۳۱ نفر
۸ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۲:۲۵

زمانی که تنهایی و نا امیدی جای این احساس را می گیرد و از بین نمی رود می تواند منشا اصلی افسردگی باشد.

پارسینه نوشت:

بعضی از مردم افسردگی را زندگی کردن در یک سوراخ تاریک توصیف می کنند این در حالی است که برخی دیگر احساس ناراحتی و غم ندارند بلکه احساس پوچی و عدم وجود زندگی و احساس خالی بودن می کنند. نشانه ها هرچه باشد افسردگی با ناراحتی طبیعی فرق دارد. افسردگی زندگی هر روزه شما را پر می کند. کار شما را منحل می کند، درس خواندن و خوراک شما را دچار مشکل می‌کند. احساس نداشتن پشتوانه، ناامیدی و احساس بی ارزشی و ... را در شما ایجاد می کند.

 اگر شما یک یا چند علامت از نشانه های زیر را داشته باشید که هرگز برطرف نمی شوند، شما افسردگی دارید.

  • نمی توانید خوب بخوابید یا بیش از حد می خوابید.
  • نمی توانید کارهایی را که در گذشته خوب انجام می دادید، انجام دهید.
  • احساس نا امیدی و بی پشتوانگی می کنید.
  • هر چقدر سعی می کنید نمی توانید از افکار منفی رهایی یابید.
  • اشتهای خود را از دست داده اید یا بیش از حد می خورید.
  • عموما حساس و زودرنج هستید.
  • فکر می کنید که زندگی ارزش زندگی کردن را ندارد.

افسردگی از فردی به فرد دیگر فرق می کند اما یک سری علائم و نشانه های متداول وجود دارد. خیلی مهم است که بدانید این نشانه ها می توانند به جزئی از قانون زندگی شما تبدیل شوند. اما وقتی که نشانه های بیشتری را داشته باشید آنها قوی تر می شوند و دوام بیشتری پیدا می کنند و ان زمان است که شما مجبورید با افسردگی دست و پنجه نرم کنید. زمانیکه این نشانه ها خرد کننده و غیر قابل تحمل می شوند شما به کمک احتیاج دارید.

- احساس عدم داشتن پشتوانه و نا امیدی: احساس کنید که هیچ چیزی بهتر نمی شود و هیچ راهی برای بهبود شرایط کنونی وجود ندارد.

- تمایل خود را برای فعالیت های روزانه از دست بدهید.: به تفریحات، فعالیت های اجتماعی یا لذت جنسی علاقه ای نداشته باشید و توانایی خود را برای لذت بردن و حس نشاط داشتن از دست بدهید.

- ازدیاد و یا کمبود اشتها و یا تغییرات وزنی: اضافه یا کم کردن وزن یا تغییرات 5 درصدی وزن بدن در طول یک ماه

- از دست دادن انرژی: احساس خستگی، تنبلی و سستی و از دست دادن قوای جسمی و احساس سنگینی بدن . حس اینکه کوچکترین کارها هم احتیاج به زمان زیادی برای انجام دادن دارند.

- حس نفرت از خود: احساس نفرت بیش از حد از خود یا احساس گناره کردن. شما به شدت خود را برای انجام دادن اشتباهات یا خطاها تنبیه کنید.

- دردهای بی دلیل: افزایش دردهای فیزیکی مثل سر درد، درد پشت، دردهای ماهیچه ای و درد های شکمی

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 40370

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 3 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 128
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سعيد IR ۱۹:۳۵ - ۱۳۸۹/۰۶/۱۴
    94 35
    جالب بودممنون
  • مرجان IR ۰۹:۱۲ - ۱۳۸۹/۰۸/۰۴
    سلام .ممنون از مطلب مفیدتان . من هم دچار افسردگی ام .خلی سخته .همه ی افکارمثبت رو میدونی اما دست خود آدم نیست گاهی
  • حمید IR ۰۸:۱۳ - ۱۳۸۹/۰۸/۱۵
    آقا اینطری که شما گفتی کل جوانا افسردن که نه امید دارن نه فکر مثبت
    • سودا IR ۱۸:۲۵ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۲
      گل گفتی هممون افسرده ایم پدربزرگها و مادربزرگامون ازمون سرحالترند
  • رضا IR ۱۹:۴۱ - ۱۳۸۹/۰۸/۱۷
    سلام من 32 سالمه مجرد هستم؛ متاسفانه به افسردگی دچار شدم. حالا که به این موضوع پی بردم باید درمان بشم. لطفا راهنمایی بفرمایید که من باید چکار کنم. قبلا از بذل توجه شما قدردانی میگردد 
    • سودا IR ۱۸:۲۸ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۲
      بعد از درمان حتما ازدواج کن فقط با کسی که دوباره باعث افسردگیت نشه به امید خدا
  • محمدرضا IR ۰۷:۱۷ - ۱۳۸۹/۰۸/۲۷
    84 48
    با سلام- من حالاتم را به شما ميگويم و شما لطف كنيد من را راهنمايي كنيد كه ايا من افسردگي دارم يا نه- اشتهاي من گاهي زياد ميشود گاهي كم-سر درد از ناحيه پشت گردن و جلوي پيشاني+زبري زبان-احساس فنا شدن و اينكه به هيچ يك از چيزهايي كه قبلا دوست داشتم علاقه ندارم-ترس از اينكه اگر ازدواج كنم دختر مردم بيوه ميشود و من ميميرم-البته ناگفته نماند من تا به حال سه بار چكاب كامل داده ام و مشكلي نداشتم در ضمن من 24 سالمه . ممنون
  • آسیه IR ۱۰:۱۳ - ۱۳۸۹/۰۹/۰۱
    من چندسال سابقه افسردگی شدید داشتم و دارو مصرف میکردم.بعد یه مدت که بهتر شدم قطع کردم.حالا مدتیه که نزدیک به ازدواجم هست و با افزایش استرس دوباره شروع شده.همش فکر میکنم قراره بمیرم میترسم پسر مردم بدبخت شه.هر روز یه جای جدید تو بدنم درد میکنه.یه روز پام درد میکنه.یه روز ناخنه یکی از انگشتام(جدی میگم)یه روز کمرم.یه روز قلبم.خسته شدم.نمیدونم کدوم دکتر برم؟چی بگم؟بگم کجام درد میکنه؟؟.میشینم تو اینترنت علائم همه بیماریها رو سرچ میکنم شاید بفهمم.
    • ر س ج IR ۱۳:۵۶ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
      65 37
      احتمالاً به اون قسمت ناخنت ناخودآگاه فشار وارد می کنی مثلاً موقع بلند شدن انگشتاتو به زمین یا دسته مبل تکیه می دی . - سعی کن با تمرکز نماز بخوانی - حتماً درست تنفس کردن را یاد بگیر - و مراقب تغذیه ات باش ( مثلاً غذای داغ یا غذای زیاد سرد نخور - ادویه جات که تحریک کننده اعصاب است نخور ) - حتماً هرروز پیاده روی کن خانه هم می توانی هروقت خواستی درجا بزنی - و زمان استحمام مراقب باش سرما نخوری در کنار این توصیه ها به یک دکتر متخصص مغز و اعصاب هم مراجعه کن
    • بدون نام IR ۲۱:۴۲ - ۱۳۹۰/۱۰/۰۵
      31 37
      سلام دارو خوردید بهتر شدید؟
    • بی نام A1 ۰۷:۴۹ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۷
      28 23
      سلام بنظرمن بری پیش دکتری که قبلا زیرنظرش بودی . موفق باشین
    • بی نام A1 ۰۴:۱۳ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۰
      31 7
      سلام . منم مثل شما همین طور هستم.
  • میلان IR ۱۹:۲۹ - ۱۳۸۹/۰۹/۲۷
    افسردگی درایران خیلی عادیه چون امیدبه زندگی زیرصفره
  • مينا IR ۱۱:۵۷ - ۱۳۸۹/۱۰/۲۱
    سلام من مينا 27 سالمه هستم . حدود يك سال است كه كه هميشه احساس خستگي شديد مي كنم. هميشه خوابم مياد و مهمتر از همه اينه فكر هاي بد منو از پا دراورده هميشه فكر مي كنم اتفاقات خيلي بدي برامخانوادم پيش مياد .لطفا منو راهنمائئ كنيد .
  • نازی IR ۱۰:۳۳ - ۱۳۸۹/۱۰/۲۸
    55 23
    سلام نازی هستم 24 ساله الان خیلی وقته که حال روحیم خوب نیست میشه 1 پزشک حاذق توی اصفهان به من معرفی کنید ممنون میشم
    • هانی IR ۲۲:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۰
      53 20
      من احتیاج به کمک فوری دارم لطفاً 1 پزشک حاذق توی اصفهان به من معرفی کنید برای افسردگی حاد
  • بدون نام IR ۱۷:۱۴ - ۱۳۸۹/۱۱/۰۳
    50 18
    سلام من محمد هستم مشکل افسردگی دارم 24سالمه میشه یه پزشک خوب در تبریز معرفی کنید
  • سارینا IR ۲۱:۲۹ - ۱۳۸۹/۱۲/۲۸
    سلام من 17 سالمه.هیچ چیزی باعث خوشحالیم نمیشه.هیچ کس یا هیچ چیزو دوست ندارم از همه بیزارم.این افسردگی؟
    • nazanin IR ۱۳:۱۳ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۹
      30 34
      عزیزم به نظر من این به خاطر شرایت سنی شماست.امیدوارم خیلی زود روحیت بهتر بشه.اصلا ناراحت نباش..بهتره که به چیزای خوب فکر کنی.مثل رفتن به دانشگاه وخیلی چیزای خوب دیگه.....
  • نیوشا IR ۰۸:۳۱ - ۱۳۹۰/۰۱/۱۳
    30 25
    با سلام من سوم دبیرستان هستم و با این که تا به حال معدل پایین تر از18 نداشتم و حتی یک نمره تک هم نگرفتم مدام به فکر تجدیدی هستم و از فکرش خلاص نمی شوم و حتی از استرس آن مشکل گوارشی هم پیدا کردم.اگه میشه راهنماییم کنید.
    • رق - س ج IR ۱۴:۰۵ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
      25 12
      چون تجدید ی را خیلی مهم گرفته ای و با انگیزه بالا داری ازش فرار می کنی بلند پرواز هستی و باید این را درک کنی تجاربی هم در سقوط است : زندگی نامه ادیسون را بخوان.
    • تینا خانم A1 ۱۴:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۳
      38 73
      دوستان ازته دل هرروزصبح که ازخواب پاشدین زیارت عاشورا بخونین عمیقا تاثیر داره من حالم خیلی بد بود شرایط محیطیمم بدبود یه مدت خوندم بعدولش کردم اوضام تغییرکرد البته الان چون ولش کردم بازم دارم به شرایط سابق برمیگردم درواقع یه جور مسکنه قویه بااین فرق که عوارضی نداره ولی درهرحال وقتی شروع به خوندنش میکنی وابستش میشی واحساس آرامش وصف ناشدنی بهت دست میده ولی درکل تقید به مسایل دینی مثل نمازم خیلی عالیه ولی حیف که من یکی ترکشون کردم یا نصفه انجام میدم
  • اشکان IR ۱۳:۰۷ - ۱۳۹۰/۰۱/۲۰
    سلام به همه!! آقایون ، خانوما ، هر کسی حس می کنه افسردگی داره منو ادد کنه تو یاهو، کمتر از یه روز کشته میشید! از شادی البته ! جالبیش اینه من خودم این علائم رو دارما! اما نمیدونم چرا همه رو از افسردگی در میارم !! :دی
    • عاطفه IR ۱۴:۳۵ - ۱۳۹۱/۰۱/۳۰
      58 17
      واقعععععععا؟ منم نمیدونم افسردهام یا نه ولی بعضی وقتا از خودم خیلی بدم میاد.توجمع سخت باکسی ارتباط برقرار میکنم
  • بدون نام IR ۱۴:۲۶ - ۱۳۹۰/۰۱/۲۶
    53 9
    سلام من سرترالین و پروپرانول مصرف میکنم و دست سمت چپم کند شده هیچ ارزوی هم ندارم 20 سالمه و دانشجو هستم بعضی اوقات هم با خودم حرف میزنم اظطراب شدید دارم و زود رنج هستم من تحمل شنیدن هر چیزی دارم فقط برای ادرس ایمیلم بگید نوع افسردگی من چیه ممنون
  • سیمین IR ۱۵:۱۲ - ۱۳۹۰/۰۱/۳۱
    64 10
    سلام 29 سالمه هر روز که میگذره احساس ترس بهم دست میدهد.از اینکه سنم میره بالا می ترسم.مجردم و بلاتکلیف.هیچ کاری نمی تونم شروع کنم. میخوام ادامه تحصیل بدم پشیمون می شم ولی از اینکه دیپلمه موندم احساس بدی دارم.لطفاً با نظراتتون راهنماییم کنید.ممنون
  • بهناز US ۱۱:۰۲ - ۱۳۹۰/۰۲/۰۹
    38 8
    من 20 سالمه استرس دارم وحشت ناك منم همش احساس مي كنم يه بيما ري دارم كه نمي تونن تشخيص بدن هر روز يه دكتر ولي دكتر روان گفت اينا افسردگيه
  • بهناز US ۱۱:۰۵ - ۱۳۹۰/۰۲/۰۹
    38 5
    و هميشه احساس مي كنم مي خوام بميرم
    • بی نام IR ۱۷:۳۱ - ۱۳۹۴/۰۶/۰۲
      17 1
      سلام قربونت برم با اجازت من فکر میکنم شما یکم وسواس فکری گرفتی. بجم زود دیر میشه همچین حصاری برا خودت درست کن فقط مثبت وبرای منفی جای بگذار همیشه...
