محمدرضا یزدان‌پرست

سیر آگاهی اجتماعی ما از "مسابقۀ‌هفته"ی منوچهر نوذری در پنجشنبه‌شب‌های تلویزیونِ دوکانالۀ آن روزها تا مسابقۀ "ادابازی" رامبد جوان در تلویزیونِ بیست‌کانالۀ این روزها قابلِ ردیابی است؛ با یک ایستگاه مهم: "مسابقۀ ثانیه‌ها"؛ همان که در ساختار و محتوا(اطلاعات عمومی)، پایی در گذشته داشت و در سطحِ سوادِ شرکت‌کننده‌ها، با دست، نشانیِ آینده را می‌داد؛ آینده‌ای که از "ادابازیِ" تهی از محتوا سردرآورد.

■■■

داریوش کاردان داشت گولّه‌گولّه حرص می‌خورد و گُر می‌گرفت

■ وقتی می‌پرسید: کدام مجلس، انقراض سلطنت قاجار را تصویب کرد؟ و شرکت‌کننده جواب می‌داد:مجلس خبرگان!!
■ وقتی می‌پرسید: دو همسایۀ ایران که به دریای خزر راه دارند؟ و شرکت‌کننده جواب می‌داد: آذربایجان‌شرقی و عربستان و ترکیه!!
■ وقتی می‌پرسید: به کسانی که جمعیت را سرشماری می‌کنند چه می‌گویند؟ و شرکت‌کننده جواب می‌داد: نفوس و مسکن!!
این ایستگاه میانی(مسابقۀ ثانیه‌ها) آینۀ جامعه‌ای بوده و هست که به جای چشم‌انتظاری برای "مسابقه‌هفته"، مشتری "ادابازی"ست. اسپانسر محترم(!) هم پول را آنجایی می‌ریزد که مشتری بیشتر دارد تا مشتری بیشتری برایش بیاورد.

■■■

■ تلگرام، فاتحۀ مطالعۀ عمیق و هدفمند را خوانده و کتاب و مطبوعات در حال احتضارند.
■ مدارس دولتی، خالی از انگیزه‌اند و مدارس غیرانتفاعی، بُنگاهی برای خریدن نُمره.
■ کتاب‌های درسی هر سال لاغرتر و بی‌محتواتر می‌شوند و دانشگاه، کُمپانی تولید مدرک است.
■ تحصیلات عالیه هم بستری برای عرضۀ پایان‌نامه‌های خریدنی است و جلسۀ دفاع، جلوه‌گاه رونق تجارت پایان‌نامه‌فروشانِ راستۀ انقلاب.
معلوم است که این زنجیره، حلقه‌حلقه افرادی را می‌پرورد که به جای له‌له‌زدن برای دریافت و آگاهی، مشتری "ادابازی" باشند؛ خنده و دیگر هیچ. هیچِ هیچ.
نوذری هم می‌خنداند، منتها کلمه به کلمه‌ از طنزها و هرکدام از سوال‌های مسابقه‌اش، آکنده از آموزشِ اجتماعی بود. بچه‌های خانواده همپای شرکت‌کننده‌ها، مسابقه می‌دادند که چه کسی جواب دُرست بیشتری داده و پدرها و مادرها، علاقه و استعداد فرزندان را میان همین سوال‌ها و جواب‌ها و اشتیاق‌ها پیدا می‌کردند.

■■■

بیننده می‌نشیند پای خندوانه تا بخندد، قبول، دُرست. این هنرِ برنامه‌ساز است که جامعۀ مخاطبش را هم بخنداند و هم آگاه کند؛ هنری که رامبد جوان در سری‌های پیشِ خندوانه داشت.

