۰ نفر
۱۲ دی ۱۳۹۱ - ۱۷:۱۳

هماهنگی مسعود بارزانی با ترکیه، قطر و سعودی در کوک کردن ساز مخالف با نوری مالکی و به تشنج کشیدن استان های کرد این کشور و اشاعه نا آرامی ها به سایر استان های هم مرز معنی دار است.

تقریبا کسی نیست که اهداف جاه طلبانه و رویاهای بلند پروازانه مسعود بارزانی در اقلیم کردستان را نداند و به نیت ترکیه مبنی بر دامن زدن به اختلافات کهنه اربیل- بغداد با استفاده از همین ویژگیهای بارزانی واقف نباشد.
بارزانی شاید بداند و شاید هم نداند که ترکیه با اهدافی سوای از خیرخواهی برای کردها در حال استفاده از او برای وارد آوردن فشار به بغداد است اما قدر مسلم او خود، آرزوها و اهدافی را عالمانه در ابراز مخالفت و سرکشی و به چالش طلبیدن دولت مرکزی دنبال می کند که فهم آن چندان دور از ذهن نیست و در قواره و جغرافیایی که سال های سال کردها در آن پروش یافته، زندگی کرده و تعاملات خود با دنیای بیرونی را سامان داده اند قابل درک و فهم است.
از همین رو وقتی مسعود بارزانی در اولین روز از سال نو میلادی بار دیگر به مالکی حمله کرده و او را مسئول از هم گسیختگی عناصر تشکیل دهنده بافت اجتماعی عراق بر می شمرد چندان جای تعجب ندارد. حتی وقتی در کلام او انگیزه های جدایی طلبانه به وضوح نمایان می شود، گویی اتفاق تازه ای نیفتاده است، آدم از بارزانی انتظار غیر از این را نمی برد.
در این میان آنچه  نگران کننده تر و قابل تامل تر است، بازی غیرقابل فهم و بی معنی مقتدی صدر در روزهای اخیر است. بواقع هرچقدر می توان فهمید که بارزانی دنبال چه اهدافی است و در چه مسیری حرکت می کند، به همان میزان نمی توان از کار این روحانی تندروی شیعی عراقی سردر آورد.
وقتی مسعود بارزانی از نقض قانون اساسی توسط مالکی درباره مناطق مورد مناقشه با بغداد سخن می گوید، لب به تهدید می گشاید و با دشمنان مالکی نشست و برخاست می کند و مانند آنها سخن می گوید می توان درک کرد که منافع بی شمار اقتصادی در انتظار او است اگرچه این بلند پروازی خالی از مخاطرات سیاسی و نظامی نیز برای او و مردم اقلیمش نخواهد بود.
اما اینکه مقتدی صدر در همان روز از شکل گیری بهار عربی [هشدار عجیب مقتدی صدر: بهار عربی به عراق می رسد ]در عراق سخن بگوید و در روزها و ماه های گذشته با نزدیک شدن به بارزانی و جریان های تندروی سنی که شمشیر را برای مالکی و دولت مرکزی از رو بسته اند و  با تروریست ها و القاعده و جریانهای فعال کنونی در سوریه ارتباطات پیدا و پنهان دارند، اقدام به فعالیت های کارشکنانه علیه دولت مرکزی عراق کند، ما را وامی دارد که دو تفسیر درباره او بعمل آوریم.
نخست آنکه صدر فریب وعده و وعیدهای بارزانی و جریان مخالف مالکی که متصل به ترکیه، سعودی و قطر هستند را خورده و ناخواسته در دام آنها افتاده است و در این شرایط توانایی های خود را برای تضعیف دولت مالکی براساس خواب و خیال و وعده و عید در اختیار کسانی قرار داده است که کوچکترین سنخیت سیاسی ، قومی و مذهبی با او ندارند و قطعا در صورت برآورده شدن خواسته هایشان او را نیز از میان برخواهند داشت.
دوم آنکه مقتدی صدر بواسطه کم تجربگی سیاسی، نداشتن ویژگی های یک رهبر مدبر و با کیاست که او را واقف به پیچیدگی های عالم سیاست کند، ناخواسته در بازی طراحی شده توسط مخالفان داخلی و خارجی مالکی افتاده است و حتی بدون آنکه مزد و مواجبی در قبال این انجام وظیفه از کسی دریافت کند در حال ارائه خدمات به طرف مخالف است.
