سیدصادق روحانی: تشکل های سیاسی بسیاری در دانشگاه تهران و سایر دانشگاه های مهم کشور فعالیت می کنند. تشکل هایی که اکثرا با پسوند اسلامی شناخته می شوند و قرار است هرکدام نماینده یک جریان فکری در میان دانشجویان باشند تا بلکه از این راه فضای گفت و گو و تعامل چند طرفه یا در اصطلاح فضای چند صدایی ایجاد شود.
اما در واقع امر از لحاظ فکری و عقیدتی چه میزان بین تشکل هایی نظیر بسیج دانشجویی، جامعه اسلامی، جنبش عدالتخواه دانشجویی و انجمن اسلامی دانشجویان مستقل وجود دارد؟
جدای از تفاوت های تعریفی این تشکل ها، تاریخ شکل گیری این تشکل ها و ثمره بیرونی و واقعی این تشکل ها هم می تواند مبنای خوبی برای پیدا کردن تفاوت میان این تشکل ها باشد. عمر بسیاری از این تشکل ها بیش از 6 سال نیست. اما در این میان دوتشکل ریشه دارتر و قدیمی تر از سایر تشکل ها هستند: بسیج دانشجویی و انجمن اسلامی.
انجمن اسلامی که تشکلی است که سنگ بنایش پیش از انقلاب و در خلال مبارزات سیاسی پیش از آن گذاشته شده است. بسیج دانشجویی هم با فرمان امام خمینی و در سال های آخر جنگ تحمیلی شکل گرفت. از میان اعضای قدیم این دو تشکل چهره های سیاسی متعددی را می توان نام برد. عمده سیاسیون اصلاح طلب سابقه انجمنی دارند ، همینطور در بدنه اصولگرایان خیلی ها از اعضای بسیج بوده اند. در حال حاضر هم در میان دانشجویانی که عضو این دو تشکل هستند معتقدین به این دو جریان سیاسی بسیار زیاد هستند. شاید به همین خاطر باشد که خیلی ها انجمن را تشکلی اصلاح طلب و بسیج را تشکلی اصولگرا می دانند. اگرچه مرتضی کیا مسئول بسیج دانشجویی دانشجویی دانشگاه تهران و علوم پزشکی بسیج را نهادی فراجناحی می داند.
در آستانه بازگشایی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی کشور تعدادی از تشکل های سیاسی دانشگاه تهران مهمان کافه خبر بودند که از میان مدعوین نمایندگان دو تشکل اصلی دانشگاه تهران یعنی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران و بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران حاضر شدند. شاید نشاندن مرتضی کیا و حسین حمدیه پشت یک میز در دانشگاه تهران امری دور از ذهن باشد اما این اتفاق نه در دانشگاه تهران که در کافه خبر رخ داد.
***
بسیاری از دانشجویان بسیج دانشجویی را تشکلی اصولگرا و انجمن اسلامی دانشجویان را تشکلی اصلاح طلب در دانشگاه می دانند. تحلیل شما به عنوان نمایندگان این تشکل ها از فضای سیاسی دانشگاه ها در سال جدید چیست؟
کیا: بگذارید من به عنوان مقدمه یک نکته را بگویم که من اصلا بسیج را نماینده اصولگراها نمی دانم. این نگاه یک نگاه تک بعدی و سیاسی به تشکل های دانشجویی است که آن ها را در غالب اصولگرا یا اصلاح طلب دسته بندی کنیم. ممکن است که تعداد زیادی از اعضای بسیج در انتخابات طرفدار اصولگرایان باشند. اساسا اعتقاد ندارم که ما مسایل تشکل های دانشجویی را انتخاباتی نگاه کنیم. آن چیزی هم که آقا از ما خواسته اند این نیست. شاید بیشترین دغدغه یک حزب، دغدغه انتخابات و کسب قدرت باشد. البته کارویژه حزب در تعریف رهبری هم کسب قدرت نیست. ما تحزب در ایران را کسب قدرت تعریف نمی کنیم. وظیفه حزب، هدایت مردم و آگاهی دادن به مردم است و اگر در راستای این آگاهی دادن ها و هدایت ها توانست برتری سیاسی و قدرت را هم کسب کند این اثر وضعی یا یک بحث فرعی حزب می شود. این هم صریح سخنان رهبری است که تشکل دانشجویی حزب نیست و نباید دغدغه حزبی داشته باشد.
من خودم به شخصه نگاه به فضای سیاسی کشور را در چهارچوب اصولگرایی و اصلاحطلبی نمی پسندم. ما یک سری آرمان های انقلابی داریم و در چهارچوب آن آرمان ها همهی گروه ها و احزاب را بررسی می کنیم و نسبت آنها را با اصول انقلاب تعیین می کنیم و در برحه های حساس انتخاباتی کشور هم وظیفه خودمان می دانیم که به تقویت گفتمان نزدیک به خودمان بپردازیم.
ما در دانشگاه تهران درس می خوانیم و دانشگاه تهران معروف است به اینکه سیاسی ترین دانشگاه دنیا است. درباره فضای سیاسی دانشگاه ها من اعتقادم این بود که سالی که گذشت را نمی توان گفت که سال سیاسی ای بود. من این را به مسئولین دانشگاه تذکر داده ام. دانشگاه تهران در سالی که گذشت دانشگاهی سیاسی نبود. البته قبول هم ندارم که آن سال هایی که در دانشگاه تهران درگیری و لمپن بازی و شورش و شیشه شکستن بود، دانشگاه یک دانشگاه سیاسی بوده است. منتهی این عدم سیاسی بودن دانشگاه در سال گذشته متاثر از یک سری فضاهاست. این غیر سیاسی بودن متاثر از فضای خود مسئولین دانشگاه است. به نظر من دانشگاه امروز با آن استقلالی که باید اداره نمی شود. علی الخصوص دانشگاه تهران اینگونه است. یک سری واهمه های بیخودی و سطحی اندیشی های مفرط باعث شده است که ما بخواهیم فضای دانشگاه را پاستوریزه نگه داریم.
