۰ نفر
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۰۳:۴۸

حکایت بدیعی است از زبان استاد شفیعی کدکنی در باره مرحوم قزوینی و ماجرایی که پیش آمد.....

دکتر شفیعی کدکنی در آخرین کتاب خود با عنوان درویش ستیهنده: از میراث عرفانی شیخ جام تحت عنوان تاریخ نادانی ما نوشته اند:

وقتی که علامه محمد قزوینی (1294 ـ 1368ق) بعداز عمری تحصیلات حوزوی در ایران و سالها پژوهش در اروپا و حشر و نشر با بزرگ ترین خاورشناسان جهان و نشر آنهمه آثار تاریخی و ادبی فارسی و عربی و فراهم آوردن آنهمه یادداشت ها به ایران بازگشت، ارادتمندان او، امثال سید حسن تقی زاده و بدیع الزمان فروزانفر، خواستند برای او ممرّ معیشتی فراهم سازند که او پیرانه سر از گرسنگی نمیرد.

مصلحت در آن دیدند که ایشان را به استادی دانشگاه تهران دعوت کنند. مجلسی برای همین امر در دانشگاه تهران تشکیل شد که در آن تقی زاده و فروزانفر و همه بزرگان عصر در آن جمع بودند. از علامه قزوینی نیز خواهش کرده بودند که به آن مجلس درآید. سرانجام مسأله استادی ایشان را مطرح کردند و قرار شد که شورای دانشگاه این موضوع را تصویب کند. هر یک از بزرگان دقایقی چند در فضایل علمی ایشان و جایگاه جهانی ایشان در حوزه پژوهش های ایرانی و اسلامی، سخن گفت و همگی به دانشگاه تهران تبریک گفتند که علامه قزوینی چنین افتخاری را به دانشگاه تهران داده و استادی آنجا را قبول کرده است.

کار در آستانه تمام شدن بود که یکی از استادان دانشکده الاهیات که در معارف طلبگی مرد فاضلی بود، و معلم صرف و نحو عربی بود، پرسید: ایشان استاد چه رشته ای خواهند بود؟ پاسخ دادند که استاد تاریخ. آن استاد ساده لوح دانشکده الاهیات گفت:

تاریخ را که بچه خودش می خواند، استاد لازم ندارد

مرحوم قزوینی با شنیدن این سخن برخاست و گفت: «آری تاریخ، استاد لازم ندارد». و مجلس را ترک گفت و برای همیشه دانشگاه تهران را از وجود بی مانند خویش محروم کرد. هرچه تقی زاده و فروزانفر و دیگر بزرگان عجز و لابه کردند، به هیچ روی حاضر نشد استادی دانشگاه تهران را قبول کند.

