۱ نفر
۷ اسفند ۱۴۰۲ - ۲۰:۰۳
میکرو تئاتر و فضای منحصر به فردش

نمایش دویست و هشتادمین شب سال ، روایت جوان غواصی است که در عملیات کربلای چهار به شهادت رسیده است. این نمایش به روش آنچه در ایران به نام میکروتأتر شناخته می‌شود اجرا شده است.

در واقع میکروتأتر در دنیای تأتر به نمایشی گفته می‌شود که در فضایی که الزاماً در سالن‌های تأتر اجرا نمی‌شود و ویژگی آن اجرا در محیطی کوچک است که تماشاگر محدود آن، به صحنه نمایش و بازیگران بسیار نزدیک است و به کارگردان این امکان را می‌دهد که تماشاگر را به موضوعات مطرح شده در نمایش‌نامه نزدیک کند و بتواند ارزش‌های غالباً سیاسی را به مخاطب انتقال دهد ولی در ایران این نام توسط حسن معجونی و گروه لیو بر نمایش‌هایی گذاشته شد که مربوط به نوعی از نمایش عروسکی است که دکور و عروسک‌ها بسیار کوچک طراحی می‌شوند و توسط دوربین با لنز ماکرو به روی پرژکتور به نمایش درمی‌آید، این نوع از اجرا امکان ساخت صحنه‌هایی واقع‌گرایانه را ایجاد می‌کند که یا امکان ساخت آنها بر روی صحنه تأتر ممکن نیست و یا بسیار مشکل خواهد بود و به نوعی تلفیق تأتر عروسکی با سینماست، این که مخاطب چنین نمایشی ضمن تماشای تصاویری از فضای طراحی شده و عموماً متنوع و دقیق صحنه‌ها، امکان تماشای ماکت‌ها را نیز دارد و حرکات عروسک گردان‌ها و تصویر بردارها را به عنوان نوعی پرفورمنس می‌بیند تجربه‌ای متفاوت است و این در حالی است که نمایش دویست و هشتادمین شب سال با یک راوی که نامه‌ها را پس از سال‌ها بازخوانی می‌کند و روی صحنه حضور دارد اجرا می‌شود، حضور راوی به عنوان عاملی از جنس انسانی، فضای میکرو تأتر را می‌شکند و یک امر تماشایی متفاوت بر روی صحنه ایجاد می‌کند.

ایجاد سه عامل تماشایی این امکان را به کارگردان داده است تا با تکرار چندباره یک وضعیت احساسی بتواند بار دراماتیک نمایش‌نامه را تقویت کند، اینکه مخاطب با آنچه آن را میکرو تأتر می‌نامیم به دلیل نمایش بر روی پرده پرژکتور نتواند همراه باشد با حضور راوی برطرف می‌شود و اگر مخاطب با نوع نمایش همراه شود،حضور راوی به دلیل میزانسن‌های ساکن و حجم سازی در نقطه طلایی صحنه که به صورت نشسته انجام می‌شود تداخلی ایجاد نمی‌کند.

استفاده از دو دوربین و ساخت ماکت‌هایی با تعدد لوکیشن باعث می‌شود نمایشی چشم‌نواز و با ریتم مناسب اجرا شود. ریتم در این نوع روایت که دو راوی یکی حاضر بر صحنه و دیگری غایب بر صحنه و به صورت صوتی پخش می‌شود ممکن است نمایش را از ریتم خارج کند ولی تکنیک به کار برده شده در این اجرا و سرعت عمل عروسک‌گردانان باعث می‌شود این اتفاق رخ ندهد.این تکنیک دو گانه به این صورت است که راوی حاضر در صحنه بخشی از نامه را می‌خواند و مخاطب آنچه بوده است را از چشم راوی غایب می بیند، یعنی در تمام مدت هر آنچه در تصویر میینیم از نقطه نظر راوی غایب است و این سبب می‌شود مخاطب بتواند همذات پنداری بیشتری بکند و ناخواسته خود را جای راوی غایب بگذارد و به واقع به این روش راوی غایب با حضور تماشاگر حاضر می‌شود و هر تماشاگر عامل تکثرجانشینی برای راوی غایب بر صحنه خواهد بود،یعنی اینکه راوی غایب به تعداد تماشاگران حاضر در صحنه متکثر شده است و هر کدام از تماشاگران می توانند عاملی در پیشبرد نمایش باشند که به چگونگی آن خواهم پرداخت.

اما پیش از آن باید درباره نوع روایت به نکته‌ای توجه کنیم و آن این است که قسمت‌هایی از آخرین لحظات پیش از شهادت توسط چه کسی روایت شده است؟راوی حاضر در صحنه هر آنچه در دست دارد نامه‌های راوی غایب است و او در طول نمایش تنها ادامه نامه‌ها را روایت می‌کند و چیزی خارج از آنچه نوشته بوده است نمی‌گوید و حتی بعضی از اتفاقات را که ما می‌بینیم او در نامه نمی‌آورد، تا اینجا روایت سالم است و مخاطب با تصاویر و راویان همراه می‌شود اما در انتهای نمایش که راوی غایب دیگر فرصتی برای نگارش نامه‌ای به خواهر کوچکترش را نداشته است ناگهان مخاطب با هیچ راوی همراه نمی‌شود و خود را در داستانی که به انتها نرسیده است تنها می‌بیند، چرا که راوی حاضر یعنی خواهر کوچکتر که پس از سال‌ها نامه‌ها را بازخوانی می‌کند دیگر نامه‌ای به عنوان ابژه ارتباطی با راوی غایب ندارد و ارتباط او با آخرین ساعت‌های راوی مختل شده است، از سویی دیگر راوی حاضر ما را به سمت خیال خود نمی‌برد که اگر اینچنین بود می‌بایست خودش از آن لحظه به بعد وارد اجرای کنشگر می‌شد و با حرکت دادن عروسک‌ها داستان را به آنگونه که می‌پنداشته است روایت می‌کرد، اینگونه راوی حاضر و راوی غایب به یک تن تبدیل می‌شدند و تکثر از بین می‌رفت و راوی یک تن می‌شد و به دلیل پیوند عاطفی و همچنین پیوند خونی، مخاطب روایت نهایی را نه از راوی نامطمئن بلکه از راوی احساس گرا باور می‌کرد و یا اینکه با استفاده از تکثر روایت را چندگانه می‌کرد و یا حتی با شکستن دیوار چهارم می‌توانست روایت را از نگاه یکی از تماشاگران و با آنچه او میپنداشته پایان می‌داد که گرچه در این مورد روایت با راوی نامطمئن تمام می‌شد ولی قابل درک بود به ویژه اگر اسلاید پایانی توسط یکی از تماشاگران قرائت می‌شد.

با اینحال باید گفت که نمایش دویست و هشتادمین شب سال نمایشی متفاوت و در عین حال جذاب است که با انتقال حسی بین راوی حاضر و آنچه تکثر راوی غایب نامیدیم موفق عمل کرده است.

245245

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1877556

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 8 =