جواد صالحی
مصر هفتۀ پرتلاطمی را پشت سر گذاشت. ارائۀ طرح پیش نویس قانون اساسی از سوی نظامیان که در آن حقوقی غیرمنتظره برای ارتش در نظر گرفته شده بود، جنجالی بزرگ توأم با خشونت و درگیری را در شهرهای مختلف مصر به همراه داشت که حاصل آن دهها کشته و هزاران زخمی بود. اهمیت این وقایع از آن رو بود که یک هفته مانده به انتخابات پارلمانی، کشور صحنۀ درگیری میان نظامیان و غیرنظامیان شد.
اما واقعیت آنست که مصر و آیندۀ این کشور را باید در بستر خاصی و با در نظر گرفتن شرایط سیاسی و اجتماعی آن تحلیل کرد. مصر در 9 ماه گذشته طی قیامی مردمی حکومت سی و اندی سالۀ مبارک را به زیر کشیده و در حال حاضر جامعه در بستر گذار به سر می برد. اما دستیابی به خواسته هایی همچون آزادی و دمکراسی که مردم را برای قیام به خیابان ها کشاند، با موانع جدی و مهمی روبروست:
اول، فقدان نهادینگی سیاسی است که به واسطۀ شرایط استبداد طی دهه های متمادی در کشور ایجاد شده است. در این شرایط به جز اخوان المسلمین که در حوزه های تشکل های عمومی، خیریه و عام المنفعه توانست جایگاه عمومی خوبی برای خود ایجاد کند، به هیچ وجه نظام سیاسی اجازه نداد احزاب قدرتمند با بدنۀ اجتماعی قوی در کشور شکل گیرند. از این رو با سقوط دیکتاتور همین فقدان نهادینگی سیاسی باعث شده با احزاب جدید التأسیسی روبرو باشیم که بسیاری از آنها موضوعات را در فضای مجازی و ذهنی تحلیل می کنند و مباحثی را مطرح می کنند که قابلیت تحقق و عملی شدن ندارد.
دوم، مانع اقتصادی است. کشوری همچون مصر که بخش اعظم درآمد خود را از طریق توریسم به دست می آورد، امروز بعد از چندین ماه تلاطم و ناآرامی سیاسی، آسیب های جدیدی را تجربه می کند که به شدت اقتصاد کشور را متزلزل کرده است. برآیند چنین وضعیتی خود به خود بر دریافتی، معاش و زندگی مردم پدیدار می شود و نوعی بدبینی نسبت به نخبگان جدیدی که دوران گذران را هدایت می کنند، ایجاد خواهد کرد.
سوم، موضوع جمعیت جوان مصر است که میانگین سنی آنان بین 24 تا 25 سال است. انتظارات و توقعات فزاینده این نسل، سرکوب خواسته ها طی چندین دهه و انفجار آن در مقطع فعلی سبب شده تا این جمعیت جوان همه مسائل را از منطق صفر و یک ببیند به این معنا که همه چیز برای آنان یا مطلوب است و یا غیرمطلوب و به محض عدم تحقق خواسته ها و اهدافشان، می خواهند همه مشکلات را از طریق تظاهرات، تریبون و شعار حل کنند.
چهارمین مشکل مداخلات منطقه ای و فرامنطقه ای است که غالباً حاکمیت های دوران گذار را با سختی و مشکلات مواجه می کند. امروز، مصر برای ادارۀ کشور به کمک های خارجی نیاز دارد که بخشی از آن توسط قدرتهای بزرگ فرامنطقه ای و بخشی توسط قدرتهای منطقه ای تأمین می شود. اما کشورهای عربی در حال حاضر برای تخصیص منابع مالی به مصر مشکلات داخلی خاص خود را دارند و ثانیاً این تخصیص را به عواملی منوط می کنند که در حقیقت حاکمیت دوران گذار را در منگنه قرار داده است.
مجموع این موانع، فرایند دمکراتیزاسیون مصر را با دشواری های فراوانی روبرو کرده است. از رونق افتادن صنعت توریسم، فرار سرمایه های داخلی به خارج از کشور که به خانواده های نزدیک مبارک و یا نزدیکان وی نسبت می دهند، عدم رغبت سرمایه گذاران خارجی با توجه به تزلزل موجود، اثرات بحران اقتصادی جهانی که خود به خود کشش و علاقمندیِ مردم را برای ظهور و حضور در بازارهای مصر در قالب های متفاوت منتفی می کند و در نهایت مشروط بودن کمک های مالی کشورهای عربی که به سمت مصر دست دوستی دراز کرده اند از مهمترین موانع امروز مصر برای گذار آرام به دمکراسی است.
