۰ نفر
۴ فروردین ۱۳۹۱ - ۱۱:۰۳

شیخ نشین خلیج فارس، در صورت عدم اصلاح نظامهای توتالیتری خود از سرایت اندیشه های بهار عربی در امان نخواهند ماند که در این صورت بهار عرب خزانی سخت برای آنها و حامیان غربی آنها خواهد بود.

*حسین طالبی

تحولات رخ داده در جهان عرب با پیامهای متفاوتی از سوی کشورهای غربی روبرو شد. در تونس ومصر این تحولات با استقبال دیرهنگام اروپایی ها مواجه گردید و در لیبی به دلیل ماهیت و سرشت قذافی و کینه هاییکه اروپایی ها علیرغم تفاهمات و قراردادهایی که با وی منعقد کرده بودند با واکنش سریع انگلیس وفرانسه منجر به دخالت نظامی ناتو گردید، در حالی که آلمان از چنین مواضعی دوری جست. اتحادیه اروپا وغرب با استفاده از استانداردهای دوگانه سعی نمودند تا شتاب تحولات جهان عرب را با همراهی اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس کنترل نموده و تحولات را هدایت نمایند. برخی صاحبنظران اروپاپی معتقدند تحولات جهان عرب به دلیل مسائل اقتصادی نبودبلکه مردم این کشورها در جستجوی آزادی و دموکراسی بودند. اما یک نکته نیز در این خصوص فراموش شده است، اینکه انقلابهای عربی در حقیقت اعاده حیثیت از مردمی ستم دیده از استثمار بی وقفه غرب با استفاده از عروسکهای خیمه شب بازی بود. اروپا،سالها خاورمیانه را بخشی از حیاط خلوت خود محسوب می نموده است و هر آنچه در حیاط خلوت اتفاق بیفتد بر داخل این کشورها نیز تأثیر گذار خواهد بود. رشد وابستگی اروپا و خاورمیانه به دلایل تاریخی وجغرافیایی است.
کشورهای انگلیس، فرانسه،ایتالیا و اسپانیا قبلاً دراین منطقه دارای مستعمراتی بوده اند؛ بنابراین تحولات این منطقه تأثیر مستقیم بر امنیت اجتماعی و اقتصادی ونظامی اتحادیه اروپا خواهد داشت؛ منجمله به منظور جلوگیری از هجوم مهاجران به این کشورها و تأثیربروز ناآرامی ها دراین منطقه و گسترش تروریسم و ....اتحادیه سعی نمود تا با اتخاذ راهکارهایی از خطرات این همسایگی درامان مانده وازآن دوری جوید.

اتحادیه اروپا تصور می کرد با کمک به حفظ ثبات در خاورمیانه و گفتگوهای اقتصادی وانتقادی حقوق بشری خواهد توانست از سرایت بی ثباتی (spill over) در اروپا جلوگیری کند.به همین دلیل اروپا با ادامۀ سیاست همسایگی که در سال 2004 پی ریزی شد و در سال 2011 پس از تحولات بهار عربی این سیاست با شعار افزونتر و بیشتر ادامه یافت تا به گونه ای کشورهایی که در جهان عرب در جهت گسترش دموکراسی و رعایت حقوق بشر به شیوه غربی گام بر میدارند از منافع این برنامه بیشتر بهره ببرند، مسیر همیشگی خود را ادامه داد.
در برنامۀ جدید اتحادیه بر ارتباط با سازمانهای مردم نهاد در کشورهایی که بهار عرب را تجربه کردند، بیشتر تاکید شده و همچنان گسترش دموکراسی وحقوق بشر در برنامه های اتحادیه در اولویت قرار گرفته است. اما از سوی دیگر چالشهایی وجود دارند که بهار عربی را به معضلی بزرگ برای غرب و اتحادیه تبدیل خواهد نمود:


1-دیپلماسی استفاده از استانداردهای دوگانه: همکاری اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس در بحرانهای لیبی، مصر و سوریه بیانگر یک اتحاد نامیمون بود. اتحادیه اروپا که از سویی به دنبال ایجاد دموکراسی در جهان عرب بود با کشورهایی در این راستا همگام میشدکه خود اسیر دیکتاتورهایی شبیه به قبل از دوران آزادی کشورهای بهار عربی بودند. در حقیقت کشورهای عربی شورای همکاری خلیج فارس به دلایل دیگری در بهار عربی مداخله می کردند. آنها از یکسو خواستار افزایش نفوذ خود بوده واز سوی دیگر مشکلات خود را به مرزهای خارجی سوق داده و فرافکنی میکردند. در حالی که اعتراضات در این کشورها وکشورهای همجوار آنان به شدت با سرکوب و مشت آهنین پاسخ داده میشد و این اقدامات نیز با سکوت غربی ها وحمایت آنان همراهی می گردید .


