سفیر ایران در سازمان کنفرانس اسلامی معتقد است«اگر معادله برد برد را برای آینده منطقه ترسیم نکنیم، تنها معادله باقی مانده باخت باخت است.»

مینا علی اسلام:‏‎ ‎سازمان کنفرانس اسلامی این روزها شاهد تحولاتی گسترده در جهان اسلام و منطقه خاورمیانه است. طی ‏چند ماه اخیر روزی بدون اخبار حساس از داخل کشورهای اسلامی سپری نمی شود. این کشورها برای اولین بار در قرن ‏حاضر دستخوش تغییرات سراسری شده یا در آستانه وقوع این تحولات هستند.‏

در این میان سازمان کنفرانس اسلامی به عنوان دومین سازمان مهم و تاثیرگذار بین المللی پس از سازمان ملل چه نقشی را ‏ایفا می کند و چه ابزارهایی برای همراهی با موج تغییرات در کشورهای اسلامی در اختیار دارد‎.‎ا ین ها سوالاتی است که در ‏گفت و گوی خبرآنلاین با حمیدرضا دهقانی، سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان کنفرانس اسلامی ‏بررسی شده است که در ادامه می آید:‏ 

در جریان تحولات پی در پی خاورمیانه سازمان کنفرانس اسلامی چه نقشی بازی می کند؟ آیا این سازمان بی طرفانه به ‏تحولات می نگرد یا با مسئولیت روند تحولات را پیگیری کرده و برنامه ریزی می کند؟
تحولات اخیر در منطقه و شمال آفریقا تحولات بسیار مهم و سرنوشت سازی برای کشورهای منطقه و جهان است. همه ‏کشورهایی که تحولات سیاسی اخیر در آن رخ داده و یا در حال وقوع است و شاهد تحولات هستند عضو سازمان کنفرانس ‏اسلامی می باشد. بنابراین به طور طبیعی تحولات اخیر منطقه بر آن تاثیر مستقیم داشته و برایش اهمیت زیادی دارد.‏
البته می دانید که یک سازمان بین ‌لمللی از خود اراده‌ای برای ایفای نقش و وظیفه ندارد و این مجموع اعضاء و ‏کشورهای عضو هستند که نوع تصمیم و نقش آن را تعیین می کنند و البته در این میان کشورها و بازیگران اصلی ‏‏(موسسین، پرداخت کننده های حق سهم بیشتر و کشور مقر سازمان) و در مواردی اعضای دبیرخانه و بو یژه شخص ‏دبیرکل؛ در هدایت مسیر سازمان نقش موثری دارند.‏

سازمان کنفرانس اسلامی در واقع با هدف حمایت از قدس شریف در سال 1969 تاسیس شد. در این تاریخ بدنبال آتش زدن ‏قدس شریف توسط صهیونیست ها، برخی سران کشورهای اسلامی از جمله ایران جلسه ای را در مغرب تشکیل دادند و با ‏ادامه این جلسات در کشورهای اسلامی دیگر سازمان تاسیس شد. البته نوعی رقابت بین موسسین سازمان که اغلب از ‏پادشاهان جهان اسلام مانند پادشاه عربستان، پادشاه ایران، پادشاه مغرب و پادشاه اردن و ... بودند و برخی سران ‏کشورهای عربی مانند جمال عبد الناصر نیز در تاسیس سازمان دخیل بود. اگرچه سازمان کنفرانس اسلامی نیز مانند سایر ‏سازمان های بین المللی و منطقه ای در دوران حیات خود دارای فراز و نشیب بوده است اما در مجموع این سازمان از زمان ‏تاسیس تا امروز همگام با تحولات منطقه ای جهانی از لحظ کمی و کیفی رو به رشد بوده است. اعضای آن از 22 کشور در ‏سال 1969 به 57 کشور رسیده است، بیش از 13 کشور و سازمان عضو ناظر سازمان شده اند. تعدادی زیادی ‏نهاد/سازمان تابعه، وابسته و تخصصی در حوزه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و تحقیقاتی ایجاد نموده ‏است. که ممکن است این تعداد افزایش یابد و هم از حیث مسئولیت و وظیفه، فعالیت های متعددی را عهده دار شده است. ‏حوزه فعالیت آن نیز به تبع تحولات جهانی گسترده شده و در زمینه های توسعه اقتصادی و گردشگری، کاهش فقر، مبارزه ‏با اسلام ستیزی و ... فعال است. این سازمان در سال 2005 برنامه عمل ده ساله خود را در اجلاس سران مدون نموده و در ‏حال اجرای آن می باشد و در سال 2008 نیز منشور خود را باز نگری کرده است. در همین راستا نیز در حال ساختار ‏سازی و ظرفیت سازی در سازمان و کشورهای عضو می‌باشد. ‏

این سازمان در تحولات اخیر نیز در حوزه ‌های مختلف بین‌المللی به ویژه امور بشر دوستانه، مساعی جمیله و کاهش ‏تنش بین کشورها تلاش کرده به ایفای نقش بپردازد. به علاوه در مواقع بحرانی نیز با صدور بیانیه‌هایی طرفین دعوا را به ‏خویشتن داری، صبر، قانون مداری و رعایت حقوق بشر و قواعد دموکراسی و پرهیز از خشونت دعوت نموده است. به ‏نظر می‌رسد سازمان کنفرانس اسلامی در آینده هم از رشد کمی و کیفی برخوردار بوده و همچنان روند تکاملی خود را ‏ادامه دهد. بویژه که مطالبات مردم در سطح کشورهای اسلامی افزایش یافته و این مطالبات ناشی از آگاهی مردم و تغییر ‏نگرش آنها به زندگی و اداره سیاسی و اجتماعی و اقتصادی کشورهایشان برمی گردد. در نتیجه به موازات افزایش ابزار و ‏وسایل ارتباط جمعی و بویژه پیدایش برخی ابزارهای نوین در اطلاع رسانی، آگاهی به همراه مطالبات جدید در میان مردم ‏کشورهای اسلامی شکل گرفته که دولت های منطقه باید به این مطالبات توجه داشته و پاسخ مناسب را ارائه دهند. سازمان ‏هم باید هم پای مردم و دولت‌های اسلامی مطالبات مردم کشورهای اسلامی و به طور کلی مسلمانان را در سطح جهان ‏همراهی کند و قادر به پاسخ گویی مناسب باشد.‏

آیا در شرایط کنونی سازمان توانسته است شأن خود را به شکلی که شما توضیح دادید در جریان تغییرات رو به افزایش ‏سیستم ‌های حکومتی کشورهای عربی حفظ کند یا خیر؟
طبیعی است که همچنان که مردم ابزارهای نوینی را برای طرح مطالبات خود بدست آورده اند و از دولت های خود پاسخ ‏گویی صحیح به مطالبات مطرح شده را می خواهند، دولت ها هم در تلاش برای کسب توانایی های جدید برای پاسخ گویی به ‏مطالبات مردم هستند. سازمان کنفرانس اسلامی نیز که نهادی برخواسته از اراده دولت های اسلامی است متاثر از این ‏تحولات خواهد بود و در صدد است که نقش فعالتر و رو به جلویی در سطح بین الملل ایفاد نماید. همانطور که گفته شد این ‏سازمان در حال ساختار سازی و ظرفیت‌سازی برای تحقق اهداف منشور خود و برنامه عمل ده ساله است و تحولات اخیر ‏باعث شده است که سازمان برای همگامی با تحولات و تسریع در برنامه ها تلاش بیشتری نماید و جویای نقش فعالتری ‏باشد. تلاش سازمان برای تسریع در اجرایی شدن کمیسیون مستقل دائمی حقوق بشر اسلامی، توسعه هماهنگی و همکاریهای ‏امور بشر دوستانه، ایجاد دفاتر بین المللی و منطقه ای از جمله تلاش ‌های سازمان برای عقب نماندن از تحولات و پاسخ ‏گویی به نیاز های جهان اسلام است. اما سازمان به تنهایی نمی‌تواند پاسخگوی مطالبات باشد و روند تغییرات در منطقه و یا ‏همبستگی و انسجام اسلامی را مدیریت کند. مگر آنکه دولت های عضو همکاری کنند. به بیان دیگر همکاری همه کشورهای ‏عضو بطور کلی و همکاری و هماهنگی کشورهای کلیدی سازمان بخصوص جمهوری اسلامی ایران، ترکیه، عربستان ‏سعودی، مصر، مالزی،سنگال و پاکستان و برخی دیگر از کشور ها می تواند باعث رونق نقش کلیدی سازمان در منطقه و ‏در سطح بین‌المللی شود.‏

به این ترتیب در آینده شاهد خواهیم بود که سازمان هم پای تحولات منطقه دستخوش تغییرات خواهد شد تا متناسب با شرایط ‏جدید خود را آماده کند. اما این تغییرات بسته به زمان انتقال خواسته ها از مردم به دولتها و از دولتها به سازمان طول خواهد ‏کشید و روندی زمان‌بر است. ‏

اشاره داشتید که سازمان کنفرانس اسلامی برخواسته از اراده دولت های اسلامی است. این مساله باعث می شود که ‏هرگونه تغییر و تحول در کشورهای اسلامی نهایتا منجر به تغییر در سازمان شود. آیا برنامه ای برای این تغییرات ‏احتمالی بررسی شده و سطح تغییرات را چطور پیش بینی می کنید؟
به طور قطع تحولات احتمالی در سازمان تدریجی و تکمیل کننده تحولات کشورها و خواسته‌های مردمان کشورهای عضو ‏است و بی تردید این تغییرات به سمت تعالی پیش خواهد رفت. برخی از سازمان‌ها پس از مدتی فعالیت سیر نزولی را طی ‏کرده اند در حالی که سازمان کنفرانس اسلامی از زمان تاسیس تاکنون سیر صعودی داشته است هر چند بنا به دلایلی این ‏سیر بطئی و کند بوده است و موانعی که شرح آن از حوصله این بحث خارج است در سازمان را در دستیابی به اهدافش با ‏مشکلاتی روبرو ساخته است. با این وجود می‌توان پیش‌بینی کرد سازمان در آینده نیز به روند رو به رشد خود چند با ‏سرعت کم ادامه دهد. نباید فراموش کرد که اثرگذاری سازمان به عنوان سازمانی که عناصر موثر تشکیل دهنده و حاضر آن ‏تا آینده قابل توجهی تولید و صادرات منابع انرژی را به عهده دارند در سطح جهانی از اقبال حضور و نفوذ بهره‌مند است. در ‏واقع یکی از عوامل تاثیرگذار در آینده اقتصاد جهان کشور های اسلامی هستند که به واسطه برخورداری از حجم عظیم منابع ‏انرژی می توانند به افزایش نقش خویش بیاندیشند. ‏

از سوی دیگر نقش و حضور مردم در کشورهای اسلامی که در طول سال ها و دهه های گذشته فراموش شده و این ‏فراموشی یکی از علل عقب افتادگی کشورهای اسلامی شده بود هم اکنون رو به فزونی است. اکنون مردم کشورهای اسلامی ‏خواهان حضور و نقش آفرینی در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود هستند. در گذشته نادیده گرفتن خواسته ‏مردم و وابستگی کشورهای اسلامی به کشورهای غربی و شرقی باعث شده بود که یک کشور اسلامی نتواند نقشی مثبت و ‏اثرگذار در جهان ایفا کند و در نتیجه سازمان کنفرانس اسلامی هم به عنوان سازمانی متشکل از کشورهای اسلامی نتواسته ‏بود در مقایسه با انچه می توانست باشد از بالندگی لازم برخوردار باشد. ولی به مرور که دولت ها در کشورهای اسلامی ‏اختیارات مردم خود را در تعیین سرنوشت شان افزایش می دهند، نیاز به کار دستجمعی در بین کشورهای اسلامی بیشتر ‏احساس می شود و در نتیجه نقش سازمان هم به عنوان یکی از تاثیرگذارترین نهادهای بین المللی و دومین سازمان بین ‏المللی پس از سازمان ملل و به عنوان نماینده بیش از یک و نیم میلیارد مسلمان ارتقا پیدا خواهد کرد.‏

شما اشاره داشتید که سازمان تبلور اراده دولت هاست و تلاش دارد خود را با مطالبات مردم کشورهای اسلامی ‏هماهنگ کند. آیا در شرایط فعلی این مساله تعارض برانگیز نیست چراکه در برخی کشورهای اسلامی دولت ها خلاف ‏خواست مردم خود تصمیم گیری می کنند و در مقابل اعتراض های آنها مقاومت را می کنند؟
سازمان در حقیقت متشکل از کشورهای اسلامی است و به میزانی که دولت های این کشورها برآیند نیروهای موجود در ‏کشور خود باشند، به همان میزان سازمان هم می تواند برآیند خواست مردم کشورهای اسلامی و برآیند نیروهای عظیم و ‏بالقوه موجود در کشورهای اسلامی باشد.‏
به میزانی که دولت های کشورهای اسلامی از مردم خود دور باشند و یا خواسته های مردم در این کشورها مورد توجه ‏نباشد، سازمان هم در این زمینه از خواسته های مردم فاصله خواهد گرفت. در واقع سازمان ماهیت مستقلی از کشورهای ‏عضو ندارد. تصمیم گیری در سازمان توسط اجلاس سران کشورهای اسلامی(هر سه سال یک بار) و اجلاس وزرای ‏خارجه کشورهای اسلامی (هر سال یک بار) اتخاذ می شود و در نتیجه به میزانی که دولت ها با خواسته های مردم خود ‏هماهنگ باشند، سازمان هم به همان میزان با خواسته‌های ملتهای مسلمان هماهنگ خواهد بود. نکته مهم آن است که موج ‏بیداری و مردم سالاری منطقه را فرا گرفته است واین مساله باعث خواهد شد که دولتها اجباراٌ به سمت پاسخگویی به ‏مطالبات مردم بروند و به خواسته های مشروع آنان تن دهند و این امر نقش سازمان را در سطح جهان پررنگ تر خواهد ‏کرد. ‏

وضعیت در برخی کشورهای اسلامی وخیم است و این موجب نگرانی کشورهای مهم اسلامی شده است. چه عواملی در ‏وخامت یا بهبود این اوضاع دخیل است؟
بسیاری از کشورهای اسلامی، بدون شک دغدغه آینده منطقه و جهان اسلام را دارند. اگرچه این تحولات نوید خوبی برای ‏آینده است و مرحله انتقالی محسوب می شود، اما نوع برخود و تعامل برخی از دولتهای اسلامی می تواند فرصت فعلی را به ‏تهدیدی برای آینده ملتهای مسلمان تبدیل کند. از طرفی دیگر کشورهای منطقه بدلیل مختلفی از یکدیگر و از تحولات بطور ‏عام متاثر می شوند. ممکن است یک کشور از درجه رشد بالاتری برخوردار باشد یا در یک کشور سرعت تحولات سریع ‏تر از سایر کشورهای منطقه باشد اما بی تردید این گونه نیست که روند تحولات بر سایر کشورهای منطقه بی تاثیر باشد. ‏بنابراین ما در آینده شاهد تاثیر تحولات بر تمامی کشورهای منطقه خواهیم بود. اما اینکه عمق تحولات چه اندازه باشد یا تا ‏چه اندازه مانند مورد لیبی خونین باشد یا مانند مورد بحرین با دخالت نیروهای خارجی مواجه شود، به چند عامل از جمله ‏نوع برخود دولتها، نوع همراهی کشورهای اسلامی با تحولات و نوع برخورد جامعه بین‌المللی با خواسته‌های مردم ‏بستگی دارد. اگر خواسته‌های مردم توسط دولت‌های منطقه سرکوب شود، آن زمان شاهد وضعیتی خواهیم بود که اولا ‏مطالبات عمیق تر و بنیادی تر خواهد بود و ثانیا خوشونت بار شده و سرانجام به دخالت بین‌المللی منتهی خواهد شد. اما اگر ‏پاسخ‌گویی دولت‌ها به خواسته ‌های مردم منطقی تر، سریعتر، شفاف تر باشد، این تغییر و تحولات زودتر صورت گرفته و ‏به دور از خشونت و جراحی بوده و چندان عمیق نخواهد بود. ‏

از سوی دیگر جامعه بین‌الملل به میزانی که مسئولیت خود را در قبال تحولات منطقه فراموش کند یا منافع سیاسی را بر ‏مبانی انسانی ترجیح دهد، بی تردید دچار وضعیتی خواهیم بود که برخی دولت های خودکامه به سرکوب ملت‌های خود ‏خواهند پرداخت و در نتیجه با وضعیتی به مراتب بدتر از وضعیت ماههای اخیر مواجه خواهیم بود. متاسفانه دولت‌های ‏صاحب نفوذ در جامعه بین‌المللی در برخورد با این حوادث تا حدود زیادی منافع سیاسی خود را بر کبانی و اصول انسانی ‏ترجیح می دهند و این برخورد دوگانه بهانه خوبی برای فرار دولتها از پاسخگویی و همراهی با ملت هایشان شده است. در ‏این موارد منافع سیاسی هدف اصلی از مداخله و یا عدم مداخله است. اما اگر این وضعیت تغییر کند و جامعه بین المللی به ‏سمت نگاه انسانی به دور از نگاه سیاسی و تبعیض آمیز حرکت کند، آن وقت شاهد وضعیتی بهتر از شرایط کنونی خواهیم ‏بود.‏

با نگاه به تحرکات و تلاشهای دیپلماتیک اخیر ایران در کشورهای حوزه خلیج فارس، نقش ایران را در آینده تحولات ‏منطقه چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا این تلاش های دیپلماتیک با توجه به وجود برخی رقابت های نهادینه شده در منطقه ‏می تواند نتیجه بخش باشد؟
ضرب‌المثلی داریم که می گوید"آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باشد چشید". ممکن است با یک یا چند سفر ‏دیپلماتیک نتوان همه اختلاف ها را حل کرد و یا سوء تفاهم ها را برطرف نمود اما این بدان معنی نیست که باید دست بروی ‏دست گذاشت و شاهد آن بود که برخی دست ها که از نزدیکی دولت های مسلمان در منطقه زیان می بینند و منافع شان در ‏اختلاف میان این کشورهاست، فعال شوند و میان کشورهای اسلامی اختلاف افکنی کنند. بر این اساس به نظر می رسد که ‏تلاش های دیپلماتیک ایران در این مرحله برای بررسی زمینه های همکاری با کشورهای منطقه و خلیج فارس بسیار مثبت ‏است. در این گونه فعالیت‌ها جمهوری اسلامی ایران به مانند گذشته تلاش دارد سوء تفاهم های ایجاد شده توسط غربی ها و ‏برخی کشورها که منافع خود را در اختلاف میان کشورهای منطقه می بینند، برطرف سازد. تلاش تهران این است که با ‏ارتباط گیری هرچه بیشتر با کشورهای منطقه مانع ایجاد فتنه بزرگتری در میان کشورهای اسلامی به نام اختلاف و تفرقه و ‏نزاع شود. ‏

سفرهای اخیر وزیر امور خارجه به کشورهای حوزه خلیج فارس یکی از مهمترین گامهایی بوده که جمهوری اسلامی ‏ایران در طول ماه های اخیر و در مسیر یافتن راه حلی برای کاهش رنج های مردم منطقه برداشته است و باید این گام ها ‏افزایش یافته و به سایر کشورهای اسلامی هم تسری یابد. امید است از طرف های مقابل هم این گام ها با پاسخ های مناسب ‏همراه باشد. تبادل دیدارها و تعمیق و گسترش آنها بی تردید در رفع سوء تفاهم ها موثر خواهد بود. ‏

اگر از منظر سازمان کنفرانس اسلامی هم به موضوع دیپلماسی ایران و سایر اعضاء نگاه کنیم. همه کشورهای عضو بر ‏این باور هستند که همکاری و هماهنگی کشورهای عضو بخصوص کشورهای مهم و عمده باعث افزایش دستاوردهای ‏سازمان و ارتقاء همکاریهای منطقه‌ای در حوزه های مختلف شده است. نقشه راه سازمان و منطقه نیز نشان می دهد که ‏کشورها به همکاری و هماهنگی با هم نیاز دارند و نمونه های متعددی وجود دارد که نشان می دهد این کشورها می توانند در ‏چارچوب منافع سازمان و منافع ملی با هم همکاری داشته باشند. ‏

در سفر دیپلماتیک وزیر امور خارجه کشورمان به کشورهای خلیج فارس شاهد تلاش میانجی گرایانه نماینده قطر میان ‏ایران و مصر بودیم. حتی برخی کشورهای منطقه به این نوع همراهی با ایران اعتراض داشتند. نظر شما در مورد آینده ‏مناسبات ایران و مصر که هر دو از تاثیرگذارترین کشورهای اسلامی هستند چیست؟
همانطور که قبلا ذکر کردم مصر و ایران نیز از کشورهای بزرگ و صاحب تاریخ و تمدن منطقه و سازمان هستند اگرچه ‏از حیث دولت و کشور بودن و عضویت در سازمان کنفرانس اسلامی با سایر دولت ها تفاوتی ندارند اما به هر حال به ‏عنوان یک واقعیت تاثیر، نفوذ، سابقه و تاریخ این کشورها و نقشی که در منطقه و جهان دارند، با هم متفاوت است. فکر می ‏کنم که ایران، مصر، عربستان، ترکیه و سوریه و چند کشور دیگر از کشورهای مهم منطقه هستند که همکاری و هماهنگی ‏آنها برای منطقه و جهان اسلام دستاوردهای مهمی داشته است. طبیعی است که ایران با دولت فعلی مصر که منبعث از ‏خواست مردم است روابط خوبی داشته باشد. هر کشوری که در زمینه نزدیک کردن دیدگاه های کشورهای اسلامی تلاش ‏کند از نظر تهران گام مثبتی برداشته است. به اعتقاد ما بر مبنای آیه شریفه" تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی ‏الاثم و العدوان" تقوا در این است که کشورهای اسلامی به هم نزدیک شوند و به طور طبیعی مصر یکی از کشورهایی است ‏که در خاورمیانه و در سطح جهان دارای نفوذ غیر قابل انکار است و ما به آینده همکاری بیشتر با مصر امیدوار هستیم.‏

آیا در شرایط کنونی منطقه امکان اجابت خواسته تهران از سوی عربستان برای اتحاد و همکاری میان کشورهای اسلامی وجود دارد؟
عربستان هم یکی از کشورهای بسیار مهمی است که ما باید در شرایط فعلی در سطح منطقه با آن در ارتباط باشیم. تحولاتی ‏که در منطقه می گذرد همچنان که برای ما از اهمیت فراوانی برخوردار است برای عربستان هم دارای اهمیت است. لذا ما ‏باید همکاری ها را افزایش دهیم و اگر سوء تفاهم هایی هست می توان با گفت و گو و تبادل نظر حل و فصل کرد و از ‏هرگونه اقدام یکجانبه، تحمیلی، واگرایانه، خلاف وحدت و در جهت مقابله با خواست ملت ها پرهیز کرد. به نظر می رسد ‏گریزی از همکاری و هماهنگی و پرهیز از یکجانبه گرایی نباشد و هیچ بدیلی به جز گفت و گو و همکاری و رفع سوئ تفاهم ‏برای هماهنگ شدن کشورهای اسلامی وجود ندارد. باید به مسائل وحدت بخش اولویت داد. نباید کشوری در منطقه فکر کند ‏که به تنهایی می تواند پیروز باشد. اگر معادله برد- برد را برای منطقه تصور و ترسیم نکنیم، تنها معادله باقی مانده معادله ‏باخت- باخت است. ‏

پیش‌بینی شما به عنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران در سازمان کنفرانس اسلامی از روند تحولات خاورمیانه به ویژه ‏بحرانی شدن تحولات در برخی کشورهای منطقه چیست؟
به نظر می‌رسد که کشورهای اسلامی منطقه باید اولا به مردمان خود پاسخ گو باشند چراکه دولت غیر پاسخ گو سرانجام به ‏دولتی دیکتاتور تبدیل می شود و دولت دیکتاتور سرانجام به دولت وابسته تبدیل خواهد شد. دولتی که به مردم خود پاسخگو ‏نباشد ناچار است که به غیر مردم خود متکی شود و این دولت سرانجام رفتنی خواهد بود. همه کشورها باید در ارتباط با ‏مردم خود این نکته را مورد توجه قرار دهند. نه سلاح و نه لشکر کشی و نه اتهامات واهی در نسبت دادن خواسته های بحق ‏به ایادی خارجی، هیچ یک حرکت در مسیر صواب و همراهی با خواسته‌های مردم و پاسخگویی به انان نیست. در خصوص ‏برخی کشورهای منطقه که شرایط بحرانی را سپری می کنند به نظر می رسد که سایر کشورهای اسلامی باید کمک کنند تا ‏مصالحه میان دولت و ملت در این کشورها روان شود و فراینده مردم سالاری و گذار از حکومت های خود کامه بسوی ‏ارائه نقش بیشتر به ملتها با تنش و درگیری کمتری صورت گیرد. آنچه که مانع روان شدن روابط و فهم متقابل دولت ها و ‏ملت ها از یکدیگر شود و رفتاری که به تسهیل روابط دولت ها و ملت ها نینجامد، به کلیه کشورهای اسلامی زیان خواهد ‏رساند.‏

اقدامات هر کشوری در منطقه باید به تسهیل ارتباط و فهم متقابل دولت ها و ملت هایشان بینجامد. در نتیجه آنچه که برای ‏کشورهای اسلامی مطلوب است این است که به آشتی دادن میان دولت ها و ملت های منطقه و نزدیک شدن هرچه بیشتر ‏دیدگاه های آنها یاری رسانند. اقدامات خلاف این روند به فروزان تر شدن آتش کینه و اختلاف می انجامد.‏

همچنان که هر کشور اسلامی نسبت به ملت خود متعهد است، نسبت به جمیع کشورهای اسلامی و دولت ها و ملت های ‏اسلامی هم متعهد است و تعهد کشورهای اسلامی به ملت های دیگر کشورها این است که دولتهای اسلامی را به سوی تفاهم ‏هرچه بیشتر با ملتهایشان وپاسخگویی به انان و همراهی با خواسته هایشان سوق دهند.‏

با این اوصاف و در شرایط موجود سازمان کنفرانس اسلامی در مسیر تفاهم زایی و اختلاف زدایی چگونه عمل کرده ‏است؟ به بیان دیگر این سازمان تا چه اندازه در اتحاد کشورهای اسلامی برای دفاع از مسیر مثبت تحولات منطقه در ‏مقابل کشورهای فرا منطقه ای موفق بوده است؟ ‏
‏ یکی از اهداف و وظایف مهم سازمان ایجاد و حدت و همدلی بین ملتها است. در حقیقت سازمان بدنبال ایجاد وحدت و ‏انسجام میان کشورهای اسلامی است و تلاش دارد خواست ملت های اسلامی مورد توجه قرار گیرد اما برخی اوقات ساز و ‏کارهای مناسب برای سازمان در تحقق این وحدت وجود نداشته است. از سوی دیگر عدم مداخله در امور داخلی کشور ها که ‏از ترم های منشور ملل متحد است و در سالهای اولیه پس از جنگ جهانی دوم، دولت ها سخت بدان پایبند بودند و سازمان ‏ملل نیز کمتر به حوزه امور داخلی کشور ها وازد می شد، همچنان مورد توجه سازمان است در حالی که اکنون مفهوم عدم ‏دخالت در امور داخلی در سطح جهانی تغییر کرده است. پایبندی به تفسیر سنتی ازاین مفهوم همچنان در سازمان کنفرانس ‏اسلامی پابرجاست و از این حیث سازمان کمتر توانسته است در این راستا حرکت کند.‏

سازمان با صدور بیانیه سیاسی و مطبوعاتی از کشورهای دچار بحران و در حال تحول درخواسته کرده است با موضوع ‏به شکل مسالمت‌آمیز و در جهت اراده و خواست مردم عمل کنند و در موارد معدودی نیز با تشکیل اجلاس و نشست ‏های اضطراری و فوق العاده اقدام به اتخاذ تصمیم و صدور بیانیه کرده است که از نمونه‌های آن می‌توان به نشست‌‏های مربوط به بحرانهای ساحل عاج و لیبی در سال 2011 اشاره کرد.‏

سازمان مجموعه ای متشکل از دیدگاههای مختلف و حتی در مواردی متضاد در کشورهای اسلامی است و انتظار ‏مسئولین و مردم کشورمان از این سازمان و عملکرد آن بایستی واقع بینانه باشد. بدیهی است ما در تلاشیم تا با موضع ‏گیری منطبق بر اصول و در چارچوب ارزشها و با توجه به شرایط جاری منطقه و سازمان به تقویت تعامل جمهوری ‏اسلامی ایران با سازمان و سایر کشورهای اسلامی کمک نمائیم. ‏

‏ همان طور که گفته شد سازمان در حال ظرفیت سازی است و تحولات اخیر نیز باعث شده است کشورهای منطقه بیشتر به ‏نیات کشورهای فرامنطقه ای پی ببرند و با محوریت سازمان بیشتر به نیاز همبستگی منطقه‌ای و اسلامی گرایش پیدا کنند و ‏این مساله در آینده بیشتر نمود پیدا خواهد کرد.

/27213‏

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 154436

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 2 =