۰ نفر
۲۷ خرداد ۱۳۹۱ - ۰۰:۲۸

بدون شک یکی از عوامل رواج بداخلاقیهایی که امروز در جامعه رواج یافته و ما را از اخلاق محمدی دور کرده و زبانها را به دروغ و رفتارها را به فتنه و قلوب را به نفاق نزدیک ساخته، همین است که از آموزه های اصلی اسلام دور شده‌ایم و به جای دعوت به پیام انبیاء، پیام های دیگری را سرلوحه کار خود قرار داده ایم.

بعثت یا برانگیختگی راهی است که خداوند از آن مسیر پیامش را توسط رسولانش برای مردم می فرستد. پیامی که هدف آن تهذیب بندگان [یُزَکِّیهِم‏]، آموختن آیات الهی و حکمت به ایشان [یُعَلِّمُهُمُ] ، برداشتن اغلال [یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ]، و ارائه تصویری از یک زندگی اخلاقی بر اساس اسوه بودن رسول الله است [لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة].
اساس این دعوت، بندگی خداوند [لِیَعْبُدُون‏] و به عبارت رساتر رواج توحید و یکتاپرستی [قولوا لا اله الا الله تفلحوا] و گذشتن از منیت‌های فردی و قومی است. آدمی که اسماء الهی را تعلیم یافته [وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماء]، و در نهاد فطرتش تعهد بر بندگی خالقش نقش بسته [أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى‏]، بار دیگر در این عالم، با بعثت، پیام الهی و هدایتگرانه رسول را می شنود تا با پرهیز از شرک، راه توحید و بندگی را بپیماید [وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئا] و به فضائل اخلاقی موصوف شود (بعثت لاتمم  مکارم الاخلاق).
این دعوت اساسش شناخت خداوند و پرستش اوست، و حاصل آن داشتن یک زندگی الهی است که چهارچوب اصلی آن اخلاق نبوی، فقه اسلامی، شعور انسانی و باور به قیامت و امید به لقاء پروردگار است.
در این مسیر آنچه هست خداست و انسان، و آنچه فیمابین آنهاست، همه زائد است، و اگر اعتباری دارد، اعتباری نسبی است و فقط برای آن است که آدمی زیست کند و ضروریات زندگیش را تأمین کند، و هدف اصلی را که داشتن اخلاق الهی بر اساس عرفان الهی و شناخت حقیقی خداوند است، از یاد نبرد.
رسولان الهی، تلاش کرده‌اند تا در این دعوت، به عنوان یک مبشر و منذر، یک هادی و راهبر، یک معلم، یک مرشد و یک اسوه عملی، راه را به بشر بنمایانند. راهی که از دالان اخلاق و فقه می گذرد و بنیادش بر معرفت الهی و درک این است که فقط اوست که هست و ما بقی تنها نشانی از اویند و در سمت و سوی او بهره ای از وجود دارند.
پیامبر که به دعوت مبعوث گشت، سیاه و سفید را برابر شمرد، عرب را با عجم به یک چشم نگریست، فقیر و غنی را برابر خداوند و در صف نماز در کنار هم نشاند، و از قول خداوند گفت که برترین شما متقی ترین شماست و بس [إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُم‏]. در قرآن هیچ نشانی از منیت های فردی و جمعی، عربی و عجمی، قومی و قبیله ای دیده نمی شود. فقط خداست که که بزرگتر است و بشر آن هم از نوع الهی اش وجودی است که ارزشمند است.
در این دعوت الهی و بعثت، ماهیت دعوت انبیاء یکی است و آنچه خداوند به موسی و عیسی و محمد داده، پیام واحد دارد، چنان که خود تأکید کرده است که: لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِه‏. این انبیاء هر کدام در میان قوم و قبیله‌ای بودند اما ماهیت دعوت آنان یکسان و یکی بود. خداوند با تأکید بر این مطلب و در ادامه آن از آدمیان می خواهد که: أَنْ أَقیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فیه‏ دین را اقامه کنند و میان آن به عنوان این که این دین از این طایفه و آن یکی از دیگری است، تفرقه ایجاد نکنند.
افتخار اسلام بر این اساس بوده و هست که بعثت الهی رسول الله، برای همه بشر بوده و این دعوت فارغ از هر نوع نگاه تبعیضانه میان همه اقوام به پیش رفته است. همین شعار بوده است که بربرها و ایرانیان و هندیان و رومیان همه بر آن اساس، به اسلام گرویدند و اسلامشان نه از ترس شمشیر امویان و عباسیان، بلکه به عشق نگاه برابراندیشانه اسلام بود که برای آدمی حرمت می نهاد و هر کسی را از هر قوم و قبیله ای می پذیرفت و تفرقه میان مردمان ایجاد نمی کرد.
در این تفکر که مع الاسف در طول تاریخ، گاه با اندیشه های شرک آمیز قوم گرایانه و تفرقه اندازانه درهم آمیخته، این انسان، به ما هو انسان است که اشرف مخلوقات است و این اشرفیت، ربطی به این که از کدام گروه و جناح، کدام تیره و طایفه، کدام قوم وقبیله، کدام کشور و قاره باشد ندارد.
