حق شهروندان برای زندگی در جامعه‌ای اخلاقی و دینی

شهروندان حق دارند در جامعه‌ای سالم که بر اساس فضایل اخلاقی بنا شده، زندگی کنند و البته مهم‌ترین نقش در ایجاد این جامعه را دولت بر عهده دارد.

تلاش می‌کنم هر شب درباره یکی از حقوق تصریح‌شده در منشور حقوق شهروندی بنویسم. نوشته‌ها و گفته‌های ما درباره حقوق شهروندی در عصری که همگان از طریق شبکه‌های اجتماعی می‌توانند وارد گفت‌وگوی فراگیر شوند، مؤثر خواهد بود. اگر مایل بودید، شما هم این نوشته‌ها را با دیگران به اشتراک بگذارید.

ماده 6- شهروندان حق دارند از محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی و دینی و تعالی معنوی برخوردار شوند. دولت همه امکانات خود را برای تأمین شرایط لازم جهت بهره‌مندی از این حق به کار می‌گیرد و با مفاسد اخلاقی ازجمله دروغ، ریا، تملق، نابردباری، بی‌تفاوتی، تنفر، بی‌اعتمادی، افراط‌گری و نفاق در جامعه مبارزه می‌کند.

بحث
بند 1 اصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ایجاد محیط مساعد برای رشد فضائل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوی و نفی کلیه مظاهر فساد و تباهی را تعهد دولت و حق مردم دانسته است، لیکن علی‌رغم این اصل، جامعه ایرانی در وضعیتی قرار گرفته که مردم بر این باورند که دروغ، ریا، تملق، بی‌تفاوتی و بی‌اعتمادی در آن رایج است.

حداقل از دو موضع می‌توانم درباره منشأ پیدایش این وضعیت بحث کنم. موضع نظری اول که برآمده از نظریه سرمایه اجتماعی روبرت پاتنام است، تأکید می‌کند که اعتماد و سرمایه اجتماعی (که بر همه فضائل اخلاقی دیگر مؤثر است) محصول توسعه جامعه مدنی و پیشرفت نهادهای داوطلبانه است. موضع نظری دوم که در نظریه «بو روثستاین» سوئدی ارائه شده معتقد است اعتماد و سرمایه اجتماعی محصول کارآمدی و بی‌طرفی دولت است.

نظام سیاسی در ایران نه توانسته شرایط مناسبی برای توسعه جامعه مدنی فراهم کند، و نه قادر بوده کارآمد باشد و بی‌طرفانه با منافع شهروندان مواجه شود. نتیجه این‌که اعتماد و سرمایه اجتماعی دائم فرسایش یافته و سایر فضائل اخلاقی نظیر صداقت و مشارکت‌جویی اجتماعی نیز فرسایش یافته است.

اخلاق در ایران زیر ضرب فشارهای ساختاری نیز بوده است. جمعیت فزاینده این کشور که ظرف چهار دهه گذشته دو برابر شده، و هم‌زمان ناکارآمدی اقتصادی، تنگناها و فقر اقتصادی به بار آورده و همین امر مردم را تحت فشار ساختاری برای اخلاق‌گریزی به منظور تأمین زندگی قرار داده است.

معنای واقعی این‌که دولت همه امکانات خود را برای مبارزه با مفاسد اخلاقی و تأمین شرایط زیست اخلاقی به‌کار می‌گیرد این است که قدرت سیاسی کارآمد و بی‌طرف باشد، به سوی توسعه گام بردارد، حیات اخلاقی مردم را تحت فشار سیاسی قرار ندهد، و با به رسمیت شناختن آزادی و تحقق بخشیدن به شرایط زندگی عادلانه، مردم را از فشار برای متوسل شدن به ریا و دروغ رها سازد.

توسعه ای همه‌جانبه است که شرایط زیست اخلاقی را فراهم می‌کند. ایرانیان اصیل مردمانی ریاکار، دروغگو، بی‌تفاوت یا متملق نیستند، بلکه زیستن در شرایط نامناسب، باعث شده برخی از مردم دچار رذایل اخلاقی شوند.

سؤالی برای مباحثه
قدرت سیاسی و دولت برای تحقق ماده 6 منشور حقوق شهروندی که قانون اساسی نیز نسبت به آن تصریح دارد، چه کارهایی انجام ندهد؟

ضروری است قدرت سیاسی، منادیان اندیشه و اخلاق، و بالاخص مروجان اندیشه دینی را تحت سیطره قدرت قرار ندهد تا حریت اندیشه اخلاقی و دینی خدشه‌دار نشود.

ضروری است که قدرت سیاسی و دولت، خود به نمادهای تضییع حقوق، فرصت‌طلبی، خلف وعده یا سوءکردار تبدیل نشوند تا الگوهایی برای بی‌اخلاقی شوند.

ضروری است که هر گونه نادیده گرفتن حقوق مردم از میان برود تا نقض بی‌طرفی دولت و قدرت سیاسی صورت نگیرد. هر تضییع حقی به معنای طرفداری قدرت سیاسی از یک ذینفع است و در درازمدت مشروعیت دولت و روح اخلاقی جامعه را مخدوش می‌سازد.

قدرت سیاسی در ایران زمانی می‌تواند مدعی فراهم کردن زیست اخلاقی و ارتقای معنوی جامعه ایرانی شود که توسعه همه‌جانبه، بی‌طرفی قدرت سیاسی (اجرایی، قضایی و مقننه)، و ممانعت از تضییع حق را تحقق بخشد و بدین ترتیب فشار بر مردم برای کردار غیراخلاقی کاهش یابد.

*جامعه شناس، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی و معاون پژوهشی مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری

نکته: این یادداشت در روزنامه ایران منتشر شده است.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 639080

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 3 =