمی‌تواند تحت تأثیر امواج تبلیغاتی یا سیاسی و حساسیت‌هایی که این امواج ممکن است در جامعه ایجاد کند، تصمیم بگیرد. ضمناً توجه داشته باشید که رهبر معزز انقلاب روز شنبه پس از انتشار نامه، سخنرانی فرمودند و سخنرانی ایشان دال بر دفاع از مشایی و آقای احمدی‌نژاد بود. سؤال اینجاست چرا رهبری دفاع کردند؟

بنابراین چرا رهبری در 27 تیرماه به آن شکل نامه داده بودند. نامه‌ای که ملت 6 روز برای پاسخش صبر کرد. . .
بسیار طبیعی و بدیهی بود که رئیس‌جمهور محترم نظر ابراز شده از سوی رهبر انقلاب را در باره آقای مشایی اجرا می‌کرد اما مسئله این است که آن نامه در یک فضای خصوصی از سوی رهبری به رئیس‌جمهور منعکس شده بود و در مورد نحوه انجام آن نیز تفاهم شده بود که در چه چارچوبی اجرایی شود. من از شما سؤال می‌کنم که چرا دفتر رهبری و یا خود معظم له از 27 تیرماه تا روز انتشار نامه سکوت کردند و آن را منتشر نکردند؟

در مقابل هم بسیاری از افراد و نخبگان این سؤال را از آقای رئیس‌جمهور دارند که با وجودی که یکی از بارزترین ویژگی‌های ایشان را ولایت مداری می‌نامند اما چرا پاسخ ولی‌فقیه باید 6 روز به طول بیانجامد؟
اگر شما پاسخ این سؤال را که چرا رهبری سکوت کردند و دفتر ایشان مسئله را به سکوت گذراند، روشن کنید، شاید سؤالات دیگر جایی برای مطرح شدن پیدا نکنند.

پس اگر به این شکل بود چرا نایب‌رئیس مجلس از آن مطلع بود؟!
ما هم همین سؤال را داریم. چرا منتشر کردند؟ اشتباهی بود که صورت گرفت. مگر مواضع رهبری را تا به حال آقای ابوترابی و یا شخص دیگری مطرح می‌کرد؟ دفتر رهبری منتشر می‌کند که این بار انجام نداد. پس در فضای خصوصی بوده که نباید منتشر می‌شده ولی وقتی رسانه‌ای می‌شود کار به جایی می‌رسد که چارچوب قبلی برای اجرای دستور رهبر انقلاب تغییر می‌کند و البته پس از انتشار رسمی متن نامه رهبری، آقای مشایی نیز ولایت پذیری خود را با کناره‌گیری فوری از معاون اولی رئیس‌جمهور، بار دیگر به اثبات رساند.

نکته‌ای که شاید برخی‌ها را دچار دغدغه و تردید در انتخاب دکتر احمدی‌نژاد کرده است، این است که باز هم با وجودی که مخاطب نامه خود رئیس دولت بود ایشان این تغییر را صورت نداد و باز هم خود مشایی از این سمت کناره‌گیری کردند، این‌ها همان ابهامات و دغدغه‌ها است. . .
رهبر معظم انقلاب درآن نامه فرمودند این حکم لغو شود اما مشخص نکردند که برکنارش کنید! و راهش هم این نبود که حتماً ایشان از سوی رئیس‌جمهور برکنار شوند. یکی از راه‌ها هم استعفا بود که ایشان هم این‌کار را کردند. استعفای آقای مشایی به منزله کان لم یکن شدن حکم رئیس‌جمهور بود.

