مرتضی پورعلی گنجی می گوید: اشتباه بزرگی بود اگر می خواستند کروش را بردارند و مربی دیگری بیاورند.

سعید اكبری - خبرگزاری خبرآنلاین؛ مرتضی پورعلی گنجی ستاره تیم ملی در جام ملت های استرالیا بود. او که با آن گل به یادماندنی اش مقابل عراق، تا لحظه آخر یک ملت را به صعود امیدوار نگه داشت. اما زور مرتضی و دیگر بازیکنان به داور استرالیایی نرسید تا در نهایت تیم ملی ببازد و حذف شود. مرتضی حالا ماهها پس از آن روزها، درباره ستاره شدنش حرف های جالبی می زند و می گوید: «هنوز باورم نمی شود.» او در جام ملت ها یک شبه ره 10 ساله را رفت. از بازیکنی گمنام تبدیل به یک ستاره معروف شد. اما به نظر خیلی ها او می توانست برای ادامه بازیگری اش مسیر درست تری را انتخاب کند اما ترجیح داد به لیگ چین برود و هنوز هم در این کشور توپ می زند. پورعلی گنجی می گوید از حضور در این لیگ پشیمان نیست و از تصمیمش دفاع می کند. این بازیکن می گوید تا اینجا به اهدافی که در چین داشته رسیده و از این به بعد هم می خواهد موفق باشد.

مرتضی در لیگ چین 4 اخطاره شدی و بازی آخر تیمت را از دست دادی. بعد از اخطاری که گرفتی برایت دردسری درست نشد؟



من 10 بازی بود که سه اخطاره بودم. راستش داورهای لیگ چین زیادی حرفه ای نیستند و بد داوری می کنند. واقعا سه اخطار را الکی گرفتم. در 10 بازی خیلی مراعات کردم ولی در بازی آخرم کارت گرفتم. در بازی تمرکزم این بود که کارت نگیرم ولی یک خطا کردم و داور کارت زرد نشان داد تا محروم شوم.

بعد از این کارت اذیتت نکردند که می خواستی زودتر به تیم ملی کشورت بروی و از قصد کارت گرفتی؟

نه، خب مسابقه ای که از دست دادم بازی با تیم گوانگژو بود، البته نه آن تیم قدرتمند گوانگژو. تیمی که بازی داشتیم قدرتش کمتر بود. یک رده پائین تر از ما حضور داشتند. اگر بازی را می بردیم و سه امتیاز را به دست می آوردیم، شانس مان برای بقا در لیگ بیشتر می شد. ولی متاسفانه تیم شکست خورد که من هم در بازی نبودم و الان آنها یک امتیاز بیشتر از ما دارند. بازی بزرگ ما روز 17 اکتبر است که مقابل تیم گوانگژو صدرنشین رقابت ها بازی داریم. آقای اسکولاری هم سرمربی این تیم است. آنها دو بازیکن بزرگ برزیلی دارند که یکی روبینیوست. آری هان قبل از بازی آخر می گفت مشکلی ندارد که غایب هستی چون تیم گوانگژو زیاد قوی نیست ولی متاسفانه بازی را باختیم. امیدوارم از دو بازی بعدی نتیجه بگیریم و در لیگ بمانیم.

این ماهها در چین چطور گذشت؟ بازیکنی مثل رضا شاهرودی هم سابقه بازی در چین را دارد. می گفت زندگی برای ایرانی واقعا در چین سخت است. این 8 ماه هم قطعا به تو خیلی سخت گذشته است.


از اینکه توانستم از نفت لژیونر شوم، راضی هستم ولی شرایط تیم شما همیشه نمی تواند خوب باشد. تیم تیانجین این فصل از فرصت هایش استفاده نکرد. اشتباهات فردی ما زیاد بود. بایکنان جوان چینی تیم هنوز بی تجربه هستند. ولی از نظر فردی برای خود من خوب بود. از تصمیمی که گرفتم اصلا ناراحت نیستم. تصمیم خوبی بود که به چین آمدم. در نیم فصل از اروپا پیشنهاد داشتم ولی تیانجین نگذاشت جدا شوم. یک ماه و نیم دیگر لیگ تمام می شود و انشالله خبرهای خوبی خواهید شنید.

