به گزارش خبرآنلاین، «آغاز روشنایی آینه» (یک ترکیب بند 15 بندی عاشورایی) مجموعهای است همگن و دلنشین از مهمترین دستاوردهای شعر آیینی سید علی موسوی گرمارودی در سالهای گذشته. بند نخست با نام «از گلوی غمگن فرات»، خطابی شاعرانه است به فرات که آن را با هم می خوانیم:
میگریم از غمی که فزونتر ز عالم است
گر نعره بر کشم ز گلوی فلک کم است
بر آن سرم که پشت فلک نیز خم شود
زین غم که پشت دهر از آن تا ابد خم است
یک نیزه از فراز حقیقت فراتر است
آن سر که در تلاوت آیات محکم است
جز اشک رنگ غفلتم از دل که میبرد
اکنون که رنگ حیرت آیینه پر غم است
آری دلی که خیمه به دست وفا زند
آیینی تمامنمای محرم است
ما مردگان زنده کجا کربلا کجا
بیتشنگی چه سود گر آبی فراهم است
آه ای فرات کاش تو هم میگریستی
آسوده بیخروش روان بهر کیستی
بند دوم با عنوان «نقش کبریا»، مقدمهای است بر ذکر آنچه در کربلا گذشت. لحن این بند حماسی است و انتخاب چنین لحنی برای دیباچه چنین ترکیببندی، انتخابی هوشمندانه تلقی میشود. برخی ابیات این ترکیببند را باید نمونههای عالی شعر عاشورایی، بلکه هر نوع شعری در حوزه شخصیتپردازی محسوب کرد. این ابیات در وصف حضرت قاسم(ع) از همین نمونهها هستند: «قدش کمی زقامت شمشیر بیشتر/ گویی چو ذوالفقار علی در نیام بود....گرما اگرچه شعله کش، اما به روی او/ چون بازتاب شعله به روی رخام بود»
شاعر در توصیف گرمای کربلا نیز نوشته است: «جوشن به بر چو آتش سوزنده داغ بود/ گویی عرق ز گونهی خورشید میچکید».
نظر شما