او مثل سایر نویسنده ها آخرین کارش را بر اساس زندگی و در حقیقت پایان زندگی اش نوشته است و اکثر منتقدان آن را افسرده ترین کار والاس اعلام می کنند و حتی بعضی اعتقاد دارند تصمیم او برای خودکشی با نوشتن این کتاب شروع شده است.

 

هر نویسنده ای که می‌میرد یا خودکشی می‌کند معمولاً نوشته هایی دارد که ناتمام می ماند چرا که آنها آدمهایی هستند که همیشه می نویسند و این حقیقت همیشه در طول تاریخ برای نویسنده های مشهور و غیر مشهور اتفاق افتاده است، به ندرت اتفاق می افتد که مرگ منتظر پایان یک کتاب یا یک نوشته و یا حتی یک نامه بماند.

«توماس آکویناس» فیلسوف و نویسنده مذهبی ایتالیایی تمام عمر خود را صرف کرد تا بتواند کتابی که در طول عمرش وعده نوشتن آن را داده بود یعنی «مدخل الهیات» دین مسیح را بنویسد ولی تنها قبل از مرگش موفق شد دو فصل را روی کاغذ بیاورد.

«والتر بنیامین» فیلسوف، مترجم، نویسنده و زیبایی‌شناس مارکسیست آلمانی و از اعضای مکتب فرانکفورت بود. وی یکی از منتقدین فرهنگی، دانشمندان ادبی و ژورنالیست‌های اجتماعی نیمه اول قرن بیستم آلمان بود. او از منقدان امپریالیسم در غرب بود و به مبارزه با سرمایه‌داری می‌پرداخت. 13 سال روی پروژه سقف های طاقدار از آهن و شیشه که پایه اصلی آن از قرن نوزدهم توسط دانشمندان فرانسوی گذاشته شده بود کار کرد ولی قبل از تمام شدن کتابش برای فرار از دستگیری توسط نیروهای نازی خودکشی کرد.

لیست خودکشی به دلیل افسردگی، صرف نوشیدنی های الکلی و بیماری نویسنده ها و مشاهیر را اگر به این موارد اضافه کنیم برای خود کتابی می‌شود.

گفته می شود داستایوفسکی، نویسنده روس جنایت و مکافات اگر زنده بود می خواست جلد دیگری از کتاب برادران کارامازوف را بنویسد. وی در نوشته‌هایی که بعد از مرگش کشف شد، نوشته بود: «این کتاب مانند چاقویی در قلب من است که برای درآوردنش مجبورم جلد دوم آن را بنویسم.»

به گزارش خبرآنلاین، یکی از توانایی های مغز انسان این است که وقتی چیز ناتمامی را می بیند عادت به تمام کردنش دارد و تمام حواس خود را برای درست تمام کردن آن به کار می گیرد. وقتی کلمه ای ناتمام ببینیم ذهن ما با توجه به تجربیات گذشته آن را تکمیل می کند و همین امر در مورد داستان و رمان‌ها نیز واقعیت دارد. به اعتقاد بسیاری از منتقدین ادبی، نویسنده ها افکار خود را به مخاطب منتقل می کنند تا بتوانند رمانهای نیمه کاره آنها را تمام کنند و در حقیقت رمانهای مشهور مثل کتابهای درسی هستند که هدف آنها آموزش دنیایی است که نویسنده برای مخاطب ساخته است و از او می خواهد آنها را گسترش دهد.

بعد از چارلز دیکنز همه نویسنده های جوان انگلیسی تا سال‌ها به سبک او می نوشتند و سعی می کردند شبیه آرزوهای بزرگ بسازند و خانه ای متروک و غم زده برای خانم هاویشان دیگری خلق کنند.

دیوید فاستر والاس (۲۱ فوریه ۱۹۶۲ - ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۸) نویسنده رمان و داستان‌های کوتاه آمریکایی بود. دیوید فاستر والاس یکی از نویسندگان موفق نسل خودش بود که در نهایت بعد از نوشتن داستان‌های مشهوری مثل «شوخی بی پایان و چند کتاب دیگر» به زندگی خود در اتاق شخصی اش پایان داد. دیوید فاستر والاس به خاطر رمان 1079 صفحه ‌ای «شوخی بی پایان» که سال 1996 نوشت، در رسانه‌های ادبی جهان معروف شد.

مجله تایم چندی پیش این رمان را در لیست صد رمان برتر زبان انگلیسی انتخاب کرد. والاس اولین رمانش را با عنوان «جاروی سیستم» در سال 1987 منتشر کرد. استفاده از کلمات و لغات دور از ذهن و قدیمی در داستان، مورد علاقه وی بود، به همین خاطر معروف است که هنگام خواندن رمان یا داستانی از والاس باید لغتنامه آکسفورد را همراه داشته باشید.

آخرین کتاب والاس «شاه رنگ پریده» نتیجه تحقیقات وی از سال 1997 بود که نیمه تمام ماند و در سال 2011 چاپ شد که طعم «شوخی بی پایان»ش را داشت ولی تنها شوخی آن این است که شبیه بقیه کتابهای والاس نیست.

او مثل سایر نویسنده ها آخرین کارش را بر اساس زندگی و در حقیقت پایان زندگی اش نوشته است و اکثر منتقدان آن را افسرده ترین کار والاس اعلام می کنند و حتی بعضی اعتقاد دارند تصمیم او برای خودکشی با نوشتن این کتاب شروع شده است. این کتاب که بخش عمده ای از آن نامه ها و دست نوشته هایی است که از دفتر و منزل شخصی نویسنده جمع آوری شده است از پایانی نامعلوم خبر می دهد که در رمان شوخی های بی پایان نیز مطالب در هیچ جایی تمام نمی شود و می توان نوشته های والاس را نوشته های بی انتها خطاب کرد که در آخرین کتابش به اوج خود می رسد و وقتی زندگی خود را با حلقه ای طناب پایان می دهد زندگی و کتاب‌هایش را با هم ناتمام می‌گذارد.

در حقیقت قصد از نوشتن کتاب «پادشاه رنگ پریده» توصیف زندگی بی رنگی است که مانند رنگ های آبی بی اختیاری است که در گوشه و کنار کارهای پیکاسو دیده می شود که دلیل استفاده از آنها در آن نقطه مشخص نیست.

به طور خلاصه می‌توان گفت والاس با کتاب و اقدامش برای خودکشی نشان می دهد که در زندگی همه چیز در مقابل هم وجود دارند. سرگرمی در مقابل افسردگی، وظیفه در مقابل تفریح، پیچیدگی در مقابل سادگی و حتی توجه در مقابل بی توجهی همگی در بازی قرار دارند که پایانی ندارد و در این میان نویسنده ای مثل والاس خود را برای پایان دادن به این بازی از بین می برد ولی شاید راههای بهتری برای پایان دادن به این تقابل های تکراری در زندگی وجود داشته باشد...

نیویورک تایمز/ 4 آوریل 2011/ ترجمه محمد حسنلو

60

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 141299

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 14 =