امام(ره) در گفتگو با فالاچی به سوالاتی چون «خطر دیکتاتوری در ایران، چرایی اعدام​ برخی مجرمان، علت چادرسر کردن زنان، شعاردادن مردم برای رهبرشان، مبارزه ملت برای ازادی یا اسلام و...» پاسخ​های جالبی ارائه دادند.

به گزارش خبرآنلاین، کتاب «گفتگوهای اوریانا فالاچی» با ترجمه غلامرضا امامی برای ششمین بار از سوی انتشارات افق روانه بازار نشر شد. اوریانا فالاچی‌، روزنامه‌نگار ایتالیایی‌، به‌ لحاظ‌ گفت‌وگوهای‌ تاریخی‌اش‌ با شخصیت‌های‌ تاریخی‌، شهرتی‌ جهانی‌ دارد. این مجموعه‌‌ شامل‌ گفت‌وگوهای‌ فالاچی‌ با هفت‌ چهره‌ی‌ سیاسی‌ معاصر، امام‌ خمینی‌، مهندس‌ بازرگان‌، سرهنگ‌ قذافی‌، شارون‌، لخ‌ والسا، راکووسکی‌ و محمدرضا پهلوی‌ است‌. مصاحبه‌ها را غلامرضا امامی‌ از منابع‌ گوناگون‌ دستچین‌ و ترجمه‌ کرده‌ است‌.

 

در بخشی از مصاحبه وی با حضرت امام خمینی(ره) که در دوم مهر 1358 در شهر قم انجام شده است، می خوانیم:

 

 

 

حضرت امام خمینى! ایران در دست شماست و حرفهاى شما کاملًا مورد قبول است و حرفهاى شما قانون مى‏شود در این کشور و حالت اجرایى پیدا مى‏کند. در مملکت بعضیها هستند که فکر مى‏کنند در این کشور آزادى نیست. حضرتتان چه مى‏فرمایید؟

بگویید که ایران در دست من نیست، در دست ملت است. و ملت هم کسى که خدمتگزار باشد و مصالحشان را بخواهد، با آزادى مطلق، به او ممکن است رو بیاورد. و شما ملاحظه کردید در فوت مرحوم آقاى طالقانى سرنیزه‏اى نبود، زورى نبود، مردم با آزادى ریختند در خیابانها و همه ایران منقلب شد. این نه این است که آزادى بدون قانون وجود داشته باشد، آن آزادى نیست. منتها آزادى است که مردم روى محبت و عشقشان و روى یک مبادى و مبادى الهى به بعضى اشخاص که اینها را مى‏شناختند به اینکه الهى هستند روى مى‏آورند؛ و این آزادگى است.

 

آنطورى که از بیاناتتان در قم در گذشته نه نزدیک، خیلى دور فرموده‌اید و حقیقتى بوده آن، مدرن شدن یک انسان این است که بتواند آزاد بیندیشد و آزاد تصمیم بگیرد و آزاد انتخاب بکند. چطور امکان دارد؟ الآن در کشور، کمونیستها وسایر اقلیتها- چه سیاسى و چه مذهبى و چه ملى- نمى‏توانند آزادانه اظهار بیان بکنند و اظهار اندیشه بکنند.