  • ویدا IR ۱۷:۳۳ - ۱۳۹۰/۰۲/۰۹
    48 5
    من یک شکست عشقی داشتم.بعدش یه حس بدی نسبت به خودم پیدا کردم.که من لیاقت خوشیهای زندگی رو ندارم.همش خودمو عذاب میدادم.به خودم میگفتم من حقم مرگه.به محض اینکه مریض می شدم می گفتم دارم میمیرم.یه مریضی بد دارم.سرطان-ایدز...شبا کابوس.هر شب که می خوابیدم می گفتم شاید فردایی نباشه.الان خیلی زندگیم بهتره.دارم با آقایی که دوسش دارم ازدواج می کنم.اما بازم این ترسا اومده سراغم.می ترسم یه چی گند بزنه به زندگیم.نمیدونم چی کار کنم.
  • س IS ۱۷:۳۴ - ۱۳۹۰/۰۲/۲۵
    44 3
    سلام من همش تو فكر اتفاقاي منفيم تخيلم شديدأ قويه ولي متاسفانه كاش نبود همش تو فكر مرگ و جدايي و تنهايي هستم چیكار كنم؟؟
  • پريسا IR ۰۵:۱۲ - ۱۳۹۰/۰۳/۰۹
    60 11
    مدتهاست هيچ چيز خوشحالم نميكنه شبا خواب ندارم بي اشتها شدم ناخودآگاه اشك از چشمام سرازير ميشه و نميتونم جلوي اشكامو بگيرم احساس خستگي و كرختي ميكنم و توان انجام دادن هيچ كاري رو ندارم و همش موكول ميكنم به روزاي ديگه
  • مهسا IR ۰۸:۴۸ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۵
    74 8
    بی حوصله ، تنبل ، پرخاشگر شده ام و حتی با کوچکترین حرفی از کوره زود در میرم اینجوری بگم حالم اصلا خوب نیست از لحاظ روحی و دوستی هم ندارم که درکم کنه وبتونم باهاش درد و دل کنم . کمک کمک کمک
    • علی A1 ۰۶:۲۲ - ۱۳۹۴/۰۸/۱۳
      32 4
      منم همین امروز فهمیدم یکی از شمام
  • مهدی IR ۱۷:۰۲ - ۱۳۹۰/۰۴/۳۰
    41 22
    منم دقیقا همین علائم را دارم و همواره آزوی مردن دارم همواره احساس پوچی و تهی بودن را دارم سر کوچکترین موضوع عصبانی میشم و از کوره در میرم تا حالا چندین مرتبه خواستم خودمو از این زندگی لعنتی خلاص بکنم و همه اینها مقصر اصلیش مادرم هست
    • بی نام A1 ۲۱:۳۶ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۶
      15 12
      وای منم از دست مامانم روانی شدم
  • زینب IR ۱۱:۲۲ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۱
    41 2
    من هم همین علایم رو دارم اصلا حوصله هیچ کس و هیچ چیزی رو ندارم کسی رو دوست دارم همش احساس میکنم بهم دروغ میگه احساس میکنم همه به من دروغ میگن موقعه ای هم که درس میخونم بعد از چند دقیقه بی حوصله میشم سر کوچیک ترین موردی عصبی میشم یا اینکه گریه میکنم و مهم تز این یک دفعه وزن کم کردم همیشه سردرد دارم جالب تر از این من خودم دانشجو رشته روانشناسی هستم ولی با این حال خودم همین علائم رو دارم و نمی تونم به خودم کمک کنم تمام علائم رو من دارم
  • زینب IR ۱۱:۳۷ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۱
    15 10
    من هم همین علایم رو دارم اصلا حوصله هیچ کس و هیچ چیزی رو ندارم کسی رو دوست دارم همش احساس میکنم بهم دروغ میگه احساس میکنم همه به من دروغ میگن موقعه ای هم که درس میخونم بعد از چند دقیقه بی حوصله میشم سر کوچیک ترین موردی عصبی میشم یا اینکه گریه میکنم و مهم تز این یک دفعه وزن کم کردم همیشه سردرد دارم جالب تر از این من خودم دانشجو رشته روانشناسی هستم ولی با این حال خودم همین علائم رو دارم و نمی تونم به خودم کمک کنم تمام علائم رو من دارم
  • شهرزاد IR ۱۸:۲۶ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۶
    24 5
    منم همچین حسی دارم ،از دست همه ناراحت و عصبی هستم احساس می کنم اون شهرزاد 1 سال پیش نیستم احساس میکنم مامانم خواهرش رو بیشتر دوست داره آخه رفتارش همین رو نشون می ده
  • عبدالله IR ۲۲:۲۶ - ۱۳۹۰/۰۶/۲۱
    18 8
    سلام . بااین نظراتی که گذاشتید ادم فکر میکنه اکثر مردم افسرده اند .از کل نظرات چند تا نظر گذاشتن که گفتن افسردگی دارن ؟ لطفا پاسخ بدید به سوالم
  • سارا AE ۱۶:۲۴ - ۱۳۹۰/۰۶/۲۲
    9 4
    من 23 سالمه و یک شوهر بد اخلاق دارم و ایران زندگی نمیکنم خودم حس می کردم دارم افسردگی میگیرم. خوشبختانه امروز فهمیم علاعم این بیماری را هم دارم.
  • هستی IR ۰۸:۵۱ - ۱۳۹۰/۰۶/۲۶
    48 7
    سلام من افسردگی شدید دارم18سالمه علت چاقی نپوشیدن لباسهاییی که می خوام بیرون نمی رم با هیچکس رفت و آمد نمیکنم اعصاب خراب دارم همیشه حس گناه دارم از خودم حالم بهم می خوره کمبود محبت دارم ولی 3دلیل برای زندگی کردن دارم 1دانشگاهم 2تاحالا 11کیلو کم کردم 3خیلی قوی هستم در سخترین شرایط به خودم باوردارم که میتونم
    • بی نام IR ۱۵:۲۱ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۰
      17 1
      آفرین واقعاخوبه که دلیل داری: امیدوارم خیلی زود به چیزایی که دوست داری برسی:
  • بدون نام IR ۱۳:۰۹ - ۱۳۹۰/۰۶/۲۹
    11 10
    منم همینطور یعنی واقعا سردرد وپشت درد واسه افسردگیه؟
  • reyhaneh IR ۱۵:۰۴ - ۱۳۹۰/۰۷/۱۴
    11 8
    سلام من16 سالم .بعضی از این علامت ها را دارم پس یعنی افسردگی دارم؟
    • سهیل IR ۱۷:۱۸ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۲
      12 3
      سلام. نه بابا بعضی اوقات آدما از این علائم دارند. گاهی شرایط محیطی باعث میشه این چنین احساساتی داشته باشی.
  • باران سیاه IR ۰۰:۲۴ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۱
    48 6
    همسری دارم که دچار مشکلات مالی شدید هست به کلی آدم بدهکاره از صاحبخانه گرفته تا همکاراش و آدم های دیگه...من خیلی خسته شدم .خیلی عصبی است و مدام داد میزنه و فحش میده وسر کوچکترین چیزها دعوا را میاندازه.من هم توی این هفت سال که با هم ازدواج کردیم خیلی عصبی شدم و تو شرایط بدی قرار دارم دارای فرزندی هستیم که متا سفانه تو شرایط بد ما شریکه و اون هم با اینکه 2 سالشه ولی جیغ میزنه اگه چیزی رو بخواد و نشه....من احساس می کنم ازدواجم یک اشتباه بوده و اون آدمی که یک عمر ارزوم بود را پیدا نکردم خیلی عصبی هستم گریه میکنم و سردرد زیاد دارم همیشه خسته هستم هیچ چیزی خشحالم نمی کنه و یا به ندرت شادم نقاشی میکنم و تو نقاشیهام همش خشونت دیده میشه و بدبینی احساس می کنم همه فقط به فکر خودشان هستند...
  • پریسا IR ۱۳:۰۳ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۵
    23 10
    من تمام این علایما دارم چیکارکنم تازه 18 سالمه
    • بدون نام IR ۰۹:۴۷ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
      9 5
      ورزش. بودن در جمع خانواده و دوستانی که به شما انرژی مثبت می دن. دور بودن از آدم های منفی نگر . مصرف دارو... پیدا کردن یک سرگرمی که بهش علاقمندید....
  • نیلوفر US ۱۴:۵۵ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    14 3
    سلام منم افسردم از کوچیکی علائم و داشتم ولی یه دو سه سالی بود که خوب شدم ولی بعد ازدواجم دوباره به سراغم اومد قرص هم خوردم جواب نمیده واقعا به بن بست خوردم کمکم کنین
    • بدون نام IR ۰۹:۴۶ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
      16 11
      قرص هاتون کافی نیست دوست عزیزیا باید عوض بشه. با پزشکتون مشورت کنید ....
  • ساناز IR ۱۵:۳۰ - ۱۳۹۰/۱۱/۰۳
    58 8
    از شوهرم بدم مياد چون باعث شده با همه ي دوستام قطع رابطه كنم كم كم داره باعث جدايي من از خانوادم ميشه.خيلي بداخلاقه و دوست داره همش حرف حرف خودش باشه و ...***اينا همه باعث افسردگي من شده...!
  • حسام US ۱۷:۵۷ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۰
    81 6
    دوستان عزیزم من هم یک بار دچار همچین مشکلی شدم البته دلیلش به خاطره یک شکست عشقی بود احساس می کردم آدم بی عرضه ای هستم خیلی اعتماد به نفسم اومده بود پایین . سعی می کردم تا می رسم خونه زود بخوابم که این فکرا رو نکنم اشتهام شده بود 0 هیچ چیزی خوشحالم نمی کرد اما یک چیزی منو نجات داد چسبیدم به ورزش . هیکلم رو توپ کردم جوری که همه حسرت هیکله منو می خوردن . از همه مهمتر شنا یک مدت ورزش رو جدی بگیر ببین چه جوری جواب می گیری . امیدوارم همه ی دوستان عزیزم بتونن از این وضعیت در بیان چراکه فقط خودت می تونی به خودت کمک کنی پس به خودت کمک کن و از زندگیت لذت ببر یادتون نره دوستای گلم ورزش ورزش ورزش ورزش ورزش ورزش ورزش ورزش ورزش
  • وحيد IR ۰۳:۱۵ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۲
    19 4
    منم افسرده ام برام دعا كنيد
  • بدون نام SE ۱۵:۰۳ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۲
    27 2
    از آب و هوا هم میتونه آدم افسردگی بگیره من در سوئد زندگی میکنم اینجا در زمستان 80% مردم اینجا افسردگی میگیرند حالا حساب کنید منی که اینجا غم غربت دارم و آب و هوا که اینجا اینجوری چه شود
  • محتاج نصیحت درست . . . IR ۲۰:۲۵ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۲
    11 3
    نامزد من هم اغلب علایمی که گفتین رو داره، و احتمال میدادم که تا احدی افسرده باشه ، از یک طرف تعهد دارم بهش از یک طرف ترس از زندگی باهاش، نمیدونم چیکار کنم ...
    • بدون نام IR ۰۹:۴۸ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
      21 6
      برادر یا خواهر عزیز. کمکش کن درمان شه. مراجعه کنید به پزشک . متاسفانه شرایط زندگی باعث شده که خیلی ها افسرده باشند...
  • jamshid IR ۱۰:۲۲ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
    49 12
    سلام دوستان جوان .من 50 ساله ام بالغ بر 80 ماه در جبهه های جنگ بودم در پایان جنگ من هم مشکل شما را داشتم خواب کم .زیاد .پرخاشگری .بی حوصلگی .انزواطلبی .احساس پوچی کردن...... اما یکدفعه تصمیم گرفتم کاری کنم با چند نفر دکتر وادمهای شاد هم صحبت شدم واز انها این چند نسخه را گرفتم 1 ورزش کردن بخصوص شناهفته ای2بار 2حضور درمسجد وشرکت در اقدامات مردمی 3 هرچه ارتباطم با خدا بیشتر شد احساس پوچی ام کمتر گردیدبخصوص خواندن دعای کمیل 4تدوین کردن برنامه های کوتاه مدت وبلند مدت با توجه به توانای هام 5 خانه نمونید بزنید بیرون حتی اگر که کار ندارید 6خودتان را هر طور که میتوانید مشغول کنید .یادتان باشد اب هم اگر راکد بماند میگندد.به امید هرچه بهتر شدن حالتان.
