اما مهم این است که این تغییرات در جهت تبدیل آموزش و پرورش به یک دستگاه تخصصی با وظایف مشخص که ذاتی ان است انجام شود. یعنی آموزش و پرورش تبدیل به دستگاهی تخصصی با وظایف تعریف شده و معین شود.
با انجام این تغییرات وظایف اضافی که مربوط به سایر دستگاه ها است از دوش آموزش و پرورش برداشته می شود و دستگاه آموزش و پرورش سبکبار شده و به وظایف اصلی و ذاتی خود می پردازد.
بر خلاف تصور عمومی آموزش و پرورش تنها دستگاه متولی تعلیم و تربیت کودکان نیست و رقبا و همکارانی مانند خانواده ، صدا و سیما ، مسجد ، حوزه ، نهادهای ورزشی ، محصولات مجاز و غیر مجاز فرهنگی و...دارد.
در حال حاضر اموزش و پرورش بخشی از وظایف حداقل 10 دستگاه دیگر را انجام می دهد. به عنوان مثال آموزش و پرورش بخشی از وظایف وزارت خانه های علوم ، بهداشت، مسکن و شهرسازی و سازمان هایی مانند شهرداری، تبلیغات اسلامی و بهزیستی و نهادهایی مانند حوزه علمیه و مساجد، نیروهای مسلح را انجام می دهد.البته منظور این نیست که این کارها انجام نشود، بلکه باید انجام آنها به حوزه های تخصصی واگذار شود .
تغییر بعدی در نیروی انسانی وزارتخانه است. معلمان ما باید برای انجام وظایف خود تربیت حرفه ای شوند و تعلیم وتربیت براساس پرورش استعداد و توانایی های تک تک دانش اموزان پایه ریزی شود.
دانش اموز باید کنش گر ، فعال و جستجوگر تربیت شود ،گزینش معلمان بر اساس اصول حرفه ای باشد و آموزش و پرورش از حالت کارخانه ای و تولید انبوه دانش اموزان یکسان به دستگاهی تبدیل شود که فردیت دانش اموزان را به رسمیت بشناسد.
در حال حاضر آموزش و پرورش ما از نظام های اموزشی نوین دنیا 40 سال عقب تر است و قطعا نیاز به تغییر و تحول دارد. اما در بحث هایی که از سوی مسئولان به عنوان تحول مطرح می شود چنین رویکردی دیده نمی شود و مسائل پیش پا افتاده ای مانند تغییر مقاطع آموزشی مطرح می شود.
مدیران جامعه باید بپذیرند که آموزش و پرورش هم مانند رشته های دیگر دارای مبانی علمی است و بدون آشنایی با علوم آموزش و پرورش نمی توان در باره مسایل آموزشی اظهار نظر کرد.
نظر شما