در شرایطی که کشور تا این حد به دلیل انتخابات فضای التهابی را تجربه می‌کند آیا درست بود که به این شکل برخورد شود و یا اینکه خود رئیس‌جمهور به شکل مصمم می‌آمدند و مشایی را حتی اگر به فرض محال به عنوان بهترین عضو کابینه هم بود کنار می‌گذاشتند، این شکل تنش زدا‌تر نبود؟!
افراد مشخصی وجود دارند که با موج سازی‌های خود، فضای فکری و روانی جامعه را ملتهب می‌کنند. این درست نیست که انتظار داشته باشیم رئیس‌جمهور تحت تأثیر فضای کاذب ایجاد شده، تصمیم‌گیری کند. نظر رهبری اجرایی شد اما درست نیست که عده‌ای تعبیر و تفسیر خود از نامه رهبری را به رئیس‌جمهور دیکته کنند. نامه رهبری نباید منتشر می‌شد و البته شنیده شده است که ایشان مسئولان دفترشان را در این زمینه مورد مواخذه قرار داده‌اند. رئیس‌جمهور می‌خواهد کشور را اداره کند و منصفانه می‌گویم که هیچ اشکالی را به ایشان نمی‌بینم و فکر می‌کنم کار درستی صورت گرفته است. به فرموده رهبری ما باید در مورد دشمنانمان عدالت را رعایت کنیم، آقای مشایی که خودی است. اشتباهی بود و اظهارنظری که همان زمان با نامه پوزش ایشان از رهبری حل شد اما هر زمان که اسمی از آقای مشایی مطرح می‌شود، جریان هوچی‌گر فضای جامعه را به التهاب می‌کشاند و با این کار خود یک بی‌عدالتی آشکار را می‌خواهد به جامعه تحمیل کند. اگر رئیس‌جمهور بخواهد تحت تأثیر اینگونه سازی‌ها اقدام کند که کشور مثل امواج دریا دائماً به این طرف و آن طرف سوق داده خواهد شد.

چه ویژگی برجسته‌ای در آقای مشایی بود که باید در این سمت باقی می‌ماند و یا مسئول نهاد ریاست‌جمهوری می‌شد، آن هم با وجود تمامی این فضاهای ملتهب.
باید به تصمیم رئیس‌جمهور احترام بگذاریم. تشخیص و تصمیم ایشان مبتنی بر تمایلات شخصی نیست. اینگونه تصمیم گیری‌ها در حیطه اختیارات و صلاحیت‌های ایشان است. رئیس‌جمهور نباید تحت تأثیر حساسیت‌های بی‌دلیلی که به وجود می‌آید عمل کند. اینجا نباید رئیس‌جمهور به این مسئله و جوسازی‌ها توجه می‌کرد. دیگران حق نداشتند در مورد این مسئله که فقط به رهبری و رئیس‌جمهور مربوط می‌شد، دخالت می‌کردند. ما مگر دنبال عدالت نیستیم؟ هر کسی باید به قدر جرمش مجازات شود. مشایی اظهارنظری کرد و رهبر انقلاب هم موضع‌‌گیری کردند و موضوع تمام شد. کسانی که از رهبری تبعیت می‌کنند باید موضوع آقای مشایی را تمام شده می‌دانستند اما ظاهراً عده‌ای به دنبال اهداف دیگری هستند و اقای مشایی را دستاویزی برای رسیدن به اهدافشان قرار داده‌اند.

آقای جوانفکر! در این مورد من قانع نشدم. . .
 (جوانفکر با خنده می‌گوید): هدف ما قانع کردن یکدیگر نیست بلکه من به سؤالات شما پاسخ می‌دهم و بهتر است قضاوت را به عهده مخاطبان بگذاریم.

این موضوع که تا به حال در سطح رسانه‌ها گمانه‌زنی می‌شد، در مورد سایر پست‌هایی که ممکن بود به شما پیشنهاد شود، مثل مدیر خبرگزاری ایرنا و غیره به نظر از گزینه فعلی مدیر عاملی ایرنا که معرفی وی در همان زمان بسیار پر حاشیه هم بود به نظرتان با توجه به تجربیات شما درخبرگزاری ایرنا اگر هدف خدمت است نمی‌توانستید دراین بخش بیشتر به فضای رسانه‌ای کشور خدمت کنید؟ چرا این پست به شما پیشنهاد نشد و اگر هم شد، شما چرا نپذیرفتید؟

هیچ پیشنهادی در این زمینه به من نشد. از ابتدا هم قرار نبود من به خبرگزاری ایرنا بروم. مدیرعامل آنجا حدود یک سال است به ایرنا رفته و تازه اول کارش است. مهم‌ترین سازمان خبری کشور طی 4 سال گذشته به لحاظ مدیریتی تغییرات زیادی داشته و سه مدیرعامل در این مدت عوض کرده است و این تغییرات سریع به نفع مهم‌ترین سازمان خبری کشور نیست. اگر ضعف و اشکالی هم هست، باید آن را در یک تعامل فکری و کاری اصلاح کرد، اما من شخصاً دیگر کششی برای کار اجرایی در این سطح ندارم زیرا آنجا به یک فرد جوان و مدیر نیاز دارد که با انگیزه و شجاعانه کار را دنبال کند و سابقه امر هم همین را نشان می‌دهد که معمولاً هرکس مدیرعامل این سازمان بوده، بین سنین 35 تا 45 سال بوده‌ و این نیاز سازمان ایرناست.

