ترکیه، سریال های محبوب و سیاست های نامحبوب

رقابت ایران و ترکیه ریشه در زمان امپراتوری عثمانی دارد که ترک ها خود را به عنوان مرکز خلافت اسلامی به جهان شناسانده بودند اما این ایرانیان بودند که با بر پایی حکومت شیعی "صفوی" راهی جدا از سایر سرزمین های اسلامی انتخاب کردند و مانع از اشغال ایران توسط ترک ها شدند

 

ترکیه برای  بخشی از ما ایرانیان یعنی "آنتالیا"، سریال های "عشق ممنوع"، "حریم سلطان" و بناهای مساجد بزرگ در کنار میخانه ها و آرزوی "ترکیه شدن" کشورمان که هم مسلمان باشد و هم آزاد! خیلی از ما ایرانیان وقتی می خواهیم در مورد پیشرفت و اسلامی بودن حرف بزنیم شاید مثال دیگری به غیر از ترکیه در ذهن نداشته باشیم. برای عاشقان ایرانی ترکیه "کمال آتاتورک" مظهر یک رهبر مقتدر، صالح و مترقی است که توانست پایه های پیشرفت ترکیه ی نوین را پایه گذاری کند و بلافاصله او را با همتای ایرانی اش "رضا خان پهلوی" مقایسه می کنند و سعی دارند تحلیل کنند که چرا "آتاتورک" توانست اما  "رضا خان" ناکام ماند. پخش شدن فیلم ملاقات این دو نفر در جریان سفر همتای ایرانی به کشور همسایه نیز بااستقبال فراوان آرزومندان "ترکیه شدن ایران" مواجه شد. البته این احساس فقط مخصوص آن عده از ایرانیان علاقمند نیست بلکه می شود گفت طرفداران فراوان ترکیه در کشورهای منطقه ی خاور میانه کم شمار نیستند. ترکیه اما این روزها چهره ی دیگری از خود نمایش داده و رفتارهایش در مقابل گروه اسلام گرای افراطی "داعش" برای علاقمندان این کشور که دوست دارند آن را آزاد و در عین حال اسلامی و معتدل ببینند؛ احتمالا عجیب می نماید که چرا با ائتلاف جهانی علیه این جنگجویان آتش افروز که برای رسیدن به هدف از انجام هیچ جنایتی روی گردان نیستند، همکاری نمی کند؟

ترکیه در میان دو مفهوم کلی "اسلامی بودن" و "ترک بودن" در نوسان بوده است و سردمداران و رهبران احزاب سیاسی این کشور از یکی بر علیه دیگری یا از هر دو مفهوم در راستای اهداف خود استفاده می کنند تا نظر رای دهندگان را جلب نموده و در انتخابات پیروز شوند. "مصطفی کمال آتاتورک " از سال ١٩٢٣ که بر خاکستر باقی مانده از امپراتوری منهدم شده و سوخته ی "عثمانی" پس از جنگ جهانی اول، با رهبری خیزش مردمی بر علیه "خلافت اسلامی" بنای ترکیه ی مدرن را گذاشت اصولی را به نام "کمالیسم" بنا نهاد که به نوعی انتقام از تمام هزینه هایی بود که ترک ها برای قرن ها به عنوان مرکز "خلافت اسلامی" پرداخته بودند.   سلاطین عثمانی به عنوان خلیفه ی مسلمین با نظریه ی حکومتی بسط و گسترش اسلام و خلافت اسلامی به تمام نقاط جهان، بر اغلب سرزمین های اسلامی از خاور میانه گرفته تا شمال آفریقا حکومت می کردند و تا آنجا که توانستند سرزمین های اروپایی را نیز تحت فرمان خود درآوردند تا دین اسلام را در قلب جهان مسیحیت نیز گسترش دهند. "سلطان سلیمان" در سال ١٥٢٩ میلادی با حدود ١٢٠،٠٠٠ سرباز جنگی شهر "وین" را به محاصره ی خود در آورد اما هرگز در تصرف این شهر مهم اروپایی کامیاب نشد و در یکی از جنگ ها در همین قاره بود که در چادر خود درگذشت.

