روزنامه اعتماد در گفت و گوی با احمد پورنجاتی از قول او نوشت:

 

  • آقای روحانی وقتی می‌خواست وارد عرصه شود با خیلی از افراد مشورت کرد، یکی از این افراد هم من بودم. من را دعوت کرد و گفت تصمیم دارم با توجه به شرایط کشور به صحنه بیایم اما اگر آقای خاتمی بیاید انصراف می‌دهم بعد با یک تاملی هاشمی را هم اضافه کرد چون فکر نمی‌کرد هاشمی وارد عرصه انتخابات شود. من در همان جلسه گفتم شما چهره attractive (جذابی) ندارید نه به اعتبار مشاغلت بلکه به دلیل میمیک صورتت. کما اینکه در مجلس هم رای نیاوردید. بنابراین حتی اگر آقای خاتمی نیاید شما فقط در صورت برقراری یک معادله خاصی -که من فکر نمی‌کردم شکل بگیرد -امکان موفقیت دارید. ایشان در مجلس ششم با وجود یک تبلیغات گسترده رای نیاورد. بعد پرسیدم شما با چه کسان دیگری صحبت کرده‌اید، گفت با آقای خاتمی مشورت کرده‌ام و خاتمی گفته خوب است شما بیایید. من هم این حرف خاتمی را خوب دانستم و گفتم شما با او اشتراکات فکری هم‌ دارید و یک خاطره مشترکی هم آقای روحانی یادآوری کرد. زمانی در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی یک کمیته‌یی بود به ریاست آقای روحانی و دبیری من و عضویت آیت‌الله جنتی، خاتمی، حسین شریعتمداری و مهاجرانی، به عنوان معاون رییس‌جمهور که مسوول بررسی بحث تهاجم فرهنگی و تدوین برنامه‌یی برای مقابله با آن شده بودیم آقای روحانی گفت یادت می‌آید که ... رفته بود به یکی از بزرگان گله کرده بود که این آشیخ حسن خودش مصداق تهاجم فرهنگی است. هی قضیه را کش می‌دهد. همان زمان یک روز بیرون از جلسات در حضور من آقای خاتمی هم به روحانی گفت شما که از ما لیبرال‌تری! با ذکر همین خاطره گفت هنوز همان ایده‌ها را دارم ولی من گفتم وجهه امنیتی و سیاسی و چند لایه شما می‌تواند هراسی ایجاد کند ولی آقای روحانی گفت آقای خاتمی گفته اگر شما بیایید من از شما حمایت می‌کنم، پرسیدم خاتمی گفته خوب است بیایید یا گفته حمایت می‌کنم. که جواب دادند خاتمی گفته حمایت می‌کنم. گفتم شما فعلا در گوشی این را داشته باش که آقای خاتمی به ناطق هم همین را گفته است. گفت خیلی خب اما ناطق که خبر دارم نمی‌آید. آقای روحانی از ملاقاتش با مقام معظم رهبری هم خبر داد و اینکه ایشان برخورد منفی نداشته است و گفت من خواهش می‌کنم از شما که احساس‌تان این باشد که من می‌خواهم دولت بزرگان تشکیل دهم یعنی دولتی که سر آدم‌ها به تن‌شان بیارزد.
  • برداشت من این است که فرضیه مهندسی انتخابات چه واقعی باشد چه ناواقعی هیچ‌گاه در کشور ما به نتیجه مورد نظر نرسیده است. فرض کنیم در 76 مهندسی شکل گرفت. نتیجه مطلوب مهندسی‌کنندگان نبود. حتی سال 80 هم فرض مهندسی وجود دارد. آرایش 8-9 نفره کاندیداها سفره‌یی فراهم برای هر نوع سلیقه بود تا رای خاتمی بشکند. از شمخانی تا منصور رضوی همه بودند. یک پدیده‌یی بود که مثل کافی‌شاپ با منوی متنوع هر گرایش اجتماعی می‌توانست رای دهد. فرض آن مهندسی این بود که آقای خاتمی در دور دوم کمتر از دور اول رای بیاورد که مفهومش نارضایتی بود. اما این‌گونه نشد.
  • در این سال[84] از حرکت غیرمدبرانه اصلاح‌طلبان می‌گذریم. آن سال قرار بر این نبود که آقای احمدی‌نژاد رییس‌جمهور شود. در فرض مهندسی انتخابات کس دیگری مد نظر بود. احمدی‌نژاد برآمده از مهندسی نیست. او پدیده‌یی است که در دعوای دوطرف به عنوان نفر سوم برنده شد. روند حضورش را گام به گام بررسی کنید. ورودش با مخالفت همراه بود. این مطلب مبتنی بر اطلاعاتی است که من دارم. عقبه آقای احمدی‌نژاد باید تشکل‌های اصولگرا می‌بودند، ایشان برآمده از جامعه اسلامی مهندسین بود اما ایشان شیخوخیت ناطق را نمی‌پذیرد، در جلسات اجماع حاضر نمی‌شود، شورای نگهبان را به نوعی سر کار می‌گذارد. در رجل سیاسی بودن ایشان تردید بود. آقای احمدی‌نژاد قول می‌دهد پس از تایید صلاحیت انصراف دهد اما این کار را هم نکرد و خطش را از اصولگرایان جدا کرد و در چارچوب آن رگه ذخیره شده سیاسی در حاشیه قدرت و البته در قدرت جریانی که اسمش را هیچ چیزی جز فرقه نمی‌توانیم بگذاریم.

