شرق نوشت: مردی فروردین سال ٩٠ با مأموران پلیس تماس گرفت و گفت همسرش را به قتل رسانده و جسد در خانه‌ است.

 وقتی مأموران به خانه رفتند، با جسد زن جوانی روبه‌رو شدند و فهمیدند دو فرزندش در آشپزخانه محبوس شده‌اند. شوهر این زن نیز در خانه حضور داشت. او گفت همسرش را کشته‌ است و به قتل او اعتراف می‌کند.

به دستور بازپرس، جسد به پزشکی‌قانونی انتقال یافت و تحقیقات گسترده‌ای دراین‌باره آغاز شد. مرد اعتراف کرد همسرش را کشته‌ چون چای و غذا درست نکرده ‌است. با صدور کیفرخواست و ارسال پرونده به دادگاه کیفری استان تهران، مرد متهم در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه و با درخواست اولیای‌دم به قصاص محکوم شد. تا اینکه چندی پیش اولیای‌دم رضایت خود را اعلام کردند و گفتند به خاطر نوه‌های کوچکشان از قصاص گذشت می‌کنند.

روز گذشته متهم یک‌بار دیگر پای میز محاکمه رفت. او که این‌بار به‌لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه می‌شد، وقتی در جایگاه حاضر شد، گفت: قبل از تعطیلات عید به خانه پدر همسرم در شهرستان رفته‌ بودیم. وقتی خانه پدرزنم بودیم، همسرم چندباری با من بدرفتاری کرد و ما با هم دعوا کردیم. به او گفتم به تهران برسیم می‌کشمت. خیلی از دستش عصبانی بودم. ١٠ فروردین‌ماه بود که به تهران آمدیم، من سر یخچال رفتم که چیزی بخورم، هیچ‌چیز در یخچال نبود. بعد در اتاق کمی خوابیدم و بیدار شدم. به همسرم گفتم ناهار چه داریم. گفت هیچ. گفتم چای داریم. گفت نه. من هم عصبانی شدم و دادوفریاد کردم. چنددقیقه بعد دیدم همسرم با چاقو بالای سرم ایستاده‌ است. چاقو را از دستش گرفتم و چند ضربه به او زدم. من را قسم داد و گفت این کار را نکن.متهم ادامه داد: بچه‌ها وحشت کرده‌ بودند آنها را به آشپزخانه بردم و گفتم بیرون نیایند، وقتی برگشتم، دیدم همسرم هنوز زنده ‌است. تا آن زمان فکر می‌کردم مرده ‌است، اما زنده‌ بود، با صدای آرامی گفت به‌خاطر بچه‌ها من را نکش، اما توجهی نکردم و چند ضربه دیگر هم به او زدم تا جانش بیرون آمد. همچنان بچه‌ها را در اتاق گذاشتم و بعد به مأموران خبر دادم.

متهم گفت: در این چند سال سختی زیادی کشیدم عذاب‌وجدان داشتم و از کاری که کردم خیلی پشیمان هستم، اما واقعا اتفاقی است که نمی‌توان به‌هیچ‌وجه آن را جبران کرد. همسرم را از دست دادم و بچه‌هایم آواره شدند. با اینکه پدر و مادر همسرم اصرار زیادی برای قصاص داشتند وقتی وضعیت بچه‌ها را دیدند، به‌خاطر آنها تصمیم گرفتند گذشت کنند.
آنها در برابر این گذشت هیچ‌چیز از من نخواستند و نتوانستم کاری هم برایشان بکنم فقط به من گفتند از زندان که بیرون آمدی بالای سر بچه‌هایت باش.
در سال‌هایی که زندان بودم خیلی چیزها عوض شد. خودم را به خدا نزدیک کردم. آرامشم را به دست آوردم و حالم بهتر شد. فهمیدم برای اتفاقات نباید عصبانی شوم؛ باید کاری کنم که زندگی آرامی داشته‌ باشم و نباید به دیگران حمله کنم و زود عصبانی شوم. البته من بیماری روانی داشتم و هشت‌ماهی می‌شد که تحت نظر دکتر بودم. پزشکی‌قانونی هم تشخیص داد که دچار بیماری روانی هستم، اما آن را رافع مسئولیت کیفری ندانستند. من واقعا تحت‌تأثیر شدید این بیماری بودم و از کرده خودم پشیمان هستم و درخواست بخشش دارم. من خودم را مقصر می‌دانم به‌همین‌خاطر هم وقتی به قصاص محکوم شدم تسلیم به رأی شدم و آن را قبول کردم، اما حالا که اولیای‌دم من را بخشیده‌اند من هم درخواست بخشش دارم. با پایان جلسه رسیدگی، هیأت قضات متهم را به پنج سال حبس با احتساب ایام بازداشت محکوم کردند و به‌این‌ترتیب متهم به‌زودی آزاد می‌شود.