  • بدون نام IR ۱۰:۲۸ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
    29 3
    سلام منم سالها با افسردگی دست و پنجه نرم کرده ام شاید بیش از 10 سال و این باعث تقلیل رفتن توانایی ها و عزت نفس و اعتماد نفس من شد و ضربات سنگینی خوردم بعد از سالها تا مقداری تونستم خودم را درمان کنم یکی از روش هایی که من بهش متوسل شدم پرداختن به کارهایی بود که بهشون علاقه دارم و سرگرم کردن خودم بود و لی هنوز متاسفانه هنوز کاملا برطرف نشده ولی خیلی بهتر شدم و امیدوارم کلا درمان بشم گاهی اوقات آرزو میکنم میتونستم به همه کسانی که مثل خودم هستم کمک کنم مثلا جلساتی ترتیب بدیم که افراد با مشکلات مشابه دور هم جمع بشن و از تجربیات افراد دیگه که تونستند این مشکل رو حل کنند استفاده کنند یا اینکه هم اندیشی کنند و با یکدیگر صحبت کنند
  • آذين IR ۰۸:۲۲ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۵
    13 2
    سلام. من بعد از طلاق و يك سري مشكلات و دلهره هاي شديد توي زندگيم كه همه اونها توي 2 سال اتفاق افتاد الان تبديل شدم به آدمي نسبتاٌ تنبل كه بيشتر اوقات خسته و عصبي ام. الان حدود يك سال از اون ماجراها ميگذره ولي بزرگترين مشكل من در حال حاضر آشفتگي و گيجي و عدم حضور ذهن و اعتماد به نفسه كه باعث شده گاهي در محيط خانه و محل كار شرمنده بشم و مورد خنده بقيه......
  • Baran IR ۰۲:۱۰ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۳
    82 7
    منم ٢١سالمه از خودم نميخوام تعريف كنم اما خدا همه جوره نعمت به من داده،زيبايي اخلاق خوب وهم از نظر مادّي وهم از نظر پدر و مادر(اينارواز خودم نميگما مردم ميگن)اما هيچ كدوم اينها منو خوشحال نميكنه اصلاً بهتر بگم هيچ چيز تو اين دنيا باعث خوشحاليم نميشه،دوست دارم دنيا زود تموم بشه همه بميريم،هر كاري هم كه ميكنم با خودم ميگم خوب كه چي؟اخرش بايد بميريم،خيلي وقتها دوست دارم زار زار گريه كنم،ديگه حوصله هيچ كاري رو ندارم هر كاري هم ميخوام شروع كنم خيلي زود ولش ميكنم مثلاً ادامه تحصيل رو خيلي دوست دارم يا زبان انگليسي رو اما همشونو نصفه نيمه رها كردم اينا رو نوشتم چون خودم هميشه فكر ميكردم فقط من اين مدلي ام و اين منو بيشتر عذاب ميداد اما وقتي پست هاي قبلي رو خوندم يزره آروم شدم كه حداقل تنها نيستم
  • جیران IR ۲۲:۴۱ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۳
    44 8
    سلام من در حال حاضر خیلی خسته ام مرتب در حال گریه کردن هستم فکر می نم همه دارن از من استفاده می کنند در هنگام صحبت کردن کلمه ها را فراموش می کنم میلی برای انجام کاری ندارم فکر میکنم همه از من بهتر هستند اعتماد به نفسم خیلی پایین امد چه کار کنم؟
    • soad US ۱۵:۲۴ - ۱۳۹۱/۱۱/۱۳
      19 2
      سلام منم اینطورم و همش تنهام خسته شدم از حس افسردکی
  • jamshid IR ۱۴:۵۴ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۵
    29 3
    مسئولین محترم خبر انلاین بهتر نیست باتوجه به این همه مشکل روحی که گریبان کاربران محترم را گرفته مقالات راهبردی را بیشتر در معرض مطالعه قرار دهید .ونظرات کارشناسان را منعکس نمائید.
  • هاله IR ۰۹:۴۸ - ۱۳۹۱/۰۱/۱۹
    29 5
    تا جایی که یادمه قبلا هرکی میخواست ازدواج کنه کلی ذوق داشت اما من همش از آینده میترسم و دلم بدجوری میترکه...دلم میخواد بمیرم حوصله زندگی کردن رو ندارم..دنیا جز زشتی و زوال نیست... این چه روزگاریه؟... 27سالمه
  • مریم IR ۱۴:۵۶ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۲
    40 4
    سلام من 16 سالمه شاید از همه کسای که افسردگی داشتن سنم کمتر باشه من حدود دوساله که به دبیرستان امدم با افت شدید معدلم افسردگی شروع شد هر روزم حالم بدتر از دیروز میشه احساس تنهایی شدید احساس نیست واقعیته دوستای کمی داشتم که همین افسردگی باعث شد انها ازم جدا شوند احساس پوچی میکنم - خیلی دوس دارم بمیرم- خیلی میخابم -فک میکنم همه منو دارن مسخره میکنن -هیچ چیزی هیچ کسی باعث خوشحالیم نیشه واز همه مهمتر هیشکی ندارم باهاش درد دل کنم خواهش میکنم کمکم کنید جای دوست نداشتم باشید
  • sahar IR ۲۲:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۵
    16 3
    لطفا یکی بهم یه روانش شناس متخصص وعالی ودرجه یک معرفی کنه ممنون میشم....اضطراریه دوستان saharshahverdi@yahoo.com
  • مرضیه IR ۲۳:۱۸ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۵
    15 3
    سلام من12سالمه و همه ی علائمی که راجب به افسردگی گفته شده رو دارم میخوام بدونم این افسردگی یا مربوط به یه چیزدیگست؟
  • ریحانه IR ۲۱:۲۳ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۶
    27 14
    سلام من 21 سالمه ی شکست عشقی و ضربه روحی بدی خوردم الان دو سال از ماجرایی عشقم میگذره 6سال باهاش بودم .از اون موقع شدم یه ادم عصبی خسته خواب الود تنبل همیشه بی دلیل نکرانم خانوادم درکم نمیکنن.همش زخم رو زخمام میذارن .مدام به مرگ فک میکنم رابطم با خانوادم کلا خیلی بد شده نمیتونم تصمیم بکیرم از ازدواج متنفر شدم.همش احساس میکنم گناهکارترین ادم دنیام در صورتی ایجوری نیس.کاردانی کامپیوترم تازه تموم کردم تمرکزمو رو درس از دست دادم هزار بارم بخونم یاد نمیگیرم ولی قبلا ی بار میخوندم مطالب ملکه ذهنم میشدن به خانوادم میکم افسردکی کرفتم بهم میخندن میکن جلب توجه میکنی ولی من واقعا مریضم.کمکم کنید
  • حسین US ۰۲:۰۷ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۷
    18 6
    من 5سال شیشه مصرف کردم.الان 1 سالی میشه که مصرف نداشتم و بهبود پیدا کردم.ولی شدیدا به افسردگی مبتلا شدم.با اینکه هیچ میلی به مصرف 2باره مواد ندارم.ولی هیچ حس خوشایندی نسبت به زندگی ندارم.نمیدونم چرا از لحاظ روانی خوب نمیشم.و همش احساس پوچی میکنم...پیش دکتر هم رفتم رفتم و میگه زمان میبره واسه خوب شدن افسردگی..ولی همین زمان بردن منو زجر میده
  • soad US ۱۵:۱۷ - ۱۳۹۱/۱۱/۱۳
    17 2
    من خیلی داقونم اینطور نبودم قبلا خیلی شاد و خندان بودم اما یک اتفاق تو زندگیم منو اینطور کرده هر شب خوابهای ترسناک و وحشتناک میبینم تا تنها میشم تنها جیزی که به ذهنم میاد گریه و اهنگ غمگین یا سیگار افکار گذشته و حرفهای بد از مغزم بیرون نمیاد خیلی خسته ام از زندگی ازروحیه ام از خودم از بی معنی بودن زندگی دوست ندارم بخوابم و دوس ندارم بیدار باشم
  • مریم IR ۱۳:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۱/۱۲
    6 4
    خیلی عالی بود
  • امين IR ۱۶:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۱/۱۴
    28 9
    بچه ها شايد شعار باشه ولي منم بدجوري افسرده بودم ولي نماز واقعا روي درمانم خيلي اثر داشت خدارو فراموش نكنين
  • فاطمه IR ۲۱:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۳/۲۳
    18 4
    خسته و تنهام
  • بی نام IR ۱۸:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۶
    14 1
    من ابیمن دارای افسردگی شدید هستم و دارو های خیلی فوی زیادی مصرف میکنم و متاسفانه یک بار خودکشی هم کرده ام که بعدا پشیمان شده و از خدا میخواهم که مرا ببخشد ولی نمیدانم این افسردگی و وسواس کی تموم میشه انشا الله خدا همه رو شفا بده. خدایا شکرت.