بگویید شما اول خیال کردید مسئله‏اى را، بعد علتش را مى‏پرسید. در مملکت ما آزادى اندیشه نیست. آزادى قلم هست. آزادى بیان هست. ولى آزادى توطئه و آزادى فسادکارى نیست. شما اگر توقع دارید که ما بگذاریم بر [علیه‏] ما توطئه کنند و مملکت ما را به هرج و مرج بکشند، به فساد بکشند و مقصودشان از آزادى این است، در هیچ جاى دنیا همچو آزادى نیست. و اگر آزادى اندیشه است، آزادى بیان است، این آقاى بنى صدر مطلعند و ما مطلعیم که ایشان دعوت مى‏کردند همین کمونیستها را و همان اشخاصى که غیر ما فکر مى‏کردند، دعوت مى‏کنند که بیایید صحبتهایتان را بکنید. و ما پنج ماه بیشتر بلکه به طور مطلق به اینها آزادى دادیم؛ یعنى آزاد بودند که هر چه مى خواهند، حتى الآنش هم هر کارى کردند. لکن اخیراً که ما مطلع شدیم که با الهام از رژیم سابق و با الهام از اجانب و کسانى که مى‏خواهند به تباهى بکشند؛ توطئه کردند، خرابکارى کردند، خرمنها را آتش زدند، صندوقهاى آرا را آتش زدند و با تفنگ و اسلحه آن رفتار را کردند. قضایاى اطراف کردستان را همانها پیش آوردند و سایر قضایا را هم آنها اگر ما سستى کنیم، پیش مى‏آورند. اگر آزادى، آزادى بیان و عقیده و اندیشه است، آزادى هست و بوده است. این چیزى که جلویش گرفته شده است، این است که در ممالک دیگر آنجا که انقلاب شد و صددرصد ادعاى آزادى مى‏کردند، بعد از انقلاب مطلقاً جلوگیرى کردند از کسانى که توطئه مى‏کردند. ما پنج ماه است و بیشتر است مهلت دادیم به آنها تا اینکه بر مردم ثابت شد، به دنیا ثابت شد به اینکه قضیه، قضیه آزادى بیان نیست. قضیه، قضیه آزادى توطئه است. این آزادى توطئه را هیچ کس، هیچ جا به هیچ کس نمى‏تواند بدهد.

...حضرت امام! اینهایى که الآن دم از مخالفت مى‏زنند، عده‏اى هستند که اکثرشان مبارزه کرده‏اند و زجر کشیده‏اند و ضد رژیم گذشته بودند. چطور امکان دارد که فضا و حق وجود به چپى که اینهمه مبارزه و رنج کشیده، نداد؟

امکان ندارد. حتى یکى‏شان نه مبارزه کرده‏اند، نه رنج کشیده‏اند. همه از دولت و از رنجهاى این ملت ما استفاده برده‏اند و بر ضد ملت ما قلمفرسایى کرده‏اند.(در پاسخ به تعطیلی روزنامه آیندگان)

 

منظورم گروههاى سیاسیند، مثلًا احزاب توده، مثلًا فداییان، مجاهدین.

و احزاب هم همین طور، آنها هم- خلاف آزادى‏شان- اگر توطئه‏گر نباشند. حالا عملى که بر خلاف آزادى باشد، نکرده‏اند و نشده است. و اما اینکه مى‏گویید آنها رنج کشیده‏اند و در این باره فعالیت کرده‏اند، این معلوم مى‏شود که درست از اوضاع ما مطلع نیستید. آنها که رنج کشیده‏اند این توده مردمند که رنج کشیده‏اند. آنها یک عده‏اى‏شان در خارج بوده‏اند و حالا آمده‏اند در داخل و مى‏خواهند استفاده بکنند بدون رنجش. یک دسته هم اینجا بودند و در پناهگاهها یا در خانه‏ها بودند. و بعد از اینکه ملت، رنجها را کشید و خون داد و همه کارها را کرد، اینها آمدند و دارند استفاده مى‏برند. و مع ذلک‏ کسى جلو اینها را نگرفته است و آزادى دارند.

 

منظور من بیشتر روى چپی‌هایى است که در زندان هم بوده‏اند، یا به دست شاه شکنجه شدند.

