هموطن استاد عباس کیارستمی و مجله کایه دو سینما

استاد عباس کیارستمی 14 تیر ماه 95 در پاریس درگذشت. درگذشت سینماگری که همیشه به کارهایش علاقه ویژه داشتم، و در زمان تحصیل من در فرانسه حدود 20 سال قبل موجب غرور و شناسایی فرهنگی ما در دنیای غرب بود، ضمن احساس تاسف ذهن مرا به یاد خاطره ای از بیش از بیست سال قبل انداخت.

در مهر ماه 1374 برای اولین بار به فرانسه سفر کردم، هم برای شرکت در کنفرانس بین المللی پهنه بندی خطر زلزله و هم برای ثبت نام دوره دکتری در دانشگاه گرونبل. آن زمان تازه کیارستمی در فرانسه با دریافت جایزه بخش "نوعی نگاه" در جشنواره سینمایی کن در سال 1371 به خاطر فیلم زندگی و دیگر هیچ (زندگی ادامه دارد، در مورد شرایط بعد از زلزله 1369 منجیل) بسیار مورد توجه بود و در شماره ماه ژوئیه- اوت 1995 (تیر-مرداد 1374) در شماره 493 خود در ویژه نامه ای از سوی مجله کایه دو سینما با عنوان "دنیای A.K." (دنیای عباس کیارستمی) برای بررسی زندگی حرفه ای و فیلم های این سینماگر برجسته ایرانی منتشر شده بود. مجله کایه دو سینما از سال 1951 در پاریس منتشر می شود و اکنون بیش از 65 سال از انتشار مدام این مجله معتبر و تخصصی سینما می گذرد. انتشار ویژه نامه ای در مورد یک سینما گر ایرانی تا آن زمان تا آنجا که می دانم تنها برای عباس کیارستمی رخ داده بود و در جستجویی که در شماره های بیست ویک سال اخیر این مجله (بعد از ویژ نامه تیر-مرداد 1374) کردم هم مورد مشابه دیگری نیافتم.
کیارستمی استاد سبک خود در سینمای مستند گونه/واقع گرا بود . او تصویر گر هنرمند زندگی بود و آنچه وپیرامون ما می گذرد . این هنرمندی را به خوبی می توان در "سه گانه کوکر" دید (خانه دوست کجاست، که قبل از زلزله 1369 ساخت در روستای کوکر، رستم آباد رودبار، و "زندگی و دیگرهیچ" و "زیر درختان زیتون" که بعد از زلزله 31 خرداد 69 و به ترتب در سالهای 1370 و 1374 در همان روستا ساخت) .
من در روز شنبه 22 مهر 1374 به پاریس رسیدم. کنفرانسی که در آن مقاله ای در مورد مطالعاتم در ایران (قبل از انجام دکتری) ارایه کردم بین 25 تا 27 مهردر نیس برگزار شد. روزجمعه 28 مهر ماه به گرونبل رفتم و در دوره دکتری ثبت نام کردم و همان روز عصر به پاریس برگشتم. تا فردا شب برای چند ماه به تهران بیایم (و بعد در دیماه به فرانسه برای شروع کار دکتری برگردم).

یکی از کارهایی که برای خودم در قبل از بازگشت به تهران در نظر گرفته بودم رفتن به دفتر مجله کایه دو سینما در حدفاصل میدان باستی و میدان ناسیون در پاریس، و خرید شماره جدید این مجله بود (شماره ماه نوامیر 1995، که هنوز در روزنامه فروشی ها در دسترس نبود و توزیع نشده بود). شنیه صبح 29 مهر 1374 با مترو از هتل محل اقامتم به میدان باستی رفتم (محلی که دژ معروف باستی در انقلاب کبیر فرانسه در 14 ژوئیه 1789 توسط انقلابیون فتح شد و به همین دلیل سالروز انقلاب فرانسه نیز همین تاریخ به عنوان روز ملی فرانسه جشن گرفته می شود) . سپس خودم را به نردیکی میدان ناسیون (ملت)، و دفتر مجله کایه دو سینما (در خیابان کلود تیلیه) رساندم. بعد از رسیدن به دفتر کایه دو سینما سراغ محل توزیع مجله را گرفتم، و در دفتر توزیع ، بسته های شماره بعدی( 496، نوامبر 1995 ) را دیدم که آماده توزیع شده بود. دسته های شماره جدید مجله را در پوشش های پلاستیکی بسته بندی کرده بودند و ظاهرا تازه از چاپخانه بعضی از بسته ها به محل دفتر مجله رسیده بود. از متصدی توزیع مجلات خواستم یک نسخه از شماره جدید مجله به من بفروشد. عذر خواست، و گفت که مجله ها هنوز توزیع نشده و اکنون به روزنامه فروشی ها در حال ارسال است، شما از روزنامه فروشی های بیرون، احتمالا از پسفردا، باید تهیه کنید. پاسخ دادم که من امروز عصر مسافرم، و البته ایرانی هم هستم. شما به "هموطن عباس کیارستمی" نیز نمی خواهید یک نسخه از شماره جدید را پیش از توزیع بدهید؟ تا خود را ایرانی و هموطن استاد کیارستمی معرفی کردم، پوشش پلاستیکی یکی از بسته های مجلات را بازکرد و یک نسخه را به من فروخت! خلاصه من در آن روز ظهر در پاریس به واسطه ایرانی و هموطن کیارستمی بودنم، تنها کسی بودم که شماره جدید محله کایه دوسینما را قبل از همه پاریسی ها در کیفم داشتم! و همان شب به تهران با خود آوردم. نام عباس کیارستمی، بخشی از اعتبار فرهنگی ما در دنیای مدرن بوده و هست. روحش شاد باد.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 570346

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 2 =