به اهدافی که در چین داشتی، رسیدی؟

بله تا حدود زیادی رسیدیم. الان هم در تلاش هستم به اهداف دیگری که دارم برسم. من اگر در نفت تهران می ماندم شاید پیشنهاد زیادی به دستم نمی رسید ولی الان از 10،11 تیم پیشنها دارم. پیشنهادهایی از کشورهای دیگر دارم و باید ببینم چطور می شود. پس از آن تصمیم گیری خواهم کرد.

ممکن است دوباره در چین بمانی؟

از دو سه کشور اروپایی پیشنهاد دارم و می خواهم بهترین تصمیم را بگیرم. اگر قرار باشد بمانم شک نکنید در یکی از تیم های اول تا چهارم چین بازی می کنم، یعنی گوانگژو، شاندون، شانگهای یا بیجینگ. می توانم بمانم و در چین به بازی ادامه بدهم. مهم نیست در آینده چه اتفاقی می افتد، مهم این است که می خواهم فوتبال را یاد بگیرم و به اروپا بروم. خیلی از بازیکانن خوب بودند ولی به کشورهای دیگر رفتند و بازی نکردند. در این حالت شرایط شان بد نشد. اگر به تیم خوبی بروم ارزش دارد که حتی روی نیمکت ذخیره بنشیم، وگرنه تصمیم دیگری می گیرم.

پورعلی گنجی در جام ملت ها بهترین بازیکن ایران بود. حضور در لیگ چین چه چیزی به تو اضافه کرده است؟


لیگ چین یک سطح دیگر از فوتبال است. من در اینجا مربیان خوبی دیدم. استادیوم های متفاوت و همینطور تماشاگرهای خوب. وقتی بعد از بازی شانگهای اریکسون به من می گوید بازی خوبی هستی و بهترین بایکن تیانجینی، برای من عادی است. وقتی آساموا جیان و انبابا که در تیم های خوب اروپایی بازی کرده اند، جلویت قرار می گیرند انگیزه ات بالا می رود.وقتی به تیم کاناوارو گل می زنم، خیلی انگیزه می گیرم. در ایران هم مربیان خوبی حضور دارند ولی کسانی مثل اسکولاری، آری هان، کاناوارو و اریکسون مربیانی هستند که نامی اند و در دنیا شهرت دارند. با حضور این چهره ها، تجربه خوبی در لیگ چین به دست آوردم. فوتبال متفاوتی را دیدم. شرایط لیگ چین با ایران فرق دارد و الان با تجربه تر شده ام. اینها چیزهایی بود که در این مدت به من اضافه شد. تلاشم این بود که به چین بیایم و راه را برای ایرانی ها باز کنم. کشور ما بازیکنان خوبی دارد ولی الان راهها بسته است. ترانسفر بازیکنان خیلی سختر از قبل شده است به همین دلیل اول باید یک پله را بروی و بعد پله های دیگر را طی کند. من هم به چین آمدم تا از اینجا به لیگ های دیگری بروم. خیلی سخت است که بازیکن ایرانی یکدفعه به اروپا برود. 25،26 بازی برای تیمم انجام داده ام و تا الان از من راضی هستند. مربیان و همینطور همبازی هایم راضی هستند. همین که برای من ابرو پائین و بالا نمی اندازند و راضی اند، ارزش دارند. تلاش می کنم تا بهترین باشم. انشالله یک ماه و نیم دیگر لیگ تمام است و به یک تیم خوب می روم.

زندگی در چین چطور است؟

قبل از اینکه به چین بیایم خیلی ها به من گفتند نرو، اگر هم بروی دو سه ماهه به ایران برمی گردی ولی چون خودم چین را انتخاب کردم گفتم باید مبارزه کنم. خیلی ها می گفتند نمی توانی ولی می خواستم خودم را ثابت کنم. ولی واقعا زندگی در چین سخت است. سه ماه اول واقعا به من سخت گذشت. هر 4،5 روز یک بار اشکم در می آمد. همزبان نداشتم، رفیق نداشتم، از خانواده هم که دور بودم و روزهای سختی را سپری کردم. مسافت هم که خیلی زیاد است. باید 9 ساعت در پرواز باشم تا به ایران برسم. واقعا روزهای سختی بود اما رفته رفته چند رفیق خوب در شهر خودمان و شهرهای دیگر پیدا کردم. الان شرایط خیلی بهتر شده و خدا را شکر می کنم.