در این نهضت ما دخالت نداشتند. در نهضت ما هیچ یک از اینها، بلکه مخالف بودند. همین چهار تا هم که الآن برخلاف ما دارند فعالیت مى‏کنند، آنها یک مسلک خاصى داشتند و روى مسلک خاصشان هستند. نهضت ما یک نهضت اسلامى بود که چپى با آن مخالف است و مخالفت او هم با ما بیشتر است از مخالفت شاه. و آنها هم توطئه‏گر هستند و مى‏خواهند همان مسائل را برگردانند. و من نظرم این است که چپیهاى ساختگى‏اند، نه چپیهاى واقعى و ساخت امریکا هم هستند، بنابراین اینطور نیست که شما خیال کردید که چپیها یک دسته‏اى هستند که در نهضت ما دخالت داشتند. هیچ دخالتى آنها در نهضت ما نداشتند، البته آنها براى مقصد خودشان هر چه بوده اینجا و آنجا کرده‏اند، و یک کارهایى انجام داده‏اند و هیچ ربطى به نهضت ما ندارد. نهضت ما هیچ ارتباطى با چپیها ندارد. و چپیها هم هیچ خدمتى به نهضت ما نکرده‏اند. و هر چه کرده‏اند کارشکنى و خلاف بوده است. حالا هم توطئه‏گرى از چپیها است، و این چپیهاى ساختگیند، نه چپیهاى واقعى.

 

 

حضرت امام! مى‏شود بیان کنید که این ملت براى آزادى مبارزه کرده یا براى اسلام؟

براى اسلام جنگیده، لکن محتواى اسلام همه‌ به آن معانى است که در عالَم به خیال خودشان بوده که مى‏گویند دمکراسى. اسلام همه این واقعیتها را دارد. و ملت ما هم براى همه این واقعیات جنگیده‏اند، و لکن در رأسش خود اسلام است. و اسلام همه این را دارد.

 

یک تعریف ساده از آزادى، بیان کنید.

آزادى یک مسئله‏اى نیست که تعریف داشته باشد. مردم عقیده‏شان آزاد است. کسى الزامشان نمى‏کند که شما باید حتماً این عقیده را داشته باشید. کسى الزام به شما نمى‏کند که حتماً باید این راه را بروید. کسى الزام به شما نمى‏کند که باید این را انتخاب کنى. کسى الزامتان نمى‏کند که در کجا مسکن داشته باشى، یا در آنجا چه شغلى را انتخاب کنى. آزادى یک چیز واضحى است.

 

آزادى آیا در حدى براى مردم هست که بتوانند سیستم دولت خودشان را تعیین کنند، آیا این آزادى هم براى ملت هست؟

به همان ترتیبى که در همه جاى دنیا هست آنها مى‏توانند وکیل انتخاب کنند. وکیل مى تواند به حسب آن چیزى که ملت به او اعطا کرده، دولت را تصویب کند یا رد بکند. رئیس جمهور را خود مردم تعیین بکنند. همه اینها با دست خود مردم هست و خودشان مى توانند انجام بدهند.

 

حضرت امام! شما چرا از اول روى یک کلمه‏اى خط کشیدید و آن دمکراتیک است که رویش خط کشیدید و فرمودید «جمهورى اسلامى» نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر. این کلمه که اینقدر عزیز است، براى ما عزیز است و شما خطش زدید و در کشور الآن باز در این باره صحبت مى‏کنند.

بله این مسائلى دارد. یک مسئله این است که این توهّم، این را در ذهن مى‏آورد که اسلام محتوایش خالى است از این، لذا احتیاج به این است که یک قیدى پهلویش بیاورند و این براى ما بسیار حزن‏انگیز است که در محتواى یک چیزى که همه چیزها به طریق بالاترش و مهمترش در آن هست، حالا ما بیاییم بگوییم که ما اسلام مى‏خواهیم و اما با اسلام‏مان دمکراسى باشد، اسلام همه چیز است. مثل این است که شما بگویید که ما اسلام را مى خواهیم و مى‏خواهیم که به خدا هم اعتقاد داشته باشیم، ولى به شرط اینکه به خدا هم معتقد باشیم. این براى ما خیلى ناراحت کننده است که کسى یک همچو خیالى داشته باشد. این اولًا، و ثانیاً این کلمه دمکراسى که پیش شما اینقدر عزیز است یک مفهوم مُبَیَّنى ندارد. ارسطو یکجور معنى کرده. شوروى یکجور معنى کرده. سرمایه دارها یکجور معنى کرده و ما در قانون اساسى‏مان نمى‏توانیم یک لفظ مبهمى که هرکس براى خودش یک معنى کرده است، آن را بگذاریم. به جاى آن اسلام را گذاشتیم که اسلام مُبیَّن مى‏کند حد وسط چیست.

