ماریو بارگاس‌یوسا نویسنده در بحبوحه حمله امریکا به عراق به این کشور سفر کرد تا شاهد واقعیتی باشد که آن روزها در حال شکل گرفتن بود.

الهه خسروی‌یگانه: ماریو بارگاس‌یوسا، نویسنده سرشناس پرویی و برنده جایزه نوبل، سال ۲۰۰۳  در گیرودار حمله آمریکا به عراق،به این کشور سفر کرد. برای دیدن مردمی که در مشت‌های آهنین دیکتاتورش صدام حسین له شده بودند. 

حاصل آن دیدار از سرزمین مصیبت‌زده بابل یادداشت‌هایی شد که یوسا بعد از بازگشت به اروپا آن‌ها را در روزنامه محبوب و همیشگی‌اش ال پائیس چاپ کرد: «یادداشت‌های عراق». 

یادداشت‌هایی که واکنش‌های بسیاری برانگیخت و البته مثل همه موضع‌گیری‌های آقای نویسنده، چالش‌برانگیز بود. یوسا در آغاز اگرچه از همان سنت روشنفکری همیشگی در مخالفت با جنگ پیروی می‌کرد، اما خواندن این یادداشت‌ها نشان می‌دهد که موضع او پس از دیدن عراق و دیدار با مردمی که تازه از زیر سایه دیکتاتور بیرون آمده بودند، عوض شده است. 

او می نویسد: «کسی که به خود زحمت خواندن همه این مطالب را بدهد، خواهد فهمید که مخالفت من با مداخله نظامی آمریکا و بریتانیای کبیر در عراق (که در ۱۶ فوریه به روشنی آن را ابراز کردم) پس از سفرم، اگر نگویم اصلاح، دست کم بسیار تعدیل شد... همچنان معتقدم که اشتباه بسیار جدی دولت‌های ائتلاف دست‌آویز قرار دادن وجود سلاح‌های کشتار جمعی در دستان صدام حسین و ارتباط او با «القاعده» و عوامل قتل عام یازده سپتامبر، برای توجیه حمله نظامی بوده است... زیرا نابودی دیکتاتوری صدام حسین، یکی از بی‌رحم‌ترین، فاسدترین و دیوانه‌ترین دیکتاتورهای تاریخ مدرن، دلیلی به خودی خود کافی برای توجیه مداخله بود...»

این یادداشت‌های خواندنی را فریبا گورگین به پارسی ترجمه کرده و انتشارات مروارید آن را به چاپ رسانده است. اما گورگین این یادداشت‌ها را چطور پیدا کرد؟ او در این باره می‌گوید: «در زمان حمله آمریکا به عراق من مسئول ترجمه رسانه‌های خارجی در وزارت ارشاد بودم و این مقاله‌ها را در ال‌پائیس دیدم و آنها را ترجمه کردم. آن زمان از موضعی که یوسا در یادداشت‌هایش گرفته بود بسیار خوشم آمد و برایم جالب بود که نظر یک نویسنده بی‌طرف از امریکای لاتین را درباره این اتفاق بخوانم و بفهمم.» 

یوسا این مقاله‌ها را بعدها به صورت کتاب منتشر کرد. شاید به خاطر ثبت آن چه دیده بود و شاید به خاطر همان وجه روزنامه‌نگارانه‌ای که در پس زمینه زندگی نویسندگان بزرگی چون یوسا یا مارکز همیشه وجود دارد. 

چند سال بعد گورگین از طریق اینترنت متوجه می‌شود که یوسا آن مقاله‌ها را به صورت کتاب منتشر کرده است: «خیلی خوشحال شدم. با آقای حسن‌زاده مسئول نشر مروارید صحبت کردم و ایشان هم بسیار از ترجمه و چاپ این کتاب استقبال کرد. بدین ترتیب از طریق شهر کتاب درخواست دادم و چند ماه بعد کتاب به دستم رسید.» 

این که نویسنده‌ای مثل یوسا، برای دیدن یک اتفاق تاریخی که البته وجه اشتراک قومی، مذهبی یا فرهنگی هم با آن ندارد، به کشور بحران‌زده عراق سفر می‌کند تا خود شاهد آنچه باشد که روی می‌دهد اتفاقی است که خلقش تنها از عهده کسی مثل او برمی‌آید. در واقع یوسا با این سفر خواسته خود را از حالت مصرف‌کننده صرف خبرهای رسانه‌های مختلف به یک شاهد عینی تبدیل کند و به همین دلیل است که این یادداشت‌ها ارزشی دیگر پیدا می‌کنند. ارزش روایت شدن توسط شاهدی که هیچ مصلحتی نمی‌تواند او را وادار کند ذره‌ای در واقعیت دست ببرد. 

گورگین درباره انگیزه یوسا از این سفر می‌گوید: «خب آن زمان دختر یوسا در قالب یکی از سازمان‌های بین‌المللی به عراق رفته بود و از طرف دیگر کنجکاوی ذاتی این نویسنده احتمالا دست از سرش برنمی‌داشت به همین خاطر تصمیم گرفت به عراق سفر کند چون خودش هم می‌گوید که نمی‌توانسته از دور در مورد این اتفاق تصمیم و قضاوت درستی داشته باشد. به همین خاطر می‌رود و از نزدیک با مشکلات مردم مواجه می‌شود و می‌بیند که دیکتاتوری صدام چه بر سر مردم آن کشور آورده بوده است. به خاطر همین است که می‌گوید گرچه انتخاب اول این است که مردم یک کشور خودشان تصمیم بگیرند چه کسی بر آن‌ها حکومت کند، اما وقتی سلطه و ستم یک دیکتاتور آن‌قدر بر مردم چیره می‌شود که از آن‌ها توان هر نوع حرکتی را می‌گیرد شاید می‌بایست دستی خارج از جغرافیای آن کشور وارد عمل شود. همین نتیجه‌گیری نشان می‌دهد که او انسان بسیار واقع‌گرایی است.» 

اما این آدم واقع‌گرا در حمایت از حمله امریکا به عراق، موضع شجاعانه‌ای می‌گیرد. گویی که یوسا بار دیگر به ارزش‌های چپ‌گرایانه سنت روشنفکری پشت می‌کند تا ارزش‌های خودش را بتواند نشان دهد. انتشار این یادداشت‌ها چه واکنش‌هایی داشته؟ فریبا گورگین می‌گوید: «بعد از این که فهمیدم مقاله‌ها به صورت کتاب منتشر شده دنبال این بودم که مطالب تاییدآمیزی که درباره این یادداشت‌ها نوشته شده را پیدا کنم اما در کمال تعجب دیدم که سخنان یوسا اگرچه در بین روشنفکران امریکای لاتین مورد قبول واقع شده، اما خشم سیاستمداران این کشورها را برانگیخته است. شاید به همین خاطر است که کتاب تجدید چاپ هم نشده و حتی وقتی پیگیری کردم که ببینم آیا در کتابفروشی‌ها این کتاب فروخته می‌شود دیدم نیست.» 

یادداشت‌های یوسا اگرچه متعلق به یک دهه پیش است اما اتفاقی که در سال ۲۰۰۳ در عراق افتاد، همچنان منطقه خاورمیانه را تحت تاثیر قرار داده است. به خاطر همین خواندن این یادداشت‌ها نه تنها هنوز موضوعیت دارد که محملی است برای آن که بتوان ریشه‌های ظهور و حضور نیرویی مثل داعش را بهتر فهمید و درک کرد. 

این یادداشت‌ها همچنان که خود او آرزو کرده به خواننده کمک می‌کند تا تصویر روشن‌تری از آنچه که در جریان جنگ صدام با عراق رخ داد به دست بیاورد:‌«امیدوارم که این گزارش درباره تجربه روزمره مردم عراق که از دیکتاتوری حزب بعث جان سالم به در برده‌اند بتواند به کسانی که می‌خواهند قضاوت و نظری دقیق و درست داشته باشند و بر اساس واکنش‌های شرطی و کلیشه‌های حقانیت سیاسی قضاوت نمی‌کنند کمک کند تا بفهمند رژیم ظالم سرنگون شده صدام حسین برای ملت عراق چه مفهومی دارد.» 

57۲۴۴
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 393892

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 4 =