کبری روشنفکر *

سخن سوگیرانه وغضب گرانه از طرف بانوان درباره بانوان با اصل موضوع دفاع از حقوق زنان در تعارض است چرا که شایبه رقابت های زنانه دارد که از رسوبات نظام حرمسرایی دوره های پیشین است که تعریف ابزاری از زن داشتند. اگر هم بگویند که از سر حسادت وتکبر است بیراه نگفته اند.

بی شک اگر قرار است کاری برای زنان صورت گیرد باید ابتدا تمام کسانی که مدعی امر هستند از زن و مرد ابتدا بنشینند و با گشودن باب گفتگو به یک وفاق نسبی برسند و از تقسیم کار استفاده نموده در زمان های مناسب به هم گزارش کار داده و پیگیر امور باشند.

این امری است که در حوزه زنان شاهدش نبودیم، بلکه برعکس با تیغ تیز انتقاد، هر حرکتی که مخالف و نه لزوما ایدیولوژیک محور بود، میخکوب شد، نمونه اش اظهاراتی است که اخیرا توسط یکی از دوستان، رسانه ای شد.

وجود تناقضات در گفتار و نقد بی پشتوانه، که از آن، چیز مشخصی دستگیر خواننده و شنونده نمی شود که ایراد کجاست، دست مایه انتقاد از همین صحبت ها می شود که اگر گوینده مدافع حق زنان است خودش تا کنون چکار کرده است؟ ویا چرا با زنان دیگر در افتاده است؟

و یا در دوره های قبل چرا انتقادی نکرده است؟ ویا چرا نمی نشیند و دوستانه موضوع را حل نمی کند؟ ویا مگر نمی داند که مخاطب خاصش آنقدر عقل دارد که بودجه اش را صرف هزینه یک نشریه عمومی نکند! و یا مخاطب خاصش متعلق به همه جناح ها و احزابی است که به دستگاهی که به او وابسته است، رای اعتماد داده اند و باید پاسخگوی مطالبات زن و خانواده ایرانی است.

صاحب این قلم که در محیط دانشگاهی سالهای عمر خود را صرف کرده آموخته که تحریف کار درستی نیست بلکه باید آرای مختلف را در باب قضیه ای که آغاز به سخن کرده ایم، بیاوریم روش آنها را گفته سپس ارزیابی خود را در موضوع اعلام کرده قضاوت را به مخاطبان- دانشجویان بسپاریم تا کمک به بلوغ فکری شان کرده باشیم.

لذا در بررسی مصاديقي چون موضوع آسیب های اجتماعی باید کارشناسان ابتدا طرح مساله کنند و نه حذف صورت مساله وسپس نظر دهند تا از بین آنها آن که مجرب است وبا هویت ملی ودینی ما در تعارض نیست برای بررسی بیشتر پیگیری و به نهادهای ذی‌ربط اعلام شود.

ایا با نقد جانانه این حرکت، کمکی به پیشگیری یا جبران این اسیب ها می شود؟

برخی از نهادها از وقتی که بیاد دارم مدعی سامان بخشی فرهنگی در حوزه زنان بوده اند ولی شهامت وارد شدن به این حوزه را نداشتند و با فرمول واحد در همه برهه ها پیش رفته اند و نه تنوع موضوعات و نه موضوعات مستحدثه برایشان ان قدر اهمیت ندارد که محور بودن خودشان و اثبات اینکه همه چیز را با ذکر چند مثال مشخص که مصادیقش شاید قابل تعمیم وتطبیق یکسان نباشد، دنبال کنند. از این رو در عملکرد خود گزارشات قابل قبولی ندارند.

سوال من این است که محکوم کردن عالی ترین مقام دولت در حوزه زنان به دنبال اثبات کدام حقوق فروگذاشته زنان است؟ که این خود، موضوع پژوهشی مستقل است.

سوای دیگرم در باب سال های گذشته است که برخوردها منفعلانه همراه با تنگ نظری یا حفظ موقعیت بود و گویا همه یکدست تصمیم بر بازگشت زنان به خانه داشتند اما خود این مساله را عملیاتی نکردند تا دست کم مصداق "کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم" باشند.

به نظر اگر عواقب امر بررسی شود که بدون هیچ گذشته نگری و آینده نگری به دنبال پانسمان موقت باشیم به این نتیجه می رسیم که چنین تفکری معمول بی کفایتی برای تضمین خواسته ها وامنیت زنان جامعه بوده است.

اینکه نه در عرصه داخل ونه بین الملل هیچ گامی به جلو نداشتیم سوال سوم بدون پاسخ است که بماند چرا رتبه ها پایین و پایین تر رسید و باید پاسخگویش کسانی باشند که بیت المال را هزینه کردند، اما با سوء مدیریت اکنون عملا در انزوای خرد جمعی قرار گرفته و این حرکت حمله گونه، دست وپا زدن برای خروج از انزواست.

مديرگروه مطالعات زنان دانشگاه تربيت مدرس

۴۷۴۷
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 511697

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 6 =