حضرت علی بن محمد ملقب به «هادی»، دهمین امام شیعیان در نیمه ماه ذیحجه سال 212 هجری به دنیا آمده است. مادر آن حضرت را سمانه یا سوسن نامیده اند. آن حضرت و فرزند گرامیش امام حسن به عسکریین شهرت یافتند، زیرا خلفای بنی عباس آنها را از سال 233 با سامرا(عسکر) برده و تا پایان عمر در آنجا تحت نظر قرار دادند. پس از شهادت امام جواد در سال 220 هجری، فرزندش امام هادی که هنوز بیش از شش سال نداشت، به امامت رسید. از آنجا که شیعیان به استثنای معدودی مشکل بلوغ امام را درباره امام جواد پشت سر گذاشته بودند، در زمینه امامت امام هادی تردید خاصی برای آنها به وجود نیامد.
چرا تدبیر ما در امور زندگی درست نیست و سرمان به سنگ می خورد؟
شرح حدیثی از امام هادی(ع)
رُوِیَ عَن عَلِیِّ ابنِ مُحَمَّدِ الهادی صَلَواتُ اللهُ عَلَیهِمَا قالَ: «الْمَقَادِیرُ تُرِیکَ مَا لَمْ یَخْطُرْ بِبَالِکَ، النَّاسُ فِی الدُّنْیَا بِالْأَمْوَالِ وَ فِی الْآخِرَةِ بِالْأَعْمَالِ»
از فرمایشات امام هادی صلوات الله علیه است که حضرت فرمودند: آن چه را که تقدیر الهی است و خداوند آن را را برای شما انسانها مقدر میکند، به شما چیزی را نشان میدهد که به خاطرۀ شما خطور نکرده باشد.
آیت الله آقا مجتبی تهرانی(که روانش شاد باد) در شرح این روایت می گوید: خداوند به ما عقل و شعور عطا فرموده که به وسیله آنها تدبیر میکنیم. حال آیا تدبیر ما در امور و کارهای زندگیمان کافی است؟ به تعبیر من چقدر قاشق بدون دسته ساختهایم!!! چقدر در زندگی سرها به سنگ میخورد!!! علّت چیست؟! علّت آن این است که تدبیر من، آن گاه کار ساز است که با تقدیر او همسو شود.
«اَلعبدُ یُدَبِّرَ وَ اللهُ یُقَدِّرَ» بنده تدبیر میکند، امّا خدا تقدیر میکند. تدبیر منهای تقدیر سودی ندارد. حال این سوال پیش می آید که: برای آنکه تدبیرهای ما با تقدیرهای او همسو شود چه باید کنیم؟ راهش این است: تو تدبیر کن، بعد از تدبیرت، توکّل کن، واگذار کن به او. به تعبیر سادهتر بگو خدا: به عقل ناقص من، این تدبیر رسیده، امّا خودت میدانی، هرجور که صلاح میدانی همان را تقدیر بفرما. اگر اینچنین کردی آنوقت خدا آن جایی که به نفع من است، درست میکند و آن جایی که به ضرر من است اصلاح میکند. بعداً متوجّه میشوی، آنچه تدبیر کرده بودی اشتباه بود و خداوند تقدیر خوبی که حتّی به فکرت هم نمیرسید را نشانت میدهد. اینها پیشامد نیستند، تمام کارهای خدا حساب شده است.
حتی در آیه شریفه قرآن درباب رزق هم میفرماید: «وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ (طلاق/3)»؛ این آیه همان است که حضرت می فرمایند. یک رزقی را روزیت میکنم که گمانش را هم نمی بردی. البتّه این را هم بدانید که باید تدبیرتان مشروع باشد، نه خلاف شرع. مشروع، بعد هم واگذار میکنم به خدا. این کار را انجام دهید تا حالا ببینید خدا چه تقدیرهای خوبی به تونشان می دهد.
مبارزه امام با خرافات و پاسخ به فردی که ایام را نحس می دانست
گفتاری از آیت الله جعفر سبحانی
موضوع سخن، زندگی امام هادی (ع) است، برای نمونه، فقط گفتار چند عالم سنی و غیره را در این جا منعکس میکنیم و از تعریف و توصیف دیگران، و حتی علماء شیعه خودداری مینماییم تا سخن به درازا نکشد.
