«خبرجنوب» نوشت: «نا امنی» شاید گویاترین توصیف برای حسی باشد که ایرانیان به غذایی که می خورند، دارند.

در بمباران خبرهایی که از «خطرناک» بودن مواد خوراکی منتشر میشود؛ مردم هم اعتماد خود را به مواد خوراکی از دست دادهاند؛ به ویژه اینکه دیگر، کسانی که نسبت به خطرناک بودن مواد خوراکی تولیدی کشور هشدار میدهند نه شهروندان عادی که گاهی در مقام وزیر هستند. نمونهاش، وقتی که وزیر بهداشت دولت یازدهم آشکارا اعلام کرد که در شیرهای مصرفی مردم روغن خطرناکی به نام «پالم» به کار میرود و روز دیگر همان وزیر به مردم هشدار میدهد که وقتی میخواهند سیب بخورند، حتما پوستش را بکنند چون در جریان کشت آن سموم زیادی به کار برده می شود و با شستن هم این سموم از میان نمی رود. البته این سخنان آقای وزیر، برای مردم تازگی نداشت و در حکم یک تایید بر فرضیههایی بود که سالها در سر میپروراندند. اینک باید پرسید که چنین نگرانی از خوراکیهای مصرفی، چه تاثیری میتواند بر سلامت غذایی مردم بگذارد؟ و اینکه چطور میتوان به مردم آموزش داد که مواد غذایی سالم را از ناسالم تشخیص دهند.
تغيير سبك توليد
شاید بتوان منشا بیاعتمادی مردم به مواد غذایی را در یک جریان تکاملی شناسایی کرد. از زمانی که مردم جریان تولید مواد غذایی خود را به کارخانجات بزرگ سپردهاند زمان درازی نمیگذرد. شاید نهایتا 50 سال؛ از وقتی که مردم به جای اینکه خود کشاورزی کنند یا با دامداری گوشت و لبنیات مصرفی خود را تولید کنند، تولید مواد غذایی را به شرکتهای بزرگ سپردند. شرکتهای بزرگ هم گاهی با اشتباههای خود در جریان سودخواهی اعتماد مردم را از میان بردند یا در جریان رقابت شرکتی دیگر را متهم به تولید مواد غذایی ناسالم کرده و به این ترتیب مردم بیش از همیشه از آنچه میخورند را نگران کردند. یکی از نمونههای اخیر آن، شایعه ای که پیرامون وجود مارمولک در کالباسهای یک شرکت تولید محصولات گوشتی فارس دهان به دهان میچرخید و بعد کاشف به عمل آمد که شرکتی دیگر برای بیاعتبار کردن این شرکت، چنین شایعهای را منتشر کرده است؛ هرچند دیگر سازمان بهداشت جهانی هم بر ناسالم بودن گوشت قرمز و از آن بدتر، گوشت فرآوری شده تاکید میکند. این میشود که وقتی مطلبی در فضای مجازی دست به دست میچرخد، مردم به سرعت آن را میپذیرند. نمونه های از این دست هم کم نیستند. برای نمونه 2 ماه پیش عکس موزهای خون آلودی در فضای مجازی پخش شد که نویسنده مطلب ادعا میکرد این خونها به ویروس ایدز آغشته هستند و هدف از آن این بوده که ایرانیان به این بیماری دچار شوند؛ این در حالی است که ویروس ایدز بیش از 2 ساعت در بیرون از بدن زنده نمیماند و راههای انتقال آن هم انتقال خونی است، نه خوراکی؛ که در کشور ما بیشترین ویروس از راه روابط محافظت نشده جنسی و تزریق مواد مخدر منتقل میشود.
در نمونهای دیگر، همین چند روز پیش شایع شد که مرغها به جذام مبتلا شدهاند این در حالی است که مرغ اصلا جذام نمیگیرد و جذام در انسانها هم تا سال 57 در ایران ریشه کن شده است؛ بعد هم کاشف به عمل آمد که این عکسها مربوط به یک بیماری به نام «عفونت کف پا» است که خطری هم برای انسان ندارد. نمونه دیگر از این دست، شایعهای است پیرامون هورمونی بودن مرغها، حال آنکه تنها دو نوع هورمون وجود دارد که یک نمونه آن را زنان میخورند و نمونه دیگر که مصرف صنعتی در دامداری دارد، در گاو به کار میرود. همین دیروز هم خبری در فضای مجازی منتشر شد که از قول یکی از مقامهای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، وجود ویروس در دلستر را تکذیب میکرد. این