لطفا این عدم استقلال را شفاف تر توضیح بدهید.
کیا: دو بحث وجود دارد. یکی اینکه دانشگاه در نسبت با بیرون از دانشگاه از یک استقلال کامل برخوردار نیست. یعنی ما دانشگاه را علمی اداره نمی کنیم. این مربوط به این دوره هم نیست. میزان استقلال دانشگاه در هر دوره ای هم یک بحث سلیقه ای است. یعنی ممکن است من بگویم استقلال در این دولت بیشتر بوده یا کمتر بوده است. اما دانشگاه باید به گونه ای اداره بشود که فقط اصحاب دانشگاه دخالت داشته و تاثیرگذار باشند. من در دانشگاه اینچنین چیزی را ندیده ام. حداقل در بعضی از برنامه ها و مسایل کسانی از بیرون از دانشگاه هستند که می خواهند در فضای سیاسی دانشگاه تاثیر گذار باشند.
یک بحث دیگر بحث تغییر فضای فرهنگی کل جامعه است. به نظر من ذائقه دانشجویی که امروز وارد دانشگاه می شود با دانشجویانی که در دهه های 50 و 60 وارد دانشگاه می شدند خیلی متفاوت است. دانشجوی امروز پیش از آنکه به آرمان های انقلاب و اسلام بیاندیشد و به این فکر کند که دارد با پول مردم به دانشگاه می آید تا برای این مردم خدمت کند به فکر این است که یک وکیل یا مهندس یا دکتر با شخصیت و پولدار باشد.
حمدیه: من با مقدمه ای که آقای کیا گفتند کم و بیش موافقم. ما خودمان را پیش و بیش از آنکه مجموعه ای سیاسی بدانیم ، مجموعه ای فکری و مذهبی می دانیم. اگر هم کار سیاسی می کنیم به اقتضای تدین ماست و اگر هم روزی مثل امروز احساس کنیم که فضای سیاسی کشش فعالیت ما را ندارد، ما به فعالیت فرهنگی و گسترش آگاهی دینی در فضای دانشگاه بیشتر اهتمام خواهیم ورزید تا فعالیت سیاسی. درباره فضای سیاسی سعی می کنم کمی کوتاه تر صحبت کنم. این که دانشگاه رکود دارد یک حقیقت غیر قابل انکار است. به نظرم چند علت برای این رکود وجود دارد. اول اینکه برای فعالیت سیاسی در دانشگاه هزینه بسیار بالا رفته است. مشخصا اگر بخواهم شاهد مثال بیاورم می توانم به احضارهای کور سازمان سنجش اشاره کنم. وقتی دانشجویان می خواهند از یک مقطع به مقطع دیگر بروند باید در سازمان سنجش برای کرده و نکرده خود جواب پس دهند و تعهد بدهند؛ مسایلی نظیر آن که تا کنون سابقه نداشته است.
من احساس می کنم حرکت سیاسی برای ما و کسانی که با ما قرابت فکری دارند در شرایط کنونی، همانند حرکت در میدان مینی است که نقشه اش دست ما نیست. ما هرموقع هم که می آییم کمی آشنا شویم با این فضا و قواعد این میدان مین را دریابیم، می بینیم که این ملاک ها شناور است و ثبات ندارد. خطوط قرمز خطوطی شناورند و ثبات ندارند. یک روز فضا یک مقدار باز می شود روز دیگر فضا بسته تر می شود. این بحث سلیقه ای که آقای کیا مطرح کرد در دانشگاه بیداد می کند. سلیقه ای برخورد کردن با مسایل سیاسی کشور برای ما عجیب است. دخالت های از بیرون دانشگاه صرفا دخالت های فکری و آرام نیست. در برخی موارد از بیرون دانشگاه می آیند و دفتر انجمن اسلامی دانشکده ها را پلمپ می کنند. فضای دانشجویی فضایی است که باید با مسئولان دانشگاه برخورد داشته باشد نه با بیرون از دانشگاه. ما اساسا نمی توانیم با افراد خارج از دانشگاه گفت و گو و تعاملی برقرار کنیم. نگاه دانشجو نگاه فکری و علمی است در حالی که دید این دوستان به گونه دیگری است.
برای مثال ما یک سری دغدغه هایی داشتیم که می خواستیم خدمت رهبری بگوییم. سال گذشته ما خدمت رهبری رفتیم و نماینده انجمن در دیدار با رهبری صحبت کرد و دغدغه این تشکل را بیان داشت و خود رهبری هم نظر مساعدی داشتند و تشویق کردند و گفتند انشا الله سال دیگر بیایید و صحبت کنید. اما علیرغم اینکه ما از سه ماه قبل از این دیدار برای آن آماده شده بودیم و قول هم گرفته بودیم روز برنامه اجازه صحبت را از نماینده این مجموعه گرفتند.
علتی برای آن ذکر نکردند؟
حمدیه: ما علت این امر را متوجه نشدیم. ما از سمت خودمان خیلی فشار آوردیم که در این دیدار حاضر باشیم. ما خودمان را نماینده تمام بدنه دانشجویی نمی دانیم ما خود را نماینده یک طیف از دانشجویان می دانیم. وقتی ما هم تحمل نمی شویم (ما یعنی دانشجویان معتقد به نظام و اسلام که در عین حال نقد را عین تقید به نظام می دانند) نشان دهنده این است که یک جریانی سعی دارند که فضا را تنگ کنند.
