موضوع عفاف و حجاب این روزها به موضوع اصلی جامعه تبدیل شده است. مرتضی طلایی رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران از موضوع عفاف و حجاب به عنوان موضوعی حساس نام میبرد و عقیده دارد نوع نگاه به این موضوع باید اجتماعی باشد چرا که عفاف و حجاب بازتاب فرهنگ رفتاری جامعه است و عوامل متعددی در شکلگیری آن نقش دارند.
به نظر شما وضعیت عفاف و حجاب در کشور به ویژه در تهران طی 10 سال گذشته چگونه است؟
درخصوص وضعیت حجاب و عفاف در جامعه و کمیت و کیفیت آن باید به آمارها، گزارشها و تحقیقات میدانی دانشگاهها و مراکز پژوهشی اشاره کرد و متغیرهای اساسی هر کدام از مولفههای مذکور را به درستی سنجید. یعنی یک تعریف با معیارهای مناسب از هردو مقوله حجاب و عفاف ارائه داد که به عقیده من کار دشواری است. ولی اگر بخواهیم بهعنوان یک پدیده کیفی و نسبی برآوردی داشته باشیم، در برخی از مناطق در خصوص مقوله حجاب، خطوط قرمز در حال شکسته شدن است، خصوصا مکانهایی که ترکیب جمعیتی آن دست خورده و محلات بر مبنای هویت سنتی شکل نگرفته است و عمدتا خانوادههای آن جوان هستند. البته باید دقت داشته باشیم که مقوله عفاف در جامعه ما به اندازه حجاب دچار آسیب نشده است و نباید این هردو را یکی انگاشت و دچار کج فهمی از مفاهیم شد.
با این همه نباید به ظاهر قضایا توجه کرد زیرا نگاه ظاهری به این مقولات حساس یک اشتباه استراتژیک در حوزه مسائل اجتماعی است پس بهتر است که سنجش برآورد کمیت و کیفیت این مقولات را بهدست حوزههای پژوهشی بسپاریم و از بیان نظرات غیرکارشناسانه بپرهیزیم.
راهکارهای گسترش حجاب و عفاف در جامعه فعلی چیست؟
بهنظر من نگاه به مقوله اجتماعی فرهنگ و حجاب از چند زاویه امکان دارد. اگر به آن به عنوان یک بحث امنیتی نگاه کنیم و درصدد ارائه راهکارهای ضربتی و دستوری باشیم، شاید در کوتاه مدت این پاسخگو باشد ولی در بلند مدت بازخوردهای منفیای بر حوزههای متصل اجتماعی برجای خواهد گذاشت. لذا نوع نگاه به این مقوله حساس، باید اجتماعی باشد. درست است که در بحث فرآیند امنیت اجتماعی، پدیدههایی همچون بیحجابی زاینده بیعفتی و بیاخلاقی هستند ولی خودشان زاییده علت و معلولهای گستردهای نیز هستند که به هیچ عنوان در نگاه اول در ظاهر مقولاتی امنیتی به حساب نمیآیند.
با این حساب موضوع عفاف و حجاب یک موضوع اجتماعی است؟
ببینید زمانی که ما میگوییم مقوله حجاب و عفاف یک مقوله اجتماعی است نگاه ما به سمتی است که عوامل تاثیرگذار و ایجاد کننده در آن جا قراردارد. به عقیده بنده صبغه اکثر اینها یا اجتماعی هستند یا با فرآیندهای اجتماعی پیوند تنگاتنگی دارند. عفاف و حجاب نیز بازتاب فرهنگ رفتاری جامعه است که در پازل شکل گیری آن میتوان به یک موضوع مهم اشاره کرد. این موضوع مهم کارکردهای کژی است که نظام کلان اقتصادی کشور در روند اجتماعیسازی افراد از خود برجای میگذارد. اقتصاد درمانده و مبتنی بر نفت نتوانسته است فرصتهای حیات سالم اجتماعی را برای جامعه از طریق ایجاد پایداری در اشتغال و افزایش درآمد در خانواده و جوانان منتظر تشکیل خانواده ایجاد کند.