با توجه به روحیه ای که در افراد عجول، کم مایه، بی تجربه و جاه طلب و جود دارد و سبب می شود آنها گاه و بیگاه در مواقع و برهه های خطیر احساس وظیفه کرده و ناگهان به مثابه یک سوپرمن، بدون آنکه ویژگی های آن را داشته باشند قد علم می کنند، به نظر می رسد مقتدی صدر در شق دوم گرفتار شده باشد و ناخواسته درحال بازی در  زمین طرف هایی است که به دنبال تبدیل کردن عراق به سوریه ایی دیگر و تجزیه این کشور به شقوق مختلف هستند.
از مختصات سوپرمن های بی موقع، فهرست کردن طوماری از مشکلات و مطالبات مردم، گروه ها، اقلیت ها و همدردی با مظلومان و بیوه زنان و ایتام و ژست های انتقادی تند گرفتن نسبت به طرف هایی است که تقصیرها را متوجه آنها می کند، بدون آنکه اندک راه حلی برای معضلاتی که بر می شمرد ارائه دهد و از آن بدتر اینکه اگر به فرض محال در مصدر امر بنشیند با توجه به سوابقی که از او ملحوظ است نه تنها توانایی حل یکی از معضلات فهرست کرده را نخواهد داشت بلکه به همه آنها چند لیست دیگر نیز اضافه خواهد کرد.
نمونه هایی از این دست سوپرمن ها متاسفانه در کشورهای در حال توسعه و یا نوپا در دموکراسی مانند عراق به وفور یافت می شود و آنها همواره بسترهای مناسب برای هرج و مرج، عملیات های تروریستی، تجمعات غیرقانونی و نهایتا دخالت بیگانگان را فراهم می آورند.
بدون تردید دولت مالکی نقاط ضعف زیادی دارد اما مقتدی صدر باید بعنوان کسی که خود را یک رهبر سیاسی قلمداد می کند این ساده ترین اصل را درک کند که با تبدیل شدن به بلندگوی تندروهای ضد شیعه عراق یا کردهای تجزیه طلب طیف بارزانی نمی تواند کسب وجاهت کرده و یا موقعیتی برای خود در آینده سیاسی عراق کسب کند.
از سوی دیگر کمتر کسی است که نداند نیت باطنی صدر از تضعیف دولت مالکی نه دلسوزی برای مردم عراق و اقلیت سنی و یا برادران کرد بلکه، برای تسلی بخشیدن به آلام شخصی او است که ریشه در منازعات و مناقشاتش با شخص مالکی درباره برخی از مسائل از جمله تقسیم پست ها و نوع برخورد نظامی و سرکوب گرانه مالکی نسبت به جریان صدر در سال های 2006 تا 2007 دارد.
بواقع آنچه صدر در قیاس با بارزانی انجام می دهد، از این منظر بسیار بی معنی و غیرقابل توجیه است که او در حال فروختن قدرت وجایگاه تاریخی شیعه در عراق به ثمن بخس به دشمنان منطقه ای شیعیان است، چیزی که دست کم بارزانی اگر مرتکب آن شود به واسطه نداشتن جایگاه مذهبی و کسوت روحانیت شیعی، ننگی برای او دست کم در این زمینه متصور نخواهد بود.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 267864

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 5 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 11
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام EU ۱۸:۰۳ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۲
    11 5
    رحمت خداوند به روح سید عبدالمجید خویی که یادش گرامی است و خداوند قصاص خون او را از قاتلانش خواهد گرفت .