اما سطح کاری که از ایرنا انتظار بود، حداقل در شرایط انتخابات و خیلی موارد دیگر محقق نشد. این نوع جوانگرایی که شما می‌گویید، به نظر نتیجه مطلوبی نداشت. بازتاب بیرونی ایرنا به عنوان خبرگزاری اول و قوی و حامی دولت خوب و قوی نیست. یک جور رکود کارمندی برفعالیت‌های خبری این خبرگزاری عظیم و پر هزینه سایه انداخته و خود خبرنگاران آن به ویژه قدیمی‌های آن هم از وضعیت خنثی و آشفته آن راضی نیستند.
منظورم از جوان بودن مدیرعامل، نادیده گرفتن حدی از درایت و پختگی نیست. البته افراد جوانی داریم که بسیار متبحر و با درایت عمل می‌کنند و افراد پا به سن گذاشته هم داریم که تصمیمات و مواضع آنها هیچ نشانی از تدبیر و هوشمندی ندارد. با توجه به ماهیت کار و ابعاد کار خبری و حساسیت‌ها و جسارت‌ها، مدیرعامل خبرگزاری رسمی کشور باید ضوابط و خصوصیات مدیریتی را هم داشته باشد.

بنابر این می‌گویید که عملکرد ایرنا با مدیریت جوانگرایش به اهداف خود رسیده است؟
من چنین حرفی را نزدم بلکه گفتم که سن بنده اقتضای مدیریت این سازمان را نمی‌کند. باور من این است که این سازمان خبری اول کشور باید پیوسته و فعال در عرصه خبری حضور مؤثر و سازنده داشته باشد و مدیرعامل جوانی لازم دارد تا بتواند برای این کار اهتمام لازم را به کار بندد و ملاحظه‌کار نباشد. زیرا وقتی افراد پا به سن می‌گذارند ملاحظه‌کار می‌شوند و طبیعت انسان همین است. شاید یکی از دلایلی که ضرورت ندارد من به ایرنا بروم، همین باشد. به هر حال هیچ وقت خودم را کاندیدای این پست نکردم. مشاورت مطبوعاتی هم جایگاه مهم و حساسی است و اگر بتوانم همین وظیفه را به درستی انجام بدهم، اهمیت زیادی دارد.

مهم‌ترین انتقاد مشاور مطبوعاتی رئیس‌جمهور به ایرنا به عنوان سازمان خبری که با بودجه هنگفتی از بیت‌المال اداره می‌شود، چیست؟
طی 4 سال دولت نهم به خاطر تغییرات مدیریتی زیاد ایرنا افت و خیزهای زیادی داشت و نتوانست آن سطح انتظارات رئیس‌جمهوری و دولت را برآورده کند و مخصوصاً در ارتباط با شبهاتی که در مورد دولت نهم مطرح می‌شد یا در حوزه عملکرد دولت می‌توانست مؤثرتر عمل کند، ضعف‌هایی بود که امیدواریم در دولت دهم این ضعف‌ها برطرف شود. زیاد روی انتقاد بر ایرنا تأمل نکرده‌ام اما این سازمان انتظارات دولت را برآورده نکرده است. البته این به معنای نفی زحمات این سازمان و کارکنان خدوم آن نیست.