براساس پژوهشهای سازمان ملی جوانان نیز این عامل مهمترین دغدغه زندگی جوانان را تشکیل میدهد. اینکه این امر چگونه خود را در جامعه و نوعا در مقوله حجاب و عفاف نشان میدهد مبحث مهمی است که کمتر در سطح نخبگان سیاسی به آن پرداخته شده است.
همچنین نبود فرصتهای شغلی مناسب و درآمد پایدار، اغلب جوانان را از تشکیل خانواده بازداشته و آنها را ناخواسته از داشتن مسئولیتهای اجتماعی بازمی دارد. در این صورت جوانان با روی آوردن به مشاغل کاذب یا کم درآمد علاوه بر اینکه در خانواده پیشین خود نگه داشته میشوند و به دلیل نداشتن مسئولیت یک خانواده خود را از مسئولیتهای اجتماعی تعیین شده به واسطه بعضی پارامترها مثل همسر، فرزند و نیز مسئولیت مسکن و هزینه روزمره زندگی مبرا میبیند و به سمت گریز از هنجارهای اجتماعی حرکت میکنند.
پیامدهای این مسئله در جامعه چگونه بروز پیدا میکند؟
این مسئله در پسران جوان در قالب خشونتهای اجتماعی همچون زد و خوردهای خیابانی و در دختران در شکل آرایشهای تند و بدحجابیهای زننده نمود پیدا میکند که البته در این میان یک ارتباط همپیوندی نیز بین این دو خشونت وجود دارد که نهایتا به بیعفتی نیز میتواند ختم شود اما این نکته نباید فراموش شود که این موضوع نیاز به تحقیق میدانی دارد. البته این کار میتواند یک نوع برون افکنی توسط این جوانان به حساب بیاید که همسوی با تحریک و تقویت آن، روندهای جهانی و جنگ رسانهای کشورهای غربی قراردارد.
از سوی دیگر عملکرد ضعیف نظام آموزشی کشور نیز میتواند به عنوان یک عامل تاثیرگذار در این خصوص عنوان شود. چرا که نظام آموزشی نتوانسته است افرادی متکی به نفس و متکی بر ارزشهای اسلامی تربیت کند که محصول آن هر روزه در عرصههای ناهنجاریهای اجتماعی مشاهده میشود. همچنین این نظام آموزشی قادر نبوده به جوانان آموزش شهروندی ارائه دهد که بتواند به این وسیله آنها را به دور از چالشهای دوران بلوغ (جسمی و جنسی) به بلوغ اجتماعی، روانی و شخصیتی برساند و عمدتا بهواسطه روابط منفی بین جنسها این دوره یک فرآیند طولانیمدت یعنی از 14 تا 30 سال را به خود اختصاص داده است که عمده رفتارهایی که در این میان شکل گرفته است خارج از چارچوبهای مدنی و اجتماعی بوده و نوعا به ضدهنجارهای اجتماعی و دینی دامن زده است که مقوله بدحجابی یا بیحجابی و رفتارهای منافی عفت یکی از آنهاست.
در حال حاضر شاهد حضور گشتهای ارشاد برای مقابله با پدیده بد حجابی در جامعه هستیم، نظر شما در این خصوص چیست؟
فلسفه عملکرد گشتهای ارشاد بیشتر جلوگیری از گسترش نابهنجاریهای فرهنگی و ارزشی در جامعه و در حوزه حفاظت و پاسداشت امنیت اجتماعی است. لذا عملا نتیجهای که برخی میپندارند این نیرو بدان موظف است، به دست نمیآید. بر اساس قانون، بیحجابی و بیعفتی مصداق جرم آشکار است و چون مجری قانون در این ارتباط نیروی انتظامی است، لذا قانونا برخورد صورت میگیرد و جای هیچ گونه بحثی هم وجود ندارد؛ مگر در کیفیت عمل نیروی انتظامی، که پیشنهاد بنده برحسب تجربه گذشته، بهرهبرداری از ابزارهای فرهنگی و نیروهای کارکشته و متخصص و آموزش دیده است.
30145
نظر شما