با نگاهی جامعه شناختی در مورد آنچه که در جامعه ایرانی می گذرد، به منطقی که کنشگران اجتماعی به لحاظ فرهنگی و اجتماعی در کل حیاتشان را سامان می دهند، روبرو می شویم.

این منطق را می توان بر اساس چندین ویژگی عمومی توضیح داد:

(1) کنش های به ظهور رسیده متنوع و متکثر می باشند. (2) با وجود اینکه ساحتی از کنش های کنشگران سیاسی است ولی اساسا آنچه که در عمل با آن روبرو می شویم، فراسیاسی و به عبارتی چندگانه و چند وجهی است. ساحت تعیین یافته اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی متراکم شده با هم است. (3) ساحت تراکمی کنش کنشگران در جامعه ایرانی همراه با پیوستگی بین سطوح متعدد آن است. از یک طرف کنش ریشه در موقعیت های پیشین اقتصادی دارد و از طرف دیگر نتایج سیاسی و فرهنگی در پی دارد. ما با کنشهایی نیز روبرو هستیم که تعبیر به ساحت و جهت گیری سیاسی می شود ولی اساس بن مایه اجتماعی و فرهنگی دارند. (4) معرفتی که برای فهم این ساحت متنوع، تراکمی و انباشته و چندگانه و در نهایت پیوسته مفید خواهد بود بر اساس معرفت شناسی غیر اثباتی، غیر تکاملی، غیر روانشناسانه گرایانه و غیرهای دیگر سامان یافتنی است. این معرفت نمی تواند صرفا بر اساس مهندسی اجتماعی، کمیت گرایی اجتماعی، ایده آلگرایی محض، یا روانشناسی گرایی و رفتار گرایی باشد. معرفت جامعه شناسانه متعامل با اقتصاد و سیاست و فرهنگ و اخلاق راه گشاتر است.

منطق کنش اجتماعی کنشگران ایرانی که به آن در فوق اشاره شد، ما را به آموزه هایی خاص می رساند که اصلی ترین آنها دوری گزیدن از داوری سطحی و صرفآ سیاسی است. هر چند که بعضی از افراد به لحاظ موقعیت های سیاسی و اجتماعی چون مدیران و سیاست بازان سیاسی نگر شده و امور اجتماعی و فرهنگی را سیاسی و سیاست زده می سازند. اجتناب کردن از سیاسی دیدن جامعه و مشکلات و مسائل به سادگی امکان پذیر نیست. زیرا همان کسانی که سیاست زده اند جهان اجتماعی را نیز سیاست زده می بینند. همانطور که همان افرادی که تحولات جهان و جامعه ایرانی را بر اساس توطئه می بیند نمی توان به درمان آنها اقدام کرد و از اثر و فعلیت کنشگران اجتماعی سخن گفت. مگر نبوده اند بسیاری در طول سده اخیر که هر نوع تحول و تغییری در ایران را به بیگانه ربط داده اند.

مگر بسیاری نبوده و نیستند که وقوع انقلاب اسلامی را نیز توطئه غرب دانسته و مابقی را بازیگران این عرصه . مگر نبوده اند کسانی که دین خواهی مردم ایران را نیز سطح و سیاسی و توطئه دانسته اند. از طرف دیگر هم بسیاری هستند که هر نوع تحول و تغییر در نظام ارزشی و اجتماعی ایران معاصر را توطئه و غربگرایی دانسته و می دانند.

وقتی قرار شد که تحولات و تغییرات در ایران در هر سطح و شکل را توطئه دانسته شود دیگر امکانی در تمایزگذاری بین وقایع وجود نخواهد داشت. بهتر است همانطور که تحلیل توطئه ای از امور جاری است، همانطور که تحلیل سیاسی از امور جاری است، امکان طرح تحلیل اجتماعی با محوریت منطق اجتماعی نیز جاری و ساری باشد. تحلیل امور و حوادث و وقایع در ایران بر اساس و تکیه بر منطق اجتماعی بر قوت جامعه می افزاید و دست کاری در جامعه را سخت و پر هزینه می سازد.

با توجه به بحثی که در فوق اشاره شد، در مقابل این سوال که "آسیب های اجتماعی" در ایران معاصر را چه ماهیتی دارند و بر اساس چه رویکرد و نگاهی بایستی مطالعه و مورد تآمل قرار داد، نیاز به دقت و وارسی بیشتری هستیم. در کنار نگاه سیاسی، نگاه و رویکرد توطئه ای هم هست همانطور که رویکرد چندوجهی اجتماعی هم وجود دارد.

