انتخاب نوشت: محمد عطریان‌فر روایت خاص خود را از انتخابات دارد و می‎گوید از یکسال قبل این تحلیل را داشته است که حسن روحانی پیروز انتخابات ریاست خواهد شد.

بخشی از گفتگو با عطریانفر را در ادامه می‌خوانید:

شما چه زمانی فهمیدید که آقای روحانی، انتخابات را می برد؟ چه مولفه هایی برای این تحلیل تان داشتید؟

یکسال قبل از انتخابات. رقابت‌های سیاسی در ایران متاسفانه حزبی نیست و احزاب با هم رقابت نمی کنند. اگرچه احزاب به مفهوم اسمی در دستگاه حقوقی وزارت کشور ثبت شده و رقابت‌هایی هم کم و بیش صورت می گیرد لکن این حجم از رقابت‎های سیاسی که احزاب تامین کننده یا ادامه دهنده آن هستند‌، چندان قابل تسری به کل فضای سیاسی کشور بخصوص در حوزه طبقات متوسط شهری نیست. تجربه سیاسی ما بعد از 39 سال که از عمر جمهوری اسلامی می گذرد، رهیافت‎هایی را به ما نشان داده که از این رهگذر، به ما هوشیاری سیاسی تجربی می دهد. خوشبختانه برخی از نهادهای سنجش آرای عمومی در حد قابل اعتمادی می توانند برآورد شرایط کنند اما انها تلاششان نوعا مقید به یکی، دو ماه قبل از برگزاری انتخابات است. اگر بخواهیم واقع بینانه اظهارنظر کنیم باید به پیشینه ها رجوع کنیم و برآوردها از بستر عمومی تحولات سیاسی باشد .

می گویند اگر هر دو نامزد اصولگرا می ماندند یعنی هم آقای قالیباف و هم آقای رئیسی احتمال داشت که انتخابات به مرحله دوم برود.

به هیچ وجه. استدلالی که این نظریه را رد می کند این که عرصه رقابت در سال 96 کاملا خط کشی شده بود . فضای مبهم، آشفته و نامشخصی نبود و دو جبهه کاملا از هم فارق و جدا بودند و رای اصلاح طلبی و اصولگرایی از هم جدا شده بود. اگر چنانچه رای اصولگرایی دوپاره می شد، راي جناب آقای رئیسی و جناب آقای قالیباف از درون ظرفی برداشت می‎شد که منحصر به اصولگرایی بود و هیچگاه از رای اصلاح طلب چیزی به طرف انها منتقل نمی شد. اگر این ها دوپاره می ماندند، حتی ‌ممکن بود جمع آرای آقای رئیسی و آقای قالیباف به 15 میلیون هم نرسد. چراکه نه تنها از رای اصلاح طلبی چیزی به آنها منتقل نمی شد بلکه رای خودشان هم ریزش می کرد. نفس این تجمیع، یک هم افزایی ایجاد کرد و رای‎شان را افزایش داد. این اتفاق در آخرین لحظات برایشان رخ داد .

آقای جهانگیری که خیلی خوب در رقابت‎ها ظاهر شد یا آقای هاشمی طبا که نسبتا خوب صحبت کرد و برای خودش منطق داشت یا حتی آقای میرسلیم که دائم سوال می کرد و متعلق به آن جناح بود،‌ چون از پیش، جامعه رای دهنده می دانست که آقای جهانگیری به نفع آقای روحانی کنار خواهد رفت. دوم اینکه مشخص بود آقای هاشمی طبا خودش از موضع دفاع از آقای روحانی ظاهر شده و تا روزهای آخر هم می گفت که خودم به آقای روحانی رای می دهم. سوم اینکه می دانستند آقای میرسلیم به عنوان یک زاپاس در گوشه میدان نشسته که اگر یک وقت توپ از میدان خارج می شد به نفع آقای رئیسی و قالیباف به میدان برمی گرداند. چون مردم باور داشتند اینها شخصیت‎های مستقل در میدان نیستند، اگر چه در مناظرات هم خوب صحبت کردند و کم نداشتند اما می بینیم جامعه مستحضر و مطلع بود و برایش مشهود بود که قرار نیست اصولگرایی به میرسلیم رای دهد یا رای اصلاح طلبی درسبد آقای جهانگیری یا آقای هاشمی طبا قرار گیرد. این مرزبندی کاملا تفکیک شده بود. پس هم رای آقای روحانی همین رای بود و هم رای اصولگراها همان بود. اگر رئیسی و قالیباف با هم در انتخابات می ماندند، آقای رئیسی 6 میلیون و آقای قالیباف 4 میلیون رای می‌آورد و در واقع 5 میلیون این رای مازاد اثر هم افزایی است که به دلیل وحدت و امید طرفداران برای نیل به مرحله دوم بود که ایجاد شد.