 

  • به نظر من احمدی‌نژاد در دوره‌یی دچار توهم قدرت واقعی شد. 
  • ایشان احساس می‌کرد رای را مردم به احمدی‌نژاد داده‌اند و باید قدرت مانوری فراتر از رییس‌‌جمهور داشته باشد. این توهم در حد ذهنیت باقی نماند و در رفتار ایشان بازتاب پیدا کرد. از آنجا به بعد یک کشاکش فرسایشی بیشتر پنهان و کمتر آشکار به وجود آمد و در رویارویی‌های فرسایشی به جایی می‌رسند که یک طرف یا باید شجاعانه به انتحار اقدام کند یا آنقدر جسارت داشته باشد که کافه را به هم بریزد. برای هر دوی این سناریو تدبیر شده بود. مرجعش را نقل نمی‌کنم اما کار به اینجا رسیده بود که می‌گفتند احمدی‌نژاد باید ریاست‌جمهوری‌اش را تمام کند باید مچش را گرفت و اجازه انتحار نداد. احمدی‌نژاد باور نمی‌کرد و احساس می‌کرد هر چه رو‌تر بازی کند فضا بهتر می‌شود برای همین هم سراغ افشاگری و فیلم و نوار می‌رفت. به نظر من این رفتار رعب‌آور نبود به این دلیل که حقیقت مطلب این است که به فرض اینکه چیزی هم داشته باشد موارد بیشتر علیه خودش مطرح بود. از زمانی که داستان مشایی با ایجاد موازنه بسیار پرهزینه عدم احراز صلاحیت هاشمی تمام شد احمدی‌نژاد تازه از خواب توهم بیدار شد. آن روزی که هاشمی رفت ثبت نام آقای احمدی‌نژاد و مشایی و البته دوست و استاد بزرگوار ما آقای عزت‌الله انتظامی برای بازدید از ستاد انتخابات رفته بودند و یکی، دو ساعت زودتر آنجا نشسته بودند ولی ظاهرا می‌خواستند ببینند هاشمی می‌آید یا نه. تحلیل من این است که اگر هاشمی نمی‌رفت مشایی ثبت نام نمی‌کرد اما نه به عنوان این که احمدی‌نژاد می‌خواست کوتاه بیاد. بلکه به عنوان یک خلعت و پیشکش که آینده سیاسی خود را با این رویکرد همگرایانه‌تضمین کند اما وقتی هاشمی می‌رود معادله به هم می‌خورد. احمدی‌نژاد آدم لحظه‌هاست و کاراکترش در رفتار غیرمتعارف تعریف می‌شود. اینکه دست مشایی را بالا می‌برد به رخ کشیدن قدرتی است که دوباره توهم داشتن آن را داشت. اما می‌بینیم که وقتی کار از کار می‌گذرد و دوباره به خودش می‌آید برمی‌گردد سر جای اولش. پاسخ پرسش شما این است: آقای احمدی‌نژاد از یک زمان به بعد متوجه شد حرکتی که فکر می‌کند روی زمین و جای محکمی انجام می‌دهد در شرایط بی‌وزنی و مثل حباب است.
  • برخوردی که با آقای هاشمی شد یک سکته‌یی ایجاد کرد اما این به صورت هاگ باقی ماند و نمرد. این‌بار مهندسی توسط انتخابات مردم و اصلاح‌طلبان به صورت واقعی و قانونی انجام شد. مهندسی حق جریان‌های سیاسی است و امر عرفی، عقلایی و مدنی است. به نظر من بسیار پیچیده‌تر از دوم خرداد بود. در آن زمان طرف مقابل کاملا به صورت بی‌تجربه اشتباه محاسبه داشت و این طرف هم بی‌تجربه اشتباه برآورد داشت. فکر می‌کردیم خاتمی 8-7 میلیون رای بیاورد. اما این‌بار با این همه تجربه‌اندوزی و با توجه به تمام عوامل و حتی این‌بار نقش ایجابی و موثری که رهبری داشت فضایی که ایشان ایجاد کرد حماسه بود، گوش همه کشیده شد. آن سخنی که رای را حق‌الناس اعلام کرد کار را به خوبی تمام کرد. مو لای درزش نمی‌رفت که این انتخابات قرار است بسیار سالم و شیک باشد. به همین دلیل در عین اینکه با دوم خرداد مشابهت داشت اما بسیار پیچیده‌تر بود.
