۰ نفر
۲۳ فروردین ۱۳۹۱ - ۰۰:۰۲

طی پنجاه سال حمله به غرب از غرب زدگی تاکنون به چه نتایجی رسیده ایم و چه چیزی تولید کرده ایم؟

به امید استفاده از خردنامه شماره جدید همشهری در باره علوم انسانی اسلامی، آن مرور کرده و مقالات فراوانی از آن را خواندم. کوتاه و بلند. به نظرم هدف آن بوده تا از علوم انسانی و اسلامی شدن آنها بحث شود و نشان داده شود که چگونه می توان علوم انسانی را اسلامی کرد. اما هرچه خواندم کمتر نتیجه گرفتم. یک بار، قدیم‌ترها از خودم پرسیدم، این همه کتاب در باره تحولات اجتماعی نوشته شد، اما چرا فقط کتاب ابن خلدون برجسته شد؟ در این باره فراوان فکر کردم. باز هم فکر کردم. جوابی که برای خود یافتم این است که این کتاب تفاوتی با آثار دیگر دارد!! جوابی ساده بود. باز فکر کردم چه تفاوتی؟ چطور می شود یک تفکر کلید می شود و صدها قفل را باز می کند اما صدها کتاب دیگر در همان زمینه در حد همان حرف باقی می ماند؟ طرح یک مشت ادعای بدون پاسخ، بعد هم تکرار آنها به تصور این که جوابش در دل همان ادعاهاست معضلی است که در این قبیل نوشته ها وجود دارد. اما یک مشکل دیگر هم هست. عبارت پردازی. تصور می شود اگر بتوان عبارت پردازی کرد و بهم بربافت، مشکل حل می شود. این رسم سالهاست در برخی از نوشته های ما رسوخ کرده است. به جای آن که کوتاه و واضح و صریح بنویسیم با عبارت پردازی و تکرار کلمات و آوردن عبارة اخری نشان می دهیم که تفکری عمیق پشت سر آن قرار دارد! اگر برخی از این عبارات را بیاورم شاید جسارت به عقل کسانی باشد که بهتر از من آنها را درک می کنند: «دین اسلام نه فقط یک مجموعه از آیین و رسوم مقدس و بریده از عرصه های زیست عینی و اجتماعی و صرفا مبتنی بر تهذیب نفس و تقویت روح، بلکه منظومه کاملی از معارف و باورهای بنیادین و مهارت های عملی در عینیت جامعه است». و «با این حساب، روشی، تحقیقاتی ـ اسلامی است که در فرایند تولید اندیشه و روند سازماندهی معرفت و مراحل رسیدن به اندیشه های نو، گذشته از ضرورت هماهنگی با زیست طبیعی و مصلحت عینی جامعه (که از قضا یکی از ثوابت و اصول در فهم نوین و عینی اسلام است) بالضروره، به تحقق اهداف اجتماعی انسان و جامعه از دیدگاه شارع مقدس و دین اسلام منتهی می شود». متاسفانه از این قسم عبارات فلسفی و شگفت فراوان در این مقالات وجود دارد. وقتی می گوییم مشکل تفکر داریم، مشکل تئوریسین داریم، مقصود این نیست که عبارات گنگ و مبهم و طولانی و بی سر و ته را در حوزه مورد نظر بهم ببافیم. مقصود این است که مثل ابن خلدون، کوتاه، دقیق اما روش مند و کلیدوار مفاهیم را بهم متصل کنیم. راستش از وقتی که قدیم ترها یعنی دو سه دهه پیش از انقلاب در مجله مکتب اسلام به غرب حمله می شد تا حالا که به غرب حمله می شود، جز بهبود وضع عبارت نویسی ما، آن هم به قیمت خراب کردن زبان فارسی و آغشته کردن آن به حشویات ظاهر فریب کاری درخور نکرده‌ایم. شاید این قضاوت نومیدانه باشد، اما تجربه سی سال ما همین را نشان می دهد. هر بار که کسی خواسته است قدری از این چهارچوب خارج شود با لگد او را از دایره خارج کرده ایم و دوباره دور خود گشته ایم. هنوز هم تنها امیدمان همان ادب و ادبیات شهید مطهری است. آیا انسان متفکر و معتدلی چون او ظهور خواهد کرد؟

 

کد خبر 207395

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 15
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • fبهزاد IR ۰۸:۲۷ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
    4 5
    به هر حال استاد شما موافق اسلامی کردن علوم انسانی هستید یا نه؟ به نظرم رندانه از عیان ساختن آن طفره رفته اید.
  • بدون نام US ۰۹:۲۴ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
    6 14
    مدت زیادی است که غیر از نق و غر زدن از آقای جعفریان چیزی در این سایت ندیده‌ام. حتما ایشان مطالب ارزنده‌ای دارند و یا ممکن است که شما فقط انتقادات ایشان را منعکس می‌کنید. به هر حال اینکه به زمین و زمان ایراد بگیریم که نمی‌شود. الان خود آقای جعفریان فعالیت ارزنده‌ای که در حال حاضر انجام می‌دهند چگونه است. لطفا من باب مثبت اندیشی هم که شده آنها را هم منعکس کنید. ما از دوستان شایسته و دلسوزی مثل ایشان انتظارات فراوانی داریم.
    • منصور IR ۲۰:۵۳ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
      1 0
      استاد جعفریان یکی از کثیرالتالیف ترین اساتید تاریخ به طرزی علی الا طلاق هستند. زمینه تخصصی ایشان تاریخ اسلام ودر مورد ایران تاریخ عصر صفوی و جنبش های معاصر ایران است.ایشان کتابشناسی(مرجع شناس)برجسته هستند ودر حال حاضر علاوه بر استادی در بخش تاریخ دانشگاه تهران ،رییس پرتلاش کتابخانه مجلس وسرپرست کتابخانه بسیار با اهمیت کتابخانه تخصصی تاریخ درقم هستنند 0سایت ایشان را ببینید.اطمینان دارم در شبانه روز حداقل 18 ساعت کار میکنند.بسیار آشنا به فضای سایبر هستنندوفضل های فراوان دیگر.به خدا قسم که آشنایی من با این بزرگوار فقط وفقط از طریق آثار ایشان است ولا غیر.روحانی شریف و دلسوزی برای این کشورند.
  • منصور IR ۱۰:۳۵ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
    2 0
    مثال جالب دیگر ویتگنشتاین است که گرچه در سن 22 سالگی شروع به مطالعات فلسفی می کند ودر سن62 سالگی فوت می کند (در سال 1951) با انتشار یک رساله کوچک در رمان حیاتش و کتاب تحقیقات فلسفی بعد از فوتش به صورت یکی از تاثیر گذارترین فلاسفه قرن بیستم در آمده است.
  • بدون نام IR ۱۱:۵۳ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
    7 0
    این مشکل سالهاست که وجود دارد. از مسئله نوشته های عجیب و غریب و جمله های بلندی که که فاصله سرو ته آن بیش از دو خط است و اخر هم معنی اش را نمی فهمی بگذریم. در سخن گفتن بعضی افراد دقت کنید. انگار مخصوصا طوری حرف می زنند که شما نفهمی!! بعد عده ای از همانهایی که نفهمیدند که خطیب چه گفته به این باور می رسند که علمش آنقدر بالا بود که ما نفهمیدیم.آنوقت توقع دارید که علوم انسانی که وابستگی کامل به کلام دارد پیشرفت کند؟
  • بدون نام GB ۱۶:۳۸ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
    3 0
    وقتی سروش و بشیریه و بقیه را با انگ های غربزده و عامل اسرائیل از کشور فراری می دهیم حتما باید حسن عباسی بیاد و طلب مبارزه بکنه با اساتید. بدا به حال ما که اینگونه ایم!
  • بدون نام IR ۲۲:۱۴ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
    0 0
    ایشان نزدیک به چهار سال است که کتابخانه ملی مجلس و موزه آن که خود به تاریخ سپرده شده بود را احیاء کرده اند. نقد ایشان یک نقد جدی است. اول هم از خود شروع کردند. یادم هست خودش می گفت که من در این سه یا چهار سال هر طرحی که داشته ام در کتابخانه مجلس و احیای آن داده و انجام هم داده ام دیگر بس از و بایستی کس دیگری بیاید و با طرح هایی نو این کتابخانه اداره کند. باید از دوستان همان مجموعه پرسید که زلزله ای که در این کتابخانه بسیار غنی و ارزشمند ایجاد شده است چیست.
