یکی از نکات قابل تأمل در روابط ایران و آمریکا پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران طرح اتهامات بی اساس از سوی این دولت نسبت به جمهوری اسلامی ایران است. اما به نظر می رسد این بازی اخیراً وارد مرحله جدیدی شده است.

یکی از نکات قابل تأمل در روابط ایران و آمریکا پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران طرح اتهامات بی اساس از سوی این دولت نسبت به جمهوری اسلامی ایران است. اما به نظر می رسد این بازی اخیراً وارد مرحله جدیدی شده است. چرا که این دولت مدعی تلاش مأموران امنیتی و نظامی ایران برای ترور سفیر عربستان در داخل خاک آمریکا گردیده و سپس بطور علنی حمایت از ترور فرماندهان سپاه قدس ایران به میان آورد که این نه تنها برخلاف تعهدات آمریکا در بیانیه الجزایر است، بلکه مشروعیت بخشیدن به مقوله ترور و تروریسم از سوی دولتی است که مدعی مقابله با این پدیده در جهان می باشد. لذا با توجه به چنین پیشینه ای اکنون این سؤال مطرح میگردد که دولت آمریکا از طرح چنین اتهامی چه اهدافی در منطقه و جهان تعقیب می کند؟
1- مقابله با مشکلات داخلی؛ دولت اوباما اگر چه با شعار تغییر به صحنه سیاسی آمریکا وارد شد ولی واقعیت این است که نه در حوزه اقتصاد و نه در حوزه سیاست خارجی موفق به تحقق وعده های خود نگردید. موضوعی که امروزه در حوزه سیاست خارجی در عراق و افغانستان هویدا گردیده و در داخل نیز اوضاع وخیم اقتصادی سبب شکل گیری جنبش وال استریت گردیده است، لذا به نظر می رسد علیرغم انتقاد دمکراتها به جمهوریخواهان مبنی بر استفاده از دشمن فرضی برای فریب افکار عمومی اکنون آنها خود متوسل به این حربه گردیده و درصدد احیای اعتبار از دست رفته خود نزد افکار عمومی داخل جامعه آمریکا می باشند.
2- بازسازی اعتماد نزد دولتهای محافظه کار منطقه؛ یکی از اهداف محوری آمریکا در منطقه خاورمیانه در طول دوران جنگ سرد و پس از آن دفاع از دولتهای محافظه کار بوده است اما طرح شعارهای جدید از سوی دولت امریکا در خصوص خاورمیانه مبنی بر دمکراتیزاسیون از یک طرف و عدم توانایی این کشور در حفظ مهمترین متحد خود یعنی حسنی مبارک سبب گردیده است تا دولت آمریکا اعتبار خود را نزد دولتها و ملتهای منطقه از دست دهد. لذا به نظر می رسد طرح چنین ادعاهایی بر علیه ایران تاکتیکی از سوی دولتمردان آمریکا برای احیای اعتبار خود نزد دولتهای منطقه می باشد.
3- مقابله با نفوذ ایران در بیداری اسلامی منطقه؛ بدنبال خودسوزی جوان تونسی بتدریج جنبش هایی بر علیه وضعیت حاکم بسیاری از کشورهای متحد آمریکا از خلیج فارس تا شمال آفریقا را در بر گرفت. تحلیل گران غربی ابتدا بسیار اصرار داشتند تا این جنبش ها را پیامد شعار دمکراتیزاسیون آمریکا معرفی کرده و حضور گفتمان دینی را در این جنبشها کتمان کنند اما تحولات کشورهای تونس، مصر، لیبی و بحرین اکنون خط بطلانی بر این تحلیل کشیده است و سبب گردیده است تا همگان به تأثیر مستقیم و غیر مستقیم انقلاب ایران بر این جنبش ها تأکید کنند. موضوعی که قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران را در سیاست خارجی افزایش داده است؛ لذا طرح اتهامات اخیر شاید تاکتیکی از سوی رهبران آمریکا برای مقابله با نفوذ ایران در جنبش های اعتراضی منطقه می باشد.
4- حفظ موقعیت اسرائیل؛ یکی از ارکان سیاست خارجی آمریکا در منطقه محافظت از رژیم صهیونیستی و تبدیل این کشور به یکی از قدرتهای برتر منطقه بوده است؛ سیاستی که همواره مانع اصلی تحقق صلح اعراب و فلسطین بوده است. گسترش جنبش های اسلامی در منطقه و تحولات کشورهای مصر و اردن یکبار دیگر موقعیت دولت صهیونیستی ار در معرض خطر قرار داده است؛ لذا طرح ادعاهای اخیر بر علیه ایران می تواند ترفندی برای کمک به اسرائیل در جهت حفظ امنیت و آرامش آن باشد.
5- تداوم حضور در منطقه و فروش سلاح؛ یکی از اهداف اصلی آمریکا در دوران نظم نوین در خاورمیانه افزایش حضور مستقیم و تداوم فروش سلاح بوده است، سیاستی که تا اندازه زیادی موضوع القاعده و تروریسم برای تحقق آن تدارک دیده شود. اکنون با مرگ بن لادن و تثبیت نسبی اوضاع در عراق آمریکا باید با ارائه یک دشمن فرضی دیگر همچنان دولتهای منطقه را به تداوم حضور خود در منطقه متقاعد و ترغیب به خرید سلاح کند. به نظر می رسد این دشمن فرضی ایران باشد، دولتی که به ادعاهای آمریکا درصدد دستیابی به سلاح هسته ای است لذا با توجه به چنین اهدافی بر مسئولان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تکلیف است که با اتکاء به راهکارهای مختلف درصدد مقابله با اهداف دشمن برآمده و برای نیل بدین منظور از تمام امکانات داخلی و خارجی بهره گیرد.
*استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان

/214

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 186283

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 3 =