در حکم جنابعالی در خصوص تبیین منافع دولت و کشور در مجامع بین‌المللی توصیه شده است؟ چه راهکاری در این زمینه دارید و آیا رئیس‌جمهور علاقه‌مند به حضور رسانه‌ای در منطقه خاصی در جهان هستند و منطقه هدف خاصی را برای شما تعریف کرده‌اند؟
وقت رئیس‌جمهور محدود است. ما می‌خواهیم از رسانه‌هایی که تأثیر بیشتری بر افکار عمومی جهان دارند استفاده کنیم. طبیعی است که رسانه‌هایی که محیط بیشتری را تحت پوشش قرار می‌دهند، با آنها صحبت کنیم. رسانه‌هایی که در این 4 سال انتخاب شده‌اند عموماً‌ با این نگرش و گرایش بوده‌اند. رئیس‌جمهور در این دوره بیشتر با رسانه‌های آمریکایی مصاحبه کردند، البته با شبکه‌های مختلف از قاره‌های گوناگون هم مصاحبه داشته‌ایم. در چین، ژاپن، اروپا و غیره هم مصاحبه‌هایی برگزار شده است. ایشان علاقه‌ خاصی به بخش خاصی ندارند. از شبکه‌های مختلف تقاضاهای زیادی مطرح شده و ما براساس درخواست‌هایی که صورت گرفته، اولویت‌بندی کردیم.

چقدر این شبکه‌ها در انعکاس صحبت‌ها و مواضع ایران به نظرتان صادق بودند؟
این شبکه‌ها اکثراً مواضع ایران را همان طور که رئیس‌جمهور می‌گفتند در مصاحبه منعکس کردند که البته برخی‌ها هم برنامه‌سازی‌هایی داشتند و در کنار صحبت‌های رئیس‌جمهور تصاویری را اضافه و برنامه‌سازی کردند. در ضمن برخی از رسانه‌ها طی چهار سال گذشته موفق شدند دو بار با رئیس‌جمهور مصاحبه کنند که این امر نیز با تأمل صورت گرفت و کاملاً هدفمند بود.

رئیس‌جمهور سال گذشته در روز خبرنگار گلایه کردند که چرا رسانه‌های داخلی ایران جهانی یا حتی منطقه‌ای نمی‌شوند فکر نمی‌کنید باید زمینه‌ها به صورتی چیده شوند که رسانه‌های داخلی هم با رؤسای جمهور کشورهای مقابل مصاحبه کنند که آنان با رئیس‌جمهور ما مصاحبه می‌کنند؟ فکری برای این زمینه‌سازی دارید؟
ما نمی‌توانیم از رسانه‌ها بخواهیم که بروند با آنها مصاحبه کنند این انگیزه باید در خود آنان وجود داشته باشد. آنها باید تمایل داشته باشند و ما تسهیل‌کننده باشیم. صدا و سیما در مواردی از رؤسای جمهوری که به ایران سفر می‌کردند، مصاحبه می‌گرفت و ما هم کمک می‌کردیم. اگر در سفرهای خارجی هم بخواهد این اتفاق بیفتد طبیعی است که ما هم تمایل به این مسئله داریم. البته در این زمینه ما نمی‌توانیم گروکشی کنیم و نمی‌توانیم بگوییم در ازای این فرصتی که ما به شما می‌دهیم شما هم به خبرنگاران ما فرصت مصاحبه متقابل بدهید. ما می‌توانیم درخواست داشته باشیم و به رسانه‌های خودمان برای انجام مصاحبه با سران سایر کشورها کمک کنیم.

در حکم شما گفته شده که شما باید زمینه همدلی را به وجود بیاورید. رسانه‌ها چه کاری در این زمینه می‌توانند انجام دهند؟
ما هدف‌مان ایجاد جبهه‌گیری در مقابل رسانه‌ها نیست و نمی‌خواهیم این کار را انجام دهیم چون فکر می‌کنیم که همدلی و همکاری و همراهی بین دولت و رسانه‌ها لازمه تحقق هرگونه هدفی است. رسانه‌های ارتباط جمعی و دولت دو یار و پشتیبان جدی هم در پیشبرد امور کشور محسوب می‌شوند وتخاصم، مواجهه و رودررویی و جبهه‌گیری به نفع هیچکس نیست. هر دو به هم نیاز دارند و براساس این نیاز دوسویه است که این تعامل می‌تواند شکل بگیرد. ما ناگزیریم و هیچ راهی نداریم به جز اینکه با هم همکاری کنیم و این همکاری باید از موضع دوستانه صورت بگیرد.

