برخی از افراد در انجمن اسلامی اعتراض می‌کردند که چرا این آقا در صف نماز جماعت با ما شرکت نمی‌کند و یا چرا این‌قدر موهایش بلند است و از این دسته حرف‌ها...

مراسم بزرگداشت سیدعلی موسوی گرمارودی، شاعر، پژوهشگر و مترجم قرآن کریم و صحیفه سجادیه، شامگاه گذشته (سه‌شنبه، اول شهریورماه) در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برپا شد.

بنابر گزارش ایسنا، زمانی که از علی موسوی گرمارودی برای ایراد سخن و اهدای لوح و جوایز دعوت شد، او با استناد به شعری از سعدی که «سر خجالتم از پیش برنمی‌آید / که دُر چگونه به دریا برند و لعل به کان»، گفت: سر خجالتم از پیش برنمی‌آید و این هم به دلیل عزت بالای مجلس است که بزرگان علم و فرهنگ و ادب و دانش در این‌جا حضور دارند و هم به اعتبار شاگردی بنده است و من خودم را همچنان یک دانشجو می‌دانم و از بزرگ‌ترین افتخارات زندگی‌ام این بوده است که در محضر استاد مهدی محقق شاگردی کرده‌ام.

این شاعر و مترجم قرآن در ادامه سخنانش با تشکر از مدعوان و سخنرانان و برگزارکنندگان مراسم، بخشی از شعر «در سایه‌سار نخل ولایت» را خواند.

موسوی گرمارودی در بخش پایانی سخنانش هم به مرور خاطره‌اش با مهدی اخوان ثالث در انتشارات فرانکلین سابق پرداخت و به شرح ماجرای دلخوری اخوان ثالث از خودش اشاره کرد و گفت: سال 1358 بود که من به عنوان سرپرست مؤسسه فرانکلین انتخاب شدم. در آن سال‌ها نام این مؤسسه را سازمان آموزشی، علمی، فرهنگی انقلاب اسلامی گذاشته بودم که بعدها به دلیل بلند بودن نامش، به انتشارات علمی - فرهنگی تغییر پیدا کرد. خاطرم هست ما برای بخش ویراستاری نیاز به یک سرویراستار داشتیم که بنده از استاد مهدی اخوان ثالث دعوت کردم با ما همکاری کند. در حالی که خودم چهارهزار تومان حقوق می‌گرفتم، برای ایشان ماهیانه هفت‌هزار تومان حقوق رد کردم تا ارج و قرب و منزلت ایشان حفظ شود. خب آن سال‌های اوایل انقلاب، فضای پرالتهابی بود و به خاطر اتفاق‌هایی که در انجمن اسلامی آن مؤسسه رخ داده بود، جناب مهدی اخوان ثالث رنجیده بود و دلتنگی برایش پیش آمده بود. برخی از افراد در انجمن اسلامی اعتراض می‌کردند که چرا این آقا در صف نماز جماعت با ما شرکت نمی‌کند و یا چرا این‌قدر موهایش بلند است و از این دسته حرف‌ها. اخوان ثالث گمان برده بود که این‌ها حرف‌های من است که انجمن می‌زند و آمده بود قطعه‌ای را در نقد و نکوهش من نوشته بود که زبانی گزنده داشت تا این‌که بنده خدمت ایشان رسیدم و توضیح دادم که اگر من می‌خواستم این حرف‌ها را بزنم، خودم می‌آمدم با شما مطرح می‌کردم. بنده خودم آمدم شما را به همکاری دعوت کردم و دلیلی نمی‌بینم که بخواهم این‌طور رفتار کنم. با این توضیحاتی که دادم، اخوان ثالث چند بیتی به پایان آن قطعه اضافه کرد و زهر آن کلام را گرفت؛ اما من هم در جواب او، قطعه‌ای را نوشتم و برای او در حضورش خواندم.

6060

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 169464

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 12 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی ناو IR ۰۹:۱۱ - ۱۳۹۰/۰۶/۰۲
    19 1
    اخوان چیز دیگری بود
  • بدون نام IR ۱۱:۱۱ - ۱۳۹۰/۰۶/۰۲
    16 2
    بعضی از آدمها همیشه در حال نماز و ستایش خداوند سبحان هستند و شاید اخوان ثالث یکی از آنها بود. جه بد خدمتگزاران به شعر و ادب پارسی که ریشه در جان ایرانیان دارد را از خود راندیم!! آقای گرمارودی انسان والایی است و حقیقت تلخی را برایمان بیان کرده.