این مخالف با هیچ چیزى نیست، ولى آنهایى که نفهمیده‏اند اسلام را، خارجیها که با اسلام کار ندارند، آنها که در داخل هستند و اسلام را نمى دانند چه رژیمى است، چه حالى دارد، از این جهت یک امکان به خیالشان دارد. من‏ حالا براى شما مثال مى‏زنم از این آزادى و دمکراسى. یک چیزى که تاریخ مى‏گوید و آن قضیه حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- است که در وقتى که رئیس و خلیفه رسول اللَّه بود و دامنه این ریاست عملى‏اش و سیاستش از حجاز تا مصر و تمام تقریباً بسیارى از آسیا، یک مقدارى حتى اروپا داشت. همین شخص که رئیس یک همچو مملکت وسیعى بود و داراى همچو قدرتى بود و قاضى را هم خودِ خلیفه رسول اللَّه تعیین مى‏کرد، وقتى یک اختلافى بین آن رئیس و یک یهودى حاصل شد قاضى دعوت کرد او را به اینکه بیاید جواب بدهد. او هم رفت در محضر قاضى نشست. قاضى خواست به او احترام بکند. گفت نه، یک نفر قاضى باید احترام از هیچ کس نکند و ما على السوا باید باشیم. و بعد هم که قاضى حکم بر خلاف او کرد، او تصدیق و قبول کرد. من میل دارم که شما که اطلاع دارید از همه حکومتها و از همه جاها، یک نمونه اینطورى هم شما نشان بدهید. در تمام این حکومتهایى که در دنیا- از اول دنیا تا حالا حکومتها بودند و شما لابد مطلع هستید. شما هم یک نمونه اینطورى به ما نشان بدهید، که آن از این اولى‏ است.

 

نه، من همچو نمونه‏اى الآن ندارم به شما تذکر بدهم. ولى در عوض، شما الآن انقلاب کردید، ولى هنوز ثروتمند و فقیر در بین کشور شما هست. و چند حزبى که به صورت عینى دمکراسى است که اگر یک دسته‏اى رأى نیاورد بتواند یک دسته دیگرجاى او باشد، مثل انگلیس که گاهى حزب کارگر و گاهى حزب محافظه کار. همچو وضعى آیا شما در کشورتان اجازه خواهید داد و این عدالت اقتصادى را اجازه خواهید داد؟

ما الآن بچه شش‌ماهه داریم، و در این پنجاه و چند سال. ثانیاً با آن وضع و با آن گرفتاریهایى که ایران داشته است شما چه توقع از یک بچه شش‌ماهه‏اى که پنجاه و چند سال در زمان ما و 2500 سال در تاریخ عقب زده شده است! الآن اولِ راه این است و تمام خرابیهایى که الآن با آن مواجه هستیم، خرابیهایى است که رژیم سابق براى ما گذاشته است. در زمان ما هیچ خرابى حاصل نشده. زمان ما همه کوشش براى درست کردن وضع ملت است. درست کردن وضع کشاورزى و سایر کارخانه‏ها و امثال ذلک. و شما توقع دارید که ما بتوانیم در همین چند ماه یا چند سال برویم به آن حدى که همه‏مان، ملتمان در رفاه باشد، همه کارها هم درست شده باشد؟ همه آشفتگیهایى که تحمیل به ما شده است، همه اینها با یک اوقات کمى درست بشود؟ ما فرصت مى‏خواهیم و فرصتمان را از این کسانى که شما مى‏گویید کمونیستند و دمکراتند و امثال اینها، از اینها فرصت مى خواهیم که اینها به ما فرصت بدهند تا ما رسیدگى کنیم به حال ملت و رسیدگى کنیم. و مملکت را اینطورى که اینها مى‏گویند اداره کنیم. اقتصادمان الآن ورشکسته است، پى ریزى بکنیم، ما الآن مهلت نداریم، ما الآن در آشفتگى هستیم. و همه آشفتگیها هم زیر سر همینهایى است که شما مى‏گویید دمکرات هستند. و شماها مى‏گویید کمونیست هستند و اینها. ما همه گرفتارى‏مان اینها هستند. این گرفتاریها که رد بشود احزاب آزاد هستند. ما جلوى آزادى را هیچ وقت نمى‏گیریم. اسلام هم جلوى آزادى را هیچ وقت نگرفته است بیش از اینکه جلو توطئه را، که همه عالم همین طورند. ما هم همین طور هستیم.

 

من در قیافه شما نگاه مى‏کنم که یک قیافه آرامى است، و طبیعى است و نرم است. اما دنیا یک قیافه‏اى از شما، قیافه سخت، خشن، ترسناکى درست کرده. آیا این قیافه‏اى که از شما ساخته‏اند براى شما رنج آور نیست. شما را دیکتاتور جدید ایران مى‏خوانند، این شما را ناراحت نمى‏کند؟

از یک جهت البته ناراحتى دارد. و آن اینکه دشمنهاى ما چقدر برخلاف انسانیت عمل مى کنند. ما متأسفیم که یک طایفه‏اى اینقدر برخلاف انسانیت، برخلاف انصاف رفتار کند. از این جهت البته ناراحتى دارد. ما به حسب تعالیم اسلام براى عیبهایى که در بشر هست، باید متأثر باشیم. و از جهتى به نظر ما اهمیتى خیلى ندارد. براى اینکه ما یک راه حقى مى‏رویم. و البته در یک راه حقى که در مقابل ابرقدرتهاست، مقابل با منافع بزرگ یک کشورهایى است که مى‏خواهند اینها را بخورند و ببرند. و من نمى‏توانم متوقع باشم که آنها بنشینند و نگاه بکنند. ما نگذاریم کارهایشان را بکنند. البته این براى ما خیلى بى سابقه نیست. همچو نیست که- یا همچو بوده است که- یک کار بى‏سابقه‏اى بوده است‏ براى ما. ما مى‏دانستیم که یک همچو حرفهایى هست. همیشه هست که یک ضعیفى که در مقابل یک قدرتهاى بزرگى مى‏خواهد جلوگیرى بکند این تهمتها برایش هست. کسانى که اجیر هستند از طرف شاه، کسانى که اجیر هستند از طرف قدرتهاى بزرگ، ما توقع نداشته باشیم که هیچ به ما زهرى، زهرچشمى وارد نکنند. خوب، ما هم در خارج مى‌بینیم که در مملکت ما دارند آشوب مى‏کنند. عیناً مى‏بینیم که آشوب مى‏کنند. و ما هم مى دانیم که به اینکه در روزنامه‏ها آنها هر چه دلشان بخواهد تهمت مى‏زنند. خوب، شما لابد دیدید این را در روزنامه‏ها که نوشته‏اند که به امر خمینى پستان‌هاى زنها را بریده، با زنها چه کرده، البته دشمن است، ولى من متأسفم که دشمنها اینقدر خلاف انصاف و خلاف انسانیت عمل کنند.

