ظريف از سرتاپا بوي غربزدگي ميدهد و در اين ميانه هيچ نگراني از اينکه شعار گفتمان خود را به اسم چند کارگردان مطرح کشور با تبعات «برد دشمن» در مذاکرات علني کند، ندارد!
ظريف از استيضاح مجلس نميهراسد چون «نخبهاي غيرملي» است هر چند براساس آنچه خود به هاله اسفندياري گفته به دوامش در وزارت امور خارجه و بازنشسته نشدن از اين «جايگاه» اهميت ميدهد اما همين «کرسي خدمت» را هم به عنوان ابزاري براي تامين منافع حاميان غرب در ايران تعريف ميکند.
تقصير از ظريف نيست که اينگونه به اهداف و آرمانهاي تعريف شدهاش پايبند است. او که در کتاب «آقاي سفير»، صفحه آخر، رسما خود را نخبهاي «جهاني شده» ميداند و مکرر به ساختمان برادران راکفلر به منظور بحث درباره آينده برنامه اتمي و حيات سياسي ايران رفت و آمد ميکند، چه تقصيري دارد؟
قصور از دستگاههاي امنيتي و اطلاعاتي ما است که سر بزنگاه معرفي وي به مجلس شوراي اسلامي، از آشکار کردن مواضع رسمي ديپلمات قديمي کشورمان سر باز زدند.
باعث شرمندگي است اما هنوز ايران به عنوان ابرقدرتي منطقهاي از تئوريهاي تاريخگذشته کيسينجر در فضاي بينالملل به اسم «علم روز» و «زبان بينالملل» آويزان است و بزرگترين ديپلماتهايش بر کرسي عاريتي گروه سياست خارجي «گري سيک» تحت مديريت برژينسکي بازنشسته، در کلمبيا يونيورسيتي تکيه زدهاند! از بازي «برد- برد» با «دشمن» چيزي فراتر از ديپلماسي «توافق با کدخدا به هر قيمتي» و «دوپينگ توکل بر دشمن» براي پيروزي در انتخابات مجلس نميتوان انتظار داشت. اين درس بزرگ تاريخ 36 ساله ديپلماسي عاريتي است.
1717
نظر شما