در این شرایط کدام رسانه‌ها را حامی دولت می‌دانید؟ مصداقی صحبت کنید؟
من تقسیم کردن رسانه‌ها به حامی دولت و یا مخالف دولت را تقسیم‌بندی درستی نمی‌دانم چون همه رسانه‌ها باید در خدمت ملت باشند. رسانه باید اخبار و رویدادهای دولت را پوشش دهد و تقسیم‌بندی به حامی و منتقد و دوست اشتباه است. من حتی رسانه دولتی را هم نمی‌پسندم. اگر رسانه‌ها در فرآیند طبیعی خود، شکل بگیرند و رسالت خود را دنبال کنند طبیعی است که به اخبار دولت خواهند پرداخت. تحریم خبری دولت هیچگاه توسط رسانه مستقل صورت نمی‌گیرد. رسانه‌هایی دولت را تحریم خبری می‌کنند که انگیزه‌های سیاسی و حزبی دارند. رسانه اگر مستقل باشد وظیفه‌ تعاملی‌اش را انجام می‌دهد و از این منظر باید به تعامل میان دولت و رسانه نگاه جدیدی کنیم. با چه دلیلی رسانه باید مخالف دولت باشد؟ یا بر عکس؟ با این وضعیت دایماً در حال درجا زدن هستیم و کاری هم انجام نمی‌شود و پیشرفتی هم در حوزه رسانه‌ای صورت نمی‌گیرد. کارشناسان رسانه‌ای و علوم ارتباطات باید با هم بنشینند و راه برون رفتی را در این میان پیدا کنیم! تا وقتی دایماً مقابل هم هستیم، نیروی یکدیگر را خنثی می‌کنیم و اثرگذاری یکدیگر را به حداقل می‌رسانیم. انگیزه برای اصلاح باید از داخل جامعه رسانه‌ای بجوشد.

این بحث قابلیت شکل‌گیری در این دولت را با توجه به حجم وسیع انتقاداتی که گفتید دارد؟ تیم رسانه‌ای دولت دهم همان ترکیب قبلی را دارد و با شناختی که از برخی آقایان هست این مسئله تا حد زیادی محال به نظر می‌رسد.
باید اتفاق بیفتد و ما برای آن ایده‌های خوبی داریم که تلاش می‌کنیم آنها را عینیت ببخشیم.

چه کسانی در کابینه برای وزرا و انتخاب آنها به جز رئیس‌جمهور تصمیم می‌گیرد؟
شخص رئیس‌جمهور تصمیم می‌گیرد. رئیس‌جمهور میثاق نامه‌ای با افراد دارد همان ویژگی‌ها را در این دوره هم به کار می‌برند.

یکی از گمانه‌زنی‌ها برای پست وزارت ارشاد به صورت مشخص شما بودید اما خبری نشد آیا شما این ویژگی‌هایی که در میثاق نامه بود را نداشتید؟
ممکن است داشته باشم اما فقط آن خصوصیات مهم نیست ممکن است ویژگی‌هایی را داشته باشم اما تشخیص و تصمیم با رئیس‌جمهور است و بنده هم فکر می‌کنم که افراد با صلاحیت فراوانی در جامعه وجود دارند که می‌توانند در این‌گونه پست‌ها به خدمت مشغول شوند. نباید نگاهمان را روی چند فرد خاص متمرکز کنیم.

پس پنج خصوصیت را برای وزیر شدن در دولت احمدی‌نژاد بگویید که شما جزو آن نبودید؟
اولی‌اش اینکه خود من صلاحیت آن را نداشته‌ام. بالاخره شخصیت‌های زیادی هستند که اصلح هستند و نسبت به من ارجحیت دارند و وزیر این وزارتخانه شدن خصلت‌هایی را می‌طلبد که بیش از آن چیزی است که من دارم. معتقدم که افراد فرهیخته زیادی هستند که در عرصه فرهنگ و هنر صاحب‌ نظرند.

در مورد سخنگویی دولت چطور؟
برخی می‌گویند ویژگی‌هایش را دارم. اما تصمیم آن با رئیس‌جمهور است.