 

آنهایى که از شما ترس ندارند و من دیدم که الآن اینجا جلوى منزل شما و در تهران هم دیدم که «خمینى، خمینى» مى‏کنند. اینها یک احساسى به انسان دست مى‏دهد که از یک تعصبى مى‏آید. آیا شما این را خطرناک نمى‏بینید براى پیشرفت آدم، رشد انسان؟

این تعصب نیست. این آزادى دوستى است. این به اصطلاح شما دمکراسى دوستى است. اینها احساس کرده‏اند که روى مصالح آنها عمل مى‏کنیم. احساس کرده‏اند که ما نمى خواهیم ظلم بکنیم. به آنها نمى‏خواهیم ظلم بکنیم. آنها را نمى‏خواهیم به زور وادار بکنیم به یک کارى. این احساس که آنها از اسلام دارند و این احساس هم دارند که ما همان تبع اسلام هستیم و مطابق احکام اسلام عمل مى‏کنیم. این دو احساس در مردم هست. یکى اینکه اسلام را مى‏دانند که رژیمى است که عدالت در آن هست. و ما را هم مى دانند که ما تابع یک رژیمى هستیم که عدالت هست. و ما مى‏خواهیم اجرا کنیم عدالت را. از این جهت است این احساسات. نه یک تعصب خشکى باشد بدون منطق، بدون مبنا. و من اصلًا هیچ خطرى در این، احساس نخواهم کرد.

 

 

شما خطر فاشیسم را در ایران امروز مى‏بینید؟

هیچ، ابداً همچو خطرى نیست. مادامى که این ملت به اسلام توجه دارد و تابع اسلام است و ما حکومت اسلامى مى‏خواهیم درست کنیم، هیچ خوفى نیست. هیچ دیکتاتورى‏ نخواهد بود. و هیچ خطرى براى این مطالب نیست. ما وقتى خطردار هستیم که کمونیسم بتواند به ما غلبه کند که آن وقت اول گرفتارى و دیکتاتورى مى‏باشد. یا رژیمى نظیر رژیم شاه پیش بیاید. آن هم همان طور است. و اما آن رژیمى که ما مى‏خواهیم، آن رژیمى است که ملت ما دنبالش هستند، دیکتاتورى در آن معصیت بزرگ است. و فاشیستى از معاصى بزرگ است پیش ملت ما. و هیچ همچو خطرى نیست پیش ما...

 

 

...این چادر، آیا صحیح است که این زنها خود را در زیر چادر مخفى کنند؟ این زنها در انقلاب شرکت کردند. کشته دادند. زندان رفتند. مبارزه کردند، این چادر هم یک رسم از قدیم مانده‏اى است. حالا دیگر دنیا هم عوض شده. حالا این صحیح است که مثلًا اینها خودشان را مخفى کنند؟

اولًا اینکه این یک اختیارى است براى آنها، خودشان اختیار کردند. شما چه حقى دارید که اختیار را از دستشان بگیرید؟ ما اعلام مى‏کنیم به زن‌ها که هرکس چادر مى‏خواهد یا هرکس پوشش اسلامى، بیاید بیرون. از 35 میلیون جمعیت ما 33 میلیونش بیرون مى‏آید. شما چه حقى دارید که جلو اینها را بگیرید؟ این چه دیکتاتورى است که شما نسبت به زن‌ها دارید؟ و ثانیاً اینکه ما یک پوشش خاصى را نمى‏گوییم. براى حدود زن‌هایى که به‏ سن و سال شما رسیده‏اند هیچ چیزى نیست. ما زن‌هاى جوانى که وقتى ایشان آرایش مى کنند و مى‏آیند، یک فوج را دنبال خودشان مى‏کشند، اینها را داریم جلوشان را مى گیریم. شما هم دلتان نسوزد. من دیگر بلند شوم. شما هم دلتان نسوزد.
[خطاب به مترجم:] شما بگویید اینها را به ایشان.

 

این کتاب با قیمت 3500 تومان منتشر شده است.

 

ساکنان تهران برای تهیه این کتاب(در صورت موجود بودن در بازار نشر) کافی است با شماره 20- 88557016 تماس بگیرند و سفارش خود را در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند. هموطنان سایر شهر‌ها نیز با پرداخت هزینه پستی ارسال، می‌توانند تلفنی سفارش خرید بدهند.

 

6060

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 217918

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 2 =