داوری تاریخ نگاران از اهل سنت
1- ابوالفلاح حنبلی می نویسد: ابوالحسن معروف به امام هادی (ع) فقیه، امامی، انسان و متعبد است. شافعی نیز او را به همین کلمات معرفی میکند.
2- ابن صباغ مالکی در معرفی او به صورت گسترده سخن گفته است، میگوید: فضیلتی نیست مگر این که در او وجود داشت. بزرگواری از او آشکار بود. او دارای نفس مهذب و خوی شیرین و روش عادلانه بود و از عظمت و وقار بسیار برخوردار بود.
3- ابن عنبه نسابه معروف میگوید: او از نظر فضل و فضیلت، در درجه عالی بود و از نظر شرف نیز در مقام بالایی بود.
4- او در دوران مدت عمر خویش با پنج خلیفه عباسی: «المعتصم»، «الواثق»، «المتوکل«، «المستعین» و «المعتز» که به دست عاملان اخیری که به نصب و عداوت با آل علی معروف است، مسموم گردید.
پردهای از علوم و معارف آن حضرت
آشنایی با علوم و دانش آن حضرت، بدان بستگی دارد که به تعداد تربیت شدگان آن حضرت بنگریم، برخی در رجال خود، تعداد تلامذه آن حضرت را 85 نفر معرفی کرده است که بخش اعظم آنها وقتی از آن حضرت علم و دانش آموختهاند که حضرت در مدینه بود و اخذ علم از او آزاد بود. آن حضرت 24 سال در مدینه زیسته و از همان دورانی که به امامت رسید تا حبس تحت نظر در سامرا، به تدریس و تربیت شاگردان مشغول بود.
مبارزه با خرافات
یکی از اهداف پیامبران بالا بردن سطح اندیشه و آشنا ساختن انسان با حقایق و واقعیات و مبارزه با خرافات و پندارها است شاید آیه مبارکه در سوره اعراف ناظر به این قسمت است (و یضع عنهم اصرهم و الاغلال اللتی کانت علیهم) بار سنگین از دوش آنان برداشته و غل و زنجیری که به دست و پای آنان پیچیده بود باز مینماید. و مقصود از این غل و زنجیر مصداق آهنی آن نیست شاید مقصود خرافات و اوهامی باشد که بر زندگی عرب جاهلیت سایه انداخته بود.
یکی از اوهام که متأسفانه تا به امروز بر زندگی مردم حکومت میکند نحوست روز سیزده است در حالی که زمان از نظر واقعیت فرق نکرده روز همان روز و شب همان شب دیرینه است.
حسن بن مسعود میگوید: به خانه امام هادی (ع) وارد شدم در حالی که در راه انگشتم صدمه دیده بود و من به خاطر کثرت مردم به زحمت وارد خانه امام شدم و لباسم پاره شد در این موقع به خاطر ناراحتی روحی گفتم خدا مرا از شر امروز کفایت کند چه روز شوم و بدی است.
امام هادی (ع) فرمود: بر ما وارد میشوید و گناه خود را به گردن کسی میاندازی که اصلا گناه نکرده است. حسن بن مسعود میگوید: من به هوش آمدم و به خطای خود واقف شدم گفتم: آقا انشاءالله استغفار میکنم، پس امام فرمود: ایام و روزها چه گناهی مرتکب شده است که همچنان به آنها بد میگویید.
سازمان وکالت،تدبیر امام هادی(ع)
یادداشتی از دکتر حشمتالله قنبری، استاد و پژوهشگر تاریخ اسلام
حیات اهل بیت علیهمالسلام و حوادث و رخدادهای دوران ولایت و رهبری آنان، عصارهی خلقت است. هیچ حماسه و فاجعه، تدبیر و تقیه و نیز تعلیم و تربیتی همانند روزگار آنان وجود نداشته و نخواهد داشت. پی بردن به حقایق اهل بیت علیهمالسلام، رسالت و شیوههای تبلیغی و براندازی دشمنان راه خدا در عصر ایشان میتواند جامعهی انسانی را از شقاوت و حرمان و جاهلیت برهاند. یكی از حلقههای نورانی خاندان وحی، وجود مبارك حضرت امام هادی علیهالسلام است كه به نوعی میتوان آن حضرت را بنیانگزار تحولات فكری و فرهنگی دورهای از زندگی مسلمانان نامید. البته هر كدام از حضرات معصومین متناسب با مقتضیات زمان و ظرفیت آمادگی جامعهی مسلمانان، نسبت به مدیریت بر تحولات اجتماعی، سیاسی، عقیدتی و تحكیم پایههای فرهنگ دینی اهتمام داشتهاند و حاكمیتهای جور و اختناق هرگز نتوانستند خط اهل بیت علیهمالسلام را از حیات جامعهی اسلامی پاك كنند. آنها تحمیل مظلومیت كردند اما هدایت اهل بیت علیهمالسلام و عظمت پیروان مكتب اهل بیت علیهمالسلام هیچ گاه مخدوش نشد.
