آنچه در ۶ قسمت زیر عنوان «از مفهوم سازی تا علم» نوشتم، تلاشی بود برای آشنا کردن گروهی از مخاطبان فارسیزبان با دستآوردهای علوم شناختی. علوم شناختی رشتهای است بسیار جدید، علمی، با گسترهای وسیع و موفقیتهایی بسیار که توانسته بسیاری از مشکلاتی را که ذیل عنوان فلسفه، روانشناسی، و عناوینی از این دست انباشته شده بودهاند با دیدی نوین و علمی حل کند.
عکسالعملها به آن نوشتهها، حجم بالای انکارها و جنگآوریها، حجم بالای درک کاملا خطا و بیربط از متن که در فضای مجازی مستقیم و غیر مستقیم ابراز میشد و به نویسنده میرسید، نشان از لزوم آن بحثها و لزوم اصرار بر ادامهشان داشت.
اما ناگهان در فضای نشر کشورمان اتفاقی بیصدا افتاد که شرایط را به کلی دگرگون کرد. چه اتفاقی؟ طبیعتا انتشار یک کتاب.
جورج لیکاف یکی از بزرگترین پژوهشگران و استادان علوم شناختی است و به طور خاص در چند زمینه مشهور است:
۱. زبانشناسی شناختی
۲. نظریههای فراگیر در علوم شناختی
۳. نظریههای او در مورد دموکراسی و مکانیزمهای انتخاباتی
جورج لیکاف در سال ۱۹۹۹ همراه با مارک جانسون کتابی در زمینهی دوم منتشر کرد که کتابی بسیار روشن، دقیق و در عین حال انقلابی بود و تقریبا تمام پیشفرضهای رایج دربارهی انسان و جهان را زیر سوال میبرد؛ philosophy in the flesh. حالا در پاییز ۱۳۹۴ این کتاب با نام فلسفهی جسمانی ترجمه و منتشر شده است. کتابی است دو جلدی و ترجمه تا حد امکان واضح است و در واقع وقتی سرچشمه در دست است آب خوردن از کنارههای جوبار عاقلانه نیست. همهی آنها را که به علوم شناختی علاقه دارند یا آن مباحث را جالب میدیدند توصیه میکنم این کتاب را بخوانند.
در عین حال، ای بسا گهگاه مختصری از موضوع یکی از فصلهای کتاب را در مطلبی مستقل بنویسم تا معلوم شود که کتاب چیست و حدودا چه میگوید.
نظر شما