■ روان‌شناسی می‌آمد و از وجوهِ علمی خنده می‌گفت.
■ میهمانانِ صنفی مثل آتش‌نشانان و پاکبانان می‌آمدند و اطلاعات شغلی و اجتماعی می‌دادند.
■ شرکت‌کننده‌هایی مبتلا به "ام‌اس" و "سندرم داون" می‌آمدند و جامعه را نسبت به ابعاد این بیماری‌ها آگاه می‌کردند.
■ "استندآپ‌کمدی"هایی که پُر از محتوا بود و "خندانندۀ برتر"ی که محملی بود برای کشف کمدین‌های مستعد
■ و "جناب خان"ی که یک‌تنه، از آبادان، بارِ انتقادهای تمام مردم ایران را به دوش می‌کشید.

ملاحظه می‌فرمایید؟ جامعه می‌خندید، اما خروارخروار آگاهی هم کسب می‌کرد.

حالا جامعه می‌نشیند که دو گروه "ادا" دربیاورند و مثلا اسم فیلم و ضرب‌المثل حدس بزنند. خُب که چی؟! درست هم حدس زدند، بعدش چه؟!

حالا که "ادابازی"، دامنِ فرهیختگانی که از هنر و قلم و گفتارشان، کتاب کتاب، اندیشه و محتوا می‌بارد را هم گرفته، می‌شد آگاهی اجتماعی را بر خندۀ محض، بار کرد. حداقل چارۀ ساده و دم‌دستی‌اش این بود که بعد از نام فیلم، بهرام عظیمیِ این‌کاره، ۳۰ثانیه از قصه و پیام و موفقیت‌ها و تاریخِ آن فیلم بگوید، بعد از ضرب‌المثل، احسان کرمیِ این‌کاره، امثال و حِکَم دهخدا را ورق بزند و ۳۰ثانیه ریشۀ ادبی-تاریخی-رواییِ آن مَثَل را راوی شود و بعد از نقاشی، جمال رحمتیِ این‌کاره، از نمادشناسی طرح‌ها و نقش‌ها آگاه‌مان کند.

■■■

خدا بیامرزد آن نابغۀ طنزِ رادیو و تلویزیون را. منوچهر نوذری که مرحوم شده اما چند صباحی دیگر، با این "ادابازی"ها باید "اندیشه" را در این جامعه "مرحوم" خواند و برای آگاهی، "خدابیامرز" گفت. شاید جامعه حواسش نباشد اما بی‌حواسی "اداباز"ها و "ادابازی"سازها تَبعاتِ مهیب خواهد داشت. "مسابقه‌هفته"ها و "ثانیه‌ها" که پیشکش، وقتی پربیننده‌ترین مسابقۀ تلویزیون، "ادابازی"ست، می‌شود نبضِ سطحِ دغدغه‌مندی و وَلعِ دانستن را در جامعه گرفت. رو به موت نیست؟!