آشپزی هم می کنی؟ چون غذاهای چینی واقعا قابل خوردن نیستند. ایرانی ها که از نظر غذایی در چین به مشکل می خورند.


دروغ نگویم دو سه ماه اول تن ماهی و قرمه سبزی و برنج و قیمه می خوردم. همه را از ایران با خودم برده بودم. یک مدت که گذشت دیدم اینطوری نمی شود. تمام انرژی ام را از دست دادم و دیگر انرژی نداشتم.هر روز تن ها را گرم می کردم و می خوردم. 4 ماه که گذشت متوجه شدم دیگر بدونم نمی کشد چون تیم سه روز سه روز بازی می کرد. از شانس بدم یک سری اتفاقات هم افتاد. کتفم در رفت، پشت سرم پاره شد و بخیه خورد. زانویم ضربه دید و بدتر از همه زیر شکمم آسیب دید. خیلی درد می کشیدم. خدا را شکر الان بهتر شده ام ولی آن روزها واقعا درد داشتم. غذایی نداشتم و مجبور بودم تن بخورم و هر سه روز در میان هم بازی کنم. در بازی های حذفی آری هان به فوروارد اصلی تیم بازی نمی داد ولی از شانس بد من را در ترکیب می گذاشت که باعث شد فشار رویم بیشتر شود. چند بازیکن دیگر هم استراحت کردند ولی من نه. با این غذاها و شک درد و آسیب دیدگی ها دیگر نمی توانستم. به خاطر همین ناگهان سه بازی بیرون ماندم و نتوانستم برای تیانجین بازی کنم. بعد از چند وقت به خودم گفتم بلند شو و برو بیرون. در آن مدت مدام در خانه بودم و اصلا بیرون نمی رفتم. زندگی برایم خیلی بد شده بود و به قول معروف از زندگی ام لذت نمی برم. پس از آن از خانه بیرون رفتم و شهر را گشتم. البته رستوران ایرانی پیدا نکردم ولی متوجه شدم شهر رستوران هندی، ایتالیایی، عربی و... دارد. الان هم کم و بیش با دوستانم بیرون می روم و غذا را در همین رستوران ها می خورم.

خودت آشپزی نمی کنی؟

شاید هفته ای یک بار برای خودم ماکارونی درست کنم یا اینکه استیک بخرم و سرخ کنم.

مثل اینکه موتورت را در چین دزدیدند. انگار بیشتر بازیکنان شما با موتور سر تمرین می روند. دقیقا بگو چه اتفاقی افتاد؟
موتور در چین کاربرد زیادی دارد. چون جمعیت زیاد و معمولا ترافیک زیادی وجود دارد، با موتور رفت و آمد خیلی راحت است. بازیکنان خارجی تیم ما همه با موتور سر تمرین می آیند و دیگر کسی سوار تاکسی نمی شود. شهر تیانجین نزدیک به 14 میلیون نفر جمعیت دارد. اگر با موتور می رفتم نیم ساعته سر تمرین می رسیدم ولی با تاکسی حداقل یک ساعت در راه بودم. این بود که موتور خریدم و 3،4 ماهی را با ان سر تمرین رفتم. یک بار به رستورانی رفته بودم تا غذا بخورم. اتفاقا آن روز دو قفل به موتورم زدم و رفتم. خیلی وقت ها مدارکم از جمله پاسپورت را در موتورم می گذارم ولی آن بار از شانس خوبم مدارک را همراهم نبرده بودم. وقتی غذا خوردم و برگشتم دیدم موتورم را دزدیده اند. دیگر بعد از آن بی خیال موتور شدم و دیگر نخریدم. اما واقعا در آن چند ماه رفیقم موتورم بود.

الان پیاده به تمرین می روی؟


(خنده) الان دیگر با تاکسی. یک وقت هایی ماشین می آید دم در. یک روزهایی هم دوست ایرانی ها دنبالم می آید و من را به تمرین می برد. راستش باشگاه می خواست به من ماشین بدهد ولی گفتم من نمی خواهم چون جایی را بلد نیستم.

مرتضی کمی هم درباره نفت تهران حرف بزنیم. بازی هایش را پیگیری می کنی؟

الان 7 هفته از لیگ برتر گذشته. نفت تیم خوبی است و مدیران خوبی هم دارد. علیرضا منصوریان هم جزو مربیان خوب و جوان است. بازیکنان هم که اکثر جوان هستند اما کیفیت بالایی دارند. امسال شرایط طوری پیش رفته که تیم به اندازه ای که باید، خوب نتیجه نگرفته است ولی من خودم به منصوریان اعتقاد زیادی دارم. او 6 سال مربی ام بوده و کارش را خیلی بلد است. با بچه ها نفت هم که خیلی رفیقم و می دانم توانایی بالایی دارند. شک نکنید در هفته های آیند وضعیت نفت بهتر می شود.

در لیگ قهرمانان آسیا به الاهلی باختند و حذف شدند
...

تیم الاهلی بازیکنان میلیاردی و تیلیاردی دارند ولی شما قرارداد بازیکنان نفت را سر جمع بزنید، ته اش بیشتر از 4،5 میلیارد تومان نمی شود. من به جرات می گویم که نفتی ها امسال 5 میلیارد بیشتر برای تیم شان حرج نکرده اند. به قول معروف می گویند هر چقدر پول بدهی، همانقدر هم آش می خوری. یک بازیکن تیم الاهلی 20 میلیارد تومان قیمت دارد. او وقتی چنین پولی می گیرد باید هم کار را در بیاورد. الاهلی تیم خوبی بود ولی نفت می توانست ببرد. دیگر در امارات کار سخت بود.انشالله که نفت در لیگ و حذفی موفق باشد.

تیم ملی هم که تمریناتش را در دبی پیگیری می کند. ظاهرا آرامش دارید و همه چیز خوب پیش می رود.

بله، خدا را شکر همه چیز خوب است. تمرینات به خوبی جلو می رود. ولی تمرین در اینجا آسان نیست، چون هوا خیلی گرم است. البته ما ساعت 5 به بعد تمرین می کنیم که هوا بهتر و خنک تر می شود. با این حال فشار تمرینات خیلی زیاد است. این فشار برای ما خوب است و باعث می شود آماده تر شویم. امیدوارم همینطور جلو برودیم و آماده بازی عمان در مسقط شویم. سه امتیاز این بازی بسیار مهم است. انشالله این امتیازها را می گیریم و بعد آماده بازی با ژاپن می شویم.

تو در جام ملت ها کنار تیم ملی بودی. بعد از این مسابقات تیم دچار تغییرات زیادی شد. یکسری بازیکنان جوان به تیم اضافه شده اند و یکسری بازیکن با تجربه هم رفته اند. چقدر بین آن تیم و این تیم تفاوت می بینی؟


هر دو تیم خوب هستند. بازیکنی مثل نکونام که 15 سال برای تیم ملی بازی کرد و زحمات زیادی کشید، در تیم فعلی نیست و خداحافظی کرده است. البته من احساس می کنم او زود رفت چون می توانست هنوز بازی کند. ولی خودش تصمیم گرفت که از تیم ملی کنار بکشد. تیم ملی یکجورهایی عوض شده است. 5،6 بزرگ تیم رفتند و جوان ها آمدند. تیم جدید شده است. کروش از جوان های خوبی دعوت کرد، جوان هایی که بهترین ها هستند. دیدید که این بازیکنان در دو سه بازی قبلی عالی کار کردند. آنها نشان دادند که چه بازیکنان خوبی هستند. از آن سو کارلوس کروش هم کارش را بلد است. دیدید درباره خود من چکار کرد؟ در حالی که هافبک دفاعی بودم، من را مدافع آخر گذاشت و جزو بهترین بازیکنان تیم ملی شدم. چه کسی این را می دانست؟ من اصلا باورم نمی شد. اصلا فکرش را نمی کردم که آن اتفاقات بیفتد. هنوز هم باورم نمی شد. تلاش کردم تا بهترین بازی ام را انجام بدهم. خدا خیلی کمک کرد و کروش هم با اعتمادش به من لطف زیادی کرد. خدا را شکر توانسته ام گوشه ای از اعتماد کروش را جواب بدهم. الان هم که تیم جوانتر شده و باید جوان هایی که هستیم از بزرگترها یاد بگیریم و با تجربه شویم. باید همه برای تیم ملی مفید کار کنیم.

کروش می گوید ما از این مرحله اول که بگذریم تازه از مرحله دوم به کوسه ها خواهیم خورد، یعنی همان کره و ژاپن و استرالیا و دیگر تیم های خوب آسیا. فکر می کنی این تیم به جام جهانی برود؟

همه دارند زحمت می کشند و هدف هم همین است. ایران تیم خوبی تشکیل داده ولی امارات، کره جنوبی، ژاپن، امارات و بعضی از کشورهای دیگر 5 برابر ما امکانات دارند. یعنی پول هایی که آنها برای تیم شان خرج می کنند و امکاناتی که می دهند، در ایران نیست. الان همه تیم ها دارند زحمت می کشند. برنامه های رو به جلو برای کشورشان دارند تا پیشرفت کنند و نتیجه بگیرند. ولی بضاعت تیم ملی ما همین است که می بینید. من مطمئنم که کروش با این تیم هم می تواند خوب جلو برود و انشالله نتیجه هم می گیرد. بچه های ما بچه های روزهای سخت هستند و جواب اعتماد کروش را می دهند. انشالله از این مرحله و مرحله نهایی موفق بیرون خواهیم رفت.

سوال آخر هم درباره بازی با شیلی و سوئد است. بعد از آن دو مسابقه کارلوس کروش گفت که شاید از ایران برود. شب بازی سوئد همه بچه ها از کروش خواستند که در تصمیم خود تجدید نظر کند. او هم تصمیم خود را عوض کرد. گویا همه باور دارید که تازه بعد از مرحله نهایی مقدماتی همه متوجه می شوند چه تصمیم خوبی گرفته شد. درست است؟
صد در صد همینطور است. کروش 4 سال برای فوتبال ایران زحمت کشیده است. کسی باور نمی کرد او تیم ملی ایران را به جام جهانی برزیل ببرد. بعد از باخت به ازبکستان، کسی باور نمی کرد تیم ملی ایران بتواند بازی های خود را ببرد و به جام جهانی صعود کند. خدا لطف کرد و با تلاش همه بچه ها این اتفاق افتاد. سطح مربیگری کارلوس کروش بسیار بالاست و او مربی با کلاسی است. با هر کسی که در این باره حرف می زدیم می گفت کارلوس کروش باید بماند. به نظرم این مربی هم کار اشتباهی نکرد و تصمیم درستی گرفت. باید این اتفاق می افتاد. من احساس می کنم اگر مربی دیگری به تیم ملی می آمد، نمی توانست مثل کارلوس کروش کار کند.
کروش می داند چی به چی است کار اشتباهی بود که بعد از اینهمه مدت و شناختی که کروش از لیگ و بچه ها به دست آورده، برکنار شود و مربی دیگری را به جای او بیاورند. اشتباه است که ما دوباره آجر بچینیم و دیوار دیگری درست کنیم. کارلوس کروش از همه خبر دارد و می داند چی به چی است. جوان هایی هم که دعوت کرده چند سالی است در لیگ ما حضور دارند و با دعوت شان تیم خوبی درست کرده است. انشالله که تیم ملی در ادامه راه موفق خواهد شد.



به این دلیل زودتر به دبی آمدم

من یک روز زودتر از تیم ملی به دبی رسیدیم. راستش پرواز ها طوری بود که من زودتر از دو اکتبر نمی توانستم ملحق شوم. فدراسیون به من گفت خودت یک جوری بلیت بگیر و به امارات برو. من هم در اینترنت دنبال بلیت گشتم و توانستم برای زمانی که می خواهم بلیت پیدا کنم. یک روز زودتر از بازیکنان دیگر به دبی رسیدم که در همان روز به جیم و باشگاه رفتم. یک دوست خوب ایرانی اینجا دارم که کنار او بودم. همینطور یک تمرین خیلی سنگین با دیه گو مربی آرژانتینی تیم ملی انجام دادم که او هم زودتر به دبی آمده بود.



43 43

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 463510

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 14 =