زبان دعا یک زبان خاص است، البته نه از این حیث که مخاطب آن با مخاطبین معمولی متفاوت است. در این زمینه بحثی نیست و انسان با خدا راز و نیاز میکند و در مکالمههای دیگر، انسان با انسان سخن میگوید اما در عین حال یک تفاوت جدی دیگر نیز در اینجا وجود دارد و آن تفاوت این است که در اینجا مضامین و معارفی مطرح میشود که در گفتوگوهای دیگر خبری از این معارف نیست.
دعاهایی که در اختیار داریم که نمونهای از آنها دعای کمیل، ابوحمزه، مناجات شعبانیه، دعای سحر و ... هستند یک تفاوت جدی با احادیث دیگر دارند. هرچند همه اینها از سوی ائمه(ع) ارائه شده اما ائمه(ع) ما وقتی که با انسانها سخن گفتهاند از یک ادبیات استفاده میکنند و زمانی که در قالب دعا و مناجات با خدا سخن میگویند از ادبیات دیگری بهره میگیرند.
دو تفاوت اساسی میان ادعیه و دیگر احادیث
این موضوع شایسته یک تحقیق جداگانه است اما دو تفاوت اساسی را میتوان برشمرد؛ تفاوت اول این است که در دعاها معارفی بیان میشود که از سطح عموم مردم بالاتر است. معمولا ائمه(ع) در گفتوگوهایی که با اصحاب خود دارند در سطح فکر آنها سخن میگویند؛ سخنی که برای آنها مفهوم و قابل هضم و قابل درک باشد. آنجا مخاطب عام است و درک مخاطب عام معیاری برای انتخاب معارف است. اما هنگامی که به مناجات با خدا میپردازند آنجا این محدودیت زبانی وجود ندارد؛ چون موضوع برای عموم مردم مطرح نمیشود و ملاحظه درک و فهم عامه مردم ضرورتی پیدا نمیکند؛ لذا بسیاری از لطایفی که در ادعیه وجود دارد در احادیث متعارف دیده نمیشود و بسیاری از معارف عمیقی که در دعاها از ائمه(ع) صادر شده است در روایات دیگر دیده نمیشود. سطح دعای کمیل از سطح روایات عادی بسیار بالاتر است. همچنین سطح دعای سحر نیز به همین صورت است و محدودیتهایی که در موارد دیگر وجود داشت کنار گذاشته میشود.
تفاوت دوم این است که ائمه(ع) در زبان دعا با آن محدودیتهای اجتماعی و سیاسی نیز مواجه نیستند؛ لذا در فضای دعا گاهی به طرح برخی از مسائل سیاسی میپردازند که در احادیث دیگر نمونههای آن را نمیتوان یافت. این تفاوت دوم را پیشتر مطرح نکرده بودیم. در این جلسه به همین تفاوت دوم اشاره خواهم کرد؛ مثلا دعایی که در قنوت نماز وتر خوانده میشود؛ مانند استغفار مکرر و یادآوری مومنین را میتوان مطرح کرد که در خلوتی که یک انسان سحرخیز و اهل تهجد دارد خوانده میشود و جالب است که بدانیم در این خلوت چه باید با خدا بگوید و چه باید بخواهد. جالب است که این دعا را شیخ طوسی در کتاب المصباح المتهجد نقل میکند که مربوط به قنوت پایانی نماز شب است. یک فلسفه سیاسی در این چند سطر دعا وجود دارد و اینطور نیست که چون انسان در سحرگاه با خدای خود خلوت میکند یعنی از دغدغههای اجتماعی و سیاسی باید فاصله بگیرد و وضع جامعه خود را باید فراموش کند و ظلم را از نگاه خود دور بدارد و گرسنگی که در میان محرومین است را از خاطر ببرد.
خلوتهای نیمهشب نباید خالی از یاد خلق باشد
این خلوت، خلوتی نیست که انسان را از خلق خدا دور کند و دغدغه انسانی را از این انسان عابد و متهجد سلب کند. شیخ طوسی این دعا (دعای قنوت نماز وتر) را نقل میکند و چون این دعا، دعایی ناشنیده است و کمتر به گوش کسی خورده، بخشهایی از آن را از مصباحِ شیخ نقل میکنم تا هم دغدغههای انسان سحرخیز را ببینیم و هم اینکه ببینیم در نگاه به جامعه باید به کدام زاویه توجه کرد و کجا را باید تماشا کنیم. برخیها هستند که ذرهبین را روی مساجد قرار میدهند که پُر است و یا روی حلقههای تلاوت قرآن قرار میدهند که شایع است اما آنچه را که اینجا از امام(ع) میآموزیم مطالب دیگری است.
