۰ نفر
۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۸ - ۱۱:۰۶

کورش علیانی

سالیانی پیش‌تر، گردش ایام من و چند دوست را واداشته بود تا صفحه دانش روزنامه‌ای را صد روز بگردانیم. در گرفتن خبرهای داخلی مشکلی نبود. دوستان، خود اهل مرکزهای تولید دانش در داخل کشور بودند و اگر خبری می‌شد، می‌دانستند و می‌نوشتند. در گرفتن خبرهای خارجی هم دستمان به دامان اینترنت بود. از میان این همه سایت و خبرگزاری و نشریه خارجی، هر روز آن‌ها را که اهل علم و دانش بودند و مشهور، مرور می‌کردیم. یادم نمی‌آید خبری از دستمان گریخته باشد.

در نوشتن هم لودگی و از خود خرسندی را کنار گذاشتیم و خبر را اطلاع‌رسان می‌نوشتیم. مثلا به جای این که بنویسیم «دانشمندان کشف کردند که گوجه‌فرنگی در درمان سرطان موثر است. به گزارش خبرنگار ما بازار جهانی گوجه‌فرنگی با دریافت این خبر دچار جهشی اساسی در قیمت گردید.»؛ می‌نوشتیم «یک گروه پژوهش‌گر در دانشگاه فلان با سرپرستی دکتر بهمان این فرضیه را در مورد صد و سی بیمار به آزمون گذاشتند که ماده چنان که در دانه‌های گوجه‌فرنگی یافت می‌شود، در درمان سرطان حنجره موثر است. نتیجه امیدوارکننده بود؛ 65 درصد موفقیت.»

بود و بود، تا زمانی که یک‌باره گروه‌های خبری کشف کردند که یک دختر نوجوان ایرانی توانسته است «معمای مدارهای اینشتین» را حل کند و افتخاری جهانی به دست بیاورد. بعضی هم تیتر زدند «مدال‌های اینشتین به دست نوجوان ایرانی کشف شد». ظاهرا نوجوان کاشف لهجه داشت و «مدال» و «مدار» را مثل هم تلفظ می‌کرد. در جمع دوستان کسانی بودند که در بهترین دانشگاه‌های کشور، فیزیک خوانده بودند و دست‌کم کارهای علمی اینشتین را خوب می‌شناختند، اما نه از مدار چیزی شنیده بودند و نه از مدال. هر چه بیش‌تر جست‌وجو کردیم و حرف‌های نوجوان مدعی را شنیدیم، بیش‌تر یقین کردیم آن‌چه در میان است، وهم است نه فهم. با دیگران - در روزنامه‌ها و سایت‌ها - تماس گرفتیم، دیدیم همه به این نتیجه رسیده‌اند. پرسیدیم پس چرا ساکت مانده‌اید و خبر دروغ منتشر می‌کنید؟ گفتند به هر حال خبر خوبی است و به درد افتخار و غرور ملی می‌خورد. اما جمع دوستان ما مطمئن بودند که مردم ایران برای افتخار کردن چیزهای واقعی بسیاری دارند و نیاز به افتضاح به جای افتخار ندارند. روزنامه ما - اگر خطا نکنم - آغازگر شد و یک روزنامه دیگر هم پی‌گیر، تا این فضاحت خاموش شود و دامنی بلندتر نگیرد.

بارها خبری در نشریه، روزنامه، یا سایتی ایرانی می‌دیدند و از ما بازخواست می‌کردند که چرا شما این خبر را کار نکرده‌اید. در ابتدا چیزی نمی‌گفتیم. مهلت می‌خواستیم تا اصل خبر را بیابیم. بارها در جست‌وجوی اصل خبر، به وبلاگ یکی از مردمان شیرین‌عقل کره خاکی می‌رسیدیم، یا به صفحه طنز روزنامه‌ای مشهور، یا به خبری که ده سال پیش منتشر شده بود. بعد توضیح می‌دادیم که این سر و صدا، بازنویسی طنزی یا جنونی یا خبری سخت سوخته است.

این روزها می‌بینم که خبر خاموشی زمین در سال 2012 رسانه‌های ایرانی را هیجان‌زده - بل هیجان‌مرگ - کرده است. من البته مدت‌ها است کار دانش نمی‌کنم، اما هنوز دوستانی در این دایره دارم. از آنان سوال می‌کنم. برایم توضیح می‌دهند که خبرنگاری - به خطا - خبر پیش‌بینی‌ای از سال 2006 را ترجمه کرده است. پیش‌بینی‌ای که اگر درست می‌بود، باید در سال‌های 2008 و 2009 نیز شواهدی از وقوعش یافت می‌شد، که نشد. پیش‌بینی‌ای که بنا به خبرهای دقیق‌تر و جدیدتر، دیگر امکان وقوعش منتفی است. اما کسی به سال و دقت و خبرهای جدید کاری ندارد. یکی ترجمه و منتشر کرده، بقیه هم از روی دستش نوشته‌اند و البته هیجان داستان را تا توانسته‌اند بالا برده‌اند.

هیچ‌کس خاطرش هست که یک خبرنگار علمی را به دادگاه مطبوعات خواسته باشند؟ صفحه دانش صفحه تفریحات نشریات شده است و این حتی از ماجرای کشف مدارهای اینشتین هم مفتضح‌تر است.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 8562

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 3 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • دیبا IR ۰۹:۳۶ - ۱۳۸۸/۰۲/۲۹
    0 0
    این هم مثل بقیه ی آمارهایمان دیگر، مگر منابع خیلی خیلی رسمی خبر از کشف انرژی هسته ای توسط یک دختر 16 ساله ی دبیرستانی در زیرزمین خانه شان ندادند؟