درباره آینده هم حقیقتا باید بگویم که من افق روشنی از فضای سیاسی دانشگاه ها نمی بینم. بهتر است بگوییم در افق چیزی نیست که بشود آن را دید. با اوضاعی که در آن هستیم و با فضای سیاسی موجود، فعالیت سیاسی (همانند سال های قبل) را برای انجمن اسلامی نه صلاح می دانم و نه ممکن. ما اگر بتوانیم همین بدنه دانشجویی انجمن که دانشجویان نواندیش و منتقد مسلمان هستند را کنار هم نگه داریم خود کار بزرگی است. بعد از وقایعی که بعد از انتخابات رخ داد برای خیلی ها بحران های عقیدتی رخ داد. حفظ بچههای مذهبی و منتقد دانشگاه از اینکه در دامن افراط و تفریط نیفتند اولویت اصلی و اول انجمن اسلامی است.
مهمترین مطالبات دانشجویی را چه می دانید؟
کیا: افقی را که برای آرمان خواهی خود ترسیم کرده ایم همان شاخص ها، شعارها و آرمان های اول انقلاب است. اتفاقا الآن به این نکته رسیده ایم که چرا مقام معظم رهبری در اجلاس بیداری اسلامی به متفکرین و نخبگان جهان اسلام توصیه می کند که آرمان هایتان را روی کاغذ بنویسید که بعدها در پیچ و خم مسایل جاری و واقعیت های اداره یک نظام سیاسی دچار تحریف و انحراف از آن اصول نشوید. وقتی در مرحله انقلاب هستیم می بینیم که در دهه 50 و 60 همه گروه ها حتی گروه های غیر اسلامی هم از شعار ها و آرمان های ملت و آن چیزی که امام مطرح می کردند تبعیت می کردند و همه پشت سر امام صف می کشیدند تا ظلم و فرعون زمانشان را ساقط کنند. اما بعدها که نوبت به نظام سازی می رسد می بینیم که آن کسانی آن آرمان ها را داشتند دچار اختلاف سلیقه و گم کردن مسیر می شوند. ما تا زمانی که آرمانخواهی می کنیم یک سری واژه های کلی و بسیط را استفاده می کنیم که ممکن است برای همه گروه ها و طیف ها جذاب باشد اما به واقعیت که می رسیم قضیه این است که کدام یک از این روشها و مدل ها، آن آرمان ها را بر آورده می کند. اینجا مرحله سخت هر انقلابی است.
مهمترین مطالبات بسیج دانشجوی در برنامه ها و فعالیت های آن در این سالها مشخص است. هر وقت مسئله جهان اسلام مطرح است بسیج دانشجویی هست، هر وقت مسئله مستضعفین جهان مطرح است بسیج هم هست، هر وقت مسئله تبعیض و ظلم و فساد در جامعه هست بسیج دانشجویی هم هست، هر وقت مسئله استقلال قوا و نهادها و آزادی گروه ها و افکار هست بسیج دانشجویی هم هست و برای همه ی اینها هم می توانیم مصادیق فراوان عینی مانند برنامه ها و همایش ها و تریبون آزاد های دانشجویی نام ببریم. از تجمع و اعتراض های خیلی سفت و سخت در جلوی سفارت خانه ها بگیرید که بسیج دانشجویی حاضر است تا موقعی که تمام استکبار فشار می آورد به مردم مظلوم غزه که بیشترین تکاپو و دغدغه را بچه های بسیج دارند. وقتی که یک سری ظلم و ها تبعیض ها در جامعه مطرح می شود و بحث کارتن خوابی پیش می آید، بحث دانشجوی پولی پیش می آید و خیلی بحث های دیگر، بسیج دانشجویی در همه ی آنها حضور فعال دارد. خیلی وقت ها هم احساس می شود که باید فضا به گونه ای باشد که همه طیف ها و اندیشه ها باید بیاییند و حرفشان را بزنند که در آنجا کرسی های آزاد اندیشی بسیج فعال هستند. بسیج ثابت کرده است که به همه آرمانهای ملت ایران که در سالهای نخستین انقلاب بسیار بارز بودند پایبند است. من یک نکته ای را هم که آقای حمدیه گفتند درباره این که هیچ کورسوی امیدی را در فضای دانشگاه ها نمی بینند من باید بگویم که یک دلیل روشنی دارد. من اعتقاد دارم که آرمانخواهی های کور همیشه به یاس و نا امیدی تبدیل می شود و آرمان خواهی کور را هم به تک بعدی شدن و بیش از حد وزن دادن به یک مسئله تعریف می کنم. به نظر من مشکل بچه های انجمن اسلامی اینگونه حل می شود که یک مقدار به جامع نگری و ذوابعاد شدن خود توجه کنند. شاید همه ی این سالها همه ی انتقادهایی که بچه های انجمن اسلامی داشتند بشود زیر یکی از سرفصل های آرمانخواهی بسیج خلاصه کرد. این آرمانخواهی کور مختص انجمن اسلامی نیست. گاهی می بینیم یک تشکل سیاسی سقف مطالباتش را بحث های انتخاباتی و سیاسی و جناحی و دعوای آقای احمدی نژاد و هاشمی گذاشته است. یک تشکل دیگر سقف دغدغه هایش دانشجوی پولی و اینهاست و تشکل های دیگر مطالبات دیگر اما تنها تشکلی که توانسته تمام این آرمانها را با هم و در کنار هم مطالبه کند و اقدام جدی و عملی در این راه داشته است بسیج دانشجویی است.
