پیش از هر چیز اعتراف کنم اینجانب تا قبل از انتشار اولین کتابم چندان به عمق فاجعه ای که فرهنگ و ادبیات ایرانی را تهدید به مرگ می کند پی نبرده بودم.

برای من بسیار جای تعجب دارد که در کشوری که بیشترین تولیدات فرهنگی اش در حوزه ادبیات است چگونه نویسنده ای باید به امید فروش رفتن تیراژ زیر 1000 نسخه کتابش ، چشمانش به در سیاه شود و بعد از دو سه مرحله تلاش در انتشار کتاب دچار جوانمرگی فرهنگی شود.
شاید اغراق آمیز به نظر برسد اما حیات فرهنگی یک جامعه صد در صد به حیات ادبیات وابسته است . جامعه ای که ادبیات نداشته باشد و فرهنگ مطالعه در آن بمیرد در آینده ای بسیار نزدیک خواهد مرد علیرغم اینکه سیاستمداران آن جامعه نوید زنده بودن و پویایی بدهند.
هم اکنون قوت کشورهای انگلیسی زبان در هژمونی فرهنگی به کل جهان ،تنها و تنها بر پایه ادبیات پویا شکل گرفته است.
کشور ما که سابقه ای به قدمت تمدن بشری در ادبیات و خلق شعر و شعور و حماسه دارد اکنون در جایی ایستاده است که تقریبا تمام تمدنهای همگن و همسالش لا اقل یک جایزه نوبل ادبی را به خانه برده اند. اما بر ما چه گذشته است که علیرغم گذشته و حتی حال پر افتخارمان دستمان از دسترسی به مخاطب خارجی که پیشکش، از مخاطب داخلی هم خالی مانده است.
با نگاهی به بازار کتاب و ادبیات در می یابیم که چه استعدادهای غریبی در چهره های جوان چه در عرصه شعر و چه در عرصه داستان وجود دارد. جماعتی که درخلأ می تپند و در برهوت بی مخاطبی می خشکند.
بر کسی پوشیده نیست که یکی از عوامل اصلی سقوط فرهنگ مطالعه، وضعیت اقتصادی مردم است.
نسل گذشته و افرادی بالای 40 سال که هر کدام درگیر به هم رساندن سر و ته ماه و به کف آوردن قوت لایموت خود هستند و نسل جدید هم که اگر اینترنت مجالشان دهد و البته درآمدی هم داشته باشند بیشتر به دنبال کتب درسی و دانشگاهیشان هستند.
در این وانفسا تعداد مخاطبان ادبیات ایران و حتی کتب تاریخی روز به روز در حال کمتر شدن است و عملا بنگاههای انتشاراتی حتی بزرگ پایتخت را با این سئوال مواجه می کند ؛ که اصلا چرا باید روی ادبیات ایران ریسک کرد و این یعنی مرگ ادبیات و فرهنگ.
در این میان متاسفانه و دوباره نقش دولت برجسته می شود در حالی که در شرایطی به سر می بریم که باید تصدی دولت در امور را محدود کرد.
اما این فرض حتمی است که در صورت عدم افزایش حمایت دولتی از ادبیات ، این دستاورد فرهنگی تمدن ایرانی به زودی نابود خواهد شد.
و اما پیشنهاد: در حال حاضر وزارت ارشاد با خرید نسخ بعضی از کتابها از ناشران حمایت می کند اما تنها خرید کتاب کافی نیست باید تمهیدی برای خوانده شدن ادبیات اندیشید.
تمهیداتی مثل یارانه فرهنگی به بنگاههای انتشاراتی مستقل برای انتشار کتاب در حوزه ادبیات از هر سلیقه و نگرشی و همچنین ارایه بن ادبیات به دانش آموزان و دانشجویان برای خرید کتابهایی که اختصاص به حوزه ادبیات و تاریخ دارند.
عرضه گسترده کتابهای این حوزه به کتابخانه های عمومی ،دانشگاهی و مدارس و همچنین توجه بیشتر به ادبیات معاصر در دروس ارایه شده در همه مقاطع تحصیلی.
گرچه برخی از این سیاستها مانند پیشنهاد آخر با تغییر دولتها و واعمال سلیقه های گوناگون تغییر می کند اما بعضی از آنها مانند بن ادبیات و یارانه فرهنگی را می توان به رویه ای عمومی تبدیل کرد چرا که در حال حاضر بن ها و کارتهای خرید کتاب تنها به سمت کتب درسی می رود و بازگشت کمی به حوزه ادبیات و فرهنگ دارد.
کوتاه سخن اینکه از دولت تدبیر و امید و وزارت فرهنگ وارشاداسلامی انتظار می رود بسیار بیشتر از دولتهای قبلی اخطار مرگ ادبیات ایران را جدی بگیرد و در این شرایط اقتصادی علاوه بر معیشت برای آینده فرهنگی جوانان ایران نیز با مشورت با کارشناسان چاره ای بیاندیشد.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 565796

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 13 =