درویش ستیهنده، ص 103 ـ 105

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 355158

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 19
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سین شین A1 ۰۴:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
    36 3
    اسم این طلبه دلواپس رو میاوردید اگر خودش را نمی شناختیم قطعا نوادگانش را می شناختیم چون به طور یقین اکنون پست های مهمی در این کشور دارند.
  • بی نام RO ۰۴:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
    9 15
    از دست الهیات
    • بی نام US ۱۵:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
      16 4
      او گفت از دست تاریخ و تو گویی از دست الهیات؟ این که ادامه همان مسیر جاهلانه است.
  • در ب در AU ۰۴:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
    12 11
    تاریخ آخوند می‌‌خواهد نه استاد
  • بی نام IR ۰۵:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
    10 2
    حکایت جالبی بود.
    • بی نام IR ۱۸:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۶
      5 14
      اصلا حکایت جالبی نبود . نوهین به مرحوم قزوینی بود توهین به گروه الهیات بود و توهین به استاد و مرد فاضل و معلم صرف و نحو بود. خوب دقت کنی توهین به شخصیت خود دکتر بصورت مستتر در متن هم بود. یعنی چی که گفته"امثال سید حسن تقی زاده و بدیع الزمان فروزانفر، خواستند برای او ممرّ معیشتی فراهم سازند که او پیرانه سر از گرسنگی نمیرد."؟
  • بی نام IR ۰۵:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
    22 0
    درود بر استاد شفیعی کدکنی و امید پایدار باشند .
  • امینی A1 ۰۵:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
    19 0
    عمرش دراز باد استاد نازنین ما
  • بی نام A1 ۰۶:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
    19 3
    متاسفانه تا زمانی که ابزار سخن و اندیشه در دست نادانان باشد همینطور بوده و خواهد بود
    • بی نام IR ۱۸:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۶
      4 28
      نادان کسی است که نمی تواند جواب بدهد . مرحوم قزوینی اگر سواد درست و درمانی داشت باید جواب آن مرد فاضل و معلم صرف و نحو عربی را می داد. عاقبت چنان افراد بی سواد همان بهتر که در ایام پیرانه سر از گرسنگی بمیرد.
  • رضاقرسری IR ۰۸:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
    24 2
    درودبراستادبزرگوارجناب آقای شفیعی کدکنی چقدرزیبا با این خاطره راز عقب ماندگی ملت ایران را نشان دادید.مرحوم قزوینی از مفاخرایران بودکه تلاشش را درتصحیح دیوان حافظ شاهدبودیم روحش شاد
  • بی نام A1 ۱۰:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۶
    3 1
    از دست وبلاگ
  • بی نام IR ۱۸:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۶
    3 14
    استاد با یک تیر دو نشان زده اند. 1 اثبات عقب ماندگی ایران و ایرانی2 ایجاد انزجار از الهیات و دعوت به مبارزه با آن. هر عقب ماندگی در این خاک کثیف رو به پای الهیات ننویسید.
  • بی نام US ۱۸:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۶
    6 7
    دکتر مصفا روزی این داستان را سر کلاس نقل کرد و گفت این ساده لوح محیی الدین الهی قمشه ای بود که قرآن را ترجمه کرده.
    • ثقلین IR ۰۵:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۹
      5 1
      اصلا شما می دانید مرحوم قمشه ای که بوده؟ علامتین آملی به شاگردی او افتخار می کنند بعد شما این گونه حرف می زنید؟
  • ناشناس IR ۰۳:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۷
    8 0
    درود بر استاد شفیعی کدکنی که دروس حوزوی را تا حد اجتهاد خوانده و استاد بی بدیل ادبیات و عرفان اسلامی در عصر حاضر است
  • زرشک یا سرشک ؟ A1 ۲۲:۱۳ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۱
    0 7
    این کدکنی چرا اینجوریه؟ همش کارش گیر دادن و خُرد کردن شخصیت‌های غیر مذهبیه توُ کتابِ"با چراغ و آینه" به شاملو علناً فحش میده و میگه : «شاملو این فرزند زنازادۀ شعر» آدم می‌مونه کسی که به زنازادگی اعتقاد دارهحالا از هر نوع چرا باید اینهمه باد بشه؟ خودش رو علامۀ دهر هم میدونه در حالیکه ناپلئونی و بدون رعایتِ سلسله‌مراتب بدون اینکه حتی یک روز توُ دبستان و یا دبیرستان درس خونده باشه با عنایت‌های ویژه واردِ دانشگاه میشه چون بچه‌آخوند بوده و در مکتبِ علمای فقهی به علّافی مشغول دقیقاً همینطوری هم با باندبازی به شکلی مافیای دعوت میشه برای پذیرفتنِ سمَت استادی در دانشگاه تهران کم نیستن مثل کدکنی توُ این مملکت که تا تاتی‌تاتی یاد می‌گیرن زیرِ پاهاشون فرش قرمز آماده‌ست از گهواره تا گور
    • بی نام A1 ۰۷:۱۶ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۵
      5 0
      باعث تاسفه که شما دوست عزیز انقدر سخیفانه در مورد شخصی مثل آقای دکتر کدکنی که خودش جریانی در ادبیات فارسی هستش اینطور نظر میدی. بعید می دونم کتاب با چراغ آینه رو خوب خونده باشی چرا که در مورد شاملو اتفاقا بسیار تمجید میکنه. فرزند زنازاده شعر هم در اصل اگر دقت بکنی در مذمت شاملو نیست ای مرد دانابه خاطر نو گرایی و سبک مخصوص شاملو هستش که الگوهای سنتی شعر فارسی رو در هم می شکنه و طرحی نو در می اندازه و به واسطه ی اینکه شعرش بسیار متفاوت از قبله این اصلاح زنازاده رو به کار میبره. در ضمن من سر کلاس ایشون بودم خیلی فراتر از مذهب و غیر مذهب می اندیشند خیلی مذهب و غیر مذهب موضوعیتی واسش نداره حتی خیلی وقتا انتقاداتی رو بیشتر به مذهب وارد می کنه تا به غیر اون.ایشالله موفق باشی
  • شاگرد 30 سال پیش حضرت استاد کدگنی IR ۰۶:۴۴ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۳
    4 0
    خداوند طول عمر با عزت به ابر استاد عرفان اسلامی وادب فارسی حضرت استاد دکتر شفیعی کدکنی دهد