امپراتوری عثمانی در کشاکش جنگ جهانی اول وقتی که ده ها سال از رقبای اروپایی خود در صنعت، علم و حقوق اجتماعی و فردی و دیگر علوم عقب افتاده بود و در هنگامه ی احتضار هر چه کوشید تا شهروندان غیر ترک را نیز در جنگ بر علیه قدرت های غربی شرکت دهد ناکام ماند؛ چنانکه این موضوع هنوز که هنوز است به عنوان یک خاطره ی بد در روابط میان ترک ها و اعراب یاد آوری می شود. این امپراتوری بزرگ با وسعتی کمتر از ٦ میلیون کیلومتر مربع بعد از شش قرن در سال ١٩٢٢ میلادی به دست فاتحان جنگ جهانی اول  فرو پاشید و کشور های جدیدی از دل آن پدید آمدند. ترکیه ی مدرن اما با اصول مدون شده ی "کمالیسم" در سر فصل های مختلف به دستور "کمال آتاتورک" قصد داشت راه کاملا متفاوتی را در سیاست و نظریه ی حکومتی طی کند؛ پس در اولین اقدام، پایه ی فکری "عثمانیان" که همانا اسلام باشد مورد حمله ی حکومتگران جدید قرار گرفت. دستور تغییر لباس مردان و زنان به نوع اروپایی، تغییر خط از عربی به لاتین، جدا سازی دین از سیاست، تاکید بر هویت ترکی به گونه ای که نام کشور نیز از "عثمانی" به " جمهوری ترکیه" تغییر کرد، از جمله اقداماتی بود که برای پیشرفت لازم دانسته شد. نام کشور ترکیه بدون توجه به اقلیت قابل توجه کرد در این کشور انتخاب شد تا بر همگان معلوم شود که اینجا فقط ترکیه است! ارتش ترکیه همواره خود را موظف به پاسداری از ارزش های کمالیسم دانسته و تاکنون در ترکیه ی نوین فرماندهان قدرتمند ارتش ٤ بار تشخیص داده اند که دولت ها باید عوض شوند و در هر بار با تکیه بر نیروی نظامی و سربازهای مسلح در خیابان ها آن چهار دولت را که به گمانشان از اصول کمالیسم خارج شده بودند از کار برکنار و در برخی موارد نخست وزیر و رییس جمهورها را محکوم به اعدام کرده و در چندین مورد هم احکام اعدام را با  دار زدن محکومین اجرا کرده اند. آخرین باری که دولت با فشار ارتش برکنار شد و البته بدون حضور سربازان مسلح؛ باز می گردد به سال ١٩٩٧ که دولت اسلام  گرای "نجم الدین اربکان"  مجبور به استعفا شد. در این مورد آخر بر خلاف موارد قبلی  مقامات دولت ساقط شده محاکمه ی نظامی نشدند. گسترش رسانه ها و دسترسی مردمان  به شبکه ی جهانی اینترنت در جهان مدرن و آگاهی اجتماعی ملت ها کار ارتش های کشورهایی مانند ترکیه را سخت کرده اند و امروز به زیر کشاندن دولت برآمده از انتخابات با کودتا برای ارتشیان و نیروهای مسلح به سادگی گذشته نیست. گرچه "مردم گرایی" یکی از اصول کمالیسم است اما تجربه ی تاریخ در این کشور نشان داده است که "دمکراسی" در مقابل اصل اساسی کمالیسم یعنی "ناسیونالیسم" در موقعیت ضعیف تری قرار دارد یعنی اگر انتخاب مردم احزاب اسلام گرا باشد در این صورت طبیعت ملی گرای ارتش توانسته دمکراسی را به نفع ملی گرایی تعطیل کند. از سوی دیگر اصرار فراوان و شدید بر ناسیونالیسم و تضعیف نهاد ها و ارزش های دینی در این کشور خود به خود منجر به قوت گرفتن اندیشه های اسلامی در مردم شده و تقابل اسلام با ملی گرایی شدت و فزونی یافته. آتاتورک تلاش فراوانی کرد تا "عثمانی" مرکز اسلام را به "ترکیه" ی مدرن تبدیل کند اما با مقاومت های فراوانی نیز در جامعه مواجه شد. در یکی از عجیب ترین موارد دستور داده شد که حتی "اذان" در مساجد فقط به زبان ترکی گفته شود که این دستور بیش از سه سال دوام نیاورد و در زمان خود آتاتورک لغو شد.

