عرفان قانعیفرد:
شاید اگر از سربازان جنبش های کردی معاصر، کسی زنده باشد و بشنود امروزه در کردستان، پارلمانی هست و مثلا با رای 73% از مردمان قرار است اشخاصی انتخاب شوند؛ خاطر نشان می سازد که اصطلاحا «امید هزار ساله» شکوفا شده و کردها هم راه پر سنگلاخ رسیدن به دمکراسی و مردم سالاری را پیموده اند و دیگر عصیان ها و یاغی گری ها و حرکت های شیخ محمود برزنجی ؛ اسماعیل آغا سمکو ( سمیتقو )؛ شیخ سعید پیران ؛ محمود خان کانی سانان ؛ شیخ احمد بارزنی؛ جعفر سلطان ؛ محمد رشید خان بانه ؛ قاضی محمد ؛ احسان نوری پاشا و... به تاریخ پیوسته و کردها هم از دستاوردهای پیشرفت و تمدن بهره مند شده اند.
و البته در دنیای امروز هم حق رای حق الناس اگر محترم شمرده شود، جای بسی امید است و آرزوهای مردمان آن سرزمین. اما در کردستان عراق که نزدیک به 3 میلیون از جمعیت 5 میلیونی اش مشارکت کردند، حکایت همچنان باقی است و شاید در بر همان پاشنه کوهستان می چرخد و پارلمان و گاها نخست وزیر، عقیم می مانند و یک فرد حرف اول و آخر را می زند.
در روز 21 ماه سپتامبر - 10 روز پس از سالروز 11 سپتامبر 1961 که حرکت مسلحانه کردهای عراق با طرح و حمایت ایران و ساواک بود- در کردستان انتخابات برگزار شد و انگشت مردمان جوهری شد و چند خونی هم ریخته شد که تو گوئی بی خون نمی شود ماجرا را سامان داد! و طبق پیش بینی ها اعلام شد که بارزانی مقام اول و پیشتاز بلامنازع این انتخابات است ، نوشیروان مصطفی امین دوم ، اتحادیه میهنی هم سوم و اتحادیه اسلامی هم چهارم و هر کدام از گروه های سیاسی هم در 111 کرسی پارلمان محلی کردستان سهیم می شوند و بارزانی 36-35 کرسی دارد و حزب تغییر هم 24- 26 کرسی و اتحادیه میهنی هم 17-16 و اتحاد اسلامی هم 10 کرسی خواهند داشت و به حزب کمونیست و سوسیالیست هم هر کدام 1 کرسی تعلق می گیرد که از خوان نعمت بی بهره نباشند.
اول حزب بارزانی اعلام کرد که می خواهد که ممکن است با گروه قوی دیگری ائتلاف کنند و بعد هم گفتند پشت اتحادیه میهنی کردستان را خالی نخواهند کرد اما به ناچار باید در خانه نوشیروان مصطفی را هم به صدا دربیاورند و از وی بخواهند که مشارکت کند. به همین سبب نوشیروان اعلام کرد در حکومت خدمتگزار مردم خواهد بود اما جارچی بارگاه حزب بارزانی هم گفت که همان اپوزیسیون بماند بهتر است و با اتحادیه میهنی و اسلامی ها می خواهند دولتی تشکیل دهند و چندان تمایلی به بودن منتقد مزاحم ندارند. اما دولت بی حزب تغییر؛ چه خواهد کرد ؟ حزبی که در دل مردمان امید تازه ایجاد کرده که هراسان و منزجر از سیستم 2 اداره ای و عقلانیت قبیله ای و رفتار عشایری و فرهنگ بی سیاسیتی هستند. و شاید چنین شد که امروز مسعود بارزانی بخواهد که کسی از حزب وی درباره تشکیل دوبت سخنی به میان نیاورند.
اما در کابینه که به اسلامی ها و سوسیالیست و کمونیست ها هم که وزارتی تعلق نمی گیرد و اگر هم وزیری باشد از روز نخست عقیم و بی صلاحیت و بدون نفوذ خواهد بود. و اگر هم اپوزیسیون با اتحادیه میهنی کردستان بخواهند کابینه ای تشکیل دهند حزب بارزانی خود را صاحب خانه می داند و نمی توانند با او مواجهه و مقابله کنند! و به مصاف حزب دارای اداره امنیت و صاحب پول نفت و مافیای رسانه ای بروند و نتیجتا همه دنباله رو دولت ائتلافی چند پایه ای خواهند بود که هر پایه اش بر اساس یک حزب باشد. اما فعلا سناریوی تشکیل حکومت در همه حاشیه ها گم شده است.
انقدر بقایای حزب طالبانی و حزب نوشیروان مصطفی امین به جنگ حیدری نعمتی با هم پرداختند که قافیه را به بارزانی باختند و او هم خود را نفر اول انتخابات نامید. حزب طالبانی در این اواخر در نبود طالبانی همه تلاش های خود را در ادامه راه با بارزانی دیدند و او را بدون در نظر گرفتن قانون مجددا بر سر کرسی قدرت و ولایت نشانیدند که جامعه هم از این وضع رویگردان شد و بدین سبب حزب تغییر اقبال بیشتر یافت. اما بدون هیچ تعارفی باید پذیرفت که خروج طالبانی از صحنه موجب شد که دیگر آن حزب رنگ و رویی نداشته باشد و کم کم بوی انشقاق از آن به مشام برسد. و حتی خبر دستگیری چند ساعته برهم صالح توسط امنیت حزبش هم چند ساعتی منتشر شد و مشابه ماجرای عماد احمد - جانشین نچیروان بارزانی - به سرعت تکذیب و انگشت سکوت بر لب ها دراز شد. اما برهم همین چند روز پیش خود گفته بود که ماندن در کنار برخی هم حزبی هایش سخت است و تنها و تنها طالبانی بود که حامی وی بود و پس از وی دیگر شاید دیگر پایه و پایگاهی ندارد و همان اختلافات کینه توزانه داخلی باعث شد که کرسی ریاست جمهوری عراق از دست کردها و به ویژه حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق برود!
