۰ نفر
۵ شهریور ۱۳۹۶ - ۱۹:۲۷

محمدرضا یزدان‌پرست*

به لطف و مرحمتِ تلگرام، ریز و دُرشت اخبار، روی دایره می‌ریزد؛ بماند که هنوز هم برای اکثریتی از ملّتِ همیشه‌ درصحنه، قیمتِ گل‌آراییِ ماشینِ عروسِ جشنِ ازدواجِ دوّمِ خانمِ بازیگر، رکورددار پیگیری و لایک و کامنت است، اما هستند کسانی که تیزبینانه اخباری که حکایت از تبعیض‌ها دارد را پیگیرند و دردمندانه از نابرابری‌ها گلایه می‌کنند و صدایی برمی‌آورند هرچند: "آنچه البتّه به جایی نرسد، فریاد است" باشد.

■■■

از جملۀ این اخبار، خبرهای انتصاب‌های جدید است که فرزندانِ مسندنشینانِ بزرگوار دارند یکی پس از دیگری، حُکم می‌گیرند که مناصبِ مختلف از وجودشان بی‌بهره نماند و حضور آقازاده‌ها کمرنگ نشود؛ شکرِخدا همه هم در حوالیِ 25سالگی هم تخصص دارند و هم تحصیلات و هم کارنامه‌ای بلندبالا از موفقیت در مناصبِ قبلی!

تقریبا عموم انتصاب‌ها هم برای صندلی ریاست و مدیریت شرکتی است که یا مستقیم، به شیرِ بودجۀ نفتی متّصل است یا اگر خصوصی است، به قولِ پدرِ یکی از همین بزرگواران، از شرکت‌های خلق‌الساعۀ "کاغذی" است که متولّد شده برای واسطه‌گری یا از "خصولتی"هایی که مُعّرف حضور هستند.

خلاصه آخرش، بودجۀ کلانِ دولتی همانجاست و به قول جناب طیب‌نیا، وزیر اقتصاد پیشین در دولت یازدهم: "شرکت دولتی یعنی رانت، یعنی سفر خارجی و یعنی حقوق نجومی."(یازدهم/اسفند/95 در دهمین همایش مالی و مالیاتی)

و اضافه کنید دهها مزیّت دیگر را مثل پرداخت منظم و مزایا و سنوات و بیمه و پاداش و عیدی و سایر و کارانه و...؛ همۀ آنچه خوبانِ آقازاده یکجا دارند و دیگرانِ بی‌رابطه، یکجا ندارند.

بعد می‌گوییم مردم چرا بدبین می‌شوند؟ چرا اعتماد نمی‌کنند؟ چرا موقع انتخابات، گلایه‌ها بیشتر از رضایتمندی‌هاست؟ چرا توقعِ انباشتۀ مردم روزبه‌روز متراکم‌تر می‌شود؟ و...

تازه این اخباری که -حالا دیگر نه گهگاه که هر هفته- از انتصاب پسرانِ بالانشینان به گوش می‌رسد، جداست از مشابهِ همین اتفاقات برای همسران و عروسان و دخترانِ این بزرگواران که به دلیل چهرۀ مردانۀ حاکم، عموما خبری نمی‌شود و در پرده می‌ماند.

■■■

حضرات بزرگوار و محترم!

شما که 4سال قطعا و بیشتر احتمالا، بر مستند تکیه خواهید زد و شما که به همین رویۀ انتصابات فامیلی و رابطه‌ای و تهی از تخصّص و بیرون از شایسته‌سالاریِ دیروزیانِ مهرورز، می‌تاختید، لطفا و لطفا کاری نکنید پایان دوره‌تان مردم بگویند: "همه سر و تهِ یه کرباس‌اند."

از کارزار انتخابات تا تنفیذ و تحلیف و رای اعتماد، شعار "جوانگرایی" داده شد و شنیده شد و پیروز شد و تاکید شد، ولی باور بفرمایید جوانِ بیکار و شایسته در غیر از منزلِ اعضای دولت و مجلس هم موجود است. و می‌شود جوانان دیگر این سرزمین را هم به چشم فرزند خود ببینید.

"هر کسی چند روز نوبت اوست" را فرصتی برای تقسیم برابری بدانید نه مهلتی برای استفادۀ شخصی. گیریم حتی مردم باخبر نشدند، به خدا که اعتقاد دارید؟!

* روزنامه‌نگار و مجری تلویزیون 

۴۷۴۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 701624

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 9 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • m A1 ۱۹:۳۹ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۵
    1 0
    متاسفانه من با سی سال سن در مملکت خودم، جایی که به دنیا اومدم شهروند درجه سه حساب میشم... میدونین چند درصد جوانان این مملکت به فکر مهاجرت و ترک کشور برای همیشه هستند؟ منم یکی از همین جوانها.... نمیگم که نخبه بودم و فلان و فلان... نه اتفاقا از هوش متوسطی هم برخوردارم... ولی چند سال زحمت کشیدم مثل خیلی های دیگه، درس خوندم، و.... اما حالا چی.... در اوایل سی سالگی احساس حقارت و سرخوردگی شدیدی میکنم و به فکر رفتن از این مملکتم این آخرین کلمات خیلی از جوانهای این مملکته : " سرزمین من خداحافظ"
  • بی نام IR ۰۷:۲۷ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۶
    0 0
    متن قشنگی بود.