آیا این 5 میلیون به خاطر دادن وعده های فریبنده نبود؟

ببینید! وعده های فریبنده در همان 6 میلیون و 4 میلیون ها لحاظ شده است. این افزایش ناشی از هم افزایی و ضرب تشویق رهبران‎شان برای کسب نصاب بالاتر و امید به اینده بهتر بود.

اصلا این 16 میلیون رای چیست؟ آیا ما می توانیم بگوییم اصولگرایان 16 میلیون رای دارند؟ 

نه اصلاح طلبان 24 میلیون رای تشکیلانی دارند و نه اصولگرایان 16 میلیون رای، طرفین باید باورشان باشد که این رای، رای سازمانی و حزبی انها نیست. بارها اعلام کردیم ظرفیت رای اصولگرایی در کشورحداکثر 15 الی 20 درصد است. رای اصلاح طلبی هم 25 الی 30 درصد است. اگر 40 میلیون رای دهنده باشد که بگوییم انتخابات خیلی پرشور است و نحله های سیاسی با حداکثر ظرفیت چسبندگی حزبی- سازمانی ایفای نقش کنند، ‌رای اصلاح طلبی 16 میلیون و رای اصولگرایی حدود 10 میلیون خواهد بود. آنچه که مازاد این اتفاق رخ داده 14 میلیون رای صحیح خاکستری است که 5 میلیون ان تحت تاثیرهمین عوامفریبی و امید افرینی های حضرات اصولگرا هدایت شد و الباقی در سبد اصلاحات قرار گرفت. 

آیت الله موحدی کرمانی گفته بودند که آقای رئیسی 16 میلیون رای حلال دارد و رای آقای روحانی مبتنی بر تخلف است. سوال این است که اصلا مبنای اینکه 16 میلیون رای حلال باشد اینکه رای آقای روحانی مبتنی بر رای خلاف است یا صندوقها را بستند و نگذاشتند طرف مقابل رای بدهد، دیر شروع کردند درحالی که از کجا معلوم آنها که پشت در مانده بودند به آقای رئیسی رای می دادند!

اولا توصیه ای که به صفت ارادتمندی کوچک به حضرات دارم این است که چرا حیثیت و هویت روحانی و اعتقادی خود را به خاطر سیاست و قدرت اینطور مخدوش می کنند؟ سخن از رای حلال و حرام چیست؟ این یک نوع بازی با الفاظ و مقدسات مردم نیست؟ اگر اینچنین باشد می خواهید چه پیامی برسانید؟ ایا پیام این است که دیگرانی که به آقای روحانی رای دادند، ضدانقلاب بودند؟! کلیپی از برخی چهره های درجه سه آنها مطرح شده که برخلاف تاکیدات رهبری است و می گوید معنی ندارد اجازه دهیم اکثریت قاطع در انتخابات حضور یابند!! اگر اکثریت بیایند، ما رای نمی آوریم و باید مدیریت کنیم، چون با حضور حداقلی است که پیروز می شویم!! پیام این است که هرکس به رقیب ما رای دهد،‌ ضدانقلاب است و این برخلاف دکترین نظام سیاسی است که امام تحت عنوان مردمسالاری و رای مردم در این کشور نهادینه کرده اند . به اتکای کدام قدرت برخی اجازه دارند خلاف نظر امام حرف بزنند؟ ما امروز به کُنه حقیقت فرمایشات آقای هاشمی رفسنجانی می رسیم که در رد صلاحیت سیدحسن اقای خمینی گفت شما مگر مشروعیت تان از چه کسی گرفته اید که به خودتان اجازه می دهید برخلاف دیدگاه امام حرف بزنید وفرزند فرهیخته و عالم فاضل پاکدامن و هوشمند او را رد کنید؟!

دوم اینکه اگر قرار بر این باشد به نتیجه ارا قلبا تمکین نکنید وشبهه ناک صحبت کنید ناخواسته برخلاف نظر خود موضعگیری اقای مهندس موسوی را تایید می کنید . مگر آقای مهندس موسوی که به انتخابات ایراد گرفت شما نگفتید چرا حرف خلاف قانون می زنی؟ همه بایدتمکین می کردیم که قانون از هر کسی مهمتر است و پذیرفتیم که به هر حال انتخابات صورت گرفته و نهادهای مسئول هم ان را تائید کردند پس دیگر حرفی نمی ماند. این سیاست دوگانه است و از نظر ما بازی است.

موضع آقای موحدی شاید تاحدی قابل فهم باشد چون ایشان به عنوان مسئول جامعه روحانیت مبارزکسی است که این داستان حول محوریت ایشان مدیریت شده و می خواهد از برگزیده خود دفاع کند ولی اصلا نمی فهمیم چرا دیگران این صحبتها را می کنند؟ جناب اقای جنتی این شخصیت محترم و معّمر که خود مسئول شورای نگهبان اند. اگر تخلفی شده و ان را به این پررنگی و غلظت مطرح می کنند پس چرا انتخابات را تائید می کنند؟ نظارت، وظیفه شماست و قانون به شما اقتدار داده که تصمیم بگیرید. اگر حرف شما درست است پس فرمایشات مقام معظم رهبری چیست که اعلام کردند انتخابات خوب، آرام و با حضور حداکثری بود و تائید حضور مردم را مطرح فرمودند . 

آقای قالیباف از اول که آمد تا آخر که رفت خیلی انتحاری به خط زد. آقای قالیباف را چطور تحلیل می کنید؟ 

برادرمان آقای قالیباف واقعا یک شخصیت سیاسی نیست. یک سیاستمرد و سیاستمدار نیست. چرا نیست؟ به دلیل همین عملکرد توهم آمیز و پر از خطا، آدم به این واقعیت تلخ می رسد که این بنده خدا در قضیه انتخابات بازی خورده است. بالاخره وقتی کسی دو بار در یک رقابت و آزمون سیاسی شکست می خورد، پیامش این است که ظرفیت رای او همین قدر و حداکثر 5 میلیون است. به چه دلیل خود را دوباره به افکار عمومی ارائه می کنی که مجددا دچار آسیب شوی؟ این حداقل اولین خبط سیاسی آقای قالیباف است. من پیش تر گفته بودم آقای قالیباف علی القاعده خودش نباید بیاید و اندک عقل سیاسی حکم می کند که وی از حضور سه باره پرهیز کند. علی رغم اینکه آقای رضایی در مقاطعی به این توصیه عمل نکرد ولی این دوره معقول عمل کرد. پیش بینی ما این بود که آقای قالیباف هم نباید بیاید اما ایشان به سادگی بازی خورد.

بازی چه کسی را خورد؟

بازی جریان اصولگرا را.

شما آقای رئیسی را از عکس انداختن با فقرا قبل از نامزدی تا آخرین روز عکس انداختن با آقای تتلو تحلیل کنید. این اتفاق در مورد آقای قالیباف در 92 هم اتفاق افتاد. آقای قالیباف هم از جت اسکی شروع کرد و به هلالی در میدان فلسطین رسید. آقای رئیسی برعکس آمد از فقرا شروع کرد و به تتلو رسید.

حرکت تبلیغانی اول آقای رئیسی، وجه ذاتی ایشان بود و به نظر من کار خلاف عرفی هم نبود. اما موضوع تتلو را به عنوان یک امر عارضی نام می برم. به این معنا که حتما شخص آقای رئیسی تعلق خاطری به تتلو نداشته. من اصلا نمی توانم بپذیریم آدم متدینی که چهره روحانی دارد، سید اهل مسجد و محراب این کار را کرده باشد. حتما در این قضیه بازی خورده است. اما بازی چطوری بوده است؟ اینکه یک توهم سیاسی در ابتدا برایشان ایجاد کردند که وضعت خوب شده و آرایت در حال بالارفتن است. یک زور یاعلی دیگر بزن حتما پیروز هستی. با این بازی گول زننده و فریبنده آقای رئیسی را به جایی رساندند که از ظرفیت‌های غیرجبهه ای و غیر خاستگاه طبقاتی خود استفاده کند. گفتند کجا برویم؟ آنجایی که رایش متعلق به ما نیست. برویم سراغ مرجعیت های اجتماعی که بیشتر جوان های غیرمذهبی هم می توانند در این قضیه رایی برای ما تامین کنند، انها از یک چنین مکانیزمی که اصل آن عارضی است، بهره گرفتند ولی غلط بود. بدنام ترین را انتخاب کردند!

یعنی شما زندگی سیاسی ایشان را تمام شده می بینید.