  • سمانه IR ۱۴:۱۰ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۱
    8 3
    سلام من خیلی افسردهام اینها همش تقصیر
    • لاوا A1 ۰۶:۲۴ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
      5 3
      تقصیر چیه؟
  • بی نام A1 ۲۱:۴۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۸
    26 0
    چرا ما همه جوونا اینجوری شدیم
  • بی نام A1 ۲۱:۴۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۸
    21 0
    چرا ما همه جوونا اینجوری شدیم
  • مرتضی A1 ۱۹:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۰
    20 0
    من دوسه روزه حالم بده دل شوره دارم بی قرارم علامت افسردگیه؟
  • مارال A1 ۱۶:۵۰ - ۱۳۹۴/۰۴/۰۶
    25 8
    دیگه خسته شدم دلم میخواد بمیرم چندبار رگ دستمو تا نصفه زدم اما دیگه طاقت نیاوردم خیلی خسته ام دیگه نمیتونم مشکلاتمو تحمل کنم توروخدا کمکم کنید
  • hash A1 ۰۷:۵۰ - ۱۳۹۴/۰۵/۱۷
    13 1
    من دچار عدم تمرکز هستم خیلی وقته اینجوریم شبها خواب خوبی ندارم احساس خستگی شدید تو بعضی روزها میکنم از فعالیتهای قبلیم لذت نمیبرم تو جمع احساس درماندگی میکنم تصمیم گیری واسم سخت شده چن بار رفتم پیش روانپزشک نمیدونم چیکار کنم
  • ali A1 ۱۶:۵۰ - ۱۳۹۴/۰۵/۲۱
    27 2
    باسلام.ازاینکه میبینم تنهامن نیستم که این احساسای مذخرفودارم یه کم خوشحال شدم..
  • روشنک A1 ۱۶:۴۹ - ۱۳۹۴/۰۵/۲۵
    5 6
    سلام من ازاین نشانه ها زیاد ندارم ب خاطر ترسیدن های بی دلیلم خواستم از نت کمک بگیرم ک سرازاینجا دراوردم،خب شما حتما دلیل اینکه چرا من اینهمه بی دلیل میترسم رو میدونید.دیگه خسته شدم همش شبا میترسم ک ی موجودی نمیدونم مث جن یاروح بیاد سراغم دیگه ارامش برام نمونده.فقط هم شبا اینجوری میشم
  • بی نام A1 ۰۲:۰۶ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
    8 5
    سلام لطفا یکی منو راهنمایی کنه من متولد 71ی پسردارم ک الان یکسالشه وشیر میخوره زمانی که ک اومدب دنیاشیر بهش دادم و ی چیزی ب شکل گردی دراومد توسینم ولی ن زیاد بزرگ رفتم دکتر سونو هم انجام دادم چیزه بدی نبوده ولی دوماه پیش دوباره سونو دادم یکم کوچیکتر شو ولی این دو سه روزه همش فکرایه بد میکنم شبا نمیخوابم ابس بهش فک میکنم دردهم ندارم اصن
  • یکی A1 ۰۹:۳۴ - ۱۳۹۴/۰۹/۲۰
    11 4
    من همه ی علائم ودارم
  • توحيد IR ۱۲:۰۴ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۱
    2 1
    سلام ميخواستم بگم من بعضي وقتا كه ميخوابم وقتي بيدار ميشم مثلا نميدونم صبح هست يا شب دليلش ميتونه از افسردگي يا تكراري بودن باشه ؟؟؟؟
  • معصوم هشتم RU ۱۲:۱۳ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۵
    11 3
    من اصن خود به خود استرس دارم وحس میکنم همیشه ناراحتم یا مثلن حس میکنم عاشق شدم خییییییلی دوس دارم زمان بگذره اگه بگذره شااااااید درس بشه وبشم
    • داريوش A1 ۱۸:۴۲ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۹
      10 8
      هر چي از دنيا ميخواي دنبالش برو
  • بی نام A1 ۱۱:۵۸ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۵
    11 9
    بخدا نمیتونم دیگه حتی نمیتونم خودمو هم تحمل کنم خواهش میکنم دعا کنید زودتر بمیرم نمیتونم خودمو هم تحمل کنم خدا
    • یک نفر IR ۱۳:۱۲ - ۱۳۹۴/۱۲/۱۱
      7 3
      با مشاور صحبت کن قول می دم خوب می شی
  • بی نام IR ۱۳:۱۵ - ۱۳۹۴/۱۲/۱۱
    13 2
    باید بعضی وقتا واسه خودت باشی و واسه خودت زندگی کنی پس باید شاد بود
  • بی نام IR ۱۴:۰۶ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۴
    3 3
    من دو تا از عاملا رو دارم
  • مهدی A1 ۱۰:۰۴ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۸
    12 3
    یا امام رضاا من خیلی میخوابم
  • رضا IR ۲۳:۲۰ - ۱۳۹۵/۰۱/۰۹
    9 5
    نزدیک به دوماهه افسردگیم حاد شده، همه دوستام رو از دست میدم و کلا خیلی بد بیاری میارم خدايا کمکم کن
  • سما IR ۱۸:۲۵ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۹
    11 12
    سلام ... من 19 سالمه ... پشت کنکوریم ... من قبلا یهادم پر انرژی و قوی و شاد و درس خون بودم و همیشه در لحظه زندگی می کردم ... ولی یه دفعه به طور کاملا ناگهانی بیماری به نام لوپوس اومد سراغم ... ورزشمو ترک کردم .. افت درسی شدید پیدا کردم ... اندام قشنگمو از دست دادم و وزنم به شدت رفت بالا ... الانم اصلا نمیتونم درس بخونم.. وخونوادمم هر لحظه میزنن سرن که درس بخون ولی اصلا حال منو درک نمیکنن .... همیشه تاامیدم و مطمعنم که نمیتونم ... و موفق نمیشم .. از کل سال نود و جهار سرم تو کتاب بود تا چند ماه پیش ولی الان بازم هیچی نخوندم .... از اولم مایوس بودن و به شدت از اینده میترسم ... حتی بعد از مدتی که رفتم دوباره ورزشی رو علشقش بودم ادامه بدم به شدت ضعیف عمل کردم و از ترس و استرس دست و پام میلرزید..