*روزنامه‌نگار و مجری تلویزیون

۴۷۴۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 705704

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 10
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۱۴:۲۵ - ۱۳۹۶/۰۶/۱۹
    8 4
    در یکی از بخشهای مسابقه ادابازی نیما شعبان نژاد نمی دانست رمان وداع با اسلحه خارجیه یا ایرانی...
  • علیرضا A1 ۱۶:۰۲ - ۱۳۹۶/۰۶/۱۹
    8 2
    قبل از 57 مسابقه هوش و اطلاعات عمومی در تلویزیون برگزار میشد که یکی از اعجوبه های آن جوانی بنام منشر زاده بود فقط برای مقایسه و فهمیدن سقوط ما و ادا بازی بجای مسابقه به آرشیو مراجعه و چند مسابقه را ملاحظه فرمایید تا به پسرفت وحشتناک ما پی ببرید.
  • بی نام IR ۱۸:۱۰ - ۱۳۹۶/۰۶/۱۹
    4 1
    آقا آگهی های بازرگانی را نگفتید: از هر چی که رومیزه یا یه برنامه با انگیزهتبلیغ یک نوع روغن
  • امير IR ۰۴:۴۲ - ۱۳۹۶/۰۶/۲۰
    5 2
    خب ميشه تاسف خورد به حال جماعتي كه هميشه خوابند
  • سروش IR ۰۵:۵۵ - ۱۳۹۶/۰۶/۲۰
    7 3
    مگه قراره يه برنامه بار تمام صدا و سيما ، دانشگاه ، آموزش و پرورش ، فرهنگ و ...... رو به تنهايي به دوش بگيره ؟ چرا خودت دست به كار نميشي ؟ مگه رامبد چطوري شروع كرد ؟ بسم الله يه يا علي بگو و شروع كن كارهاي بزرگ با گامهاي كوچك شروع شدند . شما بيا نوذري زمان ما بشو . با خميرمايه و محتواي خودت در زمان جديد . منتظريم
  • شاهد IR ۰۶:۰۹ - ۱۳۹۶/۰۶/۲۰
    9 1
    بيشتر به نظر مياد كه از ادابازي دلخوري شايد انتظار داشتي دعوتت كنن ولي دعوت نشدي من اينجوري برداشت كردم والا خودتم ميدوني بار آموزشي و آگاهي بخشي اون از بقيه كمتر نيست و كلي آموزه هاي ناب و مفيد براي خانواده ها داشته . مگه جايگاه ضرب المثل در فرهنگ و ادبيات ما جايگاه پاييني داره كه اين طوري سبك باهاش برخورد ميكني ؟ يا اشراف مخاطبين و خانواده ها بر اينكه هر چقدر دايره استفاده از لغات و كلمات بيشتر باشه ، در مذاكرات و رابطه ها موفق تر . استفاده از شيوه ادابازي در محافل دورهمي ، براي گرمي و صميميت خانواده ها و به دنبال آن اشراف بيشتر مردم بر فرهنگ و ادبيات و هنر .... به نظر شما اين كار كميه ؟ گر تو بهتر مي زني بستان بزن
  • بی نام A1 ۰۶:۲۶ - ۱۳۹۶/۰۶/۲۰
    8 3
    این انتقادات وارد نیست. چرا که آموزش در ادابازی هم اتفاق می افتد. ضرب المثل ها، مکان های جغرافیایی، شخصیت ها و البته بالابردن هوش و تفریح همه اینها لااقل با اندازه مسابقه هفته یا ثانیه ها آموزش دارد. لطفا نقد ها را مطرح کنید و با کسانی که موفق می شوند غبطه بخورید اما حسادت نه. رامبد جوان موفق شده است.
  • بی نام A1 ۰۶:۲۷ - ۱۳۹۶/۰۶/۲۰
    مگه ایرانی سوادهم داشته خبرنداریم حالا سقوط هم بکنه. به حق چیزایه نشنیده ایران در حد همین افغانستان جنگزده است زیادی گندش نکنید
  • اصغر عبداللهی A1 ۱۲:۱۵ - ۱۳۹۶/۰۶/۲۰
    5 1
    دقیق و پیچیده باید به قضایا نگریست درست که تلویزیون ایران سال‌هاست وظایف خود را به مثابه یک رسانه ملی فراموش کرده و آنقدر ناکارآمد، پیر و به درد نخور شده که خیلی‌ها دیگر هیچ امیدی به آن ندارند، اما خندوانه تنها برنامه این چند ساله است که از لحاظ رویکرد و اجرا، در مجموع گلیم خود را از آب کشیده است و مخاطب میلیونی را همراه خود دارد. جناب نویسنده این مقاله، مقوله آموزش را، ساده‌انگارانه با اطلاعات عمومی برابر انگاشته‌اند. آموزش درست آموزش نرم و غیر مستقیم تساهل و اجتماعی بودن و دادن روح امید است. این نظریه بسیار عقب‌مانده‌ای است که آموزش را از سرگرمی بسیار دور در نظر می‌گیرد. وظیفه رسانه، آن هم از نوع ملی‌اش دادن اطلاعات عمومی نیست، بلکه فراخواندن آن روح جمعی است که جامعه را به هم نزدیک می‌کند
  • بی نام EE ۰۸:۰۳ - ۱۳۹۶/۰۶/۲۱
    11 0
    دورهمی که جمع شد.حالا گیر دادید به خندوانه؟