یاد سخنان یکی از دوستان طالبانی می افتم که همیشه به من می گفت : " اصولا مکتب سباسی اتحادیه میهنی کردستان هم دیگر نفوذی ندارد! و اگر خبر مرگ مام جلال طالبانی، روزگاری اعلام شود، انقدر اختلافات زیاد است که شاید گروهی به سمت خانه عمو ( بارزانی ) بازگردند و گروهی هم نزد نوشیروان مصطفی امین بروند و دیگر از اتحادیه میهنی کردستان عراق، نام و نشانی هم نماند ! فعلا تا زنده است می خواهد حرمت بارزانی را نگه دارد اما سرنوشت حزبش پس مرگ چندان مهم نیست!" و امروز پزواک سخنان در گوشم زنگ می زند که براستی پس از نبودن طالبانی؛ به طور کلی کردهای عراق چه راهی راخواهند پیمود؟ و در تغییرات منطقه ای کدام راه را می جویند ؟ و در نبودن طالبانی؛ قدرت افزونی و ثروت افزایی بارزانی تا به کجا خواهد انجامید و کشورهای پیرامون مانند ترکیه و سوریه و ایران و حتی حکومت مرکزی عراق چه تعاملی را با کردستان و اقلیم خواهند داشت ؟
این روزها فضای سیاسی کردستان عراق غبار الود است ؛ وضعیت مبهم و نامشخص طالبانی و انتظار برای اعلام خبر مرگ یا زندگی او هم کم کم بر همه چیز سایه افکنده. ظاهرا اختلافات درونی و داخلی اتحادیه میهنی کردستان در حال انفجار است و ملابختیار و کوسرت علی هر کدام می خواهند سکان را در دست بگیرند و گروهی هم اگر به حاظر کاریزما به گرد آن حزب بودند دیگر بدون حضور و وجود طالبانی خانه نشین خواهند شد و امیدی به ادامه ندارند. دختر ابراهیم احمد هم میان دو سایه شهرت سنگین پدر ( ابراهیم احمد) و همسر ( جلال طالبانی) صرفا به حفظ فرزندانش می اندیشد ( بافل و قباد) که یادگارهای طالبانی اند.
در همان ایام تندخویی ها و عتاب ها و دغل ها شروع شد و دیگر کسب قدرت بود که در سایه خدمت به خلق ، خود می نمود اما بهرحال بنده قدرت با طالب خدمت بودن از سال 1991 در کردستان عراق آثارش پیداست و بازخوانی اش مثنوی 70 من می شود.
از نحوه برگزاری سومین انتخابات پارلمانی کردستان هم شکایت ها از جعل ها و دغل ها به کمیسیون برده شد که مثلا 400 صندوغ را سوزانیدند و ... اما فایده ای هم نداشت و اصولا کسی هم نمی تواند پیگیری کند که کدام حزب سنتی مسلط تقلب کرده.... و در رسانه هایی هم اعلام شد که حزب بارزانی به جعل دست یازیده و ... اما چندان در افکار عمومی کردستان ، خبرها شنیده نشد و اصولا شاید کسی هم تمایلی ندارد که بشنود. همه را احزاب سنتی مسلط دغدغه ها و نگرانی و شایعه ها نامیدند و به مردمان تسلی دادند که ما حافظان و نگهبان حق الناس هستیم و ...
هرچند وعده بهار و دمکراسی به کردها در سال 1991 در 31 اوت 1996 به خون نشست و عقیم ماند اما بهرحال کُردها و هزار سال امید بخشی از مردمان این سرزمین و منطقه اند و عاقبت این راه پر سنگلاخ را خواهند پیمود. شاید مرور سخنرانی طالبانی در عصر روز چهارشنبه 11/3/90 در پارک آزادی سلیمانیه خالی از فایده نیست : " خون شهیدان راه آزادی، کردستان امروز را در عراق پدید آورده است. امروز روز مبارکی است، روز قیام علیه دشمنان کرد و کردستان که تصور می کردند دیگر قیام کردها را به کلی ریشه کن و خاموش کرده اند با تاسیس اتحادیه میهنی کردستان عراقریال به تک روی و خودمحوری در حرکت سیاسی کرد پایان داده شد و به همین دلیل در دنیای مدرن این روز تاسیس حزب ما، روزی مبارک است، روز یاد حزبی که از انحطاط گریخت و روز ملی کردها است... حزب اتحادیه میهنی کردستان حزبی است که در ان چند رایی و چند فکری وجود دارد و از مهم ترین دستاوردهای این حزب بود که به دوران تک حزبی پایان داد و زمینه حضور چند حزبی فراهم شد و حزبی است که با تکیه بر مردمان خود و بر فکر استقلال و ازادی و دوستی با آزادیخواهان جهان، شکل گرفت و قیام کردیم و نقش این حزب غیر قابل انکار است و امروز در چهارچوب عراق فدرال، کردستان آزاد و دمکرات و فدرال شکل گفته است و باید در حفظ حکومت مستقل فدرال عراق و کردستان دارای دمکراسی و آزادی، تلاش کرد"... آیا پیمان استراتژیک وی با بارزانی هم به این روال بود که بارزانی را به شنیدن این پیام تشویق کند ؛ آیا حزب وی پس از خروج و حذف وی همان منوال را خواهد رفت ؟ شاید تاریخ پاسخ می دهد.
*پژوهشگر تاریخ معاصر
4949
نظر شما