در فقراتی از این دعا آمده است: «اَللَّهُمَّ وَ قَدْ شَمِلَنَا زَیْغُ اَلْفِتَنِ وَ اِسْتَوْلَتْ عَلَیْنَا عَشْوَةُ اَلْحِیرَةِ وَ قَارَعَنَا اَلذُّلُّ وَ اَلصَّغَارُ وَ حُکِّمَ عَلَیْنَا غَیْرُ اَلْمَأْمُونِینَ فِی دِینِکَ وَ اِبْتَزَّ أُمُورَنَا مَعَادِنُ اَلْأُبَنِ مِمَّنْ عَطَّلَ حُکْمَکَ وَ سَعَی فِی إِتْلاَفِ عِبَادِکَ وَ إِفْسَادِ بِلاَدِکَ». یعنی خدایا گمراهی فتنهها ما را فراگرفته است و گرد و غبار حیرت انسان را احاطه کرده است. خدایا ذلت و کوچک بودن یعنی تحقیر شدن، همه ما را به خود میکوبد. مُشتی بر سر ما فرود آوردهاند و همه ما را لگدکوب کردهاند. خدایا کسانی که در دین تو قابل اطمینان نیستند بر ما حکومت میکنند و هر روز دین را به یک سمت و سویی میبرند. قسمتی از دین را که به ضررشان باشد کتمان میکنند. خدایا سرنوشت کار ما به دست برخی است که گرفتار زشتترین اعمال هستند. خدایا این افراد بی دین کار را به دست گرفتهاند.
اینها شاخصهای داوری در وضع جامعه و شاخصهای دغدغهمندی برای یک انسان متهجد است. این انسان میتواند این مسائل را بفهمد و واقعیتهای اجتماعی را درک کند که در کجا زندگی میکند و در اطراف او چه میگذرد. اینها مطالبی است که چون مخاطبش افراد عام نیستند، امام(ع) خیلی صریح و بیپرده این واقعیتها را بیان میکند و این نکته دومی است که بیان شد و آن اینکه اختلاف زبان ادعیه با روایات فقط در زبان عمیق و دقیق آن نیست بلکه خیلی از واقعیتهای اجتماعی را که نمیتوان برای همه بیان کرد اینجا بیان میشود و باید سحر چنین اثری برای انسان داشته باشد که شخص را متنبه کند که در اطراف او چه میگذرد.
در ادامه همین دعا دارد که «اَللَّهُمَّ وَ قَدْ عَادَ فَیْئُنَا دَوْلَةً بَعْدَ اَلْقِسْمَةِ وَ إِمَارَتُنَا غَلَبَةً بَعْدَ اَلْمَشُورَةِ ...». یعنی خدایا پس از اینکه اموال عمومی را برای همه مقرر فرمودی و همه را ذیسهم قرار دادی، آن قسمت را به هم زده و این اموال را در میان خود دست به دست میکنند؛ یعنی تقسیم عادلانهای که خدا مقرر فرمود که همه باید داشته باشند و اشاره به آیه هفتم سوره حشر نیز هست که فرمود: «مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَی رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَی فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لَا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیَاءِ مِنْکُمْ» مورد توجه امام(ع) قرار گرفته است. سپس امام(ع) در مورد قدرت میفرمایند که خدایا پس از آنکه تو حکومت را بر اساس رای مردم قرار دادی، اینها آمدند و حکومت بر ما را با قهر و غلبه قرار دادند. سپس امام(ع) میفرمایند نتیجه این شد که هیچ کس نیست که پناه مردم باشد و به درد آنها رسیدگی کند و با چشم رحمت به مردم نگاه کند.
بنابراین دعای هنگام سحر باید انسان را در هر دو جهت ارتقا دهد. اینجا انسان متهجدی که دعای سحر میخواند و مناجات با خدا دارد از یک جهت به حضرت حق توجه پیدا میکند اما این توجه به خدا موجب غفلت از درد جامعه نمیشود ولی متأسفانه در جامعه امروز ما برخی هستند که اهل مناجات هستند و کاری به اطراف ندارند و برخی هم درد مردم را دارند اما دغدغه معنویت در آنها ضعیف است. این دعاها در سحرگاهان و در روز و شب و ... آمده تا انسان را به همه این ابعاد و جوانب آشنا کند. جالب این است که ائمه(ع) عالیترین مضامین را در هر دو جنبه در این مناجاتها برای ما ارائه کردهاند که شایسته توجه بیشتر است.
* درس نخستین جلسه از شرح دعای سحر
نظر شما