آقای رئیسی به معنای مصطلح، زندگی سیاسی نداشته اند . ببینید! کسی زندگی سیاسی دارد که در فراز و فرود فعالیت‎های سیاسی حداقل از دوره میانسالی و قبل از ان یک نقش پررنگی داشته باشد. برادرمان آقای رئیسی در دستگاه قضا همیشه پرسشگر بوده و هیچوقت پاسخگو نبوده است. سیاستمردی و سیاست ورزی پاسخگویی است و نه پرسشگری. 

آقای قالیباف هم تمام شد.

آقای قالیباف دوره قبل تمام بود. باید تلاش کرد رفتار ایشان اصلاح و این ظرفیت منشاء دوام خدمت باشد .

برخی معتقدند اتفاقات این روزهای جربان اصولگرا به خاطر مدیریت آقای مصباح و تاثیر ایشان بر تصمیمات این جناح در این چند سال است.

حضرت آقای مصباح یک شخصیت فیلسوف قابل احترام است و گذشته از وزن علمی وفلسفی اش، درِ سیاست را بسته و به حوزه پرداخته اند. خدا خیرتان دهد! حالا چه شده که بعد از فوت امام یکباره سیاسی می شوید؟ بگذارید شما در حوزه بزرگ و فیلسوف بمانید. بگذارید حرمت شما رعایت شود. چرا در حوزه با شخصیت مراجع ما بازی می شود؟ چرا انها را در بازی های بیمقدار می کشانند؟ چرا به گونه ای از انها تائیدیه هایی می گیرند و حیثیت یک مرجع با 80 سال عمر را پشت سر کسانی می آورند، که مایه خسران است. من اصلا کاری به آقای پناهیان ندارم اما لباسش که مقدس است. از توبه تتلو صحبت می کنید در حالی که روز انتخابات دخترهای مردم را در حوزه انتخابیه به آغوش گرفته؟! گفته من هم بغل، من هم بغل، من هم بغل! یعنی تائب کسی است که مرتکب گناه نمی شود. آخر این بشر، آدم شد؟ شما سر هیچی برای اینکه آقای شجریان یک نقد داشته، طرد می کنید! اما یک آدمی که از بنیان فاقد هویت وحرمت است را بزرگ می کنید و می خواهید او را حقه کنید؟ بسیار خوب، می خواهید رای تتلو را بگیرید. چرا با او عکس می گیرید؟ چرا دست به سر و گوش او می کشید؟ چرا قربان صدقه اش می روید؟ چرا پخش می کنید؟

شجریان که جز برای خدا برای احدی حساب باز نمی کند. آقای شجریان که احدی را در زمین و آسمان به عنوان خواننده و هنرمند به رسمیت نمی شناسد. شجریانی که این گونه است بدون هر گونه پیشینه می اید و از آقای روحانی دفاع می کند. این یک تحول بزرگی است که در جامعه ما رخ داده. این ناشی از مطالبات مردم و حقیقتا دست تقدیر خداوند است. بعد به چه چیزهایی متوسل می شوند. اگر می خواهید پیوند بزنید با دریا پیوند بزنید، چرا با منجلاب پیوند می خورید؟ می خواهید با حوزه هنر پیوند بزنید آنقدر آدم شایسته پیدا می شود. برو محمد اصفهانی را بچسب، برو به حاتمی کیا بچسب. این بندگان خدا هم که آماده اند و اصلا دنبال سیاست نیستند. مهم این است که یک سیاستمرد با اینها یک حس مثبتی نشان دهد.

27212

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 676045

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • حمید ا IR ۰۹:۰۹ - ۱۳۹۶/۰۳/۲۳
    1 5
    سلام و وقت به خیر.درقوانین ارسال نظر آمده که نظرات حاوی توهین منتشر نمی شود.این در حالی است که آقای عطریانفر اصولگرایان را متهم به عوامفریبی کرد.خودش قسم حضرت عباس می خورد که دوستان شان در تبلیغات پاک بوده ودچار چنین اشتباهاتی نشده اند. به نظر شما ترساندن مردم از افتادن در دامن جنگ وهمی ، فریب عوام الناس نبود. استفاده از تعطیلی یک روز در هفته ی گرامی داشت معلم و برگزاری مراسم بزرگ در تجلیل از مقام معلم و تبدیل آن به مانور ی در حمایت از کاندیدای اصلاحات سواستفاده از موقعیت وناجوانمردی در کارزار سیاسی تبلیغات و استفاده ی سو یک طرفه از امکانات دولتی نبود؟ این آمار قطعی 16000000رای ثابت اصلاح طلبان از همان توهماتی است که این گروه را در سال 88 به اشتباه برنده شدن در انتخابات انداخت