  • پوریا A1 ۲۱:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۹
    16 7
    من افسرده نیستم فقط دلم میخواد بمیرم ...
  • سمانه A1 ۱۳:۲۵ - ۱۳۹۵/۰۲/۱۸
    5 1
    از همسرم دارم جدا میشم .همش به گذشته فکر میکنم از أینده میترسم اشتها ندارم خیلی لاغر شدم افسزدگیم داره بدتر میشه هیچ راهی جلوم نیس چکارکنم
  • من IR ۲۰:۰۶ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۹
    41 2
    افسردگي تو ايران كاملا عاديه چيو مقاله كردين؟
  • نفس RO ۰۹:۰۰ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۳
    3 3
    واقعا منم همينطوريم همه علايمي كه متذكر شدين در وجودم ميبينم اصلا ناي پا شدن ندارم
  • بی نام A1 ۱۳:۳۷ - ۱۳۹۵/۰۵/۰۲
    7 2
    افسرده شدیم
  • پرهام IR ۲۲:۳۹ - ۱۳۹۵/۰۵/۱۳
    17 2
    توی ایران به دلایل زیر اکثر مردم و به خصوص قشر جوان که بدبختانه خودم یکیشون هستم افسرده اند و متاسفانه با دارو و پزشک هم این مساله حل نمیشهبه قول معروف سری که درد نمیکنه با دستمال نمی بندند 1فقر مالی و بیکاری عمومتقریباً هفتاد درصد مردم زیر خط فقرند 2نبود امکانات و تفریحات مفید و سالمکه به خاطر همین خیلی ها دور از جون دنبال اعتیاد میروند و پس از مدتی گوشه نشین و افسرده میشوند چون از خانواده و اجتماع طرد میشوند 3کمبود روابط دوستانه در اجتماع سال به سال رفاقت ها بین مردم و اقوام و فامیل تیره تر شده 4به دلایل فوق امید به زندگی به خصوص در جوانان کمتر شده و نمیتوانند به آرزوهای خود برسند و با فرد مورد علاقه خود ازدواج نمایند و پس از مدتی احساس ناامیدی و پوچ بودن میکنند
  • بی نام A1 ۲۲:۰۱ - ۱۳۹۵/۰۵/۱۹
    12 4
    من دلم میخواد بمیرم دیگه از این زندگی خسته شدم همیشه پست های غمگین میزارم هر روز که از خواب بیدارم میشم میگم کاشکی زنده نبودم
  • بی نام A1 ۰۵:۴۹ - ۱۳۹۵/۰۵/۳۱
    14 1
    به نظرم زندگی بی ارزشه
  • مینا A1 ۲۰:۵۷ - ۱۳۹۵/۰۶/۱۷
    7 1
    راهکار معرفی کنید؟ همش که شد نقل قول یکی پاسخگو باشه لطفا
  • yqwe IR ۲۰:۵۴ - ۱۳۹۵/۰۶/۱۹
    13 2
    سلام.ممنون بابت مطالب خوبتون.من خیلی وقته احساس های خیلی بدی درونم وجود داره.احساس هایی که هر موقع میاد سراغم حالتی بهم دست میده که انگار هیچ راهی ندارم.وضع موقعی بدتر میشه که تا حالا با هر کی این حسو در میون گذاشتم مسخرم کرده.حس خیلی بدیه.سوالای عجیب میاد تو ذهنم.مثلا من کیم؟؟خدا کیه؟اصن دنیایی که توش زندگی میکنم واقعیه؟بقیه آدما وجود دارن یا همشون مث یه رباط برنامه ریزی شده دارن نقششونو بازی میکنن؟آخر چی میشه؟فقط من این حس های بد رو دارم یا امکان داره بقیه هم مث من باشن؟چرا آدما باهم فرق دارن؟دلیل فرق بین آدما چیه؟ به نظرتون باید برم پیش روان پزشک یا اینا به خاطر سن و سالنمه و در آینده خودش رفع میشه.در ضمن من 17 سالمه.ممنون میشم کمکم کنید...
    • سعید A1 ۱۲:۰۱ - ۱۳۹۷/۰۳/۱۳
      1 4
      آقا اینا رو گفتی خندم گرفت چون خودمم تجربه کردم این به خاطر سن و سالت هست و در آینده ای نه چندان دور به چیز های دیگری فکر خواهی کرد
  • بی نام IR ۱۱:۵۰ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۲
    20 7
    سلام دوستان من آبان ماه سال گذشته دچار افسردگی شدم البته از یکی دو ماه قبل کم کم شروع شد ولی درآبان ماه خیلی شدید شد، احساس پوچی مطلق ،تنهایی شدید تمام وجودمو فرارگرفته بود سه چهار ماهی خیلی حال بدی داشتم کسی رو هم نداشتم کمکم کنه، خودم بفکر افتادم عصرا زودتر از سرکار برمیگشتم وبهمراه مادر وخواهرم میرفتیم مسجد نزدیک خونه نماز جماعت میخوندیم خیلی بهم انرژی میداد من توی اون دوره تنها چیزی که آرومم میکرد همون چشم انتظاری برای اذان مغرب ومسجد رفتنامون بود صبحا هم قبل اینکه سرکار برم سوره یس رو میخوندم کم کم حالم بهتر شد، الان خدا رو شکر حالم خوبه بعضی وقتا افکار واحساس منفی میاد سراغم که سعی میکنم ذکر یونسیه رو بخونم واز خدا کمک میخوام .