اما اکنون، زیر سایه جمهوری اسلامی که اساسش را بر بعثت محمدی و عدالت علوی که عرب و عجم را در کوفه برابر می دید نهاده شده، و در حالی که بیش از هزار سال است از دعوت اصیل اسلامی و نگاه برابرنژادنه حمایت و ترویج می شود، و هنوز هزاران طلبه از سراسر دنیا به عشق این نگاه برای تحصیل به قم می آیند، کسانی هستند که به رغم خواست اسلام و بر عکس اساس دعوت انبیاء، باز هم سخن از ناسیونالیسم قومی به میان می آورند، آن هم از روی فریبکاری و با تعبیر «ناسیونالیسم شیعی»، در حالی که برای تحمیق دیگران یا از روی نادانی نامی هم از ائمه اطهار و تشیع و اسلام بر آن می افزایند. پنج سال پیش که این خشت کج در مشهد نهاده شد و اصطلاح مزبور زاییده گشت، تاکنون، هر روز این انحراف ادامه یافته و روز به روز پررنگ تر شده است.
تشیع که حقیقت اسلام است، و امامان که اساس دعوتشان قرآن و سنت نبوی بوده، هیچ گونه تمایز نژادی میان آدمیان ومخاطبانشان را نپذیرفته و برای همین است که این آیین و مذهب در میان همه اقوام رسوخ کرده است. امروز شیعیان عرب در بحرین، کویت، عربستان، عراق و سوریه و ترکیه، به همان اندازه دلبسته تشیع و اسلامند که شیعیان ایران و افغانستان و پاکستان. شیعیان عربی که خون پاکشان این روزها در کنار مرقد کاظمین ریخته شد، نود درصدشان بلکه بیشتر از میان شیعیان عرب هستند که عشق امامان وجودشان را گرفته و صدها کیلومتر با پای پیاده در روزهای منجر به روز شهادت حضرت کاظم، به زیارت مرقد آن امام همام می آیند و هیچ ربطی هم به ایران و ایرانیت و قومیت ندارند.
اکنون باید پرسید این چه نگاه شرک آلودی است که گروهی که مکنت سیاسی و اقتصادی دارند، با استفاده از تریبون های عمومی سخن از ناسیونالیسم شیعی به میان می آوردند و با استفاده از احساسات قومی، می کوشند تا راهی برای نفوذ در قلوب بیابند و حیله گرانه تلاش می کنند تا جوانان را از محتوای دعوت انبیاء دور سازند؟
اگر آسمان به زمین بیاید، و یا زمین به آسمان، دعوت انبیاء همان است که در قرآن آمده است که: قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى‏ إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا رسول هم که اشرف آدمیان است، بشری است مانند شما، فقط به او وحی می شود بر این که خدا یکی است. هر کسی که امید دیدار پروردگار را می برد، باید عمل صالح انجام دهد و در حین عمل صالح در عبادت پروردگارش شرک نورزد.
رسولان آمده‌اند که آدمی را با عمل صالح و زندگی خوب آشنا سازند (یا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ عَلیم‏). ای رسولان! از پاکیزه ها بخورید و عمل صالح انجام دهید. من به آنچه می کنید آگاهم.
آیا این رواست که ما شعار بعثت و برابری انسانها را برابر دستگاه و دربار خداوندی مطرح کنیم، اما دیگران که ما به نگاه های تبعض آمیز متهمشان می کنیم، یک سیاه را به ریاست کشور خویش برگمارند؟ آیا آنان به این شعار نزدیک تر هستند یا ما که بعد از آن که 1400 سال است که اسلام و شعارهای برابرنژادانه آن را پذیرفته ایم اما هنوز در چم وخم شعارهای قوم گرایانه گرفتار شده و با رها کردن دامان دین و مرجعیت، فریبکارانه در پی تشبث به اندیشه های شرک آلود هستیم تا بلکه بتوانیم مشتی جوان که رفتار خودمان سبب دور شدن آنان از اندیشه های ناب اسلامی گشته، جذب کنیم؟ صد البته این جوانان آگاه تر از آن هستند که این مطالب را از زبان امثال شما بپذیرند، حتی اگر به غلط آن افکار را درست بپندارند.
باید گفت این جماعت کسانی هستند که نعمت خدا را می شناسند و به اسم آن بر سریر قدرت می نشینند و سپس آن نعمت ها را با این قبیل اظهار نظرها انکار می کنند [یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ یُنْکِرُونَها].
بدون شک یکی از عوامل رواج بداخلاقیهایی که امروز در جامعه رواج یافته و ما را از اخلاق محمدی دور کرده و زبانها را به دروغ و رفتارها را به فتنه و قلوب را به نفاق نزدیک ساخته، همین است که از آموزه های اصلی اسلام دور شده‌ایم و به جای دعوت به پیام انبیاء، پیام های دیگری را سرلوحه کار خود قرار داده ایم. این تعارض است که ما اساس انقلاب را بر اسلام و دعوت اسلامی گذاشته ایم اما حالا به ترویج دوباره قوم گرایی می پردازیم. بالاخره در میان این تعارض ارزشها باید تکلیف مردم را روشن کرد که باید بر اساس چه مبنایی عمل کنند؟ اسلام یا قوم گرایی افراطی. همین تعارضهاست که مردم را سردرگم می کند و دست کم یکی از دلایل آشفتگی های اخلاقی و اجتماعی است.