آنچه که مد نظر آتاتورک بود نه گسترش مفهوم دمکراسی به معنای "حق" و "مسئولیت" در شهروندان که مدرن کردن صورت جامعه هدف اصلی بود تا در طولانی مدت این مدرنیته به عمق جامعه نفوذ کرده و ترکیه نیز همچون جوامع غربی دارای دمکراسی پایدار شود. آتاتورک دشمن این روند را دخالت دین در سیاست می دانست پس به شدت به مقابله با آن پرداخت اما از سو ی دیگر این سخت گیری ها خود در جامعه بازتاب منفی ایجاد کرده به گونه ای که پس از سپری شدن حدود نود سال از ایجاد ترکیه ی نوین هنوز احزاب اسلام گرا از قدرت بیشتری برخوردارند و برنده ی آسان انتخابات در این کشور بوده اند. شاید پیروزی های پشت سر هم حزب اسلام گرای "عدالت و توسعه" به رهبری "رجب طیب اردوغان" حتی با وجود تاکید برمحدود کردن برخی آزادی های اجتماعی به نفع شعائر دینی در کشور ترکیه، ناظر بر همین اصل باشد که نتیجه ی محدود کردن دین در جامعه به نفع گرایش های اسلامی در این کشور تمام شده و امروز تمایلات دینی قوی در ترکیه وجود دارد .

آغاز جنبش های مردمی موسوم به  "بهار عربی" در سال  ٢٠١٠  در برخی کشورهای عربی شمال آفریقا که زمانی در قلمرو امپراتوری عثمانی بودند و سقوط سه دیکتاتور نامدار جهان عرب در کشورهای تونس، مصر و لیبی سوال هایی را برای ناظران جهان پیش آورده بود که جانشینان ایشان چه کسانی و با چه تفکراتی خواهند بود؟ آیا دیکتاتورهای دیگری با همان طرز فکر جایگزین ایشان خواهند شد و فقط اسم ها تغییر خواهند کرد یا اساس تفکر و اندیشه ی حکومت های جدید با قدیمی ها نفاوت خواهند داشت؟ این پیش بینی ها در کشور های مختلف به گونه های متفاوت به وقوع پیوست. مصر پس از گذراندن دوران کوتاه و پر تلاطم انتقال قدرت به "اخوان المسلمین" و نارضایتی هایی که آنها ایجاد کردند، دوباره شاهد بازگشت فرمانده ی ارتش به صندلی ریاست جمهوری بود و بالاخره پس از مدت ها، امنیت و آرامش نسبی و البته شکننده به مصر و "میدان تحریر" بازگشت اما از دیگر سو بر اندازی رییس جمهوری برآمده از انتخابات به وسیله ی تجمعات خیابانی و بعد محاکمه ی "محمد مرسی" در آن قفس های مشمئز کننده حامل این پیام است که هنوز مسائل حل نشده در این مهمترین کشور عربی فراوان است و باید دید "اخوان المسلمین"  آیا به راهکارهای سیاسی برای حضور در صحنه ی سیاسی مصر اعتقاد خواهند داشت یا راه های دیگری را بر خواهند گزید؟ همانگونه که این روزها می بینیم و می شنویم که طرفداران این گروه دست به اسلحه برده و دولت باخته ی خود را با گلوله از ارتش مصر طلب می کنند. به نظر نمی رسد مصر آرامش پایدار را به این زودی ها به خود ببیند.

لیبی اما هنوز در آتش نا آرامی ها می سوزد و همانگونه که پیش بینی می شد نتایج انتخابات هرگز نتوانست خلاء قدرت ناشی از رهبر کشته شده ی این کشور پهناور با جمعیت کم را پر کند وامروز انقلابیون در صفوف جداگانه با یکدیگر به نبرد برخاسته اند و هرکدام سهم خود از قدرت را می طلبند. باید دید که آیا لیبی هم در راه مصر قدم بر خواهد داشت یا خیر!؟

بعد از شروع بهار عربی تفکر جهادی نیروهای تندروی اسلامی به انزوا کشیده شده بود چرا که چاره ی کار نه در مبارزه ی مسلحانه بلکه در مبارزات مدنی دیده می شد. حداقل در سه کشور عربی شمال آفریقا مردم توانسته بودند با انقلاب و حضور مستمر در خیابان ها رای خود را به کرسی بنشانند، پس دیگر چه نیاز به طراحی و اجرای عملیات تروریستی است که جز خرابی و کشتار حاصل دیگری ندارد؟! از آن زمان به بعد میدان "تحریر" قاهره به عنوان نماد نیروهای مدنی مخالف دیکتاتوری که از خشونت هم بیزار بودند شناخته شد و حتی در کشور های دیگر جهان هم هر جا که با تجمع خیابانی قصد داشتند به دولت فشار وارد کنند، تظاهر کنندگان آن محل را "میدان تحریر" می نامیدند.

در لیبی به خاطر طبیعت خشن تر حکومت "سرهنگ قذافی" اعتراضات به سرعت به درگیری های مسلحانه انجامید و اگرچه در اولین روز اعتراضات خود قذافی هم به عنوان همراهی با تظاهر کنندگان اعلام کرده بود که در تظاهرات شرکت خواهد کرد! اما سرهنگ خیلی زود دریافت که موضوع جدی تر از این حرف هاست و این بار انقلابیون تمامیت رژیم مخوف او را هدف گرفته اند. قذافی از هر وسیله ای برای سرکوب تظاهر کنندگان استفاده کرد او حتی از بمباران هوایی تظاهرات غیر مسلحانه ی مردم خودداری نکرد و همین کافی بود تا نیروهای غربی را وارد ماجرا کند تا به پشتیبانی هوایی نیروهای معارض حکومت لیبی بپردازند و بعد از آن بود که مبارزات نیرو های مدنی در خیابانها به یک نبرد تمام عیار نظامی تبدیل شد و جای مشت های گره کرده را اسلحه های سبک و سنگین گرفت.

بعد از سقوط "بن علی"، "مبارک" و"قذافی" همه ی نگاه ها به "بشار اسد" دوخته شد که با مخالفت ها و تظاهرات خیابانی و غیر مسلحانه ی مردم در دمشق چگونه برخورد خواهد کرد؟ در ابتدای مخالفت های مردمی در سوریه اثر ونقشی از اسلحه و خونریزی دیده نمی شد و حتی عمده ی مطالبات تظاهر کنندگان انجام تغییرات و اصلاحات در ساختار سیاسی بود اما توان و تحمل حکومت چندان نبود که بتواند اعتراضات را به خوبی مدیریت کند، پس خیلی زود لوله های تفنگ های سربازان به سوی مردم تظاهر کننده نشانه رفتند تا خون ها بر کف خیابان ها ریخته شوند. شاید مشاوران بشاراسد دائم به او یاد آوری می کردند که پدرش "حافظ اسد" چگونه در سال ١٩٨٢ با ریختن خون حدود ٣٠،٠٠٠ نفر از مردم  شهر "حما" در سوریه به اعتراضات ایشان خاتمه داد! اما "بشار" فراموش کرده بود عصری که او در آن زندگی می کند با زمانه ی پدرش تفاوت اساسی دارد و آن گسترش دسترسی جهانیان به اینترنت است و در این جهان با وجود شبکه های اجتماعی دیگر نمی شود از پخش شدن اخبار و عکس العمل افکار عمومی جلوگیری کرد. چه بسا دیده شده که افکار عمومی از طریق شبکه های اجتماعی به خبر گزاری ها فشار می آوردند تا روی موضوع خبری خاصی کار شود. تاثیر اینترنت در تجمعات روز های اول میدان تحریر قاهره نیز مشهود بود، همان زمانی که جوانان مصری از طریق "فیسبوک" قرار تجمع در "تحریر" را گذاشتند و البته ایشان با این ابتکار خود هم نیروهای امنیتی و هم نیروهای سیاسی و سنتی مخالف حکومت "حسنی مبارک" همانند اخوان المسلمین را  شوکه کردند!

اما تظاهرات مسالمت آمیز مخالفان دولت سوریه خیلی زود به یک جنگ تمام عیار تیدیل شد و سران کشور هایی را که با بشار اسد حساب های تسویه  نشده ی دیرین داشتند به هیجان آورد تا کار او را همانند بن علی، مبارک و قذافی یکسره  کنند. در این میان سران دولت اسلام گرای ترکیه به نوعی پیشتاز ماجرا بودند و با رهبری جریان مخالف اسد زمینه های مسلح شدن نیروهای مخالف دولت و گسترش درگیری ها در مناطق مختلف سوریه را ایجاد کردند. رهبران ترک با سفرهای سراسیمه به کشور های تازه فارغ شده از انقلاب های عربی و انجام سخنرانی های پرشور، سودای رهبری جهان اسلام به سبک دوران پرشکوه امپراتوری عثمانی را در سر می پروراندند و البته مردمان آن کشورها نیز با آرزوی "ترکیه  شدن" کشورشان برای سران ترک هورا می کشبدند تا اینکه واقعیت های پنهان خیلی زود رخ نمودند و بر همگان روشن شد که موضوع به این سادگی ها هم نیست. اول اینکه انقلابیون از نحله های مختلف فکری بودند که شامل اسلام گراهای تندرو تا نیروهای طرفدار دموکراسی و لیبرالیسم به شیوه ی غرب می شدند. از طرف دیگر دیری نگذشت که در خود ترکیه هم نیرو های "ملی گرا" سر ناسازگاری با حزب حاکم "اسلام گرا" را آغاز کردند و میدان "تقسیم" را به محل در گیری های روزانه ی خود با نیرو های امنیتی ترکیه تبدیل کردند. همچنین اصرار هر دو جناح اسلام گرا و ملی گرا بر محوریت شخصیت "کمال آتاتورک" از جذابیت های الگو ی ترکیه برای انقلابیون کشور های عربی می کاست. "آتاتورک" نماد ناسیونالیسم ترکی و زدودن خط عربی است که با اصرار بر جدایی دین از سیاست چهره ی چندان محبوبی برای انقلابیون اسلامگرای کشورهای عرب زبان تازه انقلاب کرده به شمار نمی آمد. اما با همه ی اینها اسلام گراهای در قدرت در ترکیه همچنان بر سقوط بشار اسد تاکید داشتند و هر آنچه که توانستند در این راه به کار گرفتند. سوالی که در اینجا پیش می آید علت این همه اصرار ترکیه بر سقوط بشار اسد و سودی است که ترکیه از تغییر دولت در سوریه می برد؟ برای جواب به این سوال باید به حوزه ی نفوذ ایران در منطقه نگاه کرده و این حوزه را با منطقه ی نفوذ ترک ها مقایسه نمود. کشوری به نام سوریه بعد از فروپاشی عثمانی به وجود آمده و جانشینان امروزی آن امپراتوری در ترکیه حاضر نخواهند بود به این راحتی سوریه را به ایران ببخشند، پس اگر فرصتی پیش بیاید تا بتوان بشار اسد را که به ایران نزدیک است با شخص دیگری عوض کرد در آن صورت ترک ها لحظه ای برای انجام این کار درنگ نخواهند کرد. رقابت ایران و ترکیه ریشه در زمان امپراتوری عثمانی دارد که که ترک ها خود را به عنوان مرکز خلافت اسلامی به جهان شناسانده بودند اما این ایرانیان بودند که با بر پایی حکومت شیعی "صفوی" راهی جدا از سایر سرزمین های اسلامی انتخاب کردند و مانع از اشغال ایران توسط ترک ها شدند. البته عثمانی ها در اغلب جنگ ها به علت نفرات و تجهیزات دست بالاتر را داشتند اما ایرانیان نیز با فداکاری های فراوان توانستند بخش های مهمی از سرزمین های از دست رفته را به ایران باز گردانند. نکته ی جالب در مورد این دو امپراتوری قدرتمند در این بود که در دربار ترکان عثمانی تا ده ها سال زبان دربار و لشگریان فارسی بوده و در دربار شاهان صفویه در ایران زبان دربار و لشگریان ترکی بوده است.

طولانی شدن جنگ در سوریه موجب چند دستگی نیروهای مخالف دولت شد و حتی در بین گروه های تندرو و جهادی نیز اختلافات فراوانی بروز کرد تا آنجا که از دل نیروهای تندرویی همانند القاعده نیروی جدیدی پدید آمد که به مراتب تندوروتر حساب می شد. آنها بر خود نام "دولت اسلامی عراق و شام" یا به اختصار "داعش" را نهادند و آنچه که برایشان اهمیت داشت برقراری "دولت" یا "خلافت" در سرزمین های تحت اشغال بود. وقتی نیروهای ارتش طرفدار "بشار اسد" در سوریه توانستند شهرهای مهمی که در دوران جنگ به مخالفان باخته بودند را دوباره به دست آورند و نیروهای مخالف را گام به گام به عقب برانند، اختلافات میان مخالفان مسلح دولت مرکزی که از ابتدا هم وجود داشت شدت بیشتری گرفت و آنها را از پیروزی سریع در سرزمین های سوریه مایوس کرد. در همان حال فغانی که فعالان سنی از تبعیض ها و فساد دولت "نوری المالکی" در عراق به راه انداخته بودند و البته انتخاب مجدد او به عنوان نخست وزیر عراق و بروز نارضایتی های فراوان در میان اغلب طوایف سنی این کشور بحران زده به همراه بر طبل جدایی کوبیدن دم به دم کردستان عراق، نیروهای داعش را به این نتیجه رساند تا برای احیای روحیه ی از دست رفته ی جنگجویان خود در سوریه به هدف بزرگ اما آسانی یورش برند و به قسمتی از رویای "خلافت اسلامی" جامه ی عمل بپوشانند. پس تصرف "موصل" عراق شهری با اکثریت جمعیتی سنی مذهب که توسط ارتش تحت فرماندهی حامیان طایفه ای رئیس شیعه ی دولت عراق محافظت می شد، در دستور کار ایشان قرار گرفت و البته خیلی آسانتر از آن چیزی که تصور می کردند این شهر مهم در شمال عراق را در زیر پاهای خود دیدند. انتشار گسترده ی ویدئوهای کشتار بی هدف و وحشیانه ی مردم در گذرگاه ها و جاده ها وحشت را در دل ارتشی های اغلب بی انگیزه ی عراقی ایجاد کرده بود تا در مواجهه با داعش فقط به نجات جان خود بیاندیشند و فرار را برقرار ترجیح دهند. داعش چنان در هفته ها و ماه های اول به آسانی و سادگی یکی یکی شهرها و روستاهای عراق را تصرف می کرد و به بغداد نزدیک شده بود که به سرعت چشم انداز ماموریت خود را از محدوده ی عراق و شام خارج کرده و به کلیه ی سرزمین هایی که زمانی متعلق به امپراتوری اسلامی بودند از "اندلس" تا آسیای جنوب شرقی گسترش داد و نام خود را از "دولت اسلامی عراق و شام" به "دولت اسلامی" تغییر داد تا این پیام را به همه ی کشورهای اطراف بدهد که منتظر ورود این سیاهپوشان خوف انگیز باشند و به انتظار انتقام الهی بنشینند. اگر تا پیش از این القاعده با بمب گذاری های متعدد دست به گسترش نا امنی و خشونت در عراق می زد و از روش بمب گذاری انتحاری برای پیش بردن مقاصدش استفاده می کرد اما داعش روش جنگ  رودررو را انتخاب کرد. داعش عمده ی نیروی خود را بر انجام عملیات روانی برای از پیش بازنده کردن طرف مقابل متمرکز کرد و در این راه از شبکه های اجتماعی و اینترنت نهایت استفاده را برد.