  • بی نام IR ۱۱:۵۹ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۲
    13 3
    با تجربه ای که گذروندم بهتون پیشنهاد میکنم سعی کنید توی زندگی ومحیطی اطرافتون تغییر ایجاد کنید هر چند کوچک خیلی بهتون کمک میکنه ،گرچه زندگی هریک از ما با همدیگه خیلی فرق داره ولی فراموش نکنیم ما به زندگی دچار شدیم و باید فصل فصل اونو رو زندگی کنیم ،تحت هر شرایطی امیدتون به خدا باشه، امیدوارم نگاه مهربان حضرت دوست بدرقه ثانیه ثانیه لحظاتتون باشه.اراتمند شما هدی
  • بی نام A1 ۱۸:۳۳ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۸
    8 2
    سلام منم ازموقعی که مادرم فوت کرد شوهرم بهم خیانت کرد مادرم از ارث محروم کرد ارثمو به خواهرو برادرام داد دیگه کسی رو ندارم افسرده بودم الان شدت پیدا کرده
  • zm IR ۲۰:۱۷ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۸
    8 7
    من خیلی وقته این علائم و بشدت دارم و دیگه هم نمیتونم ادامه بدم خیلی سخته خیلی افکارای منفی رهام نمیکنه با اینکه الان مشکل خاصی ندارم ولی هنوز این علائم بشدت در من دیده میشه و هرکاری میکنم که مبارزه کنم خوب نمیشم و هیچ وقتم نخواهم شد
  • منتظرم A1 ۰۷:۴۶ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۶
    2 4
    وای باران چقدر زندگیت شبیه منه هم سن من هم هستی، منم با خوندن پستهای قبل. اروم شده
  • بی نام A1 ۱۵:۲۲ - ۱۳۹۵/۰۹/۱۱
    44 12
    عزیز من دکتر مشاور قرص همش کشکه شما به یه جوون کار با حقوق خوب بده عمرا اگه افسرده باشه شما فکر میکنین چرا الآن جوونا افسرده و پژمرده شدن ؟ به خاطر پوله پول
  • بی نام A1 ۰۹:۱۷ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۹
    24 1
    آدم آنقدر از از کسایی دوست داره ضربه میخوره از غریبه نمیخوره
  • بی نام RO ۱۰:۰۲ - ۱۳۹۵/۱۲/۰۵
    13 5
    هیچ وقت نمی تونی خودت رو عوض کنی
  • بی نام A1 ۱۶:۵۴ - ۱۳۹۶/۰۱/۰۳
    18 2
    فکر‌ میکنم که کسی منو دوست نداره و آرزوی مرگ دارم لطفا در این مورد راهنماییم کنید
  • بی نام A1 ۲۳:۰۵ - ۱۳۹۶/۰۱/۱۲
    15 5
    من اصلا حالموخوب نیس ب شدت حس خودکشی دارم
  • ندا A1 ۲۳:۰۸ - ۱۳۹۶/۰۱/۱۲
    28 8
    من افسرده نیستم شدید دلم خودکشی میخواد هرثانیه دارم ب مرگ نزدیک تر میشم
  • نقیب A1 ۱۶:۲۲ - ۱۳۹۶/۰۳/۰۴
    13 2
    سلام نقیب هستم از کابل، ۲۶ ساله ام و مسوولیت یک خانواده ۱۰ نفری بر دوشم است باید به آنها کمک ورسیدگی کنم از مخارج روز مره الی مخارج تحصیلات آنان را دریابم و کمک کنم چون کلان خانواده ام ، تا حدود ۴ سال قبل من یک متدین بودم و امیدوار به زندگی و خدا بودم هیچ شکایتی از زندگی خود نداشتتم. تا اینکه یک رابطه عاشقانه با دختری در وجودم پیدا شد طرف دختری بی پروا بود و هرکه دوست داشت رابطه داشته باشد و همین موضوع مارا از هم جدا کرد اون رفت و عروسی کرد من مانده ام با زندگی خفه کن . الان ۵ سال ازون روزها میگذرد و من مثل یه معتاد به اون فکر میکنم و هیچ خبری ازش ندارم. من بعد از مطالعه که تحت تاثیر جدایی مان داشتم الان مبدل به یک بی دین شده ام و به هیچ دینی معتقد نیستم باخود همیشه درجنگم اینکه چرا هست شد
    • مریم A1 ۰۹:۱۵ - ۱۳۹۶/۱۲/۰۵
      4 1
      سلام نقیب جان من هم سال 94 برای اولین بارباپسر اشناشودمو اشقش بودم امابعد 3 ماه ی نفر بادروغو دون منو مال خودش کردو منو از عشق واقعیم دورکرد الان 3 ماهه تلاق گرفتم اون پسری هم که اشقش بودم هنوز مجرده و اون هم اشق من بودالانم نمیدونم دوسم داره یا نه توپسر ب نظرت منوراه میده توزندگیش کمکم کن منم کمکت میکنم
  • نگين A1 ۱۸:۰۰ - ۱۳۹۶/۰۳/۰۴
    18 22
    من ٢٠ سالمه دانشجو هستم و عاشق يه كسيم كه ميدونم بهش نميرسم، افكارم انقدر منو درگير كرده كه اصلا نميتونم به كارهاي روزمره ام برسم، واقعا ديگه خسته شدم از دو ماه پيش هم ٣ كيلو وزن كم كردم تا حالا...
  • بی نام A1 ۰۶:۰۷ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۵
    10 0
    من دارم از ناراحتی میمیرم احساس مردن دارم
  • نادیا RO ۱۶:۳۴ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۵
    7 2
    منم مثل همه ی شما ها ولی بد بخترو افسرده تر
  • بی نام A1 ۱۱:۱۰ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۹
    9 2
    سلام من پونزده سالمه ‌‌...واحساس میکنم افسردگی دارم ...چون تمام این علائم در من هست ...من از وقتی که خواهر کوچک ترم به دنیا اومده اینطوری شدم همش بخواطر جلوی خانواده تحقیر میشم و در هر دعوا خانوادم طرفداری اون رو میکنن ...اون خیلی بی ادبو پروااا ...واز گریه به عنوان یه اصلحه استفاده میکنه ..منم هیچوقت فرصت طلافی برای کار هاش پیدا نکردم ..‌.از وقتی اون اومده تمام این نشونه هارو پیدا کردم ... به نظرتون دلیل افسردگیم چیه
  • ح A1 ۲۱:۵۶ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۶
    3 3
    وای مامان منم بچه هاش اولویت اخرشن دارم دق میکنم
  • حنانه A1 ۰۸:۳۰ - ۱۳۹۶/۱۲/۱۸
    6 3
    یکتاجان توچندسالته و اهل کجایی شایدبتونم کمکت کنم بچه هابیاید باهم مشکلات هم دیگر روحل کنیم ب خدامیشه یک دست صداندار ولی اگه باهم باشیم مشکلاتمونو حل میکنیم من18 سالم اهل ارومیم هرکی پایست اسم منوصدابزنه ممنون
  • بی نام A1 ۰۷:۴۸ - ۱۳۹۶/۱۲/۲۱
    10 1
    وای کمکم کنید ؟........
  • حنانه A1 ۰۸:۴۳ - ۱۳۹۶/۱۲/۲۲
    9 1
    من منهای ارام دیگر بعلاوی کسی نمیشوم.