2- نزاع فلسطین ورژیم صهیونیستی: کشورهای اروپایی و غربی هنوز نتوانسته اند رژیم صهیونیستی را متقاعد به روند ایجاد صلح و سازش نمایند. روندی که به نظر می رسد با تثبیت کشورهای بهار عربی دیگر جایی برای مذاکره و صلح بین دوطرف باقی نخواهد گذارد. تلاش رژیم صهونیستی همانند کشورهای حوزه خلیج فارس مشابه است و مقامات این رژیم اختلافات و بی درایتی داخلی خود را با انگشت اتهام به سوی ایران نشانه گرفته اند. به نظر میرسد اتخاذ چنین رهیافتی در هر دو سو مشابه است. اما رژیم صهونیستی و آمریکا از آینده مبهم بهار عربی که میتواند علیه این کشورها رقم بخورد، نگران اند. برخی معتقدند سیاست اتحادیه و آمریکا در خاورمیانه در توازن و هماهنگی با یکدیگر قرار دارد. اما اروپایی ها اولویت نخست خاورمیانه را حل معضل فلسطین ورژیم صهیونیستی دانسته و معتقدند تروریسم و افراط گرایی اسلامی و گسترش سلاحهای جمعی از این موضوع نشات میگیرد.اما آمریکاییها معتقدند که اولویت سیاست خارجی باید مبتنی بر مبارزه با تروریسم و سلاحهای کشتار جمعی باشد وصلح و آرامش تاهنگامی که این دو تهدید ازمیان برداشته نشوند به تحقق نخواهد پیوست.


3- شکست دولتها، فقر، نزاعهای منطقه ای و تروریسم، ثبات منطقه خاورمیانه را مورد تهدید قرار داده است. کشورهایی مانند عراق، لبنان، افغانستان و فلسطین به شدت دراین زمینه و برخورد با این معضلات ضعیف هستند. قدرت در مصر، لیبی و تونس در اختیار اسلام گرایان قرار گرفته است که بالقوه توانایی بی ثبات کردن رژیمهای توتالیتر منطقه را دارند. هرچند اتحادیه بر سیاستهای اقتصادی وهمسایگی خود تاکید دارد اما آیا این سیاستهای که در دوران رژیمهای توتالیتری شکست خورده تلقی می گردید آیا خواهد توانست در دوران بهار عربی مفید وکارا باشد؟ به نظر میرسد اتحادیه اروپایی که خود برای رشد وبهبود وضعیت اقتصادی نیاز به کمک چین دارد، نخواهد توانست کنترل اوضاع را در کشورهای بهار عربی به دست گیرد و زمینه را برای رقبای خود مانند چین فراهم خواهد اورد .


4- مسابقه تسلیحاتی در خاورمیانه: مسابقه تسلیحاتی در خاورمیانه منجر به تشدید وخامت اوضاع این منطقه خواهد گردید. این مسابقه ای است که کشورهای غربی با افزایش تبلیغات ایران هراسی خود به راه انداخته و به دنبال منافع وافزایش فروش تسلیحات نظامی خود در رکود اقتصادی فعلی در اروپا هستند. بی اعتمادی بازیگران عمده منطقه به یکدیگر و مشکلات بالقوه منطقه می تواند این مسابقه را تشدید نماید.


5- اختلاف در مفاهیم فرهنگی ودموکراسی:‌دموکراسی وارزشهای غربی در جهان غرب متفاوت با دموکراسی و ارزشهای جهان اسلام است. به همین دلیل و با توجه به عدم درک غربیها از تفاوتها و تکثر فرهنگی در جوامع مختلف آنها سعی دارند دموکراسی به شیوه غربی را در کشورهای بهار عربی به بوته آزمایش بگذارند. اقدامی که منجر به شکست سیاستهای اتحادیه اروپا خواهد شد و کشورهای بهار عربی را به سوی سیاستهای مستقلانه تری هدایت خواهد نمود.


6- افزایش اسلام گرایان سلفی: افزایش طرفداران اسلام گرایان سلفی معضل دیگری است که اتحادیه اروپا با آن مواجه خواهد بود . آیا حرکتی که تا چندی پیش غرب وآمریکا علیه آن موضع گرفته بودند بار دیگر با قدرت گرفتن این اسلام گرایان به نفع غربی خواهد بود یا خیر؟ با توجه به انگیزه های اسلام گرایان سلفی به نظر میرسد این حرکت همچنان مخالفت خود را با هرگونه سازش و تفاهم با ارزشهای غربی ادامه داده و آینده همکاریهای دوطرف را در معرض خطر قرار خواهد داد. اتفاقاتی که در مصر در قبال مسیحیان این کشور و در ارتباط با رژیم صهیونیستی رخ داد، کشورهای غربی را از مداخله همه جانبه در سوریه برحذر داشته است. ترکیه نیز گرچه ابتدا از چنین تحولاتی استقبال مینمود اما در صورت سرایت این تحولات در منطقه کُرد نشین سوریه، این کشور نیز استراتژی خود را در قبال دولت بشار اسد با تحفظ دنبال خواهد نمود .


با عنایت به عوامل فوق و با لحاظ این نکته که اروپایی ها خود دچار بحرانهای اقتصادی فراوانی هستند سیاستهای کشورهایی که بهار عرب را تجربه کردند،در آینده ای نه چندان دور به معضلی علیه کشورهای غربی مبدل خواهد گردید. کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نیز علیرغم تلاش متحدین غربی آنها در راستای حمایت از آنان، در صورت عدم اصلاح نظامهای توتالیتری خود از سرایت اندیشه های بهار عربی در امان نخواهند ماند که در این صورت بهار عرب خزانی سخت برای دول غربی رقم خواهد زد.


*کارشناس اروپا
51263

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 204384

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 0 =