  • خندانى زهرا IR ۰۰:۰۶ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۴
    5 0
    من با اقاى جعفريان موافقم. ما اشفتگى داريم در همه زمينه ها بويژه در انديشيدن ونحوه ان .درسالهاى اخير هم بدتر شده است .ىك دليلش اينست كه اهل نظر بقول حافظ بركناره ميروند وبجاى انها كسانى ميداندار شده اندكه با متاع فكرى كم ميخواهند براى مشكلات راه حل بدهند واز جمله در علوم انسانى در حاليكه علوم انسانى بمراتب مشكل تر از عوم پايه و علوم فني واينهاست.با وضع فعلى سرمايه هاي علوم انساني بدست امده در يكصدسال گذشته هم دارد تخريب ميشود . فعلا داغيم ونمي فهميم.
  • بدون نام IR ۰۰:۴۹ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۴
    4 1
    بالاخره نظر خود ایشان در این زمینه چیست؟ فقط منتظرند ببینند دیگران چه گفته یا نوشته اند تا به آنان بتازد؟ حداقل دیگران نظرشان را مطرح کرده اند. شما هم نظرتان را بنویسید.
  • بدون نام IR ۱۰:۲۹ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۴
    7 0
    "طی پنجاه سال حمله به غرب از غرب زدگی تاکنون به چه نتایجی رسیده ایم و چه چیزی تولید کرده ایم؟" حسنش این بوده است که جوانان مان را به دست خودمان به سوی غرب و غرب زدگی سوق داده ایم.
  • ناجی IR ۱۹:۱۲ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۴
    2 0
    اهل خرد و اندیشه به اندازه کافی آقای جعفریان و آثار فراوان این ایشان را می شناسند..دوست آمریکا نشین هم کافی در شبکه مجازی نام ایشان را جستجو کند تا ببیند چه تعداد مدخل به نامش وجود دارد.
  • مهدی IR ۰۲:۴۹ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۵
    2 1
    جانا سخن از زبان ما میگویی،متاسفانه آقایان اصلا تصور و تعریف درستی از علم اسلامی ندارند،تنها ادعایی دارند مبتی بر اینکه اسلام دین بر حق است و همه چیز دارد،خب همه چیز دارد یعنی چه؟آیا این همه چیز ساحت علم را هم دربرمیگیرد؟به عبارتی اصلن ساحت علم و دین باهم تلاقی میکنند؟و آیا بگونه ای هست که یکی از دل دیگری بیرون بیاید؟و...
  • دلسوز IR ۱۱:۰۹ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۶
    0 0
    هرچه از اسلام ، ما و بزرگان ما میدانیم فقط اسلام نظری است وچون فهم اسلام کاربردی در ما بسیار ضعیف است تحقق مدل اسلامی برای امری سخت و بلکه در بسیاری مواقع ناممکن است
  • رامین IR ۱۷:۵۵ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۹
    0 0
    همین ما بد است که از اول انقلاب شعار نه شرقی نه غربی رو سرلوحه کارها و طرح های خود قرار دادیم الان به جایی رسیدیم که خودمان هم نمی دانیم چه می کنیم و کجای کاریم.
  • زهرا ابراهیمی - الهه PA ۱۰:۱۴ - ۱۳۹۱/۰۱/۳۱
    0 0
    با سلام . دقیقا همین مشکل را در عرصه شعر و ادبیات نوین نیز داریم . و اسمش را پست مدرن گذاشته اند . ولی فقط خود نویسنده یا شاعرش معنایش را می فهمد . بعد هم عده ای از دوستان شان می آیند عین آیات الهی ، و متون مقدس ، واژه به واژه - حرف به حرف اش را تفسیر و ترجمه می کنند . و جالب اینجاست که خود این ترجمه ها نیز گاه غامض تر از اصل شعر فارسی می باشد .قلم روان و شیوا و مختصر و مفیدی دارید استاد بزرگوار . برای بنده هم یک پرسش وجود دارد که آیا مگر اسلام ؛ غیر از آموزه های اخلاقی و انسانی دارد ؛ پس لزوما این خط کشی برای چیست ؟ علوم انسانی نیز مثل سایر علوم ؛ در معرض پیشرفت و تکامل است . و ما ناچار از خواندن آنها هستیم تا بتوانیم پاسخ منطقی برای مقابله با آموزه های ضد دینی داشته باشیم . با احترام .