عصر امام هادی علیهالسلام و شخصیت والامرتبهی آن حضرت ویژگیهای خاص خود را داشت. آن حضرت در نیمهی ذیالحجه سال 212 به دنیا آمد و در هشت سالگی پس از شهادت والد گرانقدر خود حضرت امام جوادالائمه علیهالسلام عهدهدار امر امامت شد و تا سال 254 به مدت سیوسه سال علاوه بر امامت امت و تحمل شش طاغوت از طواغیت بنیعباس، آحاد مردم از دوست و دشمن ایشان را به عامل دین، فقیه جامع، امین بزرگ و طیب و تقی میشناختند.
اگرچه پسران بنیعباس با شعار (الرضا من آل محمد) افكار عمومی امت اسلامی را به استخدام خود در آوردند و با استفاده از ظرفیت دینی، علمی و مدیریتی وقت جهان اسلام از یك سو و بهرهبرداری از نفرت آحاد جامعهی مسلمانان نسبت به بنیامیه و بنیمروان از طرف دیگر شرایط ویژهای را تحمیل كردند، اما این فریب طبیعتاً نمیتوانست ماندگار باشد. لذا تدریجاً با فاصله گرفتن از شعار اولیه، حذف عناصر مؤثر و كارآمد و برخوردهای بیرحمانهی متعددی پدید آمد. اما آنچه باعث به فراموشی سپرده شدن نحلههای انحرافی و در هم كوبیده شدن فتنهها شد، حضور با عظمت و تدابیر اساسی حضرت هادی علیهالسلام در حوزههای سیاسی، علمی و اعتقادی مسلمانان بود كه هر تفرقهای را به وحدت میرساند.
استحكام سازمان وكالت
مثلاً اگر چه موضوع نیابت و وكالت از سوی امام معصوم علیهالسلام در دورههای پیش وجود داشت اما در عصر امام هادی علیهالسلام این تدبیر ارزنده و مؤثر به عنوان یك نهاد رسمی و سازمانیافته، از برجستگیهای ویژهای برخوردار شد و نهاد مرجعیت شیعه به عنوان نهادی راهبردی و مدلساز چنان عظمتی پیدا كرد كه به عنوان بینقصترین سلسلهی پس از عصمت و طهارت، ضمن ارتباط مأموم با امام علیهالسلام، در هم كوبندهی بحرانی بود كه پیش روی امت اسلامی پهن میشد. شما میبینید كه حتی موضوع حبس و حصر امام معصوم علیهالسلام با دقت عمل و فرصتشناسی و وظیفهمداری مخلصانهی وكلای امامان معصوم باعث نشد كه جامعهی اسلامی از دسترسی به هدایت ناب اهل بیت علیهمالسلام محروم بماند.
سازمان وكالت از سوی امام معصوم دارای چنان قوام و استحكامی شد كه مجموعه نیازهای فكری، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مسلمانان را تولیت و كفایت میكرد و مراكز با عظمت علمی و حدیثی مانند قم و نجف و مشهد، محصول تدبیر والای حضرت امام هادی علیهالسلام است. به هر حال تحصیل و وصول مبانی و مسائل فقهی و كلامی از یك مجمع مورد اعتماد، به جامعه مصونیت میبخشید.
تاریخ به ما می گوید كه شكست و ائتلاف نحلههای انحرافی و شبههآفرین در حوزههای توحید، امامت و اعتقادات مردم و دفاع از قرآن و احادیث رسالت و امامت و روشن ماندن چراغ هدایت در زندگی بشر، محصول دوراندیشی و تمهید ژرف آن حضرت، پدر و فرزندان گرانقدر اوست.
/6262
نظر شما