23302

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 591653

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 2 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 18
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۴:۵۸ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۸
    6 1
    باز هم جنايت خواهد كرد.
  • amir IR ۰۵:۰۰ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۸
    10 1
    الان اولیای دم میخوان بچه هارو بدن زیر دست قاتل مادرشون
  • بی نام A1 ۰۵:۰۸ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۸
    8 0
    یه همچین روان پریش دیوانه ای قراره چه پدری واسه اون بچه های مظلوم بکنه؟؟؟ اصلا یه قاتل روانی صلاحیت پدر بودن داره؟ از کجا معلوم فردا سر یه موضوع بی ارزش عصبانی نشه و همین بلا رو سر یکی از این بچه ها نیاره؟
  • بی نام IR ۰۵:۱۲ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۸
    6 1
    ایندفعه بچه ها رو میکشه
  • راضیه ح IR ۰۵:۲۲ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۸
    9 1
    نباید اعدامش کنند باید ببرنش تیمارستان... بیمار روانی ه واقعا حاضرند نوه هاشون زیر دست یه همچین پدر دیوانه ای بزرگ بشن؟
  • بی نام A1 ۰۵:۲۹ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۸
    8 2
    "فقط به من گفتند از زندان که بیرون آمدی بالای سر بچه‌هایت باش." یعنی باز هم حضانت این بچه های رنج دیده دست پدر قاتلشونه؟؟؟
  • حمید A1 ۰۵:۳۷ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۸
    5 1
    باز هم جنایت باز هم تهران
  • بی نام IR ۰۵:۵۷ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۸
    7 1
    مطمئن باش بیای بیرون بازم چند نفر دیگه را بدبخت می کنی تو که بخاطر یک چای به التماس های همسرت توجه نکردی این دفعه بچه ها مظلوم یتیمت را بیچاره می کنی از پدر مادر همسرت انتظار نداشتم، با اینکار نوه هاشون رو هم بیچاره کردند
  • بی نام IR ۰۶:۱۰ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۸
    56 3
    یعنی واقعا اون بچه ها میتونند این پدر رو ببخشند برای مرگ مادرشون
    • بی نام A1 ۰۸:۴۵ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۸
      7 1
      مهم تر از بخشیدن اینه که چه طوری می خوان در کنار یه قاتل زندگی کنن آیا امنیت دارن؟
  • بی نام IR ۰۶:۳۱ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۸
    53 3
    احمق رواني به همين راحتي ادم ميكشي
  • بی نام A1 ۰۶:۳۴ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۸
    57 1
    وجدانن اومدی بیرون یکی دیگه رو نکش. نزار این بخشش ها وجهشون خراب شه
  • بانام IR ۰۶:۴۰ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۸
    49 2
    خدایش خیلی رو داری
  • بی نام IR ۰۶:۴۵ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۸
    62 3
    ماشالله تکنیکی شده اینم : در سال‌هایی که زندان بودم خیلی چیزها عوض شد. خودم را به خدا نزدیک کردم. آرامشم را به دست آوردم و حالم بهتر شد هر روز یه قاتلو دارن ازاد میکنن
  • بی نام A1 ۰۷:۳۱ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۸
    6 1
    به همین راحتی عذاب وجدان دارم متنبه شدم و تموم ، انقد جون اون زن بی ارزش بوده ،کارد بخوره به تو اون شکم که بخاطرش زنش کشت
  • بی نام IR ۰۷:۳۳ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۸
    6 1
    خدایی بالای سر اون زن هستش و راحتت نمی ذاره یعنی تو پول و وسایل می آوردی و اون زن درست نمی کرد یعنی تو هواست به زنت بود که بخوان بچه ها رو به تو بسپارن.... خدا عادل است... " متهم بزودی آزاد می شود." ...
  • بی نام A1 ۰۱:۱۶ - ۱۳۹۵/۰۷/۳۰
    9 1
    من در تعجبم که قراره بره بالا سره بچه هاش از این آدم بی صلاحیت در حضانت کیست؟ بهم معرفی کنید تا جایزه بدم . قاتل روانی
  • ahmad A1 ۱۴:۳۹ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۳
    0 0
    خدا می بخشد که این افراد نمی بخشند.