سیاست بازان مدعی اند که هر نوع حادثه و واقعه ای که آنها انتطار وقوعش را نداشته اند، از روی بی شعوری و بی دینی و عدم تبعیت از قواعد و امور جاری مسلط می باشد. در این نگاه اگر افرادی که دچار مشکل شده اند از جامعه به واسطه قدرت و نیروی نظامی و انتظامی خارج شوند، مشکل پایان می یابد. در نتیجه مبارزه رو در رو تنها و بهترین راه و روش در مدیریت و حل مشکلات می باشد. بر اساس رویکرد توطئه ای، مشکل ریشه در توطئه دشمن دارد و باید دشمن را نابود کرد.

به طور خاص بی حجابی و بد اخلاقی اجتماعی ریشه در تبلیغ دشمن از طریق رسانه ها و افراد و گروههای وابسته شان در داخل دارد. در نتیجه بهترین راه و روش در ساماندهی امور حذف دشمن و نیروهای شبه آنها در داخل است. بدین لحاظ است که اصل و اساس تبلیغ در برخورد با گروههای بیگانه گرا آغاز شده و در عین حال مشکلات ایجاد شده را نیز وابسته به دشمن می دانند. به جای حل مشکل و سامان دهی امور مسئله ساز و مسئله آفرین برخورد با دشمن که در این زمینه امری خیالی می شود، محور قرار می گیرد. در هر دو رویکرد اشاره شده، امر اجتماعی و فرهنگی که ساحت مشکلی و مسئله ای یافته است، سیاسی جلوه گر شده است و به جای بسیج و حضور و ساماندهی نیروهای مهم و موثر اجتماعی و فرهنگی برای حل مشکل نیروهای سیاسی و انتظامی و امنیتی حضور یافته و در صورت برخورد و تزاحم، بر مشکل جامعه افزوده می شود. همانطور که صورت مسئله دچار اختلال می شود( از وضعیت اجتماعی و فرهنگی به وضعیت سیاسی و امنیتی تبدیل می شود) مشارکت و مداخله گری نیز دچار تغییر می شود (به جای حضور و فعال سازی جامعه و فرهنگ و نیروهای مرتبط با فرهنگ و جامعه، حوزه امنیت و انتظامی فعال می شود) و در ادامه هر نوع اتفاقی از نظارت و کنترل گرفته تا درگیری و تزاحم و عصیان گری جهت کلی جامعه تغییر می کند.

اگر قرار بود ظهور پدیده ای به نام بد حجابی در ساحت اجتماعی و فرهنگی و اخلاقی جامعه تعریف شود به ساحت امنیتی و انتظامی وارد شده و به جای مدیریت و ساماندهی اجتماعی و فرهنگی این پدیده، مدیریت و مداخله گری امنیتی و انتظامی صورت می گیرد. به جای اینکه بدحجابی به عنوان آفت عمل کنشگران در حوزه اجتماعی و فرهنگی شناخته شود و راز ورمز آن نیز در این حوزه جستجو گردد، ملاحظه های امنیتی و انتظامی اهمیت محوری می یابد. دیگر فرد بدحجاب از فرد آسیبی به فرد ضد امنتیت ملی تبدیل شده و در نتیجه برخورد با او نیز می بایستی در اشد مجازات باشد.

به لحاظ تجربی دیده شده است که ظرفیت جامعه و نیروهای درگیر در تبدیل امر آسیبی به امر ضد امنیتی وجود ندارد و در نتیجه به جای حل مشکل در حوزه اجتماعی ما با عقب نشینی نیروهای امنیتی و انتظامی با گذر زمان روبرو هستیم. بارها دیده و شنیده شده است که با تغییر فصل یا بروز حادثه و واقعه ای جدید اذهان از توجه و تمرکز بر بدحجابی به امری دیگر انتقال یافته و بدحجابی و مسائلی از این قبیل ماندگاری یافته است.

برای گذر از این موقعیت چه باید کرد؟ راههای بسیاری می توان انتخاب کرد. اصلی ترین راه و تلاش در نگاه موقعیتی و اقتضائی تا سیاسی و امنیتی است. بهتر است در شرایط پیش آمده مسائلی چون بدحجابی را مورد کنکاش قرار داد و در نتیجه از داوری صرف اداری و مدیریتی و سیاسی نسبت به آن اجتناب کرد. در ادامه این نگاه است که حضور نیروهای اجتماعی و فرهنگی به جای نیروهای سیاسی و امنیتی و انتظامی معنی می یابد. با حضور خانواده ها، روحانیون، روشنفکران، و دیگر گروههای اجتماعی است که مسائل عمومی چون بدحجابی، کم فروشی، کاهش اعتماد اجتماعی، و ... که ریشه در مشکلات اخلاقی و فرهنگی جامعه دارد، سامان می یابد.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 596151

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 5 =