۰ نفر
۴ آذر ۱۳۹۱ - ۱۰:۳۸

سریال های عاشورایی باید همه ابعاد عاشورا را نشان دهد و برخی از این ابعاد نیاز به تامل و دقت در برخی از جزئیاتی دارد که در آن روز بزرگ رخ داده است.

1- ساخت سریال های مناسبتی برای ایام مختلفی مثل ایام ماه مبارک رمضان و ماه محرم، چند سالی هست که مرسوم شده است. اصلاً با اصل ساخت و پخش این سریال¬ها به ویژه به مناسبت دهۀ اول ماه محرم موافق هستید؟


به نظرم این مسأله نیاز به موافقت و مخالفت بنده یا امثال بنده ندارد، مهم درستی اصل کار، نیاز مردم به آن و استقبال از آن است. دو عامل سبب شده تا سریال های مناسبتی مطرح بشود. یکی حساسیت زمانی در محرم و رمضان که توجه و تمرکز ویژه ای را می طلبد و دیگری حضور مخاطب بیشتر در این ایام که آن هم ناشی از توجه خاص مردم به مسائل مذهبی و تربیت دینی در این ایام است. در ماه رمضان نه تنها در ایران بلکه در بیشتر کشورهای اسلامی بحث سریال های مناسبتی مطرح است و برای آن تدارک دیده می‌شود. نمی دانم اول ایرانی ها شروع کردند یا دیگران. اما همه می دانیم که در رمضان، مخاطبان بیشتری پای این جعبه جادویی می نشیند. برای ما شیعیان محرم مثل رمضان همین خاصیت را دارد و مردم بیشتر وقت برای این قبیل امور می گذارند. گرچه برخی اعتراض می کنند که این سریال ها سبب شده است که تا مردم کمتری به مساجد بروند، اما به هر حال، سودمندی آن و عام بودنش برای هر کسی هم که در خانه مانده قابل توجه است و نمی شود از آن صرف نظر کرد.

 

2- فکر می کنید سریال های ویژۀ ماه محرم باید چه ویژگی هایی داشته باشند تا تصویری درست از این ایام را نشان دهند و مخاطب را هم به خود جذب کنند؟


محرم، هم تاریخ است، هم فرهنگ. محرم بخشی از تاریخ مذهبی ماست که برای ما منبع فکر و اندیشه و فرهنگ و اخلاق و گذشت است. محرم با روح و جان شیعیان آمیخته شده و هر بار با ورود به محرم، روح آدمی آماده تأثیر پذیری تازه از سوی ارزشهای دینی و اخلاقی است. «باز این چه شورش است که در خلق عالم است». این شعر محتشم یکی از زیباترین وصف‌ها برای محرم است. سریال عاشورایی هم باید مثل خود عاشورا، شورشی در خلق عالم پدید آورد. بر حزن و اندوه بیفزاید و آدمی را بیش از پیش عاشق امام حسین (ع) و ارزشهای کربلایی کند. برای ما شیعیان عشق به امام حسین و فرزندان و اصحابش یک اصل است و این عشق می تواند جای بسیاری از عشق های مجاری را را بگیرد. این دلدادگی چیزی است که می تواند به تصویر کشیده شود. به نظرم در بیشتر سریال های محرم فقط به جنبه های عزاداری و آداب و رسوم توجه شده است. جنبه های عبرتی عاشورا کمتر مورد توجه قرار گرفته است. مثلا تکیه روی مبارزه با استبداد، این که اگر حکومت استبدادی باشد حقوق مردم ضایع می شود. این که نباید حکومت فاسد و دروغگو حاکم باشد. روشهای ظالمانه ابن زیاد باید آشکار شود. این که یاران امام حسین همه اهل تقوا و هدایت بودند و بسیاریشان قاری ومربی قرآن در کوفه. اینها حقایقی است که می توان روی آن تکیه کرد که یک فرد متدین نسبت به حقوق دینی و انسانی جامعه نگران است و حاضر است جانش را هم فدا کند.

 

3- سریال هایی که به صورت مستقیم به نمایش واقعۀ عاشورا نمی پردازند، یعنی از نظر تاریخی به آن برهه از تاریخ اشاره نمی کنند، به مسائلی از قبیل کرامات و معجزاتی که مربوط به این ایام است اشاره می کنند. این اشارات تا چه حدی در شناساندن ابعاد آن حماسه موفق هستند؟ چه طور می توانند موفق تر شوند؟


بنده همیشه از این که زندگی آدمی غیر عادی تصویر شود نگران هستم. این درست است که چنین تصویری، از سویی بر امیدها می افزاید، اما در بسیاری از اوقات، منشأ خطاها و اشتباهات محاسبه ای هم در زندگی می شود. زندگی نیازمند عقل و درایت است. در کنار آن خداوند متعال نشانه هایی نیز قرار داده است که در وقت های خاصی که قابل پیش بینی هم نیست که کدام وقت هاست، اتفاقات خاصی بیفتد. اما اساس زندگی عقلانی است. تصویری که این سریال ها از این امور می دهند، و مشابه آنها را در این فیلم های مذهبی ترکیه ای هم می بینم، نمی تواند پایه درستی برای زندگی باشد. امام حسین، مظهر عقل بود. بی دعوت به کوفه نرفت. وقتی احساس خطر کرد برگشت. وقتی نگذاشتند برگردد، راهش را کج کرد. تمام تلاش خودش را کرد تا از دسترس ابن زیاد دور بماند. مذاکره و گفتگو با عمر بن سعد کرد. بیعتش را از اصحابش برداشت و اجازه داد از خطر دور شوند. سخنرانیهای فراوان کرد تا مردم را جذب کند. استدلال کرد تا دست از کشتن او بردارند. اما وقتی خطر کاملا نزدیک شد و راه گریز نبود، زیر بار ذلت هم نرفت. این عقلانیت را باید به تصویر کشید. کارگردانان ما باید بدانند که جوانانی هم این فیلم ها را می بینند که محاسبه گر در زندگی هستند. تحصیل کرده‌اند. این طور نیست که هرچه آنها بگویند اینها باور کنند.