به علاوه که این مطالب ربطی به دوست داشتن وطن و عشق ورزیدن به زبان فارسی و ستایش از کار سترگ فردوسی و حافظ و سعدی ندارد. آنها همه عزیزند و آموزه های اخلاقی و توحیدی شان آویزه گوش. اما اساس بعثت حضرت ختمی مرتبت (ص) بر توحید و قرآن و نبوت و ولایت و قیامت و اخلاق اسلامی و فقه اصیل است.


 

کد خبر 221057

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 13
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • من IR ۱۰:۱۸ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۷
    11 13
    از اسلام و پیامبر هم که میگویید، قصدتان تاختن به فرهنگ ایرانی و تخریب آن است. امان از شما که برای مخالفت با جناب ا. ن، چه راهی را برگزیده اید!!!
    • بدون نام IR ۲۲:۰۵ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۸
      2 2
      اتفاقا ایشون خودشون متهم هستند به این که پیرو ناسیونالیسم ایرانی هستند!
  • علي IR ۱۱:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۷
    8 5
    اي كاش خود نويسنده هم به حرف هاي خود پايبند بود؟
    • بدون نام IR ۲۲:۰۳ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۸
      2 2
      آره علی آقا ایشون خودشون متهم به خیلی چیزا هستند در این زمینه! البته استاد جعفریان انسان فرهیخته ای هستند
  • حسین متقی IR ۱۳:۰۷ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۷
    5 4
    آفرين! اي کاش و باز اي کاش مي شد اين نوع ادبيات و شعور و درک از زمانه را براي هميشه تاريخ تنديسي از طلاي ناب گرفت و بر تارک ايران زمين نصب نمود تا امروزيان و آيندگان در همه عرصه هاي سياسي و علمي بدانند که تنها راه رشد و ترقي کشور در همه زمينه ها اتحاد و همدلي صادقانه بين همه اقوام ايراني و تقسيم منابع ملي، انساني و علمي بدون تبعيض، همين نسخه منحصر بفرد اسلامي و نبوي (ص) است.
  • احمد رضا IR ۱۶:۴۶ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۷
    6 3
    چرا با قوم گرايي ، همه جهان را با خودمان قهر داده ايم: *چقدر اين پاراگراف به دلم نشست: شیعیان عربی که خون پاکشان این روزها در کنار مرقد کاظمین ریخته شد، نود درصدشان بلکه بیشتر از میان شیعیان عرب هستند که عشق امامان وجودشان را گرفته و صدها کیلومتر به زیارت مرقد آن امام همام می آیند و هیچ ربطی هم به ایران و ایرانیت و قومیت ندارند.
  • امینی IR ۲۱:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۷
    3 6
    روی دیگر این قوم گرایی و فضای جاهلانۀ ضد عربی ، زمزمۀ شوم دوستی مردم ایران با مردم اسراییل است که از جانب اشغالگران ستمگر و نژادپرست فلسطین هم با استقبال مواجه شده است.حماقت حاکمان مستبد برخی کشورهای عربی در بازی هایی مثل نام خلج فارس و حاکمیت جزایر سه گانۀ ایرانی، و واکنش ها نابخردانه ای که این حماقت ها را بهانۀ ضدیت با اعراب قرار می دهند همگی بخشی از این بازی شوم است.
    • بدون نام IR ۲۲:۱۰ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۸
      0 2
      دوست عزیز در اینجا و سایت ها تا... و ع ا... تا به عرب ها فحش ندی آدم و با فرهنگ و روشنفکر محسوب نمیشی!
  • حسین US ۲۲:۴۶ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۷
    2 6
    من یک دانشجوی مقیم آمریکا هستم. باید بگویم که تجربه چند سال حشر و نشر با ایرانیان مقیم آمریکا و سایر مسلمانان عرب در آمریکا به من نشان داده که نه تنها ما، که بسیاری از مسلمانان دیگر، گرفتار تفکرات نژاد پرستانه ایم. حتی قومیت ها هم مرزبندی شده اند. سعودی ها اینگونه اند، عراقی ها آنگونه، و در تفکر ما هم که ایرانیان از همه اعراب برترند. من فکر می کنم که این تفکرات نژاد پرستانه در تمام سرزمین های اسلامی سایه افکنده و فقط محدود به ما نیست. در جواب کامنت اول، شیعه به عنوان یک مذهب مرز نمی شناسد و مفهومی به نام "ناسیونالیسم شیعی" یک مفهوم من در آوردی است. فرهنگ ایرانی ربطی به مرزبندی جغرافیایی شیعه ندارد؛ هرچند امثال نویسنده مقاله هم به نظر اعتقادی به "فرهنگ ایرانی" ندارند که جای تاسف بیشتر است.
    • بدون نام IR ۲۲:۰۸ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۸
      2 1
      به نظر من حسین آقا درست میگه نگاهی به اقلیت افغانی موجود در کشور ما به خوبی اوج نژاد پرستی ما رو نشون میده البته به نظر من تمام بشریت نژاد پرست هستند حالا برخی بیشتر برخی کمتر آن هم به دلایل مختلف!شما فکرش بکنید که ایران در مورد مهاجران آفریقایی و سیاه پوست بشود مهاجر پذیر! در صورت بروز کوچکترین اختلاف خواهید دید که هموطنان ایرانی ما سیاه بودن آن طرف را پیش خواهند کشید حالا فرقی هم ندارد شیعه باشد یا نباشد!
    • کریم A1 ۱۹:۵۷ - ۱۳۹۶/۰۲/۰۴
      0 1
      سلام جناب جعفریان استاد عزیز خوب میدانند که منطق جهان جدید عوض شده و معنا به گوشه خزیده و از حوزه عمومی رخت بربسته، شمایلی{ایدئولوژی} از معنا را میتوان به میدان آورد ولی آن معنای اصیل باز نمیگردد، قیل و قال و داد و فریاد هم بی ثمر است، و گرداننده علم ایدئولوژی ساعد خود را رنجه می‌دارد{نک، فردوسی ، چاپ مسکو}. خبرت هست که به خاطر از بین بردن مولفه ها و ابزارهای وحدت ملی ، قوم گرایی و نفرت قومی عنقریب این کشتی را غرق کند. اهل فوتبال نیستید،ولی آیا شعار« مرگ بر فارس»را هم نمی شنوید. ابزارهای وحدتی که راه نمودید کهنه شده و مناسب عصر دولتملت ها نیست،فکر میکنم کار کردن روی اسناد صفوی شما را اخباری کرده، یکم اجتهاد بد نیست به خداوند جان و خرد سوگند
  • بدون نام IR ۱۹:۳۹ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
    1 1
    آقای جعفریان بی خیال!!
  • کریم A1 ۱۹:۴۲ - ۱۳۹۶/۰۲/۰۴
    0 1
    سلام جناب جعفریان استاد عزیز خوب میدانند که منطق جهان جدید عوض شده و معنا به گوشه خزیده و از حوزه عمومی رخت بربسته، شمایلی{ایدئولوژی} از معنا را میتوان به میدان آورد ولی آن معنای اصیل باز نمیگردد، قیل و قال و داد و فریاد هم بی ثمر است، و گرداننده علم ایدئولوژی ساعد خود را رنجه می‌دارد{نک، فردوسی ، چاپ مسکو}. خبرت هست که به خاطر از بین بردن مولفه ها و ابزارهای وحدت ملی ، قوم گرایی و نفرت قومی عنقریب این کشتی را غرق کند. اهل فوتبال نیستید،ولی آیا شعار« مرگ بر فارس»را هم نمی شنوید. ابزارهای وحدتی که راه نمودید کهنه شده و مناسب عصر دولتملت ها نیست،فکر میکنم کار کردن روی اسناد صفوی شما را اخباری کرده، یکم اجتهاد بد نیست به خداوند جان و خرد سوگند

آخرین اخبار