سعید اکبری:او دوباره به اوج بازگشته و با درخشش در لیگ قطر، به اردوی تیمملی رسیده است. مسعود در آستانه اولین بازی ایران، حرفهایی میزند که گویا مدتها در دلش مانده بود. او پاسخ کسانی را میدهد که به مردم گفتهاند ایران باید فینالیست جام ملتها باشد. شجاعی در گفتوگوی مفصل با خبرورزشی، حرفهایی خواندنی به زبان میآورد.
زمان موعود سرانجام فرارسيد. در آستانه بازي با بحرين هستيم. تو هم قرار است سومين جام ملتها را تجربه كني. سال 2004 كه نبودي؟
نه، من سال 2007 و 2011 كنار تيم بودم و اين سومين جام ملتهاست. البته من سال 2003، اگر اشتباه نكنم، اولين بازي مليام را انجام دادم كه مقابل لائوس بود. متأسفانه در جام ملتهاي 2004 كنار تيمملي نبودم. اولين جام ملتها را سال 2007 تجربه كردم.
البته در آن جام ملتها اتفاقات خوبي برايت نيفتاد.
آن جام ملتها هم گذشت و براي من خاطره شد. جوان بودم و انگيزه داشتم. فكر ميكردم به من بازي برسد و فرصت بدهند كه خودم را نشان بدهم ولي اين اتفاق اصلاً نيفتاد. هر قدر تلاش و تمرين كردم، اين فرصت را به من ندادند. تيم خوبي در سال 2007 داشتيم كه در بازي تلخ با كره، در ضربات پنالتي حذف شديم. سال 2011 هم كه دوباره جلوي كرهجنوبي حذف شديم. در اردوي ما مريضي بود و كلاً جالب نبود...
آن زمان به نظر ميرسيد تيمملي متحد نيست. با قطبي هم گويا مشكلاتي بود...
بله، يك نكته بگويم. نظمي كه الان در تيمملي وجود دارد هيچوقت و يا حداقل كمتر در اين سالها، در تيمملي بوده است. ديسيپلين اين نيست كه فقط سر وقت برويم سر تمرين. ديسيپلين شامل خيلي چيزها ازجمله لباس پوشيدن، طرز برخورد، نوع تمرين كردن، جذابيت، نظم و انضباط و خيلي چيزهاي ديگر است. يكي از دلايل موفقيت ما ميتواند همين ديسيپليني باشد كه تيم دارد.
بازي با عراق اولين بازي بعضي از مليپوشان بود...
بله، حساب كنيد اگر بين باتجربه و جوانها فاصله زياد ميشد، چه اتفاقي ميافتاد؟ خيلي بد ميشد. شما مطمئن باشيد كه تيم از هم ميپاشيد، اگر اين ارتباط برقرار نميشد. بازيكن جوان در آن صورت نميتوانست حرف بزند و مشكلاتش را در ميان بگذارد. در آن طرف فاصلهاي كه بيرون زمين بود، در زمين هم به وجود ميآمد اما الان برعكس است. همه با هم دوست هستند و احترام ميگذارند. ما شخصيت تيمي را داريم. همه چيز مهياست و تنها مشكل اين است كه بازي تداركاتي به اندازه كافي نداشتيم.
كروش هم گفته بود ما تيم اول آسيا هستيم و در تدارك، تيم آخر بوديم.
از نظر تدارك و آماده كردن تيم براي تورنمنت به اين مهمي، من هم با نظر آقاي كروش موافق هستم چون ما در رنكينگ فيفا و آسيا تيم اول هستيم. رسيدن به اين عنوان به سادگي نبوده است. الان ما جمعاً به اندازه يك سوم تيمهاي قطر، بحرين و امارات كه با آنها بازي داريم، بازي دوستانه نكردهايم. وقتي تيم شخصيت و نظم را دارد، ما چه فاكتورهاي ديگري نياز داريم؟ بايد بازي دوستانه ميكرديم، بازيكنان جوان بيشتر ميدان ميديدند و با تجربهها با آنها بيشتر هماهنگ ميشدند و برعكس. در اين صورت است كه يك تيم، تيمتر ميشود. متأسفانه ما مشكلاتي از اين لحاظ داريم و اتفاقاتي كه پيشبيني ميكرديم، نيفتاد. البته مسائل ديگر هم بوده كه خود شما بيشتر در جريان هستيد.
از آن طرف انتظارات از تيمملي بالاست، به ويژه بعد از جامجهاني. ميگويند ايران بايد بين 4 تيم برود البته بعضيها هم ميگويند بايد فيناليست شود.
بايد يكسري چيزها را نگاه كنيد. از آن طرف ميگويند چرا فلان بازيكن دعوت نشده و تيم ضعف دارد و از اين طرف ميگويند بايد قهرمان شود، اين يعني تضاد. ما بايد شرايط تيمملي را درك كنيم. اگر ايران بازي تداركاتي انجام نداده، زمين درست و حسابي نداشته، اردو نداشته، چطور قهرمان شود؟ اتفاقي كه در 40 سال گذشته فوتبال ما نيفتاده، مگر ميشود با 6 ماه برنامه رخ بدهد؟ ممكن است ما قهرمان شويم ولي اين هم جرقه است. ممكن است بگويند در جامجهاني بازی با آرژانتين، ايران فوقالعاده بود ولي اين به خاطر برنامه 10 ساله بود؟ قطعاً نه، چون فكر درازمدت نبود و ما در يك مدت كوتاه برنامهريزي كرديم. حالا انگيزه بازيكنان و نظمي كه مربي به تيم داد باعث شد بازيكنان با پشتكار آن طوري بازي كنند. همه دست به دست هم دادند ولي برنامهريزي بلندمدت نبود. اگر ما براي اين دوره از جام ملتها برنامهريزي داشتيم، اگر نتيجه نميگرفتيم، ميشد، ميتوانستند بگويند چرا با اين همه هزينه و برنامه كاري نكرديد. من درك ميكنم كه همه فوتبال را دوست دارند ولي اگر واقعبين باشيم، توقعات را از تيمملي كم ميكنيم و در عوض، به حمايت از ايران ميپردازيم، هم بايد از بازيكنان حمايت كنيم و هم از كادر فني. كسي دوست ندارد تيم ببازد، همه هدفمان اين است كه كار بزرگي كنيم كه در اين 40 سال نشده است. همه دوست دارند كار مهم كنند. بايد همه چيز مهيا باشد، همه تلاش كنيم و با حمايت مردم موفق شويم.
ايران در استراليا تماشاگر زياد دارد. ميگويند در تمرين بحرين مگس هم پر نميزد اما در تمرين ايران...
اين واقعاً از لطف مردم است. هر جا ميرويم آنها هستند. من با چند نفر از هواداران حرف زدم و فهميدم از شهرهاي ديگر آمده بودند. اين يعني آنقدر تيمملي را دوست دارند كه حاضرند از زندگي و كارشان بزنند و به شهر ديگري بيايند تا تيمملي را ببينند. اين اتفاق براي تيمهاي ديگر نميافتد. اگر تيمملي در شهر خودشان باشد، ميآيند ولي در شهر ديگر باشد نه اما ايرانيها اين كار را ميكنند. مطمئناً در روز بازي آنها بيشتر ميآيند. دلگرمي ما اين است كه هواداران بيايند. آنها به ما خيلي انگيزه ميدهند. از اين امتياز برخوردار هستيم. درست است چند هزار كيلومتر از ايران دورتر هستيم ولي ايرانيها سر تمرين هستند. اين درست است كه ميگويند چيزهاي دستنيافتني، جذابتر هستند. در اينجا تماشاچيان تمرين تيمملي از تهران بيشتر هستند. در كمپ تيمملي شايد 5 نفر به تمرين بيايند ولي اينجا خيليها ميآيند و حتي دو ساعت پشت در ميايستند تا تمرين تمام شود كه با بچهها عكس بگيرند. اين براي ما دلگرمي است. هر روز بعد از تمرين به اميد ديدن هواداران ميرويم. حضورشان به ما دلگرمي ميدهد. بايد از ايرانيهايي كه اينجا هستند تشكر كنم. اميدوارم در سال نو ميلادي هديه خوبي به آنها بدهيم.
تو تجربه بازي در قطر و امارات را داري. با بحرين هم كه بازي كردهاي. ديدگاهي كه وجود دارد اين است كه آنها هر كاري ميكنند ايران صعود نكند.
در فوتبال روز دنيا، من به اين چيزها اعتقاد ندارم. شايد 30 سال پيش چنين اتفاقي ميافتاد ولي الان نه. در فوتبال امروز هركس هزينه و خرج ميكند كه فوتبالش نتيجه بگيرد و رشد كند. اگر قطر 7 بازيكن جديد با مليت خارجي ميآورد، به اين فكر نميكند كه به امارات بگويد مقابل ايران چطور بازي كند. آنها روي تيم خودشان تمركز كردهاند، امارات هم همينطور. هر روز امكانات و سختافزارهاي آنها بهتر ميشود. بازيكنان بزرگتري به ليگشان اضافه ميشود. آنها استعداد ندارند، ولي من خودم ميبينم نسبت به سال 2007 كه من آنجا بازي ميكردم، خيلي پيشرفت كردهاند. بازيكنان جوان و خوبي دارند كه واقعاً يك درجه بالاتر از فوتبال امارات بازي ميكنند. اين اتفاقي نيست. آنها براي پيشرفت جوانهايشان، بازيكنان بزرگ را ميآورند و الگو ميكنند. قطر، رائول را ميآورد و نگرشش اين است كه از او در آكادمي فوتبالش استفاده كند، از ايده و دانش او بهره ببرد، همينطور كشورهاي ديگر عربي. در كل من فكر نميكنم اين اتفاقها بيفتد ولي هميشه در ذات... حالا من نميگويم اين خوب است يا بد، ولي در ذات كشورهاي عربي و عربزبان اين بوده است، همانطور كه در ذات ما هم هست. ما دوست نداريم تيمهاي عربي بالا بروند و ما نرويم. ايرادي هم وارد نميشود. حالا اين به خاطر مشكلات تاريخي است كه بين ما و آنها وجود داشته است ولي ما دشمني با آنها نداريم، با هم دوست هستيم ولي به زمين فوتبال ميرويم و فكر ميكنيم تا بهترين باشيم، نتيجه بگيريم و به عنوان تيم اول صعود كنيم. آنها قوي هستند و حريفان ضعيفي نيستند ولي تمام فكر و ذكر ما اين است كه به عنوان تيم اول بالا برويم. من از طرف تمام بازيكنان تيمملي ميگويم كه امكانات سختافزار و نرمافزار را فراموش كردهايم چون زمان، زمان عمل است. هيچ بهانهاي نداريم، هيچ وقتي براي بهانهتراشي و توضيح هم نداريم.
سؤال آخر هم درباره هاشم بيكزاده است. همه ناراحت هستند...
واقعاً ناراحتكننده است. من خودم اين وضع را داشتم. دو سال مصدوم بودم و نميتوانستم بازي كنم. كاملاً هاشم را درك ميكنم كه چه حالي دارد و چه ميكشد ولي به او گفتم كه خيري در كار بوده. شايد اين كليشهاي باشد. من به خير بودن و اتفاقهاي خوب اعتقاد دارم. شايد اگر هاشم در جامجهاني يا اين دوره از بازيها به ميدان ميرفت، اتفاق بدتري رخ ميداد. ما اين مصدوميت را به حساب خيريتش ميگذاريم و انشاءا... هاشم با قدرت برگردد. مصدوميت او آنچنان نيست و دستش آسيب ديده. هاشم بچه قوي، بازيكن باروحيه و داراي فيزيك خوب است. مطمئناً خيلي زود به ميادين بازميگردد.
251 41
نظر شما