نگفتم یکی مثل پیمان قاسم خانی چون به گمانم در حوزه طنز، ما همین یک فیلمنامه نویس برجسته را داریم که هم شوخی را خوب می شناسد، هم قصه های خارجی را خوب ایرانیزه می کند وهم به ریتم مسلط است. ظرفیت های عطاران را هم خوب می شناسد و جنس کمدی مورد علاقه اش هم با عطاران نزدیک است.
مشکل اصلی "خوابم میاد" فیلمنامه است، قصه ای که انرژی لازم را برای "ترکاندن" ندارد، خوب پرداخت نشده، شوخی ها موقعیت های کمدی کم رمقند و جواب توانایی و قابلیت های عطاران و بقیه بازیگران را نمی دهند، حتی ایده "خواب" که در ابتدا، شروع خوبی برای فیلم رقم زده بود در ادامه رها و در نهایت حرام می شود.
بازی ها خوب است، کارگردانی هم. "عطاران بازیگر"، خیلی معمولی است، شیرینی تیپ های موفقش را ندارد و ویژگی های تعریف شده برای این کاراکتر چندان دلچسب و به یادماندنی نیست، گرچه چند شوخی بامزه و چند لحظه قابل توجه در فیلم وجود دارد اما قصه در مقابل ظرفیت های بالای عطاران کم می آورد.
ولی عطاران کارگردان، روی جزییات فیلم تا حدود زیادی تسلط دارد و فیلم اولش را قابل قبول از آب در آورده است. او تلاش کرده از کلیشه های امتحان پس داده و بعضا موفق خود در مجموعه های تلویزیونی اش دوری کند و حتی از بازیگران همیشگی اش هم استفاده نکرده است.
یک اشکال دیگر هم وجود دارد. عطاران سعی کرده فیلم اولش و شروعش در سینما موقرتر و "باکلاس تر" از کارهای تلویزیونی اش باشد. تصمیم بدی نیست ولی یک جاهایی این "سعی" باعث می شود کار، چندان رنگ و بوی کمدی شیرین و شناخته شده عطاران را نداشته باشد و توقع ها برآورده نشود.
و بالاخره حضور اکبر عبدی در نقشی نامتعارف، یکی از معدود اتفاقات جذاب فیلم است. گرچه در آن سکانس ها ذوق زدگی حس می شود، همه چیز تحت تاثیر این حضور متفاوت است و کمتر سهمی از قصه به این نقش رسیده است.
این مطلب در شماره 477 چلچراغ( 10 تیر 1391) به چاپ رسیده است.
نظر شما