به گزارش خبرآنلاین، چهل و چهارمین شماره کتابِ هفته «نگاه پنجشنبه» که آخرین شماره سال 91 نیز هست همراه با یک ویژه نامه طنز و یادداشت ها و گفتارهایی از «محمدعلی کشاورز، محمدرضا لطفی، فریده مهدوی دامغانی، پوران درخشنده، مرضیه برومند، خسرو معتضد، افشین یداللهی، سالار عقیلی، علی معلم، احمد دهقان، ابوالفضل زرویی نصرآباد، سعدی افشار، محمدعلی علومی، مازیار میری، علیرضا قربانی، ابولفضل جلیلی، اکبر اکسیر، نصرالله قادری، امیرحسین مدرس، محمود حکیمی و....منتشر شد.
نگاه پنجشنبه در بخش جدیدی با عنوان «تحفه» فصلی از کتاب منتشرنشده «خاطرات سرپروفسور حسنعلی خان مستوفی» اثر ابوالفضل زرویی نصرآباد را منتشر کرده است که در ادامه بخشی از آن را می خوانید:
مقدمه آشنایی با دوستم مرحوم چارلز اسپنسر چاپلین
«مرحوم «سنت اگزوپری»، مدت زمانی قبل از آغاز جنگ جهانی دوم به آمریکا مهاجرت کرد ولی با آغاز جنگ جهانی، به کشور خود، فرانسه، بازگشت. هزار دریغ و افسوس که این نویسنده نامی، روز 31 جولای 1944 بر اثر سانحه هوایی کشته شد. ایشان هنگام مرگ، 44 سال داشت.
کتاب «شازده کوچولو» نوشته آن مرحوم، بیشک جزو صد کتاب برجسته ادبی-فلسفی جهان است.
طی 14 سال آشنایی با ایشان، مجموعا 38 نامه و 23 تلگراف از ایشان دریافت کردم. به جز 6 نامه که دربردارنده مکاتبات خصوصی و محرمانه آن مرحوم با این بنده بود، بقیه نامهها و تلگرافها را در سال 1964 (بیستمین سال درگذشت اگزوپری) به موزه «لوور» هدیه کردم که به شمارة LQH7538 در آرشیو اسناد این موزه محفوظ است.
در زمان اقامت ایشان در آمریکا، شاید در مجموع، 12 نامه از ایشان به دست بنده رسید. (جسارتا در تکمیل فرمایش حضرت استادی عرض میشود که طی آن مدت، 14 نامه و 9 تلگراف از آن مرحوم واصل شده است که رونوشت مصدق آن در آرشیو اسناد حضرت استادی محفوظ و مضبوط است. توضیح از ذره بیمقدار بیاعتبار، میرزا حسین پیشکار).
یکی از نامههای آن مرحوم، متضمن نکتهای مهم است که ترجیح میدهم متن کامل آن را به چاپ سپارم:
«آقای من ای حسنعلی خان عزیز، حتما «چارلز اسپنسر چاپلین» را میشناسید. کمدین بزرگی است و در اروپا و آمریکا، شهرت بسیار دارد.
چندی پیش در استودیوی فیلمبرداریاش در هالیوود با او دیدار کردم. مردی است محترم که انسان را به تحسین وامیدارد. روی طرح یکی از فیلمنامههایش کار میکند که به گمان من کار بسیار موفقی خواهد شد. چاپلین میخواهد در این فیلم به دنیای صنعتی انتقاد کند و در نظر دارد با ساخت چند ماشین بزرگ صنعتی، جدال ماشین و انسان را نشان دهد.
آقای عزیز من، دوست من چاپلین، شدیدا نیازمند حمایت مالی است و به ویژه برای ساخت دستگاههای صنعتی باید سرمایه زیادی صرف کند.
فکر نمیکنم توضیح دیگری لازم باشد. چشم به راه نامههای کوتاه و جانبخش شما هستم.
ارادتمند؛ آنتوان سنت اگزوپری - هفتم اکتبر 1935»
سال 1935 برای من سال خوبی نبود و از نظر اقتصادی، دارایی چندانی نداشتم. کشتی تفریحی کوچکی داشتم که برای تعمیرات در سواحل اسکاتلند پهلو گرفته بود. تلگرافی از «مک نیکلاس» (ناخدای کشتی و مباشر امور مالیام در شمال انگلستان) خواستم تا آن را هرچه سریعتر به فروش برساند و مبلغ حاصله را با امضای ناشناس برای چاپلین به آمریکا بفرستد.
مبلغ حاصل از فروش کشتی تفریحی، مبلغی ناچیز در حدود 320 هزار پوند بود که همان روزها برای چاپلین ارسال شد.
چاپلین بعدها گفته بود: «فیلم «عصر جدید» من مدیون رازی کوچک از مردی بزرگ است. مردی که هرگز نشناختم.»
این سخن مرحوم چاپلین، به قطع، مبالغه است. آن راز کوچک، در برابر هنر ارزشمند او، بسیار کوچکتر از آن بود که فکر مردی بزرگ چون چاپلین را به خود مشغول کند.»
ویژه نامه آخرین شماره سال کتابِ هفته «نگاه پنجشنبه» در 170 صفحه با قیمت چهار هزار تومان روی پیشخوان آمده است.
6060
نظر شما