  • اصلاح‌طلبان نمی‌توانند خودشان را به صورت کاملا مرزبندی شده از منتخبی که مورد حمایت‌شان بوده جدا کنند اما دایم تاکید می‌شود ما برخورد سهم‌خواهانه نداریم. همین شنبه‌یی که گذشت شورای مشورتی جلسه داشت و تاکید شد آقای روحانی باید بتواند دولت خودش را تشکیل دهد و در کنارش نقشی که کمرنگ جلوه کرد در عرصه انتخابات شوراها بود. با وجود سرمایه‌گذاری اندک معتقدم شوراها ارتباط ملموس با جامعه است و از نظر وزن‌کشی ارتباط با شهروندان. از آن مهم‌تر تصمیمات درستی است که با جمع‌بندی تجربیات شورای مشورتی اخذ شده که در حال تدوین پروتکل و اساسنامه آن هستیم. این شورای مشورتی چیزی شبیه جبهه اتاق فکر مجموعه اصلاح‌طلبان است و به شکل جدی‌تری راهبرد ارتباط اجتماعی را ادامه می‌دهد.
  • واقعا متاسفم که ژورنالیست‌های حتی کهنه‌کار ما هنوز متوجه این نیستند که دوم خرداد هم که یک حرکت مدنی با سمبل آقای خاتمی بود توسط دوستان و همکارانی کمک می‌شده که همه از این منظر تابلوی اطلاعاتی امنیتی داشته‌اند. مغز اصلاحات که ان‌شاء‌الله شفا یابد آقای حجاریان بود که تدوین‌کننده قانون وزارت اطلاعات بود و قبلش در نخست‌وزیری مسوولیت اطلاعاتی داشته است. عنصر اطلاعاتی به معنای عملیاتی یک بحث است اما به نظر من باهوش‌ترین و سیستماتیزه‌ترین اندیشه متعلق به کسانی است که در بررسی‌های اطلاعاتی امنیتی فعالیت کرده‌اند. ضمن اینکه امنیتی هم با اطلاعاتی تفاوت دارد و در تمام دنیا هم همین‌طور است. به دلیل اینکه این افراد نقش حجم‌نگر دارند تا سطح‌نگر. مثلا آقای حجاریان که مهندسی خوانده و در علوم سیاسی ادامه داده است در بررسی‌های امنیتی ناگزیر است تمام موارد را در نظر بگیرد.

/2727

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 302093

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 3 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۳:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۵
    4 2
    حالا این جای خالی , حجاریانه؟؟؟؟
  • بی نام IR ۰۶:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۵
    7 2
    آقای پورنجاتی مطمئنيد حرفهاتون درسته؟
  • بی نام A1 ۰۷:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۵
    4 36
    آقای خاتمی می‌گفت که آقای روحانی باید بداند که اصلاح‌طلبان این‌گونه نیستند که آویزان جلسات شوند. از حضور مرعشی در همه جلسات روحانی بخوبی پیداست که آویزان نیستند!
  • نفس A1 ۱۰:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۷
    3 3
    ما از رئیس جمهور شانس نداریم بعد که میرن کاراشون معلوم میشه خدا کنه این یکی خوب در بیاد نه اصلاحات نه اصولگرایی زنده باد ایران وایرانی