خبرها البته گوش شنوا هم فراوان دارد. چه اینکه این خبرها فراوان در شبکههای اجتماعی دست به دست میشد و حتی برخی ایرانیان از خارج از کشور هشدار میدادند که مبادا این مواد غذایی را مصرف کنید؛ شاهد دیگرش کاهش 500 تومانی قیمت مرغ در شیراز در جریان انتشار خبر ابتلای مرغها به جذام که نشان دهنده کاهش خرید بود. این است که اکنون برخی کارشناسان معتقدند به مردم باید پیرامون مواد غذایی سالم آموزش داد. برای نمونه دکتر سیاوش بابا جعفری، رئیس مرکز تحقیقات تغذیه دانشگاه علوم پزشکی شیراز به سرویس گزارش «خبرجنوب» میگوید: «مردم در رویارویی با این حجم انبوه اطلاعات دچار سردرگمی شده اند و برای همین آنان باید برای اینکه از درستی ادعاها درباره سلامت مواد غذایی مطمئن شوند به سایتهای معتبر مراجعه کنند».
اما از شهروندانی که خبری را در واتس آپ و تلگرام دریافت کرده و به سرعت آن را باور میکنند چگونه میتوان انتظار داشت برای اطمینان از سلامتی یک غذا به سایتهای علمی مراجعه کنند؟ و اصلا مگر وظیفه آنان است؟ این است که به باور رئیس مرکز پژوهشهای تغذیه دانشگاه علوم پزشکی شیراز، رسانهها باید کمک کنند تا سواد رسانهای مردم بالا برود ضمن اینکه شهروندان باید بیاموزند به سرعت به شایعهها اعتماد نکنند.
همچنان کم تحرکی
تبلیغات زیادی روی در و دیوار شهر نصب شده که اهمیت تغذیه سالم را گوشزد میکنند. برای نمونه تابلویی در محله دروازه کازرون قرار گرفته و دو تصویر، یکی دونات و دیگر میوههای تر و تازه را نشان میدهد و از مردم میخواهد میان یک غذای ناسالم پرکالری و میوه سالم یکی را انتخاب کنند ولی با این بیاعتمادی، مردم به سرعت از خود میپرسند مگر میتوان به سلامت همان میوه هم مطمئن بود؟ وقتی که حتی وزیر بهداشت هم نسبت به کاربرد کود شیمیایی و حجم بالای سموم در کشاورزی هشدار داده است. رئیس مرکز تحقیقات تغذیه دانشگاه علوم پزشکی شیراز میگوید: «کاربرد روز افزون سموم در محصولات کشاورزی وزارت جهاد کشاورزی را هم به این نتیجه رسانده که به جای سموم در آفت کشهای طبیعی در کشتزارها استفاده شود».
این است كه نگرانی مردم نباید بیراه باشد، چه اینکه میزان بیماریهایی چون سرطان به ویژه سرطان معده و روده در فارس به قدری بالاست که بسیاری معتقدند که کار، باید کار خوراکیهایی باشد که میخوریم اما هرچند شاید بتوان به خاطر نگرانی مردم بابت آنچه میخورند حق داد اما در ابتلای شهروندان به انواع بیماریها، یک عامل دیگر هم دخالت دارد و آن کم تحرکی است. همین 3 روز پیش، علی اکبر سیاری، معاون وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گفت که مردم فارس و هرمزگان با میانگین پنجاه و چهار درصدی، کم تحرکترین مردم کشور هستند و در این شرایط بعید نیست که آنان به انواع بیماریها دچار شوند.
نمونه دیگر آن بیماری کلیه در میان مردم فارس؛ وضع به گونهای است که نادر معینی رئیس انجمن حمایت از بیماران کلیوی فارس به «خبرجنوب» میگوید که روزانه یک و نیم نفر بر شمار بیماران کلیوی در فارس افزوده میشود؛ این استان همچنین یکی از بالاترین میزان سکته های قلبی و مغزی را دارد که نتیجه سبک غذایی پر چرب و پر قند مردم فارس است. برای همین شاید دیگر نتوان تنها ناسالم بودن مواد غذایی را مشکل مردم فارس دانست.
به تعبیر یک متخصص تغذیه، سبک غذایی کنونی مناسب دوره ای است که شغلها مبتنی بر تحرک بدنی بودند نه اکنون که کارها بیشتر پشت میز نشینی شده است.

46

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 617433

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 3 =