 

4- در این سریال ها معمولاً دو دسته شخصیت معرفی می شوند. دستۀ اول آن هایی که موجه تر هستند و از صفاتی مثبت برخوردارند، آن ها معمولاً راه گشایی برای هدایت دستۀ دوم هستند، که آدم هایی خطاکارند. این دسته بندی را قبول دارید؟ فکر می کنید که در واقعیت هم این دسته بندی وجود دارد و در سریال ها به درستی نشان داده می شود؟


این مطالب به کارگردان مربوط می شود که  مجبور است اصل را بر دراماتیک بودن کار قرار داد. به هر حال عاشورا این طور است که دسته ای حسینی و دسته ای یزیدی هستند. این امر در این سریال ها هم تأثیر گذاشته است. به هر حال این یک مشکل هنری است. در کنار این امر، مهم این است که ما بتوانیم اساس کار را بیان ارزشها دینی قرار دهیم. ما روی رفتارها باید تمرکز کنیم. نحوه عملکرد عاشورائیان را در عاشورا و مردم را در ارتباط با عاشورا و ارزشهای عاشورایی نشان دهیم.. دو گونه یا چند گونگی رفتارها در برابر این ارزشها. به این نکته هم باید توجه داشت که در عاشورا عده ای مردد بودند. ما باید تردید عمر بن سعد را بین انتخاب دنیا و آخرت به تصویر بکشیم. خیلی با خودش جنگید تا این کار را نکند، اما دنیا طلبی نگذاشت. جالب است که در یکی از منابع اخیرا دیدم که پسر مغیره بن شعبه هم که پدرش آدم درستی هم نبود، از عمر بن سعد خواست به کربلا نرود و او را بر حذر داشت. معلوم می شود خیلی ها نهی اش کردند. ارزش های عاشورایی هم همین طور است. آدم هایی هم که با عاشورا زندگی می کنند، گرفتار این رفتارهای متعارض می شوند و گاه انتخاب های بدی دارند. یک جنبه دیگر هم این است که نشان دهیم اگر ما مردم هم در عاشورا و در کوفه آن وقت بودیم، در کربلا حاضر می شدیم؟ کدام طرف؟ جانبدار امام حسین یا ابن زیاد؟ خیلی های ما این تناقض را در وجودمان داریم که اینجا می گوییم یا لیتنا کنا معک اما اگر آنجا بودیم، شاید بدتر از شمر و ابن زیاد بودیم. این حالت های روحی می تواند در فیلمها به تصویر کشیده شود. کسی که برای عزای امام حسین خیلی هزینه می کند، اشک می ریزد اما در کار اداری و کشوری و لشکری و بازاری و کارمندی رفتاری متناسب با آن ندارد. به هر حال سوژه های عاشورایی خیلی زیاد است و هر بخش آن قابلیت آن را دارد تا فیلم خوبی از آن بیرون آید.

 

5- نظرتان دربارۀ وجود جنبه های ماورائی در سریال های مربوط به ایام محرم چیست؟ یعنی همان طور که در سریال های ماه رمضان، می توانیم سریال هایی که به عالم معنا اشاره دارند را از سایرین جدا کنیم، فکر می کنید خوب است که این جنبه در سریال های ماه محرم هم پررنگ تر شود؟


قبل از این هم عرض کردم، زندگی آدمی باید بر پایه خرد و در عین حال همراه ایمان به غیب شامل باور به توحید خداوند و معاد باشد. این خرد به ما حکم می کند تا در زندگی رفتار عادی و طبیعی داشته باشیم. اگر در قرآن، انبیاء همراه با معجزه ظاهر می شوند، بر اساس آنچه در کتب کلامی ما هم آمده، برای اثبات رسالت است. به علاوه، دادن رسالت به آنها، امری است که ویژه آنهاست و اگر موسی (ع) از آسمان کتاب و الواح دریافت می کند، این به خاطر اثبات نبوت اوست یا به هر حال ویژه اوست. اما زندگی ما باید بر پایه واقعیات و سنت های جاری خداوند در میان انسانها باشد. همه ما می دانیم این سینمای معنا گرا که امروز در دنیا باب شده، روی ما هم اثر گذاشته و ما گرفتار نوعی التقاط شده ایم. معناگرایی غربی را با معجزات و کرامات مخلوط کرده و معجونی درست کرده ایم که گاه در این سریال ها خود را نشان می دهد. این خلط خیلی جاهای دیگر هم در فرهنگ ما اثر گذاشته است. اگر باز همان شکل عرفانی و عرفایی قدیم خودمان را حفظ کرده بودیم شاید سالم تر و یک دست تر بود. این هم خودش نوعی تهاجم فرهنگی است که ما تابع سیاست های سینمایی غربی شده و سینما را آلوده به ماوراءیات و عجایب کرده ایم. این تقلید ناشیانه و گاه طنز آمیز هم شده است.
 

منتشره در روزنامه جام جم 1 آذر 91 (با اندکی تغییر)

 

کد خبر 259597

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =