می بایستی اذعان کرد که در طی این دو سال شورایعالی انقلاب فرهنگی به کشف بزرگی در خصوص یک توطئه ی عظیم از سوی استکبار جهانی در خصوص علوم انسانی در ایران نایل گردید. جناب دکتر محمد رضا مخبردزفولی سخنگوی شورا که اصالتا" دامپزشک هستند در مصاحبه مفصلی با یکی از نشریات اصولگرا اعلام کردند که : " با علوم انسانی غربی برای انحراف جامعه (ایران اسلامی) کادر سازی کرده بودند....

 انگار حباب را تماشا کردیم

 یا رقص سراب را تماشا کردیم

در پرده نه طرحی و نه تصویری بود

تنها خود قاب را تماشا کردیم

( شادروان قیصر امین‌پور)

این هم از الطاف خفیه است که احمدی‌نژاد در دستوری صریح ومستقیم به وزرای علوم وبهداشت خواهان توقف جداسازی دختر و پسر در دانشگاه‌ها و توقف بازنشستگی اساتید شده‌اند. انگیزه و دلیل ایشان هرچه باشد، بایستی آدمی مثل من که بجز انتقاد و انتقاد، و بازهم انتقاد، کلام دیگری در قبال تصمیمات، حرف‌ها، نظرات و عملکرد آن خسرو خوبان ظرف 6 سال گذشته نداشته‌ام ، این شهامت را در خودم پیدا کنم و بگویم دست مریزاد. راستی را انست که ظرف 32 سالی که از انقلاب می‌گذرد تصمیمی به بی محتوایی و به بی منطقی  تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها از سوی مسئولین آموزش عالی کشور اتخاذ نشده بود. از روزی که شورایعالی انقلاب فرهنگی این تصمیم را اتخاذ و برای اجرا به وزارتخانه‌های علوم و بهداشت  ابلاغ نمود، تا به امروز محض نمونه حتی یک دلیل منطقی و یک کلام حرف حساب نه از سوی اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی و نه از وزارت علوم و نه از جناب دکتر کامران دانشجو وزیر محترم علوم که در مقطعی از شورایعالی انقلاب  فرهنگی هم داغ تر شده بودند در توجیه و ضرورت  این مسئله ارائه نشد. سخنان و گزاره های کلی نظیر اینکه «ما می‌خواهیم کرامت انسانی را در دانشگاه‌ها بالا ببریم»؛ «ما می‌خواهیم جوانان و دانش پژوهانمان در محیط‌های دانشگاهی احساس امنیت اخلاقی داشته باشند»؛ «ما می‌خواهیم دانشگاه‌هایمان محل پرورش ایمان و تقوا باشند»؛ «ما با علم و تحصیل دختران مخالف نیستیم بلکه با بی‌اخلاقی مخالفیم» و از این دست مطالب از سوی اعضای «شورا» و وزیر علوم زیاد گفته شد. یا جناب حجت‌الاسلام قرائتی  که در تصدیق و دفاع از طرح  تفکیک جنسیتی فرمودند که "ما در مدارس دختران و پسرانمان را جدا می‌کنیم، اما در دانشگاه آنها را کنار هم می‌نشانیم "  هم کلامی در ضرورت طرح تفکیک جنسیتی نگفتند. اما نه شورایعالی انقلاب فرهنگی، نه وزارت علوم، نه جناب حجت‌الاسلام قرائتی و نه سایر بزرگان و کسان دیگری که ظرف چند ماهه اخیر علی‌الدوام آب به آسیاب تفکیک جنسیتی ریختند، هیچ دلیلی ارائه نکردند  که حکمت و ضرورت این تصمیم چیست ؟ حتی یک مورد هم بیان نکردند که تفکیک جنسیتی چه محاسنی دربرخواهد داشت؟ یا کدام یک از مسایل و مشکلات اجتماعی بوجود امده را به اجرا درامدن این طرح بر طرف خواهد کرد؟

تصمیم شورایعالی انقلاب فرهنگی از دو جهت قابل بررسی است. جهت اول پیرامون جایگاه حقوقی و قانون اساسی این نهاد است. قانون اساسی حق قانونگذاری را صرفاً به مجلس شورای اسلامی واگذار کرده است. حتی قوه مجریه هم نمی‌تواند قانونگذاری نماید و اگر نیازی و ضرورتی پیدا کند می‌بایستی آن ضرورت را در قالب یک لایحه به مجلس تقدیم نماید. به علاوه در قانون اساسی ما هر نهاد و ارگانی  که وظیفه و قدرتی دارد در قبال اختیاراتش  به مجلس پاسخگو می‌باشد. در حالیکه شورایعالی انقلاب فرهنگی نه به مجلس و نه به هیچ نهاد دیگری موظف به پاسخگویی نیست. اگر احدی از تصمیمات آن خیلی درست و منطقی نباشد، هیچ نهاد و ارگانی نیست که آن را اصلاح نماید. مگر آنکه شورایعالی انقلاب فرهنگی معتقد باشد که هرگز تصمیمی نخواهد گرفت و سیاستی را اعمال نخواهد کرد که بعداً معلوم شود خیلی درست نبوده.

از مباحث حقوقی که بگذریم، پرسش‌های اساسی درخصوص ذات خود تصمیم موضوع تفکیک جنسیتی وجود دارد که نه شورایعالی انقلاب فرهنگی و نه وزارت علوم دولت دهم و نه هیچ یک از طرفداران  این طرح هرگز پاسخی به این پرسش ها ندادند. شاید یکی از نخستین پرسش‌هایی که قابل طرح باشد آن است که اسباب و مکانیزم رسیدن شورا به این تصمیم کدام بوده است؟ آیا شورایعالی انقلاب فرهنگی تحقیقات مفصلی انجام داده‌ و در نتیجه آن پژوهش مشخص ‌شده که در دانشگاه‌هایی که تک‌جنسیتی هستند میزان پیشرفت علمی دانشجویان و فارغ‌التحصیلان بیشتر می‌شود؟ آیا در نتیجه پژوهش های شورایعالی انقلاب فرهنگی معلوم شده که اگر دختران و پسران جدا از یکدیگر درس بخوانند هم کیفیت وهم کمیت تحقیقات شان افزایش پیدا می‌کند؟ آیا تحقیقات نشان می‌دهند که فارغ‌التحصیلان دانشگاه امام صادق که در محیطی جدا از دختران درس خوانده‌اند و ایضا فارغ‌التحصیلان دانشگاه الزهرا که جدای از پسران درس خوانده‌اند از معلومات و دانش بیشتری به نسبت فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های تهران یا دانشگاه آزاد برخوردارند؟آیا آمار نشان می دهد که فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های تک جنسیتی امام صادق و الزهرا از شانس خیلی بیشتری  برای قبول شدن در آزمون فوق‌لیسانس و دکترا برخوردارند؟ برعکس آیا تحقیقات شورایعالی فرهنگی حکایت از آن می‌کند که خیلی ازدانشجویان دختر یا پسر که در دانشگاه‌های معمولی درس می‌خوانند و دچار افت تحصیلی می‌شوند یامشکلات  و اختلالات دیگری پیدا می‌کنند به واسطه آن بوده که در کنار جنس مخالف درس می‌خوانده‌اند؟ دانشگاه‌های ایران به کنار، آیا سروران شورای انقلاب فرهنگی که این تصمیم را می‌گیرند درخصوص دانشگاه‌های تک جنسیتی در سایر کشورها تحقیقات و مطالعاتی انجام داده بودند و به این نتیجه می رسند که بهتر است تفکیک جنسیتی صورت گیرد؟ تحقیقات میدانی به کنار آیا شورایعالی انقلاب فرهنگی از اساتید ، دانشجویان و کارکنان مجرب دانشگاه های کشور  اساسا هیچ نظر سنجی  کردند که مشکلات قرارگرفتن دانشجویان دختر و پسر در کنار هم کدام است و اگر آنها را  جدا کنیم چه تغییر و تحولی ممکن است صورت گیرد؟ آیا اساسا از مسئولین ، مدیران و کارکنان مجرب دانشگاه‌های کشور که سال‌ها در محیط‌های دانشگاهی و خوابگاهی عمری  را در کنار دانشجویان دختر و پسر گذرانده اند  کوچکترین نظرخواهی انجام دادند؟

ممکن است بگوییم که اساساً هدف و انگیزه شورایعالی انقلاب فرهنگی از طرح مسله تفکیک جنسیتی مسائل آموزشی، علمی یا اکادمیک نبوده  بلکه هدف اصلی آنان از این طرح مسائل اخلاقی، تربیتی ، فرهنگی ، رفتاری و اصلاح هنجارهای  اجتماعی بوده. اما در این صورت هم   فرقی نخواهد کرد و باز هم همان پرسشهای  قبلی از شورایعالی انقلاب فرهنگی و اصولگرایان مدافع این طرح مطرح می‌شوند. آیا شورایعالی انقلاب فرهنگی مطالعاتی انجام می‌دهد و نتایج ان تحقیقات نشان میدهند  که بسیاری از ناهنجاری‌های اجتماعی موجود جامعه از بدحجابی گرفته تا روابط دختر و پسر تا اعتیاد، تا فرار دختران و مسائلی از این دست ریشه در اختلاط دختران و پسران در دانشگاه ها دارد ؟ آیا مطالعات نشان می‌دهند که اگر دختران و پسران در دانشگاه را از هم جدا کنیم خیلی از ناهنجاری‌های اجتماعی‌مان کاهش می یابند؟

حاجت به گفتن نیست که حتی یک فقره از چنین مطالعات ، بررسی‌ها و پژوهش‌هایی نه از سوی شورایعالی انقلاب فرهنگی ، نه از سوی جناب دکتر کامران دانشجو مدافع جدی تفکیک جنسیتی و نه از سوی هیچ دستگاه ، بنیاد مطالعاتی و نهاد تحقیقاتی  یا سازمان دیگری صورت نگرفته. می‌ماند مشتی سوال از مسولین و متولیان فرهنگی  و اموزش عالی کشور  که طرح ان خیلی تلخ و دردناک است. سوال اول اینکه بحث جایگاه حقوقی شورایعالی انقلاب فرهنگی به کنار ، اساساً مکانیزم تصمیم‌گیری‌های این شورا به عنوان عالیترین مرجع تصمیم گیری پیرامون مسایل فرهنگی و دانشگاهی کشور بر چه اساس و مبنایی صورت میگیرد؟ مبناء سیاستگذاری های این شورا که علی الاغلب دانشگاهی  و صاحب‌نظر هم هستند و برخی از انان هم خود را عقل کل و حجت بالغه می‌دانند کدام است؟ چگونه می‌شود باور کرد که در پس اتخاد  تضمیم تفکیک جنسیتی هیچگونه مطالعه و بررسی هایی  صورت نگرفته باشد؟ حتی والدین کم سواد که  می خواهند اسم پسر یا دخترشان را در کلاس اول ابتدایی بنویسند یک پرس و جویی از  مدارس اطراف محل زندگی‌شان به عمل می‌آورند ، چگونه ممکن است بدون یک رشته مطالعات و بررسی‌های عمیق با کمک دانشگاه‌ها و موسسات مطالعاتی و تحقیقاتی کشور ، چنین تصمیمی اتخاذ شده باشد؟

خیلی تعجب نکنیم . نه تنها در پس تصمیم تفکیک جنسیتی مطالعه و بررسی از سوی شورایعالی انقلاب فرهنگی ، وزارت علوم و سایر نهادهای وابسته به اصولگرایان صورت نگرفت که در‌خصوص طرح اسلام کردن علوم انسانی و بومی‌سازی علوم انسانی  هم  هیچ مطالعه و بررسی جدی ظرف دو سال گذشته صورت نگرفته. الا همان کلی‌گویی‌ها و شعارهای تکراری همیشگی. دوسال از برنامه اسلامی کردن و بومی سازی علوم انسانی در دنشگاه ها از سوی شورای انقلاب فرهنگی و وزارت علوم دولت دهم میگذرد. به جرئت میتوان گفت ظرف این مدت حتی دو صفحه مطلب هم بر روی کاغذ نیامده که از اول مهر 1390 به دانشگاه ها ابلاغ شود. البته از حق نباید گذشت و می بایستی اذعان کرد که در طی این دو سال شورایعالی انقلاب فرهنگی به کشف بزرگی در خصوص یک توطئه ی عظیم از سوی استکبار جهانی در خصوص علوم انسانی در ایران  نایل گردید. جناب دکتر محمد رضا مخبردزفولی سخنگوی شورا  که اصالتا" دامپزشک هستند در مصاحبه مفصلی با یکی از نشریات اصولگرا اعلام کردند که : " با علوم انسانی غربی برای انحراف جامعه (ایران اسلامی) کادر سازی کرده بودند."  ( هفته نامه مثلث ،25 اردیبهشت 1390).

  واقعیت تاسف بار و تلخ پیرامون بسیاری از این تصمیمات انست که انگیزه انها به جای انکه دین ، علم ، دانش ، اگاهی، تاریخ ، حکمت، معرفت و یا حتی دلسوزی صرف برای مملکت باشد ، تکرار  ملاحظات ملال اور کهنه سیاسی و اید ئولوژیک است. همان حکایت تلخی که مرحوم "قیصر" در باره شان سرود :

                                       ای دل همه رفتند تو ماندی در راه   

                                          کارت همه ناله بود بارت همه آه

                                              کوتاه کنم قصه که این راه دراز

                                                  از چاه به چاله بود از چاله به چاه

 

 

کد خبر 165060

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۲۱:۰۱ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۰
    2 0
    2 کلمه حرف حساب این وسط شنیدیم که احتمالا هم جوابی نداره (چون حرف حسابه)