تصاویر هولناکی از جوانان دست بسته منتشر شده است که به ضرب گلوله ی افراد سیاهپوش این گروه مدعی اصلاح دین از پشت سر غرق در خون خود شده اند. در توضیح بسیاری از این عکس ها و فیلم ها طرفداران داعش قربانیان را "ارتش صفوی" خطاب می کنند که استعاره ای است از نبرد های "امپراتوری عثمانی" با "سلسله ی صفویه" در ایران و وقتی این تفسیرها را در کنار حمایت های پنهان یا سکوت دولت اسلام گرای ترکیه در مقابل اعمال این گروه قرار بدهیم متوجه علت اختلافات ایران با کشورهایی مانند ترکیه و عربستان خواهیم شد. اما اصلاح دین نیاز به الگو، مدل و مرجع نیز دارد تا با استفاده از آن اصلاح صورت گیرد پس داعش باید از میان اسلام "وهابی" سعودی یا اسلام "عرفی" ترکیه  که به جدایی دین از سیاست معتقد است یکی را انتخاب کند چرا که هرگز نمی توان این دو تفسیر از اسلام را در یک گلیم گنجاند و از دیگر سو طبیعت داعش میل به تندروی دارد پس نزدیک شدن به اسلام وهابی محتمل تر است و این یعنی خطر در طولانی مدت برای ترکیه. اگر این روزها تانک های ترک ها در مرزهای این کشور با عراق و سوریه به حالت آماده باش در آمده اند از همین احساس خطر است. احزاب رقیب و ملی گرای حزب حاکم "عدالت و توسعه" در ترکیه بارها در مورد حمایت از گروه های تکفیری در جنگ با رژیم سوریه به دولت هشدار داده بودند و این استراتژی اسلام گراها را برای کشور ترکیه خطر ناک می خواندند اما با تمام این اوصاف هنوز حاکمان ترک در مورد داعش دو دل هستند و گاهی به میخ می زنند و گاهی به نعل! آنکارا می داند که ترکیه در فهرست داعش برای تسخیر و برقراری خلافت اسلامی هست اما به این هم می اندیشد که شاید بتوان این نیروی قدرتمند و هراس انگیز را برعلیه رقبای منطقه ای از جمله ایران به کار برد. آنها همیشه از اینکه ایران نفوذ فراوان بر "حزب الله لبنان" داشته غبطه خورده اند پس شاید بتوانند داعش را در مقابل حزب الله تقویت کرده تا در نهایت از قدرت گرفتن شیعیان به رهبری ایران در این منطقه جلوگیری کنند. از شعارهای اولیه ی داعش تاکید بر خلافت اسلامی از طریق جهاد در راه خدا و همین طور بی اعتبار دانستن مرز های میان کشور های اسلامی بود. آنها این مرز ها را ساخته ی دست دشمنان اسلام می دانند و به همین دلیل قصد تصرف همه ی کشورهایی که زمانی در قلمرو حکومت اسلامی بودند را دارند تا در همه ی این کشور ها خلافت اسلامی را برقرار کنند و اینها به طرز عجیبی تکرار آرزوها و ماموریت های امپراتوری عثمانی است!