حمدیه: مطالبات دانشجویی با مطالباتی که مجموعه انجمن اسلامی یا حتی بسیج دانشجویی دارد متفاوت است. پیش از این هم گفتم که مجموعه انجمن اسلامی نماینده یک طیف متدین و معتقد به نظام و در عین حال منتقد است. بسیج هم نماینده یک جریان خاص دیگر است. من معتقدم همه ی مطالبات دانشجویی در این دو جریان تعریف نمی شود. متاسفانه علیرغم این آرمان های انقلابی که داشتیم که مثلا شهید مطهری می گویند که باید کرسی های تدریس مارکسیسم در دانشگاه توسط اساتید مومن به مارکسیسم تدریس شود، برای بسیاری از تفکرها در دانشگاه تریبون نداریم. صرفا در دانشگاه ها تشکل های اسلامی فعالیت دارند و فعالیت آن ها را هم می دانید که چگونه مدیریت می شود. من نمی خواهم ارزشگذاری کنم. حتی با همین تشکل های اسلامی هم برخورد مناسبی صورت نمی گیرد. در برخی از دانشگاه ها متاسفانه با برخوردهای حذفی نسبت به تشکل ها انجمن اسلامی روبرو هستیم. خیلی مواقع به موازی سازی یا همانند سازی از انجمن پرداخته اند تا بتوانند نقش انجمن اسلامی را کمرنگ کنند. برخی از طیف های فکری هم هستند که ما آنها را نمایندگی نمی کنیم اما باید بگوییم که آنها هم هستند و صدایشان در فضای کشور شنیده نمی شود و این خطرناک است. ممکن است ما زمانی به آن ها گوش دهیم که مطالباتشان خیلی تند تر شده باشد.
اما از جمله مطالباتی که انجمن اسلامی دانشجویان پیگیر آنست این مهم است که مسئولان آموزش عالی کشور این را درک کنند که فضای دانشگاه های کشور فضای آیین نامه ای و ابلاغی و دستوری نیست. فضای دانشگاه فضای پرسشگر و آنچنان که رهبری گفته اند فضای مطالبه محور است. نمی شود با بستن تمام روزنه های دید و شنید دانشگاه این فضا را در دانشگاه به وجود آورد. اولین چیزی که باید پذیرفت این است که باید بشود در فضای دانشگاه از همه چیز سوال پرسید. راجع به تمام مسایل کشور سوال پرسید و به دنبال پاسخ بود. اما تا این سوال ها مطرح نشود نمی شود به دنبال پاسخ بود. معتقدم که در فضای دانشگاه اگر اجازه مطرح شدن این سوال ها داده نشود بزرگترین کسی که ضرر می کند نظام است. این نظام است که محروم شده است از یک سری سوال هایی که بدنه نخبه جامعه مطرح می کنند. سوالهایی که می تواند راهگشا باشد. ما نمی توانیم با دیدن اینکه مثلا فضای اعتکاف فضای پرشوری است یا مساجد دانشگاه ها پرشور هستند به این جمعبندی برسیم که فضای دانشگاه ها لزوما فضایی همراه و با ماست. به نظر من در دانشگاه ها یک آتش زیر خاکستر وجود دارد که نسبت به خیلی از مسایل دارند تند برخورد می کند. باید دانشجویان بتوانند دغدغه های خود را مطرح کنند که بشود به آنها پاسخ داده شود. به جای بستن روزنه ها باید آدم هایی را تربیت کنیم که بتوانند به این دغدغه ها پاسخ دهند. کارکرد تشکل اسلامی همین است. بگذارند سوال ها پرسیده شود که ما پاسخ بدهیم. اینکه امام فرموده اند اگر دانشگاه اصلاح بشود کل مملکت اصلاح می شود همین است. اگر بگذارند فضای پرسشگری در دانشگاه وجود داشته باشد پاسخ های آن هم پیدا می شود و کل مملکت اصلاح خواهد شد. اگر ما ایرانی داشته باشیم که در خاورمیانه و جهان اسلام الگو باشد یک سری از آرمان ها (مانند رفع معضلات غزه) به صورت تبعی برای ما حاصل خواهد شد. اینکه ما امروز متاسفانه می بینیم در هر کشور عربی که می خواهد سیستم سیاسی و نظام آینده خود را انتخاب کند می گوید که می خواهد مثل ترکیه بشود نه مانند ایران برای ما نگران کننده است. این به این معنی است که ما نتوانسته ایم اندیشه خودمان را بسط بدهیم. این مسایل هم با جلوی سفارت رفتن و حرکت هایی از این دست حاصل نمی شود. به جای اینکه گفتمان خود را بسط دهیم هر روز از جلوی این سفارت به سوی دیگری برویم. با این فضاهای هیجانی به هیچ نتیجه ای نمی رسیم.
در مورد آرمانخواهی کور هم که آقای کیا گفتند باید بگویم که آن چیزی که آرمان انجمن اسلامی است همان چیزی است که اسلام هم به آن حکم می کند. مبدا حرکت ما در نظام جمهوری اسلامی همان آرمان های رهایی بخش انقلاب اسلامی است. همان چیزی که مردم در جریان انقلاب خواستار آن بودند. هرچیزی هم که می گوییم در همین چهارچوب قرار می گیرد. آزادی خواهی، عدالت طلبی، مردمسالاری دینی، آگاهی بخشی و نقد و پرسشگری. متاسفانه دوستان خیلی با موانع دست به گریبان نیستند. منظورم بالارفتن هزینه هاست. به هرحال بالاترین سرمایه ای که یک دانشجو دارد دانشجو بودن است. وقتی این را درخطر ببیند نمی توانیم از او بخواهیم که این هزینه را بپرداز و فعالیت کن.
انجمن اسلامی اولین مجموعه و تشکل دانشجویی کل کشور است و ثمره تلاش های قبل از انقلاب است و یک سرمایه ملی است. وقتی ما این مجموعه ارزشمند را این گونه تحت فشارهای عجیب و غریب می گذاریم که به جای اینکه با مسئولین دانشگاه طرف باشد با افرادی خارج از دانشگاه طرف است طبیعی است که بعضا سرخوردگی به همراه داشته باشد، حالا شما اسمش را آرمانخواهی کور یا هرچیز دیگری که می خواهید بگذارید اما این حس ناخود آگاه به وجود می آید که ما داریم این همه هزینه می دهیم که نظام یک نظام کارآمد باشد از آن طرف این برخوردها با ما می شود. بدنه دانشجویی بدنه ای جوان و احساسی است و از این اتفاقات متاثر می شود . این بحث یک بحث مصداقی است که اگر من بخواهم این بحث را باز کنم مصادیق بسیار متعددی دارد که جای آن ها اینجا نیست. اما همین قدر بدانید که فضا آنقدر تنگ است که بسیاری از دانشجویان معتقد به نظام مایوس و نا امید شده اند.
یک بحث دیگری هم که من می خواهم مطرح کنم مسئله تبیین خط امام است. دو جریان پس از انتخابات به خط امام آسیب زدند. یکی جریان خارج نشین که عنادشان مشخص بود و همیشه انقلاب را اساسا اشتباه می خواندند و همیشه در این بوق می دمیدند. اما تیغ دوم که مثل دو لبه قیچی عمل کرد و به اندیشه امام حمله کرد نافهمی و تحجر داخلی است. اینکه عده ای اندیشه امام را هرطور که می خواهند تفسیر کنند و هرگونه تفسیر مقابل این را، تفسیر انحرافی و التقاطی بنامند. اینکه هرروز یک جریانی را با یک لقب ناصواب بنامند و تصویری خشن و غیرواقعی از امام نشان بدهند. این نه حکم عقلی دارد و نه شرعی. نه تنها تفسیر غیر خود را نمی پذیرند که آن را مغرضانه می خوانند. ممکن است یک تفسیری، تفسیر غلطی باشد اما خیلی وقت ها غلط بودن را همراه می کنند با مغرضانه بودن و دشمنی. این بیشترین ضربه را به اندیشه خط امام زد. انجمن اسلامی دانشجویان نامی را یدک می کشد و مایه ی افتخار خود می داند و آن هم دانشجویان پیرو خط امام است. ما همواره سعی کرده ایم میراث دار همان جریان با لحاظ اقتضائات و تحولات زمان باشیم. همیشه سعی کرده ایم اندیشه امام را تبیین کرده و نشر دهیم. اولویت فکری انجمن اسلامی بسط اندیشه نوگرای امام خمینی در برابر تحجر و انحصارطلبی فکری و سیاسی است.
کیا: اگر اجازه بدهید من می خواهم روی بحث آقای حمدیه چند کامنت را مطرح کنم. یکی اینکه ایشان بحث سلیقه را مطرح کردند و اینکه در دانشگاه به صورت سلیقه ای عمل می شود. من با این بحث کاملا موافق هستم. یک زمانی در پایان سال تحصیلی مدیریت دانشگاه نرده های خوابگاه را بر می داشت که هرج و مرج ها تداوم داشته باشند و یک زمانی را هم می بینیم برای اینکه یکی از دانشجویان کوی دانشگاه بتواند پدر یا برادرش را دعوت کند با تدابیر سخت آیین نامه ای مواجه می شود. این مسئله سلیقه ای است. برای این افراط و تفریط ها باید راه حل پیدا کنیم. نمی شود با اتهام زدن هم به جایی رسید. اینکه به ما بگویند شما افراط گرید ما هم می گوییم که شما تفریط گرید.
مسئله بعدی اینکه درست است که در این سال ها برخی از اساتید بازنشسته شده باشند و اگرچه بازنشستگی هایشان قانونی است اما ممکن است انگیزه های سیاسی هم داشته باشد اما سوال این است که آیا می شود در طول این سی سال یک جناح یا گروه را نام برد که تریبون نداشته باشد. می شود دعوا کرد که گروهی بیشتر تریبون داشته اند و گروهی کمتر که اتفاقا ما در این زمینه مدعی هستیم که بچه مسلمان های واقعی که نفاق ندارند و اسلام را به معنای واقعی کلمه فهمیده اند و از اسلام تفسیرهای لیبرالی و مارکسیستی نمی کنند کمترین سهم را داشته اند. منتهی دانشگاه تهران سفره ای بوده است برای همه گروه ها و طیف های بعد از انقلاب که بهترین استفاده را کرده اند و خیلی از بچه مسلمان های انقلابی را رد صلاحیت کرده اند.
مسئله ی دیگر اینکه ما امروز جلوی سفارت رفتن را اگرچه حرکت هیجانی می دانیم اما انقلاب به هیجان نیاز دارد. ما از اینجا می فهمیم که کارمان کار درستی است که می بینیم در تمام کشورها جلوی سفارت رفتن و تعرض به یک سفارت به یک مدل مبارزه ی انقلابی تبدیل شده است. ما پژواک رفتار خود و رفتار نسل قبل از خودمان را در کشورهای منطقه می بینیم.
ما مفتخریم که اولین دانشجویانی که سفارت آمریکا را تسخیر کردند دانشجویان ما بودند و اولین باری که پرچم آمریکا لگد شده است در کشور ما بوده است و ما پژواک آن را در بسیاری از کشورهای مسلمان می بینیم.
مسئله بعدی هم این است که اینکه خارج نشین ها چقدر می توانند تاثیر گذار باشند در لطمه زدن به خط و اندیشه امام به نظر من گزاره ای واهی است. ما می توانیم بگوییم که عده ای هم تفسیرهای ظاهری و سطحی از حرف امام داده اند اما نکته اینجاست که موضع این بچه ها نسبت به خارج نشین ها و یاوه گویان وسلطنت طلبان و غیره کجاست. ما در بیانیه ها و برنامه ها و اظهارنظرهایمان همان قدر که خارج نشین ها وسلطنت طلبان را محکوم کرده ایم و تعرض کرده ایم ، از این جریان های متحجر و ظاهرگرا و آنچه که شما آن را گروه های فشار می خوانید برائت جسته ایم. مانباید درباره خط امام دچار دعواهای انتزاعی بشویم. اینکه ما بشینیم و دعوا کنیم که ما خط امام هستیم یا شما خط امام هستید یک سری دعواهای انتراعی وفلسفی است که شاید به هیچ نتیجه ای نرسد. در عمل و در مصداق در کارنامه می شود مشاهده کرد که خط امام چه بوده و ما در کارنامه مان چه ثبت کرده ایم.
در سال جاری انتخابات مجلس شورای اسلامی را پیش رو داریم. طبیعی است که در دانشگاه هم تشکلهای سیاسی برنامه هایی برای انتخابات داشته باشند. آیا شما برای این انتخابات برنامه ریزی کرده اید؟
کیا: فکری برای انتخابات نکرده ایم. خیلی زود است.
خوب فارغ از بحث انتخابات برنامه های سیاسی بسیج در سال آتی چیست؟
کیا: یکی از دغدغه های جدی امسال ما به خصوص برای مهر امسال که قرار است یادواره و بزرگداشت شهید رجب بیگی را برگزار کنیم، تبیین نسبت انقلاب اسلامی با آزادی و همینطور نسبت انقلاب اسلامی با عدالت است. این هم به این معنا که ما در این دو شعار اصلی و کلیدی انقلاب اسلامی دچار تحریف شده ایم. به نظر می رسد اکنون زمان آن رسیده که پس از مرحله آرمانخواهی، بیاییم و به صورت نرم افزاری برنامه های عملی مان را روی کاغذ بنویسیم. اینکه ببینیم تعریف واقعی عدالت چیست و راهکارهای عملی رسیدن به عدالت چیست.
آقای حمدیه شما هم برای انتخابات برنامه خاصی ندارید؟
حمدیه: مسایل را باید اولویت بندی کنیم. قبل از بحث انتخابات ما اولویت های دیگری داریم که باید به آنها برسیم. منازعات انتخاباتی از چه جهت می تواند دغدغه دانشجو باشد؟ از آن جهت که بداند کسی که می خواهد وارد مجلس بشود کسی است که با آن آرمانهایی که دارد بیشترین مطابقت را دارد. در این فضا است که بدون حمایت از کسی و صرفا با ترویج اندیشه خود به فعالیت می پردازد و به تبع آن کاندیدایی که بیشترین قرابت فکری را با آن اندیشه دارد حمایت می شود. وقتی فضای تبیین اندیشه نیست به تبع آن بحث کاندیداها و انتخابات مجلس و این ها اساسا معنا ندارد. یعنی در واقع امکان حضور تمامی افکار و گرایش ها وجود ندارد. با این شرایط انتخابات اصلا معنای خود را از دست می دهد. مشکل ما با این تفکر است که حق را کامل به یک اندیشه می دهد و دیگر اندیشه ها را ناحق می داند. با این طرز فکر که حق با جایش برای ماست و ناحق و جایش برای شماست ما مشکل داریم. آنچیزی که در اسلام تبیین شده است این است: فبشر عبادی الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه ( بشارت بده به بندگان، کسانی که سخنان را می شوند و از بهترین آنها تبعیت می کنند) اساسا در فضای کنونی قولی شنیده نمی شود که بعد بخواهد از آن تبعیت بشود. باب عقلانیت بسته شده است. وقتی باب عقلانیت بسته شود طبیعی است که فضای هیجانی جایگزین آن خواهد شد. فضای هیجانی هم فضای لمپنی است که در آن هیچ خیری حاصل نمی شود.
ما هشدار فضای کنونی را پیش از انتخابات سال 88 می دادیم. ما می گفتیم که سر و ته این جریان معلوم است که کجا خواهد رفت. خود حضراتی که از این جریان حمایت می کردند و به صورت هیجانی در این جریان می دمیدند امروز به این نتیجه رسیده اند که باید از این جریان عبور بشود. جای تاسف این است که امروز هم که می بینند سهمشان در قدرت رعایت نشده است می گویند باید از این جریان عبور کرد. امروز آرمان های انقلاب اسلامی بازیچه مقاصد قدرت طلبانه برخی شده است و به جای آرمان ها قدرت اصالت یافته است. امروز شهرداری را بزنند فردا مجلس را بزنند، پس فردا جای دیگر را بزنند. متاسفانه تا وقتی این مسایل حل نشود مسایل اصلی کشور حل نخواهد شد.
کاربران خبرآنلاین سوالهایی را برای این نشست مطرح کرده اند که مطرح می کنم:
برنامه تشکل های اسلامی دانشگاه برای بیداری اسلامی چیست؟
کیا: در سالی که گذشت چند برنامه برای این موضوع داشتیم. یکی استقبال از کاروان آسیایی غزه بود که در دانشگاه تهران از آنها استقبال کردیم و برنامه نسبتا مفصلی هم در دانشکده فنی داشتیم و آقای احمدی نژاد و آقای رحیم پور سخنرانی کردند. برنامه دیگر برگزاری مراسم یوم النکسه بود و چند روز بعد از اتفاقاتی که در مرزهای سوریه و اردن در مجاورت رژیم صهیونیستی رخ داد و مردم اعتراض کردند ما هم یک کارناوال موتوری داشتیم که از میدان فلسطین تا جماران پرچم های فلسطین و لبنان و جنبش های اسلامی منطقه را در دست داشتیم. در همین برنامه بزرگداشت شهید رجب بیگی که برگزار خواهد شد یکی از محورهایش انقلاب اسلامی و جبهه جهانی مستضعفین است که انشا الله از سخنرانان کشورهای عربی دعوت خواهیم کرد.
حمدیه:درباره بیداری اسلامی به نظر من در کشور یک فضای فانتزی برای آن درست کرده اند. متاسفانه وزارت امورخارجه کشور منفعلانه ترین حالت و ضعیف ترین موضع را نسبت به مسئله بیداری اسلامی دارد. جایی که جای ایران می تواند باشد و خیلی از این انقلاب ها ملهم از انقلاب اسلامی ماست متاسفانه جای کشورهای دیگری شده که نسبتی با این قضیه ندارند. بحث بیداری اسلامی باید درست تبیین شود که اساسا خیزش های منطقه با چه رویکردی بوده است. در این باره برخورد گزینشی هم نمی شود کرد. نمی شود گفت فلان کشور خیزش اسلامی است و فلان کشور جور دیگری است.
چه خبر از انجمنهای اسلامی و تحکیم وحدت و این فشارها بر اصلاح طلبان؟
حمدیه: بحث تحکیم وحدت بحث مفصلی است که باید به آن پرداخته شود. من معتقدم تحکیم وحدت و مسایلی که در کنار آن پیش آمد مثل طیف علامه و طیف شیراز و غیره مصداق همان فشارهای بیرونی ای بود که خدمتتان گفتم. این وسط هم گوشت قربانی یکی از قدیمی ترین و اصیل ترین اتحادیه های دانشجویی به نام تحکیم وحدت بود. البته من معتقدم خطاهایی پیش از آن صورت گرفته بود که بعضا غیر قابل چشم پوشی و گذشت بود. ولی راهکار آن این اتفاقی که برای تحکیم وحدت افتاده است نیست. آن چیزی که الان به عنوان تحکیم وحدت وجود دارد و آن چیزی که به صورت به اصطلاح غیر قانونی وجود دارد هر دو خالی از معناست. تحکیم وحدت باید جمع کننده انجمن های اسلامی دانشجویان سراسر کشور باشد. وقتی خیلی از دانشگاه ها انجمن اسلامی ندارند یا اگر دارند یک هویت جعلی است که جایگزین انجمن اسلامی شده است بحث تحکیم اساسا مطرح نمی شود. شاید تنها تشکل های انجمن اسلامی که در حال حاضر واقعا ادامه دهنده همان مشی اصیل و مستقل باشند به 4 یا 5 دانشگاه نرسد. در این فضا بحث تحکیم وحدت بحث مضحکی است. هر دستی هم که برای این قضیه بلند شود به نتیجه نخواهد رسید.
اینکه چه خبر از فضای اصلاحطلبان هم که خوب از خودشان بپرسید.
چرا تشکل های دانشجویی به هم نزدیک نمی شوند و پیشنهاد رهبر انقلاب برای شورای هماهنگی به نتیجه نرسیده است؟
کیا:بعد از فرمایش رهبری، یک جلسه ای در بسیج دانشجویی تدبیر شد و از همه تشکل ها یعنی نماینده اتحادیه ها دعوت شد که آمدند و بنابر این شد که از هر اتحادیه دو نفر معرفی بشوند که انشا الله جلسات مستمری داشته باشند تا آیین نامه ها و کارهایی که برای تشکیل مجمع لازم است هماهنگ بشود که دیگر خبر ندارم که آیا آن جلسات پیگیری می شود یا نه. فکر می کنم در یک پروسه ی یکی دو ماهه به نتیجه برسد.
حمدیه: من معتقدم که جریان دانشجویی یک جریانی است که از پایین به بالا شکل می گیرد. یعنی معتقدم که اگر دانشگاه های مختلف این اتفاق در آنها بیافتد کم کم به صورت یک دومینوی به سمت بالا خودش شکل می گیرد. اینکه ما در راس تصمیم گیری کنیم، این صوری است. اینکه دور هم بشینیم که بگوییم تبعیت کرده ایم از فرمایش رهبری این صوری است. من معتقدم این اتفاق باید از پایین بافتد. یعنی مثلا در دانشگاه تهران باید در دانشکده ها شکل بگیرد بیاید به سمت بالا. از سوی دیگر نمی شود که خودمان با خودمان هماهنگ بشویم. بالاخره باید از دیگر تشکل ها و اندیشه ها هم در آن فضا باشند. اینکه ما خودمان با خودمان هماهنگ بشویم خیلی معنایی ندارد.
