رونمایی از «زندان الرشید»؛ خاطرات سردار علی اصغر گرجی زاده با حضور محسن رضایی، حجت الاسلام خاموشی، سردار غلامپور؛ همرزم شهید علی هاشمی، حسین هاشمی فرزند شهید علی هاشمی و ... برگزار شد.

محسن رضایی دبیر تشخیص مصلحت نظام نیز در سخنانی در تالار مهر حوزه هنری درباره این اثر گفت: من 50 صفحه اول کتاب را خواندم و فکر کردم گرجی زاده کنار من نشسته و با ادبیات خود صحبت می کند. کتاب بسیار زلال و بی پیرایه است و خاطره نگار با کمترین اضافه ای آنچه لازم بوده را مطرح کرده با همان تکیه کلامها و شوخ طبعی های گرجی زاده . معلوم است که گردآورنده زمان و انرژی صرف این کار کرده است.

وی با اشاره به اینکه اگر همه کسانی که آن روز در جزیره مجنون بوده اند می توانستند مثل گرجی زاده حرف بزنند امروز همه قبول می کردند چرا قطعنامه 598 پذیرفته شد، گفت: ظرف دو روز جزایر مجنون پر از شیمیایی شده بود انگار عراقی ها متوجه شده بودند به آخر خط رسیده اند پس همه سلاح های خود را به کار گرفتند. توپخانه کار می کرد، شیمیایی کار می کرد، حتی آب و هوا پر از شیمیایی بود، سراسر منطقه بمباران می شد و چند ساعت کافی بود تا رزمندگان ایرانی از پا درآیند. صدام هیچ استانداردی را رعایت نمی کرد، هیچ قاعده ای را در نظر نمی گرفت، حقوق بشری در کار نبود انگار همه قدرت های بین المللی امضا کرده و به توافق رسیده بودند تا آنجا که می توانند منطقه را بمباران کنند حتی اگر صدام بمب اتم هم داشت از آن استفاده می کرد. کتاب "زندان الرشید" به چنین حادثه و چنین روزهایی می پردازد.

محسن رضایی با اشاره به اینکه گرجی زاده از فرماندهان سپاه بوده است، گفت: عراقی ها اگر پاسداری را اسیر می کردند او را جدای از بقیه به حساب می آوردند حالا ببینید با فرمانده چه می کنند. طبیعی بود که عراقی ها چه بر سر یک فرمانده پاسدار می آورند خدای متعال به گرجی زاده این توان معنوی را داد که دوران اسارت را تاب بیاورد؛ دوره ای که اگر بیش از جهاد نبود کمتر هم نبود. نبرد در اردوگاههای عراق کمتر از نبرد در سنگرها و پشت خاکریزها نیست.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام به استقامت و پایداری سربازان ایرانی اشاره کرد و گفت: عراقی ها دلشان نمی خواست خبرنگاران خارجی به سراغ اسیران ایرانی بروند؛ سوژه ای پیدا و آن را بزرگ کنند حتی اسرای ما با دست و پای بسته هم دشمن را می ترساندند و ما اگر چنین سرمایه ای نداشتیم هیچ کدام از شهرهایمان آزاد نشده بود. ما در یک جنگ 8 ساله توانستیم از مرزها و خاک کشورمان دفاع کنیم. جالب اینکه در 300 سال گذشته 25 جنگ در ایران اتفاق افتاده و هر بار استانی یا شهری از این کشور جدا شده چرا در 8 سال دفاع مقدس یک روستا را هم از دست ندادیم آیا این به روح مقاومت رزمندگان ما بر نمی گردد و این روحیه به ما عزت و افتخار بزرگی نمی دهد؟

محسن رضایی با اشاره به نسل امروز گفت: نمی دانم جوانان ایرانی که این کتاب را می خوانند چند نفرشان وقایع نقل شده در آن را باور می کنند. فکر می کنم خیلی باورش سخت است و با فضای امروزی شاید بگویند رزمنده ها و فرماندهان جنگ داستان سرایی می کنند در حالی که این خاطرات همه واقعیت است.

وی در ادامه بیان کرد: ما حقیقت تاریخی خود را در جنگ پیدا کردیم بسیاری از کلمات و واژه هایی که پیش از انقلاب بکار می بردیم و برایمان بی معنا بود با انقلاب و جنگ معنا پیدا کرد و با ارزش شد.

محسن رضایی به عملیات خیبر اشاره کرد و گفت: ما سال اول جنگ چندان موفق نبودیم سال دوم با پیروزی های پی در پی تا مرز عراق جلو رفتیم و دوباره سال سوم به بن بست رسیدیم. عملیات خیبر و بدر عجیب و غریب بود چرا که ما باید از یک باتلاق می گذشتیم و دجله را پشت سر می گذاشتیم ما می خواستیم بن بست جنگ را بشکنیم که دیدیم راهی نداریم جز اینکه هم باتلاق و هم دریا را پشت سر بگذاریم اما اگر گرفتار می شدیم 50 هزار رزمنده ایرانی اسیر می شدبه همین خاطر من، شهید علی هاشمی و سردار غلامپور که در جمع امروز حضور دارد لباس مبدل می پوشیدیم، وارد خاک عراق می شدیم تا ببینیم اوضاع از چه قرار است اما عملیات ما باید سری باقی می ماند. قصه های هور و جزایر مجنون تمام نشدنی هستند و محور همه این تلاشها، شهید علی هاشمی است.

عکس‌ها: سوره مهر

6060

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 9 =