آقای مشایی چقدر شانس دارد که موفق به در اختیار گرفتن پست سخنگویی شود؟
نمی‌دانم - در رسانه‌ها مطرح شده اما بعید است، با توجه به مسئولیت سنگین اداره دفتر بخواهند سخنگو هم باشند. مگر اینکه به ایشان تکلیف شود. با شناختی که از ایشان دارم بعید است. ایشان خودشان را برای این مسئولیت کاندیدا کرده باشند و آنچه گفته می‌شود، در حد گمانه‌زنی‌ها‌ست.

وزیر زن را کابینه دهم ابداع کرده یا بهتر بگویم به عمل در آورده است، اما نکته مهم پاسخ به این سؤال است که آیا این اعتقاد رئیس‌جمهور، احمدی‌نژاد است یا می‌خواهند پاسخی درخور به کسانی بدهند که در دوره رقابت‌های انتخاباتی وی را به عدم اعتقاد و برنامه برای زنان متهم می‌کردند؟
رئیس‌جمهور تمایل را در سطح وزرا برای حضور زنان دارند. برای مثال وزارت بهداشت جایی است که بانوان ما توانمندی‌‌های زیادی کسب کرده‌اند.

اما رئیس‌جمهور بارها از عملکرد دکتر لنکرانی راضی بوده‌اند، با معرفی دکتر وحید‌دستجری باید ایشان از وزارت کنار بروند. . .
دکتر لنکرانی فردی تلاشگر بوده‌اند که زحمات زیادی کشیدند. به هر حال اگر رئیس‌جمهور تصمیم به برکناری فردی بگیرد به معنی نادیده گرفتن صلاحیت‌های وی نیست. در حوزه بهداشت و درمان انبوهی از بانوان تحصیلکرده و کارآمد فعال هستند و شاید قرار دادن یکی از بانوان در این سمت ارجحیت داشته باشد. این امر به معنی نفی صلاحیت‌های دکتر لنکرانی نیست. خانم وحید‌دستجردی که برای این سمت درنظر گرفته شده‌اند، از سوابق مدیریتی بیشتری نسبت به آقای لنکرانی در حوزه بهداشت و درمان برخوردارند. به هر حال این انتصاب چیزی از ارزش‌های آقای لنکرانی کم نمی‌کند.

در‌باره حضور زنان نام دیگری در این مورد مطرح است؟
من الان نمی‌توانم نام جدیدی بگویم چون باید خود رئیس‌جمهور تا آخرین فرصتی که در اختیارشان است آن را مطرح کنند. سه‌شنبه یا چهارشنبه مطرح شده و به مجلس اعلام می‌شود.  به غیر از خانم دستجردی و خانم آجرلو و یک خانم دیگر نیز برای وزارت آموزش و پرورش منصوب خواهد شد و البته در سطح معاونان رئیس‌جمهور نیز از بانوان حضور خواهند داشت.

اظهارات آیت‌الله مصباح را در مورد اینکه اطاعت از رئیس‌جمهوری اطاعت از خداست را شندیده‌اید؟!
من در این زمینه‌ها نمی‌توانم اظهارنظر کنم. اینها مسائلی است فقها با استناد به برداشتی که از مسائل فقهی دارند مطرح می‌کنند و من خودم را در صلاحیت نقد این اظهارنظرها نمی‌دانم. اما معتقدم که این نوع اظهارنظرها نباید تبدیل به تنش شود. ما در کشوری آزاد زندگی می‌کنیم وهرفردی می‌تواند نظرات خود را داشته باشد و چرا ما باید فضایی را ایجاد کنیم که افراد نتوانند آزادانه نظرات خود را ابراز کنند. ایشان نظرشان را گفته‌اند. آقای مصباح از فقهای حوزه علمیه قم هستند. باید اجازه دهند که ایشان نظرشان را آزادانه مطرح کنند. ایجاد خفقان در جامعه اصلاً خوب نیست. اینکه فضا آن قدر خفقان داشته باشد که شخصیتی مثل آقای مصباح نتواند اظهارنظرش را بیان نماید درست نیست. فضا نباید این‌قدر آشفته شود که این دیدگاه‌ها قابلیت طرح در جامعه نداشته باشند.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 14912

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 12 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۰۷:۴۴ - ۱۳۸۸/۰۵/۲۷
    0 0
    عالي بود