در گیری های این روز های داعش در شهر کرد نشین "کوبانی" درست در لب مرز ترکیه با سوریه، حاکمان آنکارا را تحت فشار سنگینی قرار داده تا سیاست روشنی را به عنوان یک عضو "پیمان ناتو" اتخاذ کنند. ترکیه به طور سنتی با کرد ها مشکل داشته و آنها را خطر امنیتی برای خود به حساب می آورد و حالا سربازان ترک در روی تانک های این کشور که لوله هایشان به سمت کوبانی نشانه رفته؛ نشسته اند و جنگ شهری پیچیده ای را که در این شهر جریان دارد با چشم غیر مسلح می ببینند و از آن سو کردهای ترکیه نیز در چندین شهر این کشور خشم خود را از بی عملی دولت با شورش های خیابانی بروز می دهند و البته پلیس ترکیه در شلیک به سوی کرد های معترض تردید نکرده و تاکنون چندین نفر را در جریان این نا آرامی ها در خیابان ها کشته است. از سوی دیگر جت های ترکیه برای پرواز بر فراز پایگاه های کرد ها در این کشور و بمباران آنها لحظه ای درنگ نمی کنند. اولین پیامد سقوط احتمالی کوبانی بریده شدن سر چند صد نفر شبه نظامی و مردم عادی که در شهر مانده اند خواهد بود که عواقب چنین فاجعه ای برای چهره ی ترکیه در افکار عمومی زیانبار خواهد بود. اما به نظر می آید این همه پوشش خبری و حمایت های کاربران شبکه های اجتماعی از مقاومت رزمندگان کرد جواب داده و حالا هواپیماهای جنگی نیروهای ائتلاف موثرتر از گذشته عمل می کنند به نحوی که نیروهای داعش روز به روز در حال عقب نشینی و از دست دادن پایگاه های خود هستند.

کوبانی برای ترکیه دو راهی مصیبت بار است چرا که در صورت پیروزی احتمالی مدافعان کرد در برابر جنگجویان داعش، باز هم ترکیه در موقعیت ضعیف تری قرار خواهد گرفت به این علت که معلوم می شود برای پیروزی بر داعش، پشتیبانی ترکیه و استفاده از پایگاه های هوایی این کشور ضرورت حیاتی ندارد و این چیزی نیست که ترکیه آرزوی اتفاق افتادنش را داشته باشد.

همسایه ی خوش آب و رنگ ما رنگ های جدیدی را از خود به نمایش گذاشته که خیلی چشم نواز نیستند. حالا شاید بشود گفت سریال های ترکی از سیاست های ترکی در میان مردمان محبوب تر شده اند. شاید باید از کارگردان های سریال های تلویزیونی ترکی خواسته شود تا به صحنه ی سیاست بیایند تا راهکار های جذاب تر و محبوب تری اجرا شود!

 

این مطلب در شماره ی ٦ مجله ی "کتاب خبر هفته" چاپ شده است.