  • بدون نام IR ۰۴:۰۲ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۳
    8 7
    به نظرم نویسنده ی محترم نشان داده است که آن چه درباره ی مقتدا صدر فرموده است،به واقع درباره ی خود ایشان صدق می کند:" بازی غیرقابل فهم و بی معنی مقتدی صدر در روزهای اخیر است. بواقع هرچقدر می توان فهمید که بارزانی دنبال چه اهدافی است و در چه مسیری حرکت می کند، به همان میزان نمی توان از کار این روحانی تندروی شیعی عراقی سردر آورد. نه تنها مقتدا صدر،بلکه کم تر آدمی پیدا می شود که در این اوضاع و احوال عراق به فکر بازی کردن بیفتد. قطعا بارزانی از نقشه ی قدرت های جهانی و منطقه(ترکیه و عربستان و قطر) درباره ی آینده عراق گفته است که تقسیم عراق است به سه منطقه کرد نشین و سنی نشین و شیعه نشین. و مقتدا هم با توجه به شناختی که از اوضاع عراق دارد،( و نه مانند نویسنده که اطلاعاتش را از شبکه خبر دریافت
    • حجت IR ۱۱:۳۲ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۳
      5 2
      دوستان بدون نام. در بی معنی بودن کار مقتدی صدر همین بس که مثل شما فکر کرده و بدتر از آن فکر کرده که فکرش درست بوده و همینطور خواهد شد. در چیدمان سیاسی منطقه حتی شیعیان هم برای مقتدی صدر تره خرد نخواهند کرد چه رسد به گرگ های گرسنه ای چون ترکیه و سعودی. به همین دلیل اگر مقتدی صدر عقل داشت حیات خود را در همین وحدت نسبی با مالکی، جریان حکیم و اهل تسنن معتدل عراق و کردهای طیف طالبانی می دید نه اینکه تیشه به ریشه آنها بزند.
    • محمد IR ۱۱:۵۵ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۳
      6 1
      نظر شما تا اینجا که مقتدی صدر فهمیده که بوی کباب می اید و می خواهد سهمی از این کباب برای خود بردارد درست است اما درست از همین لحظه که گمان کرده این کباب را می تواند با ضربه زدن به سایر گروه های شیعی و از بالارفتن سرو کول انها به دست اورد کور خوانده است. سهمی برای مقتدی صدر اگر باشد بیشتر از همینی که مالکی به او داده نیست. در عراق تاریخ ثابت کرده است که مدل حکومتی نوری مالکی جواب می دهد نه شامورتی بازی هایی از این دست.
  • بدون نام IR ۰۴:۱۴ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۳
    5 9
    ...از شبکه خبر دریافت می کند) به هوشیاری و فرصت شناسی واقع بینانه ای پی برده است باید در آینده ی منطقه مستقل و تجزیه شده ی شیعه نشین عراق (جنوب عراق) جایگاه رهبری سیاسی را از از هم اکنون تثبیت کند و از هم اکنون نیز این جایگاه را از منظر قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای برای خود مشروع و تایید شده کند. مقتدا صدر بهتر از نویسنده پی برده است که جغرافیای قومیتی و مذهبی و سیاسی عراق به گونه ای است که یا باید دیکتاتوری چون صدا به زور چماق همه ی قومیت ها و مذاهب را کنار هم جا بدهد، و یا ... البته که راه دومی وجود ندارد. آنچه که به عنوان عراق یکپارچه به چشم می خورد، ظاهری است که در باطن خود تفرقه و تشنج و درگیری و اندیشه ی تجزیه طلبی و رهایی از تحمل تحمیلی دیگر اقوام ومذاهب است.
    • بدون نام IR ۱۱:۳۹ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۳
      5 1
      دوست عزیز مقتدی صدر بدون جریان های شیعی ریشه دار دیگری چون بدریون، مجلس اعلا، قبایل شیعی جنوب بصره و کربلا و صرفا با اتکاء به طرفداران دو آتشه شهرک صدری اش شانس حیات هم نخواهد داشت چه برسد به شانس رهبری بر عراق. مسعود بارزانی کارکشته سیاسی است که قدر و وزن مشخصی در صحنه و ارایش سیاسی عراق دارد اما مقتدی صدر فقط یک هفت تیر کش و هوچی گر است که عقل درست و حسابی ندارد. این ادم ها همیشه فقط الت دست خواهند شد.
  • بدون نام IR ۲۰:۱۸ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۳
    0 3
    پاسخ: قرار نیست مقتدا بر تمام عراق حاکم شود؛ او از هم اکنون بر روی صندلی نمایندگی شیعیان منطقه جنوب عراق، در پشت میز مذاکرات پنهانی اکنون، و آشکار در آینده، جا گرفته است. نکته ی مهم این است که طرف های مذاکره کننده در این پروسه ( تقسیم عراق به سه منطقه حایل) مقتدا صدر را نشانه رفته اند و او را به رسمیت شناخته اند. در آینده هنگامی که بارزانی دلارهای حاصل از فروش نفت شمال را به دست مقتدا داد که برود و یار گیری کند ، پی خواهید برد که پیروان جریان های ریشه دار به زعم شما چطور به صف حامیان او خواهند پیوست. این جریان های ریشه دار، از کجا پا گرفته اند و حامیان پنهان و آشکار آن ها در حال حاضر تا چه اندازه می توانند آن ها را حمایت کنند مساله این است.
    • نویسنده IR ۲۱:۵۴ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۳
      4 1
      با سلام و تشکر از اظهار نظر جنابعالی. همانگونه که اشاره کرده اید مقتدا صدر را نشانه رفته اند چون او همه ویژگی های آلت دست شدن را دارد و بازی خراب کن خوبی است و این توان را دارد که به خودی گل بزند و البته در ابتدا ممکن است از منافع و مواهبی هم برخوردار شود اما این روند ادامه دار نخواهد بود. همان هایی که شما هم اشاره کردید به کمتر از نابودی یا به حاشیه کشاندن شیعه رضایت نخواهند داد و این چیزی است که مقتدی صدر یا نمی داند و یا اگر می داند به طمع خام گرفتار شده است. جریان های ریشه دار تر از صدر لزوما نیازی نیست که لشگر داشته باشند یا حزب. همان هایی که در بزنگاه ها تعیین کنندگی خود را نشان می دهند به وقت خود اگر بازی بر مدار درست بچرخد نقش خود را ایفا می کنند. پناه بردن شیعیان و اهل سنت جنوب به
    • نویسنده IR ۲۱:۵۷ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۳
      5 1
      ادامه : هنوز یادمان نرفته که در اولین انتخابات شوراهای استانی، زمانیکه صدر و جریان حکیم رسما جدایی خود و عدم حمایت از مالکی را اعلام کردند چگونه اهل سنت و شیعیان جنوب عراق بدون آنکه داخل حزب و تشکیلات و محفل خاصی باشند به مالکی اعتماد کرده و به او رأی دادند سال بعد از آن هم یادمان نرفته که همان هایی که شما از اصل و نسبشان پرسیده اید چه شیعه و چه سنی از ظلم تفنگداران جریان صدر به مالکی پناه بردند و از او به خاطر قید کردن جریان صدر تشکر کردند. مقتدی صدر قطعا وزنه مهمی در تحولات عراق محسوب می شود اما ایکاش این وزنه او در تحولات به نفع مجموعه شیعیان رقم بخورد نه به ضرر آنها.
  • بدون نام IR ۱۲:۱۹ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۴
    3 1
    با سلام! سپاس از پاسخ گویی نویسنده ی محترم! بنا به تنگنای 700 حرفی؛ به ایجاز و اختصار می نویسم. نخست اینکه: تنها نکته ی مسلم در مساله ی عراق این است که ، قطعا بارزانی و حکومت اقلیم کردستان تنها یک استراژی را برای خود تعیین کرده اند، استقلال ( جدایی ؛ تجزیه) از عراق. ابن استراتژی از زمان ملامصطفا پدر مسعود، نیز نقشه ی راه حزب دمکرات کردستان عراق بوده است. البته با تحولات سیاسی منطقه، قدرت های سیاسی فرامنطقه و منطقه ای به شدت حامی پشت پرده ی این راهکار شده اند. زیرا توانایی ها ی بالقوه جمعیتی و اقتصادی و طبیعی و تاریخی کشور عراق به گونه ای است که هر آن توانایی تبدیل شدن به قدرتمندترین کشور عربی منطقه را دارد.باجگبری ها و قلدرمآبی های صدام هیچگاه از خاطر شیوخ تن پرور و آسایش طلب منطقه زدوده
  • بدون نام IR ۱۲:۲۷ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۴
    3 1
    ...زدوده نخواهد شد. بنا به توصیه ی مشاوران غربی حاکم بر اندیشه ی این شیوخ، عراق باید از این بالقوگی خارج شود. قاعده ی اصلی این نقشه بارزانی و حکومت اقلیم کردستان است. مقتدا صدر نیز به لحاظ خصلت های شخصیتی اش و اعتبار خانوادگی اش، ( خانواده ی حکیم رقیب بالقوه ی خانواده ی صدر، به علت ترورها وحوادث دیگر از توان سابق خود را برابر روبارویی با خانواده ی صدر از دست داده است) به ترین گزینه برای اجرای این نقشه در جنوب عراق است.بحران اقتصادی حاکم بر عراق، و بافت جمعیتی بسیار جوان آن، شرایط بیست ساله ی اخیر که رواج روحیه ی هیجان طلبی سیاسی و اجتماعی را پدید آورده است، سبب خواهد شد مقتدا انبوه جوانان جنوب عراق را همراه خود سازد.