همۀ این عوامل باعث شده که شورای انتقالی در شرایط شکننده ای قرار گیرد. این وضعیت، طیفی را ایجاد کرده که یک سرِ آن ایجاد حساسیت در بین جامعه و نخبگان است که در آن امنیت حرف اول را بزند و نهایتا مردم به خاطر ایجاد امنیت نهایتا به ساختارهای نظامی تن دهند. ساختارهایی که از دوران ناصر شروع شده و سادات و مبارک نیز آن را تجربه کرده بودند. نظامیان سالیان متمادی به بهانۀ برقراری امنیت، میدان دار معرکه بودند و در حقیقت ملت مصر بین انتخاب بد و بدتر، امنیت را برگزید.
با این پیشینه بعد از سقوط مبارک، مصریان ناخودآگاه و ناخواسته با احساسات گرایی، ناجی خود را نظامیان دیدند. اما در مقابل ارتش نیز قدرت را قبضه کرد و بدون اینکه به تغییرات اساسی متوسل شود، از طریق خشونت وارد میدان شد. برآیند این اعتماد مردم به ارتش همانطور که طی روزهای اخیر شاهد آن بودیم افزایش شمار کشته شدگان بود. هرچند دولت عصام شرف استعفا داده اما نظامیان در هر حال حاضر نیستند که به این راحتی میدان را ترک کنند و کنار بروند و به بهانۀ امنیت در مقابل هر اتفاق و اعتراضی ایستاده اند.
اما سوال اساسی اینجاست که چه کسانی پشتِ جریان های اعتراضی چند روزِ اخیر هستند و چرا اخوان المسلمین خود را به حاشیه کشانده و وارد این مباحث نمی شود؟
به نظر می رسد هدایت کنندگان اصلی این جریان ها افرادی هستند که اعتقادشان مبتنی بر احساس گرایی در جامعه است. آنها بیشتر سلبی می اندیشند تا اثباتی. گروههای فیسبوکی که قیام ها را به راه انداختند، در شرایط فعلی احساس می کنند جایگاهی که باید و شاید ندارند. به همین خاطر تداوم حضور خیابانی را تنها راه نجات خود می دانند، فارغ از این واقعیت که فیسبوک و ارتباطات شاید برای براندازی کافی باشند اما برای مملکت داری کفایت نمی کنند.
جنبش های جوانان مصری که در قالب احزاب جدید شکل گرفتند و بسیار خوش بینانه مباحث را طی می کردند هم اکنون با برآورده نشدن آمال شان بر تشدید و گسترش احساس گرایی دامن می زنند. توقعات فزایندۀ موجود در میان جوانان سرِ دیگر مشکلات است که با امکانات و منابع مصر همخوانی ندارد. جوانان احساس می کنند که می توانند یک شبه بهشت برین درست کنند و چون این توهم آنان محقق نشده لذا اعتراضات توده ای را ادامه دهند.
اما در این میان اخوان المسلمین سیاست بسیار عاقلانه ای را در پیش گرفته است. اخوانی ها در دوران استبداد نظامیان و بالاخص مبارک از طریق شیوۀ مسالمت آمیز و مدنی تنها جریانی بودند که توانستند در مصر ریشه بدوانند و امروز دارای قوی ترین بدنۀ اجتماعی هستند. اخوان المسلمین، حرکت بر مشی عقلانیت را در پیش گرفته و معتقد است که آینده مصر از طریق خشونت و اعتراضات خیابانی قابل حل نیست، بلکه حلال مشکلات، عقلانیت، درایت، ایجاد ساختار و نوعی مصالحه و سازش و بازگرداندان رونق اقتصادی در جامعه مصر است. اگر اخوان امروز خود را کنار کشیده به این دلیل است که تداوم این احساس گرایی و شور خیابانی نهایتا بازی را به نفع نظامیان و کسانی که به دنبال ایجاد یک حاکمیت اقتداگرا هستند، رقم خواهد زد. سازوکاری که اخوان در کنار طیف های مختلف انتخاب کرده است، بسیار معقول تر و منطقی تر است.
در نگاهی کلی می توان پیش بینی کرد در صورتی که شرایط به همین منوال پیش برود یا باید همچنان شاهد استعفای پیاپی دولتها باشیم و یا خشونت بی حد و حصر نظامیانی که حاضر به واگذاری قدرت نیستند و قصد دارند حکومتی بسازند که در آن خود، حرف اول و آخر را خواهند زد.
26349
اخوان می داند تداوم احساس گرایی و شور خیابانی نهایتا بازی را به نفع نظامیان و کسانی که به دنبال ایجاد یک حاکمیت اقتداگرا هستند، رقم خواهد زد.
کد خبر 186348
نظر شما