 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 384065

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 9 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 19
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • joker A1 ۰۹:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۶
    30 69
    طولانی بود نخوندم . فقط میدونم سریالهای ترکی خیلی مسخره هستن. ایرانی ها هم . .
    • محمد A1 ۱۲:۴۷ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۹
      9 2
      دوست عزیز شاید برای شما مسحره باشد ولی ترکیه به بیش از 100 کشور فیلم صادر می کند و بعد از امریکا بیشترین صادرات فیلم را دارد
  • یاشار آبی A1 ۰۹:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۶
    52 40
    با خط به خطه نوشته شما موافق هستم آقای مردانی,من خودم به دلیل شغلم از نزدیک پیگیر وقایع چند سال گذشته ترکیه بودم.اشتباهات فاحش ترکیه در سیاست خارجی بر هیچ کس پوشیده نیست و در مقابل سیاست تیز هوشانه ایران شکست خورده خواهد بود.سریال های ترکیه جز بازی رسانه,خیال پردازی و دروغ هیچ چیز نیست
  • بی نام A1 ۱۲:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۶
    21 12
    زیاد بود ،نخوندم
  • بی نام A1 ۱۲:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۶
    15 9
    جالب بود
  • سینا IR ۱۳:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۶
    35 30
    تحلیل خوبی بود اما باید به نقش علویها در ترکیه هم اشاره کرد،بالاخره انچه مسلم است اینکه ایران پتانسیل رهبری عالم تشیع را دارد اما ترکیه توان و مشروعیت لازم برای رهبری جهان اسلام را ندارد به دلیل وجود رقبایی چون عربستان و قطر،همچنین سردرگمی تیم اردوغان در مورد سیاست پیوستن به اتحادیه اروپا که خود تناقضی دیگر را بوجود اورده است، ونیز رابطه با اسراییل و امریکا.مجموعا فکر می کنم هوس احیای امپراطوری عثمانی لقمه ای بسیار بزرگتر از دهان اردوغانی هاست.
  • بی نام IR ۱۳:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۶
    19 7
    گرچه با همه نظرات نویسنده موافق نیستم اما مطلب محققانه ای است
  • ایرانی A1 ۱۶:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۶
    16 29
    سریالهای ترکی که اکثرا هم داستانشون یکیه و هم بازیگراشون. داستانهای مناسبی هم ندارن. به نظرم کسایی که علاقه به سریال دارن، سریالهای خوب رو دانلود کنن. الان دیگه همه اینترنت دارن. چونکه واقعا قابل مقایسه با این سریالهای خاله زنکی نیستن. به نظر من تاثیر منفی شون هم برای بچه ها خیلی کمتره. چون قابل کنترل هستن.
  • فیروزه دهقان MY ۱۶:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۶
    14 15
    بسیار عالی بود و واقعیت ها خیلی جالب نگارش شده اند. ممنون جناب مردانی
  • زیبا A1 ۰۴:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۷
    8 6
    تحلیل خوبی بود. دست نویسنده درد نکنه ولی با همش موافق نیستم.
  • بی نام OM ۰۷:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۷
    27 40
    به نظرم هیچ ایرانی ای نیست که ترکیه را یک الگو مناسب بداند . مگر انگشت شمار اگر ترکیه به ظاهر تو اقتصاد از ما جلوتر است از 35 سال تحریم ما حتی یک روز را هم نچشیده است.
    • 001 A1 ۰۹:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۹
      15 7
      سیاست داشته باش تو هم تحریم نچشی
    • بابک IR ۱۱:۰۵ - ۱۳۹۴/۱۲/۰۲
      2 0
      هزار سال هم بگذره شما عقب موندگیتون رو به جنگ هشت ساله با عراق و تحریم ربط میدید.قطعا ایران جای ترکیه ای که نفت و گاز داره بود چیزی شبیه افغنستان و جیبوتی بود.الکی تحریمها رو بهانه نکنید.
  • بی نام A1 ۰۰:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۸
    22 26
    اقتصاد تركيه مرهون سرمايه گذاري خارجي است روزي كه سرمايه ي خارجي احساس نا امني كند تركيه به دهه نود عقب گرد خواهد كرد چون انچه در تركيه مي گذرد سرمايه خارجي استه تصميم مي كند
  • مهدی A1 ۰۸:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۹
    41 13
    آره راست میگی تحریم مارو نچشیده ولی تحریمهای خودشو داره به خاطر قضیه قبرس و مشکلات با یونان و ارمنستان که لابی قدرتمندی هم در اروپا و آمریکا دارن.و یکی از دلایل رابطه خوب ترکیه با اسرائیل مقاومت در برابر این لابیها و همچنین دشمنی تاریخی اروپاییها به خصوص فرانسه و انگلیس و روسیه است.امیدوارم چاپ بشه.در ضمن جزو معدود کشورهای دموکراتیک مسلمانه.
  • راضيه IR ۱۲:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۹
    9 10
    نوشته خوب و رواني بود . ممنون
  • جاويد IR ۱۵:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۰
    5 6
    شايد بهتر بود سه مقاله جداگانه نوشته ميشد. البته موضوعات دولت شيعى صفوى، دولت عثمانى آتاتورك، رضاشاه دولت امروزين ايران، دولت عدالت و توسعه ى تركيه و حواشى اى مانند وضعيت سوريه، لبنان، بهار عربى، گروههاى نو برخاسته ازايديولوژى هاى واپس گراى دينى كه خود برساخته ى ايديولوژى سياست نو محافظه كار جهان امروز است، در ارتباط ارگانيك هستند و به عنوان واقعيت هاى موثر در منطقه عمل ميكنند. اما با تجميع اين موضوعات على رغم طولانى بودن مقاله، حق مطلب به استقلال ادا نميشود
  • احمد اشرفي نوشنق از اردبيل A1 ۱۰:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۷
    12 24
    نوكر هر چي ايرانيه هستم و دل خوشي از تركيه ندارم با اين سريالهاي مزخرفش
    • بابک IR ۱۴:۴۵ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۵
      8 0
      دل خوشی از ترکیه نداری فقط به خاطر سریالش؟خب نگاه نکن چه ربطی به سایر مسائل داره.ترکیه اینهمه چیز خوب داره شما از حسادت بمیر...