دلیل بی رغبتی دانشجویان به فعالیت های سیاسی چیست؟
کیا: من در بخش اول صحبت هایم در اینباره گفتم که هم فضای دانشگاه ها سیاسی نیست و هم گفتم که یک دلیل آن هم به دلیل فضای غیر سیاسی مدیریتی دانشگاه است. فضای کلی جامعه به گونه ای است که به سمت دنیا گرایی می رود. رنگ لعابی که شهر تهران پیدا کرده است را مقایسه کنید با تهران 15 سال پیش. اینکه در تهران فضاهای فرهنگی و مذهبی توسعه پیدا کرده یا پاساژ و سینما؟ وقتی در تهرانی زندگی می کنیم که اینجوری است نمی شود توقع داشت بچه های ما که می آیند در دانشگاه بیشتر دغدغه هاشان دغدغه های دینی و فرهنگی باشد.
حمدیه: من فکر می کنم پاسخ به این سوال داده شده است اگر اجازه بدهید من می خواهم راجع به اسلامی شدن دانشگاه ها مطلبی را مطرح کنم. بحثی که آقای کیا مطرح می کنند من هم کم و بیش با آن موافقم. اما باور دارم که ما راه را برای بازگشت به آرمان های انقلاب اسلامی اشتباه می رویم. در سراسر شهر ما تبلیغاتی راجع به حجاب و عفاف هست، گشت های ارشاد هم هستند و در دانشگاه هم بحث اسلامی کردن دانشگاه ها و جدایی دانشجویان دختر و پسر مطرح می شود. راه هایی که اول انقلاب یک بار تجربه شده است و حضرت امام به آنها تو دهنی زدند و گفتند که برگردید از این شرایط. الان دوباره دارد بسط پیدا می کند.
باید به کسانی که بحث اسلامی کردن دانشگاه ها را مطرح می کنند بگوییم که آیا دبیرستان های ما اسلامی است؟ آیا نمی بینند که فساد در انواع گوناگون آن در جامعه بیداد می کند؟ یا به طور کلی آیا فضای جامعه ما اسلامی است که حالا بیاییم و بگوییم دانشگاه ها باید اسلامی بشود. آن هم با این وضعیت که بگوییم دخترها این طرف بنشینند و پسرها آن طرف. ما باید بیاییم اندیشه اسلامی را درست تبیین کنیم. اگر قرار بود این حرکت ها جواب دهد پیش از این ها خیلی تندروی های از این دست انجام شده است اما تا کنون جواب نداده است. این نشاندهنده ی این است که ما اندیشه خود را به صورت صحیحی تبیین نکرده ایم. اگر مردم ما معتقد و ملتزم به اسلام باشند دیگر چه نیازی به برخوردهای تند؟ فضاهای پلیسی و امنیتی و برخوردهای اینگونه که مثلا بگوییم دختران روزهای زوج بیایند و پسران روزهای فرد اینها مسایل خنده داری است. این مسایل از نظر من سیاسی است. برخی می خواهند با مطرح کردن این مسئله بابی را برای ورود و فشار بر دانشگاه باز کنند. اگر می خواهند مردم و دانشجو را اسلامی کنند باید بروند در دبیرستان و راهنمایی و دبستان، به مصداق "العلم فی الصغر کنقش فی الحجر"(علم آموزی در سنین کودکی مانند نقشی که در سنگ ایجاد شود پایدار است) اسلام را برای بچه ها تبیین کنند.
کیا: ما نباید مسئله حضور و فعالیت زنان در اجتماع را تقلیل بدهیم به مسئله حجاب و عفاف و همین مسئله را هم با برخوردهای سطحی مثل دیوار کشیدن بین دختران و پسران جواب بدهیم. من اعتقاد ندارم که باید برای ورود به دانشگاه سهمیه جنسیتی در نظر گرفت. اینکه مثلا اجازه ندهیم دختران معدن بخوانند و این رشته را مختص کنیم به پسران. این مسئله با این برخورد درست نمی شود اگرچه اعتقاد هم ندارم که یک خانم مثلا از مشهد بیاید برود دانشگاه آزاد مراغه و معدن بخواند. این دورریختن سرمایه های کشور است. با حذف مخالفم چون ممکن است در زنان ما هم قابلیت هایی وجود داشته باشد که بتواند در رشته های فنی و مهندسی متبلور شود و برای به ثمر رسیدن این استعداد ها باید فضا باز باشد. مشکل ما این است که در این سی سال نتوانسته ایم نقش زن در اجتماع را جا بیاندازیم. برای تحکیم نهاد خانواده در کشور چه کار آکادمیکی انجام داده ایم.
درباره بحث اسلامی شدن دانشگاه ها هم می خواهم یک نکته ای را عرض کنم. خیلی وقت ها برخی مطرح می کنند که در بسیاری از دانشگاه ها دنیا برای پوشش دانشجویان استانداردهایی در نظر گرفته می شود. سوال من این است که آیا مطمئن هستیم که کسانی که می خواهند این استاندارد ها را بر دانشجویان اعمال بکنند، حرمت دانشجو را حفظ می کنند؟ مسئولین انتظامات باید برخورد مناسبی با دانشجویان داشته باشند. من این را در شورای فرهنگی دانشگاه انعکاس داده ام. اینکه ما استانداردی را در نظر بگیریم و اعمال کنیم یک بحث است یعنی اینکه دانشجو با لباس خواب به دانشگاه نیاید خیلی خوب است و یک حد اقل شخصیت و وزانت را داشته باشد اما از آن طرف هم برخوردی که از سمت کارمندان و بدنه اجرایی است باید بگویم که برخورد مناسب و محترمانه و با حفظ کرامت انسانی نیست. در بحث اسلامی شدن مهمتر از همه چیز اسلامی شدن نرم افزار ها و فکرهاست.
/27219
نظر شما