مذاكرات غيرمستقيم ايران و آمریکا

۰ نفر
۲۵ آذر ۱۳۹۰ - ۱۷:۲۱

«جلو و عقب و قاطی کردی... نکنه دوست داری پاره شه ... هوای تهران ترتیبشو می‌ده» اشتباه نکنید. این‌ها جملات یک لمپن عربده‌کش چاله‌میدانی به هنگام یک نزاع خیابانی نیست.

 افاضات مجری بامزه برنامه «صرفاً جهت اطلاع» در اخبار ساعت 20:30 است. در همین پنج‌شنبه‌ای که گذشت. چه باید گفت و اصلاً چه می‌توان گفت؟!

زمانی قرار بود صداوسیما دانشگاه باشد، یعنی محلی برای تعلیم و تربیت، حالا باید گفت تعلیم و تربیت پیشکش، به قول استاد سخن: مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان
قبلاً هم گفتم بحث اخلاقی نمی‌کنم. این دیالوگ‌ها می‌تواند در یک فیلم تلویزیونی به کار رود، آن هم آن‌قدر به جا که تحسین مخاطب را برانگیزد اما این الفاظ زیبا در یک برنامه رسمی خبری اصلاً جالب نیست. به احتمال قریب به یقین قصد دوستان برنامه خبری 20:30 ترویج لمپینزم در جامعه نیست، آنها فکر می‌کنند با به‌کارگیری چنین ادبیاتی صمیمیت خود را به نمایش می‌گذارند و از این طریق ارتباط بهتری با مخاطب خود برقرار می‌کنند. وقتی اصالتی در کار نباشد کار به همین جاها می‌کشد که فرمود:
خلق را تقلید‌شان برباد داد
دوستان برنامه‌ساز وطنی گمان می‌کنند برای ایجاد صمیمیت باید ادای از ما بهتران را دربیاورند، غافل از اینکه از ما بهتران ادای کسی را درنمی‌آورند آنها به شدت خودشان هستند، بی‌تکلف و بی‌ریا . آنها همان هستند که می‌نمایند اما دوستان ما فرسنگ‌ها از آنچه می‌نمایند فاصله دارند .به همین دلیل نه کسی آنها را باور می‌کند، نه سخنشان بر دل می‌نشیند و نه آن همه مزه ریختن منجر به انبساط خاطری می‌شود. دیگر آن که جملاتی از این دست به ذهن هر ناقص‌الخلقه‌ای هم می‌رسد. مثلاً آن جا رسانه ملی است. خرده‌هوشی، سر سوزن ذوقی، دست‌کم مثقالی سواد باید داشت. ادبیات این سرزمین سرشار است از ظرافت و رندی، اگر هم قرار است نیش و کنایه‌ای زده شود می‌توان اندکی از آن دریای بی‌کران بهره گرفت وگرنه اگر قرار باشد هرکه هرچه به ذهنش می‌رسد بر زبان بیاورد که دیگر چه تفاوتی است میان اکبر سه‌کله و ممّد موش و شهرام بوقی با مجریان و خبرنگاران محترم رسانه ملی. ادبیات ما پر است از نیش و کنایه‌هایی که هم بسیار تند و گزنده است و هم خلاف عفت عمومی و عرف جامعه نیست، البته استخراج ظرافت و رندی از ادبیات کهن فارسی مستلزم کمی حوصله و مقداری هوش و استعداد است، چیزی که ظاهراً در رسانه‌ملی خریدار ندارد که اگر داشت اوضاع‌مان از این قرار نبود.

 

 

کد خبر 189657

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 21
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۲۰:۱۱ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۵
    139 3
    کاملا موافقم مجری این برنامه فکر میکنه هر چی بیشتر ادا در بیاره و غیر عادی حرف بزنه صمیمیتش بیشتر میشه
  • بدون نام IR ۲۰:۱۴ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۵
    90 5
    خودكرده را تدبير نيست!!!!!!!!!1
  • بدون نام IR ۲۰:۱۸ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۵
    93 3
    كاملا موافقم. ممنون از اين مقاله.
  • بدون نام IR ۲۰:۳۹ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۵
    95 4
    شما انگار همین پنجشنبه وارد وطن شده ای جانا!!!! بذار هرچی دارن رو کنند تا بعدا رودلشون نمونه.
  • بدون نام TJ ۲۰:۳۹ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۵
    125 4
    آفرین بر شما سید بزرگوار خدا رحمت کند مرحوم صابری فومنی را چه قدر با طنزهای زیبایش می خندیدیم و چه پاک بود اما طنزهای نا زیبای تلویزیون ما کجا و گل آقای مردم ایران کجا
  • بدون نام TJ ۲۰:۴۱ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۵
    80 3
    ببخشید یادم رفت بپرسم از آقای شکیبا خبری نداری ؟ ما دلواپس ایشان هستیم اگر دسترسی به ایشان دارید سلام ما را برسانید و بگید منتظر گلوله های نمک ایشان هستیم
  • داش مجید IR ۲۲:۰۵ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۵
    135 1
    کلا صدا و سیما برای مخاطب ارزشی قائل نیست
    • نمدمال IR ۰۰:۱۱ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۶
      0 0
      لمپنيسم سالهاست دراين سرا جاخوش كرده ...لولو برد آب بريز اونجا... كاغذپاره ...تاقطعنامه دونشون پاره بشه وبسياروبسيارازاين دست روزي كه دلسوزان گفتنديه عده ايرادگرفتندوگفتندآقاردميه به شترگفتندازنمدمالي چه يادگرفتي گفت پف كردنش واين داستان مردمي بودن برخي است
  • رضا IR ۲۲:۰۸ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۵
    جملات باصطلاح بی ادبانه فوق مونتاژ شده اند و مر بوط به یک موضوع نیستند من که از بینندگان برنامه بودم برداشت آنچنانی ای نداشتم شاید مشکل از ذهن بعضی شنوندگان باشد در ضمن این برنامه یکی از معدود برنامه های موفق انتقادی است و قرار نیست امروزه به سبک عبید زاکانی طنزگویی شود.
    • بدون نام GB ۱۲:۳۷ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۶
      45 0
      اره مونتاژه..... ما همه داریم از موفقیت این برنامه " میسوزیم" و باید "آب و بریزیم اونجا که میسوزه"...
    • داش مجید IR ۱۹:۴۷ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۶
      3 0
      آقا رضا شما هم مثل بعضی ها جواب حرفت رو اینجا ببین
  • مهدی.س IR ۰۰:۰۶ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۶
    34 1
    موفقیت صرفا جهت اطلاع صرفا به جهت یکه تازی این برنامه و نبود برنامه های رقیب و البته آزاد از این دست است. هرگاه جریان های مختلف قدرت در ایران فرهنگ و جنبه پذیرش برنامه های انتقادی آزاد - سفارشی بودن هم خود نوعی قید است - را داشته باشد، آنگاه می توان در اثر ایجاد رقابت و در پی آن سالاری شایسته ها انتظار دیدن و رشد برنامه هایی را داشت که در این حیطه قابل احترامند. هرچند نا امیدم، اما به احترام جوانان این مرز و بوم "به امید آنروز"
  • بدون نام IR ۱۲:۰۰ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۶
    29 0
    خیلی یادداشت خوبی هست ولی چه فایده که رسانه میلی توجهی به هیچی نمی کنه
  • بدون نام IR ۱۲:۴۸ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۶
    19 0
    سيد در غياب روزنامه روزگار - كه نوشته هاي شما و ميرفتاح را درآن مي خوانديم- دلخوش از آنيم كه دراين سايت هر چند وقت يكبار مطلبي را منتشر مي كنيد.
  • بدون نام IR ۱۳:۰۶ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۶
    29 0
    خلق را تقلید‌شان برباد داد این مصرع حالمو بدجوری خراب کرد. واقعن مشکل ما جز این نیست.
  • سیاوش IR ۱۳:۴۵ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۶
    75 1
    وقتی یه بنده خدایی میگه آب را بریز اونجا که میسوزه و ممه را لولو برد ، دیگه این حرفای اقای مجری که چیزی نیست!!!
  • پاسخ به سوالتان IR ۱۶:۴۷ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۶
    10 1
    هيچ.
  • بدون نام IR ۱۸:۱۵ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۶
    0 0
    از کوزه همان برون تراود که در اوست! اینا اگر اکبر سه‌کله و ممّد موش و شهرام بوقی نبودن که اینجوری حرف نمی زدن.
  • بدون نام IR ۰۰:۵۸ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۷
    6 0
    بالاخره رسانه ملی باید نموداری از ملت باشد. قبول کنیم که جامعه شامل این گونه افراد هم می شود. امید که همه اقشار بتوانند در رسانه ملی حضور داشته باشند. در مورد برنامه مزبور و برنامه هایی از این دست، باید قبل و حین پخش برنامه، راجع به محتوایش اطلاع رسانی شود.
  • بدون نام IR ۱۲:۴۹ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۷
    5 0
    این وسط تعجب من از خبر آنلاینه که بعضی از نظرات آنچنانی را تائید می کنه ولی نظر های ساده ما رو اجازه انتشار نمیده.
  • بدون نام IR ۱۲:۲۴ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۹
    6 0
    آ سید قبول کن ما گم شدیم. یعنی اصولا خودمان را گم کردیم اینه که ببخشید با عرض معذرت افسارمان دست این و آن است هر طرف که خواستند می کشند و می برند. نمونه ی این نوع حرکات لمپنی و ... در رسانه های ما هم نشانه ی همان سرگشتگی است. مثال اش همین که اگه رسانه تصمیم بگیره از این به بعد مثل عهد قاجار متن بنویسد هم می نویسد و اجرا می شود و ما هم می شنویم و یادمان هم نمی آید که توی عصر دیگری هستیم

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین